eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.1هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
9.8هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر یوسف: من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم 🔺پسرم یوسف بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر برگشت، کوموله ها ریختند و یوسف رو دستگیر کردند، گفتند به خمینی توهین کن یوسف این کار رو نکرد. 🔺به من گفتند توهین کن گفتم چنین کاری نمیکنم گفتند: بچه‌ت را می‌کشیم بازهم قبول نکردم پسرم رو بستند به گاری و جلو چشمم سر از تنش جدا کردند و با ساطور دست ها و پاهاش را قطع کردند، شکمش را پاره کردند و جگرش را درآوردند... 🔺گفتند به خمینی توهین کن بازم توهین نکردم من رو با جنازه تکه پاره شده پسرم در یک اتاق گذاشتند و در رو قفل کردند؛ بعداز ۲۴ ساعت در را باز کردند گفتند: باید خودت پسرت را دفن کنی گفتم : من طاقت ندارم خاک روی سر پسرم بریزم گفتند: دستانت را میبندیم پشت ماشین و تو روستاها می‌گردانیم... 🔺شروع کردم با دستان خودم قبر درست کردن، با گریه میگفتم: ، ... انگار همه عالم کمکم می‌کردند برای حفر قبر پسرم. دلم گرفت، آخه پسرم کفن نداشت که جنازه اش را کفن کنم گوشه ای از چادرم را جدا کردم و بدن تکه تکه پسرم را گذاشتم داخل چادر... 🔺فقط خدا خودش شاهد هست که یک خانم چادری بالای قبر ایستاده بود و به من دلداری میداد و میگفت: صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو... 🔺کنار قبرش نشستم و با دستان خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم.. به همین خاطر من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم. به راستی مثل کوه پای نظام جمهوری اسلامی و امام خمینی (ره) ایستادند ما چه قدر پای ارزش هایمان ایستاده ایم شهید_یوسف_داورپناه لبیک‌_یا_خامنه_ای شهدا_شر_منده_ایم ❤️ ✅ هیئت رزمندگان اسلام شهرستان تربت جام
مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج حسین مظاهری حفظه الله تعالی...🥀 میفرمایندیکی از مداحان تعریف میکرد چای ریز مسجدمون فوت کرد ، سر مزارش رفتم گفتم یه عمر نوکری کردی برای ارباب بی کفن حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ...، بیا بهم بگو ارباب برات چه کرد ...! ایشان میگفت دو سه شب از فوتش گذشته بود خوابش رو دیدم گفتم مشت علی چه خبر؟ گفت الحمدلله جام خوبه ارباب این باغ و قصر رو بهم داده دیدم عجب جای قشنگی بهش دادن. گفتم بگو چی شد؟ چی دیدی ؟ گفت شب اول قبرم امام حسین علیه السلام آمد بالای سرم ، صدا زد آقا مشهدی علی خوش آمدی .. مشهدی علی توی کل عمرت ۱۲ هزار و ۴۲۷ تا برای ما چایی ریختی ... این عطیه و هدیه ما رو فعلا بگیر تا روز قیامت جبران کنیم ... میگفت دیدم مشت علی گریه کرد . گفتم دیگه چرا گریه میکنی ؟ گفت : اگه میدونستم ارباب این قدر دقیق حساب نوکری من رو داره برای هر نفر شخصا" هم چایی میریختم ، هم چایی میبردم ... عزیزانم : نوکری خود را دست کم نگیرید... چیزی در این دستگاه کم و زیاد نمیشود... و هر کاری ولو کوچک برای حضرت زهرا سلام الله علیه و ذریه مطهرش انجام دهیم (حتی کپی این متن کوتاه برای گروه ها و کانالها) چنان جبران میکنند که باورمان نمیشود...🏴🥀🏴🌹 https://eitaa.com/madahanpirbakran
