eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.2هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
10.5هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
26.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️بازدید معاونت محترم هماهنگی امور عمرانی استانداری و هیئت همراه از ستاد خدمات سفر شهر پیربکران با حضوردکتر معینی فرماندار محترم شهرستان و هیئت همراه، و مسئولین محترم ادارات❇️ نقل قول از 🔹روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهرپیربکران خبرگزاری بسیج پیربکران https://eitaa.com/basijnews_pirbakran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆🌺 ذکری برای رفع گرفتاری 🌼«يا رَئُوفُ یَا رَحِيمُ»🌼 ؛ ذكری‌ برای نجات انسان در لحظات ‌سخت و رفع گرفتاری
. 🏴زندگی پس از زندگی با امام حسین (ع)   ✍🎼شعر و سبک :کربلایی علی صمدی بند اول : قبل از اینکه این تنم کفن بشه قبل از اینکه بی جون این بدن بشه نفسی مونده باشه برای من دوست دارم خرج حسین گفتن بشه الهی کم بشه شرمندگیمون خدا راضی باشه از بندگیمون با حسین بن علی محشور بشیم توی زندگی پس از زندگیمون خیلی گناهام بخشیده میشه با اشک چشمام بخشیده میشه با لطف آقام بخشیده میشه الهی بالحسین ارحم ارحم جدا من نشم از عشقم عشقم بند دوم : وقتی عزرائیل میاد بالا سرم دوست دارم شلوغ باشه دور و برم شلوغی نه هر شلوغی که فقط شلوغی شب جمعه ی حرم آرزوی کمی نیست این یه قلم اینکه جون بدم برات کنج حرم ببینم به روی دست زائرا تو طواف ضریحِ این پیکرم دار و ندارم همراه و یارم اصلاً نمیخوام منت بزارم اما به جز تو عشقی ندارم منم مجنون تویی لیلا لیلا ان العبد و انت المولا مولا بند سوم : ذکر هر ساعت و هر دقیقمه اسمیه که حک روی عقیقمه تو سرازیری قبر و آخرت بهترین یاورم و رفیقمه نمیلرزه پام روی پل صراط تو صراطمی حیات من فدات چه غم از عذاب و طوفان بلا وقتی باشم توی کشتی نجات سید جنت ای با محبت ای اوج عزت در زیر سایت غافل نمیشم از این روایت که تو اشک چشم مومنینی* تو خون خدایی بی قرینی * بحارالانوار ج ۱ ص ۲۸۰ .👇
enc_16491139655828192549599.mp3
5.84M
اللهم رب شهر رمضان
الذی انزلت فیه القرآن
و افترضت علی عبادک فیه الصیام
صل علی محمد و آل محمد
و الرزقنی حج بیتک الحرام
فی عامی هذا و فی کل عام
و اغفرلی تلک الذنوب العظام
فانه لا یغفرها غیرک

یا رحمن و یا علام ...

چه بهتر است ببخشم به لطف و احسانم
چگونه جسم ضعیف تو را بسوزانم

اگر تو خالق خود را خدا نمیدانی
منم خدا و تو را عبد خویش میدانم

یا رحمن و یا علام ...

شرار قهر مرا آب بحر کافی نیست
مگر ز اشک تو آبی بر آن بیافشانم

تو غافلی و مرا لحظه ای نمیخوانی
بیا منم که تو را سوی خویش میخوانم

هزار بار شدم از تو خشمگین اما
تو کیستی که ز تو انتقام بستانم

یا رحمن و یا علام ...

به عزتم قسم ار سوی من بیایی باز
تو را ز لطف در آغوش خویش بنشانم

ز بس که اشک تو را دوست دارم
از رحمت بلا دهم که تو را لحظه ای بگریانم

هزار بار گنه کرده ای بیا یک بار بگو
الهی العفو من پشیمانم

الهی العفو ...

