Komeil_980929-80.mp3
46.7M
🔊 صوت جلسات🔊
⭕️قرائت دعای #کمیل ، سحر جمعه
۲۹ آذر ۹۸ ، حرم زینبیه اصفهان
🔻بانوای:
سیدرضانریمانی
@madahanpirbakran
سبک 24
#فاطمیه
#چهارده_شعر_هم_سبک_باچهارده_موضوع
#موضوع_هشتم
زبان حال حضرت زینب با مادر علیهماالسلام(قبل از شهادت)
سنگین،زمزمه،زمینه
اجرابا تمام سبکها
شونه بزن ای مادرم ،به موی زینبت باز
با دست مهربون خود ، دخترتو بکن ناز
بالتو پیش من ببند، نکن تو دیگه پرواز
ای ماه دلجو...........گشتی پرستو
دفعه ی آخره زدی شونه به گیسو
وای از زمونه.........دلم چه خونه
چارساله ی علی شده مادر خونه
آه وواویلا...
یا
مظلومه زینب......
🌸🌸🌸🌸🌸
این لحظه های آخری، نمونده در تو نیرو
بازم حیاط خونه رو ، زدی تو آب وجارو
مادر برو تو بسترت ، با درد و زخم بازو
باور ندارم ..........شد روز آخر
دیگه نداره زینبت، آغوش مادر
وای از زمونه..........دلم چه خونه
چارساله ی علی شده مادر خونه
🌸🌸🌸🌸🌸
دادی به من یه پیروهن،نشون اوج غمهاس
گفتی برا حسینمه ، وقتی امیر تنهاس
وقتی که میدون میره و لب تشنه سوی دریاس
گفتی به جایم.........برو به سویش
بوسه بزن به جای من زیر گلویش
شوی به زودی........تو قدخمیده
آماده باش بوسه زنی رگ بریده
مظلومه زینب.......
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
مشابه سبک زیر خوانده میشود 👇
.
سبک 25
#فاطمیه
#زمزمه
جسارت هنگام بردن حضرت به #مسجد
باور نمیکنم من
ای حامی ولایت
به تو کنند جلو روم
چهل نفرجسارت
حق بابات ببین چطور
ادا شده
زدن به دختر نبی
روا شده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
تنها تو کوچه بودی
توون و طاقت من
ممنون که برنداشتی
دست از حمایت من
قنفذ به بازوی تو زد
ای مه جبین
افتادی از رنج زیاد
روی زمین
🌸🌸🌸🌸🌸
چاره نبود ببخش که
دست علی رو بستن
یاسم مقابل من
دست تو رو شکستند
نداری یاور ای گل
بدحال من
بازخم بازو اومدی
دنبال من
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
📋 #علیهممیافتهازپا
#سبک_روضه / بخش سوم صوت
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرو زهرا که پس از تو
علی هم می افته از پا
مرو زهرا که پس از تو
خونه میشه قبر مولا
بمیرم که یک تنه زهرا
جلو چشمام پشت دربودی
بمیرم که یک نفر اما
برابر با چهل نفر بودی
ولی زهرا بی سپر بودی۲
جلو چشمام پرپرت کردن
شهید میخ درت کردن
تو بودی یاس علی اما
با سیلی نیلوفرت کردن
جلو چشمام پرپرت کردن۲
داره میره جونم ازتن
داری میری از کنارم
شکسته شد هیبت من
آخه بودی ذوالفقارم
خودم دیدم که گلِ آتیش
عزیزم رو معجرت افتاد
دیدم که در کنده شد از جا
به روی بال و پرت افتاد
حلالم کن دخترت افتاد۲
شب و روز اینه دعام زهرا
نشه حال تو از این بدتر
حسین و زینب به هم میگن
ایشاالله که خوب میشه مادر
شنیدم رو دست لرزونت
بازم که یک پیراهن بوده
شنیدم دیروز توی خونه
دوباره حرف از کفن بوده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
#حضرت_زینب
عاشق شدیم وعاشق حیران ماشدند
قومی اسیر زلف پریشان ما شدند
آنقدر عاشقیم که عشاق روزگار
مبهوت اشتیاق گریبان ما شدند
روح القدس شدیم وتمامی شاعران
گرم غزل سرایی دیوان ما شدند
یوسف شدیم وبهر تماشای حال ما
صدها عزیز راهی زندان ما شدند
آنقدر آمدیم ومسلمان او شدیم
آنقدر آمدند ومسلمان ما شدند
ما عاشقیم عاشق حیران زینبیم
تکفیرمان کنید مسلمان زینبیم
--
مارا نوشته اند برای گدا شدن
سائل شدن، اسیر شدن، مبتلا شدن
از آنطرف خلاصه دری باز میشود
می ارزد انتظار به این آشنا شدن
عشاق سنگ خورده ی دیوار زینبیم
پس واجب است غرق تماشای ما شدن
وقتی مسیر جای قدمهای زینب است
میلی نمیکنیم به جز خاک پا شدن
اول طواف بعد منا پس چه بهتر است
بعد از دمشق راهی کرب و بلا شدن
"مارا برای راز و نیاز آفریده اند
این کعبه را برای نماز آفریده اند"
--
این کیست که فرشته گلیم آورش شده
بال وپر فرشته نخ معجرش شده
دیگر نیاز نیست به گهواره بردنش
دست حسین بالش زیر سرش شده
از این به بعد خانه ی مولا چه دیدنی است
با زینبی که فاطمه ی دیگرش شده
زهرا همان که ام ابیهاش گفته اند
زهرا همان که مادرش پیغمبرش شده
دیروز دختر وجنات خدیجه بود
حالا خدیجه آمده ودخترش شده
اینگونه بود فاطمه شد ریشه بقا
اینگونه بود فاطمه شد ام امها
--
زینب طلوع بود ولی ابتدا نداشت
زینب غروب بود ولی انتها نداشت
زینب رسول بود ولی مصطفی نشد
شهر نزول بود اگرچه حرا نداشت
زینب اگر نبود کسی فاطمی نبود
زینب اگر نبود کسی مرتضی نداشت
زینب اگر نبود حسینی نمیشدیم
زینب اگر نبود زمین کربلا نداشت
زینب هر آنچه گفت تماما حسین بود
اصلا به غیر نام حسین اعتنا نداشت
زینب اگر نبود مسلمان نداشتیم
باور کنید ذکر حسین جان نداشتیم
--
جایی پریده است که پیدا نمی شود
حتی عروج اینهمه بالا نمی شود
دیدند صبح آمده اما در آسمان
خورشید شهر فاطمه پیدا نمی شود
یا ایها الزسول چرا آفتاب صبح
در آسمان شهر تماشا نمی شود
فرمود :زینب آینه ی روی دخترم
آنکه مقام بی حدش املا نمی شود
چون بی نقاب آمده بیرون حجره اش
امروز آفتاب هویدا نمی شود
حقش نبود کعبه نیلوفرش کنند
حقش نبود سر زده بی معجرش کنند
--
لبهاش تشنه بود ولی رود نیل بود
بالش شکسته بود ولی جبرئیل بود
زینب فرشته آینه حوریه عاطفه
از جنس خانواده ای از این قبیل بود
گودال هم که رفت فقط سر به زیر بود
شرمنده بود از اینکه قتیلش قلیل بود
کوچه به کوچه لشگر کوفه شکست خورد
از دست خانمی که تماما اصیل بود
ویرانه کرد کاخ بلند یزید را
زینب تبر نداشت ولیکن خلیل بود
علی اکبر لطیفیان