. تو بر روی نی ، من در محملم قرآن خواندی و ،بردی این دلم همه جهان قربانت حسین به جان این طفلانت حسین دوباره جان بخشیدی به من ز صوت قرانت حسین(2) ای جان و برادرم ای فرزند مادرم با جان و دلم حسین تمام طفلان می برم واویلا ازین عزا(2) در شام بلا ، غوغا می کنم دشمن را همه رسوا می کنم با زینب ، بگو حسین در بین عدو حسین من خطبه بخوانم و تو طیب الله گو حسین(2) با این دیده ی ترم در راه برادرم خطیب بازار کوفه و عزیز و جـان حیدرم واویلا از این عزا(2) یابن العسکری، ای صاحب عزا جان ما همه در راهت فدا دودست ما بر دامان تو تمام جان ها قربان تو غروب هر جمعه میشود (دو چشم ما گریان تو)2 ميخونم برای تو هستم من گدای تو کی از کعبه بشنوم (صدای دلربای تو)2 واویلا واویلتا (4) یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب) 👇
. (ع) جواب👈🏻یا امامِ سجاد بیمارِ دشتِ کربلا یا امامِ سجاد راویِ دشتِ نینوا یا امامِ سجاد بیمارِ دشتِ کربلا یا امامِ سجاد به درد و غصه مبتلا یا امامِ سجاد اسیرِ زنجیر بلا یا امامِ سجاد بودی به یادِ کربلا یا امامِ سجاد ای چارمین امامِ ما یا امامِ سجاد سرت بِروی سجده ها یاامامِ سجاد دائم تو در حالِ دعا یا امامِ سجاد تو دیده ای شامِ بلا یا امامِ سجاد دیدی تو سر به نیزه ها یا امامِ سجاد دیدی تو جسمِ کشته ها یا امامِ سجاد دیدی تو ظلم وطعنه ها یاامامِ سجاد کوفه کجا و توکجا یا امامِ سجاد زدن به توسنگِ جفا یا امامِ سجاد مدینه شد غرقِ عزا یا امامِ سجاد مدینه شد کربُبلا یا امامِ سجاد چه محشری شده بپا یاامامِ سجاد کُشته ی زهرِ اشقیا یا امامِ سجاد بحقِ شاهِ شُهدا یا امامِ سجاد در دَمِ آخرم بیا یا امامِ سجاد به دردِ ما بده دوا یا امامِ سجاد ما را رسان به کربلا یا امامِ سجاد ای شافعِ روزِ جزا یا امامِ سجاد یا امامِ سجاد یا امامِ سجاد مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
AUD-20220810-WA0001.opus
501.4K
دفن شهدا◾ جواب👈🏻آه و واویلا(۲) بیاین بریم به کربلا آه و واویلا برای دفن شهدا آه و واویلا همه کنید عزا بپا آه و واویلا بهرِ حسینِ سرجدا آه و واویلا براش بیارید بوریا آه و واویلا روی زمینِ کربلا آه و واویلا پرپر شدن آلاله ها آه و واویلا سه روزه بر خاکِ بلا آه و واویلا افتاده جسم کشته ها آه و واویلا ای وای از اینهمه بلا آه و واویلا عزا عزای شهدا آه و واویلا فاطمه آمد قتلگاه آه و واویلا گردد به دور کشته ها آه و واویلا گوید حسینِ من کجا آه و واویلا سه روزه در دشتِ بلا آه و واویلا آرمیده خونِ خدا آه و واویلا جبریل با آه و نوا آه و واویلا آمد به دشتِ کربلا آه و واویلا بر سر زنید واغربتا آه و واویلا 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ سراینده شعر .