ز سالها گنهت بگذرم به یک العفو
ببخشم و به تو ثابت کنم که رحمانم

اگرچه از همه آلوده تر بود هر کس
به ذات اقدسم او را ز در نمیرانم
. ای‌دوست! با تو وضعِ جهان دیدنی‌تر است با تو جهان، کران به کران دیدنی‌تر است هر صبح اگر که دیده به روی تو وا شود دنیای دور و بر، پس ازآن دیدنی‌تر است ای آنکه کارِ دیده‌ی تو کیمیاگری‌ست با یک نگاهِ لطفِ تو «جان» دیدنی‌تر است ای عالِمِ وقایعِ غم! با روایتت حزنِ «غروبِ فرشچیان» دیدنی‌تر است بر بامِ کعبه، نغمه‌ی توحید را بخوان با لحنِ تو، شکوهِ اذان دیدنی‌تر است لبیک یا امامِ زمان! یابنَ عسکری در محضرت زمین و زمان دیدنی‌تر است... .
. غم و اندوه و درد رفت از یاد، هرکجا از تو یاد شد آقا! هر زمان آمدم به دیدارت، دلِ غمدیده شاد شد آقا! تا که گرمای صحن‌ها باشد، با دوصد شوق آفتاب آمد در مسیرِ غبار‌روبیِ صحن، خادمی سهمِ باد شد آقا! مدنی‌طلعتِ خراسانی! بعدِ جریانِ «سنگِ سلمانی» تو شدی قطبِ جود و دور و برت، دستِ حاجت زیاد شد آقا! «رأفت» از سائلانِ دربارت... سائلانِ جهان گرفتارت با تو بازارِ حاتمانِ کریم، _بی‌تعارف_ کساد شد آقا! پدرم گفت وقتِ آمدنت، دکترت گفت: «بچه می‌میرد» نذر کردند و ماندم و پس ازآن، نامِ عبدت «جواد» شد آقا! لطفتان را به یاد دارم من... به شما اعتقاد دارم من قلم و فکر و طبع و گفتارم، صرفِ این اعتقاد شد آقا! ✍ ............. عشقِ تو خیرِ محضَه... شر نِدِره عاشقیِ تو دردسر نِدِره جز خدا و ائمَّه هیچکسی از مقامِ شما خِبَر نِدِره ول نکو دستِمارَه آقاجان! شبِ هجرِ شما سحر نِدِره نوکرت حاضرَه بیمیره ولی از تو هیچوقت دست وَر نِدِره باغچه‌ی نوکرت بهشتَه... ولی باغِ بدخواهتان ثِمَر نِدِره نوکری پیش هرکسی ننگَه نوکریِ شما ضِلَر نِدِره مارَه پیشِ همه خِراب نِکُنی آقا! همسادَته جِواب نِکُنی کلّ دنیا امام‌رضا! مِخَنِت زائرا و مجاورا مِخَنِت زائرا و مجاورا به کنار از ما بیشتر اي کِفترا مِخَنِت ما کی‌اِم؟؟ ما کجا و عشقِ شما؟ انبیا و فرشته‌ها مِخَنِت کیَه اصلاً نَخَه شمارَه؟ همَه یا می‌افتن به پات یا مِخَنِت فرّاشا، آشپزا و جاروکشا کفشدارا و خادما مِخَنِت همه‌ی زائرای صحن و سِرات طبقِ قولِ خودت سه‌جا مِخَنِت مارَه پیشِ همَه خِراب نِکُنی آقا! همسادَته جِواب نِکُنی اي مدل حرفا توو سَرُم نِمِره مو و هجرِ تو؟ باوَرُم نِمِره آقا! جز رختِ نوکریِ شما هیچ لباسی دِگه بَرُم نِمِره تا نِفَس هست و خُردَه‌جونی دِرُم از سَرُم حرفِ مادرُم نِمِره که مُگُف هرچی خواستُم از تو بُخوام سر بِرَه، حرفش از سَرُم نِمِرَه هرچی‌اَم هی غِزَل بُگُم بِرَتان مثلِ اي بیتِ آخَرُم نِمِره مارَه پیشِ همَه خِراب نِکُنی آقا! همسادَته جِواب نِکُنی... ✍ ............. کس نیست که مدیونِ کراماتِ شما نیست دل نیست که در بندِ معین‌الضعفا نیست مخلوقِ خدا نیست ازین دایره خارج: یا هست دلش در گروِ مهرِ تو، یا نیست آن‌کس که دلش در گروِ مهرِ تو باشد ترسی به دلش از غمِ این دارِ فنا نیست اینقدر مگویید که خلوت شده صحنش از فوجِ مَلَک پر شده هر گوشه و جا نیست! این‌جا «سرطان» در غُل و زنجیر اسیر است هرجا مرضی هست دراین صحن و سرا نیست گفتند: بلا آمده... بستند حرم را این بی‌ادبی محضرِ معصوم، روا نیست در «کرببلا» بعدِ «صفر» وضع، سفید است یعنی که ببین! دور و برِ شاه، بلا نیست! تا وردِ زبانِ همه شد قصه‌ی «دعبل» دل در دلِ ما خیلِ کثیرِ شُعرا نیست! در صحن رضا «ع» درد و بلا نیست، دوا هست در خانه‌ی سلطان خبر از درد و بلا نیست... ✍ .
. پاره کن رشته‌ی تسبیح و مرنجان دین را! اینهمه کش مده این مدّ "ولاالضّااااااالین" را! کاش از عشق بمیریم ولی فکر کنیم کاش یک لحظه به رفتارِ «علی» فکر کنیم چشم را وا بکن ای‌دوست! جوانمرد علی‌ست! چاه می‌داد گواهی: پدرِ درد علی‌ست... سعی می‌کرد حقوقِ همه یکسان باشد سعی می‌کرد که هر لحظه مسلمان باشد ای عقیل! ازچه نگاهِ تو به این اموال است؟ دست بردار! علی بر سرِ بیت‌المال است! او نمی‌خواست که دین بی در و پیکر باشد دست باید بکشد گرچه برادر باشد! روزها سوخت درآن داغیِ نخلستان‌ها مردِ کار است علی... گوش کنید انسان‌ها! او دلیری‌ست که بیش از همه انسان بوده او امیری‌ست که بابای یتیمان بوده آه! دل را به طریقِ غلط انداختمش! سالها شیعه‌ی او بودم و نشناختمش کاش در دین گوارای خود اندیشه کنیم کاش در مشربِ آقای خود اندیشه کنیم... فکر کن در سخنِ بی‌خللِ پیغمبر: "ساعتی فکر ز صد سال عبادت بهتر..." ✍ .
. ای ماه سر به مهر، سر از سجده بر مدار پشتِ سرت کسی ست که شقّ القمر کند... ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. آتش فراق ای دلم 'در آتش هجرت 'مکرّر سوخته ... عاشقی مانند من اینگونه کمتر سوخته از فراقت آب و آتش در جگر دارم هنوز در دلِ دریای اشکم دُرّ و گوهر سوخته این که بوی سوختن می آید از گلزار هجر شعله ای برخاسته ، یک باغ پرپر سوخته ای مرا آب زلال زندگی بازآ ببین در کویر تشنگی نخل تناور سوخته روشنایی نیست از هجران تو در چشم من شمع چشمم زیر نور ماه و اختر سوخته آشیان گم کرده ام در پیچ و تاب هجر تو هم شکسته بال از من ، هم که شهپر سوخته هر که شد عاشق فقط یک بار سوزد قلب او جان دلداران تو چندین برابر سوخته بی صدا می سوزم ای مولای من مانند شمع بس که نالیدم ز هجران تو حنجر سوخته هر زمان گفتم بیا ، دل رفت سمت کربلا کربلا ، جایی که یک باغ صنوبر سوخته اِربا" اِربا پیکر اکبر شده از تیغ کین وَز شرار تشنگی لب های اصغر سوخته شعله ی آهِ یتیمان می رسد از نینوا یا در آتش خیمه ی آل پیمبر سوخته شام عاشورا رسد فریاد واویلا به گوش چادری آتش گرفته یا که معجر سوخته این خبر آمد مرا از وادی شطّ الفرات ساقی لب تشنگان بی دست و بی سر سوخته «یاسرم» افتاده ام در گوشه ی ساحل خموش کشتی ام بشکسته از توفان و لنگر سوخته ** «یاسر»✍ .
. میدونی چی مادرم میخواد سایتو روی سرم میخواد  هر موقع میره امام رضا  واسه پسرش حرم میخواد دنیامه حرم رویامه حرم  وقتی میگم حسین جاو چشمامه حرم تنها دلیل بارش اشکامه حرم  دنیامه حرم ... اسم کربلات میاد وسط  حسین حسین میگم فقط  چی جز حرم بخوام ازت  ته مرام و معرفت  حسین آقام ... همه میرن تو میمونی برام 👇 https://radio.aghigh.ir/56009/%D9%85%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86%DB%8C-%DA%86%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D9%85-%D9%85%DB%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AF