AUD-20220810-WA0002.opus
567.6K
◾نوحه دفن شهدای کربلا◾ عزای دفن شهداست(آه و واویلا)۲ فاطمه صاحبِ عزاست(آه و واویلا)۲ روی زمین کربلا شطِ خون جاریست سه روزه که اهلِ حرم به عزاداریست جسمِ حسینِ فاطمه پاره پیکرشد حضرت زینب عاقبت بی برادرشد عزای دفن شهداست(آه و واویلا)۲ فاطمه صاحب عزاست(آه و واویلا)۲ حضرت ختم الانبیا به نوا آمد برای دفن شهدا کربلا آمد دلهازِغصه ها نشدلحظه ای رهایی فِتاده بین زینب وحسینش جدایی عزای دفن شهداست(آه و واویلا)۲ فاطمه صاحب عزاست(آه و واویلا)۲ در چمن باغ وِلا نوگلی نیامد سه روز صدای چهچهِ بلبُلی نیامد امامِ زین العابدین آمده به صحرا به بوریا کفن کند جسمِ پاکِ بابا عزای دفن شهداست(آه و واویلا)۲ فاطمه صاحبِ عزاست(آه و واویلا)۲ فاطمه با قدِ کمان آمده قتلگاه بپا کند بهر حسین ماتمِ کربلا (هستی)بگوجسمِ حسین داره یک نشانی (پرویزی)خادمِ حسین کرده نوحه خوانی 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝 .
. 👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️ «السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکَ یا مظلوم کربلا» سلام ما به تو ای سومین امام،حسین که درحضورِتومهدی کند سلام،حسین ◾امشب امام زمان هم سلام میده به بدن های بی سرِ بر روی خاک، جگرها بسوزه برا سربریده حسین سه روز وسه شب بدن روی زمین گرم کربلا بود ،نیمه های شب مردهای طایفه ی بنی اسد جرأت نکردن بیان زنها آنها را به غیرت انداختن وآمدن برای دفن شهداشون ولی بدنها قطعه قطعه شده قابل شناسایی نبود دیدن مردِ بزرگواری از دور میاد ایخدا از کجا میاد کی هستی؟ فرمود: اومدم برا دفن شهدا کمکتون کنم، آخه من تک تکِ این بدنها رو میشناسم، آی قربون دردای دلت امامِ سجاد، دیدن بنی اسد اومدن دور او حلقه زدن آقا همه ی شهدا رو دفن کردیم ولی یه بدنِ قطعه قطعه شده به روی زمین مونده که توان دفن اون بدن رو نداریم آقا ناله ای زد فرمود: امام باید امام رو دفن کنه، اومد کنار بدن بی سر نشست طایفه ی بنی اسد می بینن این مردِ ناشناس مثل ابر بهاری گریه میکنه ، هی میگه ای بقربون سرِ بریدت بابا ،ای بقربون بدنِ قطعه قطعه شده ات، به طایفه ی بنی اسد گفت: بوریایی فراهم کنید، بوریا فراهم کردن و قبر آماده شد، با دو دست نازنینش بدنِ حسینِ زهرا رو روی بوریا گذاشت بدن رو درون قبر گذاشت، طایفه ی بنی اسد با تعجب دیدن قبل از اینکه خاک بر بدن بریزد در آن تاریکی شب لابه لای خاکهای بیابانِ کربلا به دنبالِ چیزی می گردد، خدایا نفهمیدم این مرد کیه ؟ خدایا به دنبال چی میگرده؟ دیدن خم شد ناگهان چیزی رو از لابه لای خاکها برداشت هی نگاش میکنه هی بر چشماش میماله هی بوسه میزنه نگاه کردن(شما هم با دیده ی دلتون نگاه کنید)خوب نگاه کردن دیدن انگشت بریده ی حسینه ای واااای حسیییین، شهید حسین، مظلوم حسین، حالا حاجتها رو مدِّ نظر بگیرید،حالا وقتشه دعا کنی دیدن درون قبر شد ولی از قبر بیرون نمیاد، ای وای نکنه این مرد کنارِ قبرجان داده ، اومدن کنار قبر نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشته رو رگهای بریده ی گلوی حسین همه بگید مظلوم حسییین شهید حسییین علی لعنة الله علی القوم ظالمین .
. ۷۵۸ من چهل سال غم و غصه مکرر دیدم نرود از نظرم آنچه که آخر دیدم بلبلان از غم گلها همه بیتاب شدند غنچه ها را همه پژمرده و پرپر دیدم کوچه ی تنگ ندیدم چو عمویم امّا تنگی قتلگه و پیکر بی سر دیدم مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم اسبها از بدنش رد شده و لرزیدم که رد نعل به روی رگ حنجر دیدم آنچه من دیده ام ای کاش نبیند چشمی من خودم کاکل او در کف لشکر دیدم از همه سختی گودال همین بس باشد قتل صبر پدر و نیزه و خنجر دیدم بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت پی انگشت پدر در همه جا گردیدم با عبا جمع نمودم که نریزد عباس پاره های تنِ سقای دلاور دیدم کاش می مردم ازاین غم که نبینم امّا چادر سوخته وپاره ی خواهر دیدم وای از شام که ناموس خدا را بردند خنده و هلهله در مردم کافر دیدم سخت تر از همه بازار یهودی ها بود عمه ها را همه در حالت مضطر دیدم سخن از برده فروشی شد و لرزید رباب به روی نیزه سرشک علی اصغر دیدم .
. ۷۵۹ اصلاً مرا برای محن برگزیده اند با اشک در غم پدرم آفریده اند یادم نمی رود که چهل سال پیش بود گلهای باغ را همه با نیزه چیده اند گریم به یاد غربت بابا که دشمنان با تیر پیکرش به دل خون تپیده اند در یک قفس چو مرغ تنش گیر کرده بود با قتل صبر باب مرا سر بریده اند می گفت عمه ام که به گودال قتلگاه او زنده بود و موی سرش را کشیده اند دشمن کشید و پیرهن از تن جدا نشد با زور نیزه،پیرهنش را دریده اند از بس فشار نعل به سینه زیاد بود طفلان صدای خرد شدن را شنیده اند سرها به روی نیزه فرو رفت و ناکسان دنبال کودکان پی معجر دویده اند تنها نه شامیان به تن من لگد زدند این طعم تلخ را همه طفلان چشیده اند نامحرمان به دور و بر عمه کف زدند اهل حرم ز دیدن این غم خمیده اند در مجلس شراب،پر از چشم هرزه بود اما حرامیان رخ عمه ندیده اند **** ✍ .
🌠☫﷽☫🌠 🏴فدای خستگی نو غلام های ارباب 🥀 -╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🅾روز عاشورا در روستای مسکینجه داغستان روسیه ♦️ساکنان این روستا از قوم لزگی هستند. تنها لزگی های شیعه در روستای مسکینجه زندگی می کنند /مرکز مطالعات آذربایجان 🌹
. 🏴کربلا.. خاک تو گلزار شهیدان می شود مقتل اجساد صد چاک عزیزان می شود 🏴قدر این اصحاب پاکم را بدان ای کربلا نور باران خاکت از اجساد آنان می شود  🏴این عزیزان را که بینی در قیام و در قعود بر فراز نیزه فردا رأس آنان می شود  🏴محفل گرم عزیزان مرا امشب ببین جای این محفل بپا شام غریبان می شود  🏴کربلا خاک تو را از خون خود رنگین کنم مقتلم دارالشفای دردمندان می شود 🏴در عزای من سیه پوشد همه کون و مکان زین غم و درد و مصیبت عرش لرزان می شود 🏴قطرۀ آبی نباشد بهر طفلان حزین ناله و فریادشان تا عرش یزدان می شود 🏴یادگار مجتبی قاسم ز جور اشقیا غرق اندر خون خود با چهر رخشان می شود 🏴پاره پاره غرق خون جسم علی اکبرم واژگون از صدر زین بر خاک غلطان می شود 🏴دست عباس رشیدم گردد از پیکر جدا تیر باران جسم آن سقای عطشان می شود 🏴کربلا از حالت عباس چون گویم سخن پاره آندم مشک او کز جور عدوان می شود 🏴عصر عاشورا زند دشمن چو آتش در خیام از شرارش عترت طاها هراسان می شود  🏴کودکان تشنه لب گریان به هر جانب روان زینبم دنبالشان هر سو پریشان می شود 🏴آه از آن ساعت که زینب بگذرد از قتلگاه خون روان از دیده اش در این بیابان می شود 🏴کس نباشد محرم سجاد من جز زینبم چون سر من بر سر نیزه نمایان می شود 🏴در اسارت خواهرم از کوفه تا شام بلا قافله سالار طفلان و اسیران می شود .
. خورشید به روی نی نشسته با زلف دریده و گسسته خونین شده صورتش شفق وار ما بین دو ابرویش شکسته از بهر تماشای اسیران مردم به نظاره دسته دسته آذین شده شهرو، جشنی شده برپا هستند همه خشنود با دلی خجسته او می نگرد به خواهر خویش گردیده چقدر پیر و خسته دیدند که گریه کرد و آنگاه چشمان قشنگ خویش بسته .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. بعد از تو گوشواره به دردم نمیخورد رخت و لباس پاره به دردم نمیخورد اي آفتاب برسر زینب طلوع کن این چند تا ستاره به دردم نمیخورد نزدیک تر بیا که کمی درد دل کنیم تنها همین نظاره به دردم نمی خورد ما را پیاده کن، سرمان سنگ میخورد این بودن سواره به دردم نمیخورد چندین شب است منتظرصحبت توأم حرفی بزن، اشاره به دردم نمیخورد این ها مرابه مجلس خوبی نمی برند بعد از تو استخاره به دردم نمیخورد این سنگها هنوزحسابم نمی کنند با این حساب چاره به دردم نمیخورد علی اکبر لطیفیان✍ ********************* هفت روز است اسير سفرم غصه‌ي جانسوز تو و قاسم و عباس و علي‌اكبر و جعفر شده داغ جگرم سايه‌ي سنگين سرت روي سرم خم شده ديگر كمرم بعد تو بي بال و پرم درد و بلايت به سرم ، كاش كه چشمي بگشايي و ببيني كه در اين داغ جدايي چه به روز من و اطفال حرم آمده اي ماه خدايي آنقدر سخت گرفتند به ما بعد تو در راه كه از ما نرسيده است به كوفه به جز سايه‌ي آهي . هفت روز است بجاي تو و عباس شدم همسفر سايه‌ي خولي و سنان هر طرفي چشم من افتاد ، غمي روي دل افتاد كه ناگاه در آن كوچه‌ي تنگ از همه جا بارش سنگ آمد و يك پيرزن از جنس جهنم به كسي قول طلا داد كه با نيزه به نزديكي بامش برود لحظه‌اي آمد و دنيا به سرم ريخت كه سنگي به سر زخمي تو بوسه زد و سر ز روي نيزه‌ات افتاد رقيه به سويت خم شد و تا خواست كه نامت ببرد شانه‌ي زنجير ، حصاري به پرش شد ، پُرِ سرباز همه دور و برش شد ، نيش تلخ دو سه شلاق عجب دردسرش شد تنش انگار حصيري است پر از تار سياهي . هفت روز است پرستار حرم زينب كبراست سپر و حامي و غمخوار حرم زينب كبراست پدر و مادر و دلدار حرم زينب كبراست و وقتي همه خوابند نگهباني بيدار حرم زينب كبراست چه گويم كه ابالفضل علمدار حرم زينب كبراست بخداوند قسم حيدر كرار حرم زينب كبراست پس از حضرت حق و پسر خون خداوند ، نگهدار حرم زينب كبراست ولي چشم به نيزه ست كه از چشم تو بر خسته‌ي اين راه رسد نيم نگاهي. محمد بختیاری✍ **************** ای صبرتو چون کوه در انبوهی از اندوه طوفان بر آشفته ی آرام وزیده ای روضه ترین شعرغم انگیز حماسه ای بغض ترین ابر به باران نرسیده ای کوه شبیه دلت و چشم تو چون رود هرروز زمانه به غمت غصه ای افزود غم درپی غم درپی غم درپی غم بود ای آنکه کسی شکوه ای از تو نشنیده من تاب ندارم که بگویم چه کشیدی تا بشنوم آن روضه و آن داغ که دیدی تو در دل گودال چه دیدی چه شنیدی ؟ که آمده ای با دل خون قد خمیده نه دست خودم نیست که شعرم شده مقتل شد شعر به یک روضه ی مکشوف مبدل نه دست خودم نیست خدایا چه بگویم؟ این بیت رسیده ست به رگ های بریده این کرب و بلا نیست مدینه ست در آتش شد باز درون دل تو شعله ور آتش در خیمه کسی هست ولی خیمه در آتش ای آنکه شبیه تو کسی داغ ندیده این قافله ی توست سوی کوفه روان است برنیزه برای تو کسی دل نگران است شکر است که تا شام فقط ورد زبان است رفتید دعا گفته و دشنام شنیده سخت است که بنویسم دستان تو بسته ست مانند دلت قد تو چندی ست شکسته ست قد تو شکسته ست نماز تو نشسته ست من ماندم و این شعر و گریبان دریده سید محمد رضا شرافت✍ ******* زیبا هلال یک شبه،ای سایه سرم بالا نشته ای مرا می کنی نگاه عالم همه پناه به نام تو میبرند حالا ببین که خواهرتوگشته بی پناه تو قرص ماه بودی و حالا شدی هلال دیشب مگر چگونه شبت کرده ای سحر روی تو سوخته چونان روی مادرم خاکستر است لای همه گیسوان سر عمری سرم به سینه ات آرام میگرفت حالا تو روی نیزه و من بین محملم هربار نیزه دار ، سرت چرخ می دهد با هر تکان نیزه تکان می خورد دلم از بعد قتلگاه که دیدم به چشم خود زخمی شده دو گونه تو در وضوی خاک دامن گرفته ام پی رأس تو هرقدم تا که نیفتی از سر نیزه به روی خاک عمری ندیده است کسی سایه مرا حالا ببین که رنج و بلا یاورم شده شاه نجف کجاست تماشا کند مرا این آستین کهنه حجاب سرم شده قاسم نعمتی✍
. ای نیزه دار ؛ آینه بر نیزه میبری؟ خواهی چگونه از وسط شهر بگذری از کوچه های خلوت آنجا عبور کن خوب است اندکی به ابالفضل بنگری کمتر بخند ،قاری قرآن دلش شکست بر آیه ها قسم که تو بی دین و کافری دیگر بس است نیزه خود را زمین مکوب تو از یهودیان محل سنگ دل تری دیدی حسین فاطمه خیر کثیر داشت حالا تو صاحب دو سه تا کیسه زری با رقص نیزه پدرم قصد کرده ای در پیش چشم عمه لجم را در آوری؟ داری گل سری که عمویم خریده است بی آبرو برای که سوغات میبری؟ حس میکنم به دختر خود قول داده ای از کربلا براش دو خلخال میبری وحید قاسمی✍ *************** قرآن بخوان از روي نيزه دلبرانه ياسين و الرحمان بخوان پيغمبرانه قرآن بخوان تا خون سرخت پا بگيرد همچون درخت روشني در هر کرانه بايد بلرزاني وجود کوفيان را قرآن بخوان با آن شکوه حيدرانه خورشيد زينب شام را هم زير و رو کن قرآن بخوان با لهجه اي روشنگرانه کوثر بخوان تا رود رود اينجا ببارم در حسرت پلک کبودت خواهرانه قرآن بخوان شايد که اين چشمان هرزه خيره نگردد سوي ما خيره سرانه اما چه تکريمي شد از لب هاي قاري تشت طلا و بوسه هاي خيزرانه گل داده از اعجاز لب هاي تو امشب اين چوب خشک اما چرا نيلوفرانه در حسرت لب هاي خشکت آب مي‌شد ريحانه ات با التماسي دخترانه آن شب که مي‌بوسيد چشمت را سه ساله خم شد ز داغت نيزه هم ناباورانه از داغ تو قلب تنور آتش گرفته تا صبح با غمناله هايي مادرانه یوسف رحیمی✍ ******** سبز است باغ آینه از باغبانی‌ات گل کرد شوق عاطفه از مهربانی‌ات از بس که خار خاطره بر پای تو نشست چشم کسی ندید گل شادمانی‌ات حتی در آن نماز شبی که نشسته بود پیدا نشد تشهدی از ناتوانی‌ات آن‏جا که روز کوفه ز رزم تو شام بود شوق حماسه می‌چکد از خطبه‏خوانی‌ات امّا شکست خطبه‏ی پولادی تو را بر نیزه آیه‌های گل ناگهانی‌ات با آن سری که در طبق آمد، شبی بگو لبریز بوسه باد لب خیزرانی‌ات عمر سه ساله صبر دل از لاله می‌گرفت آتش نمی‌زنیم به داغ نهانی‌ات جواد محمدزمانی✍ *************** زن بود مثل مرد اما حرف میزد پر جوش و غوغا مثل دریا حرف میزد بر مردی خود کوفیان شک کرده بودند مثل تمام مردها تا حرف میزد از بغض های در گلو ترکیده میگفت از زخم های عشق حتی حرف میزد راز حضور اهرمن را فاش میکرد وقتی که از عشق اهورا حرف میزد گویی علی در پیکر او زنده میشد از بس که زینب مثل بابا حرف میزد حامد صافی قهدریجانی✍ ************** اينان كه سنگ سوي تو پرتاب مي كنند بي حرمتي به آينه را باب مي كنند در قتلگاه،آن جگر تشنه ي تو را با مشك هاي آب خنك،آب مي كنند لب هاي خشك نيزه ي خود را حراميان از خون سرخ توست كه سيراب مي كنند عكس سر بريده ي عباس را به ني در چشم هاي اهل حرم قاب مي كنند با نوحه ي رباب و تكان دادن سنان شش ماهه ي تو را سر ني خواب مي كنند اين آسمان شب زده را اي هلال عشق هفده ستاره گرد تو جذاب مي كنند هفده ستاره معتكف چشم هايتان سجده به سمت قبله ي مهتاب مي كنند هفده ستاره با كلماتي ز جنس اشك تفسير سرخ سوره ي احزاب مي كنند وحید قاسمی✍
. با چادرش قیامت عظما رقم زده بانویِ برتری که جهان را بهم زده در علقمه علم به زمین زَد برادرش در شام و کوفه اوست که حالا علم زده با "یاحسین" گفتن خود عشق می کند او که فقط زِ عشق حسین آه.. دم زده غم های او چو کوه بلند است و اُستوار با صبر خود چه طعنه بر این کوهِ غم زده از کودکی به غصّه و غم مبتلا شده لطمه به صورتش زِ همان سنّ کم زده زینب عفیفه ایست که در راه عفتش معجر نداده، بوسه به دست قلم زده از آسمان بپرس چه شد عاقبت، که او.. در کربلای خونِ خدایش قدم زده! ای"ملتمس"قیام خدا زنده شد از او، او زیرِ تازیانه دَم از این ستم زده.. .
radio-qom2.mp3
3.56M
با چادرش قیامت عظما رقم زده - روز یازدهم ١۴٠٢ با چادرش قیامت عظما رقم زده بانویِ برتری که جهان را بهم زده در علقمه علم به زمین زَد برادرش در شام و کوفه اوست که حالا علم زده با "یاحسین" گفتن خود عشق می کند او که فقط زِ عشق حسین آه.. دم زده غم های او چو کوه بلند است و اُستوار با صبر خود چه طعنه بر این کوهِ غم زده از کودکی به غصّه و غم مبتلا شده لطمه به صورتش زِ همان سنّ کم زده زینب عفیفه ایست که در راه عفتش معجر نداده، بوسه به دست قلم زده از آسمان بپرس چه شد عاقبت، که او.. در کربلای خونِ خدایش قدم زده! ای"ملتمس"قیام خدا زنده شد از او، او زیرِ تازیانه دَم از این ستم زده.. .