AudioCutter_shab 9(6).mp3
7.8M
🎶 #واحد_شلاقی
[یل دریا دل......]
🎤 #جواد_مقدم
📆شب نهم محرم الحرام ۱۴۴۵
◼️ چهارشنبه ۱۴۰۲/۵/۴
🎪هیئت بین الحرمین طهران
🔹ورزشگاه شهید شیرودی تهران
یل دریا دل یا ابوفاضل
گیرِ قلبم به گیسوی علمدار
نفسم عشقم جهت قبلم
تقریبا سمت ابروی علمدار
چِقَدر شیرین سخن داداش حقیقتا
بیخود نیست که میگن قمر قمر قمر
تا شمشیر میزنه شبیهِ حسنه
اصلا ماهِ منه قمر قمر قمر
میگه یاالله که جیگر داره تیغی که ارث از حیدر داره
کاری کرده ابن سعد بگه لطفا عباس دست برداره
...ابوفاضل یا ابالفضل...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
زور بازوشو خم ابروشو
خود ارباب جلوش غرق تماشاست
میزنه لبخند با همین ترفند
عاقلو دیوونش میکنه عباس
تورو نمیدونم من الآن علقمم
دارم داد میزنم قمر قمر قمر
خمار ساقی اَم یا ایها العزیز
بازم برام بریز قمر قمر قمر
قمری اَم ماهِ زمینی بَه چه علمدار مَه جبینی
ادبِ تو زبون زد شده دست پرورده ی ام البنینی
...ابوفاضل یا ابالفضل...
شاعر : #محمدرضا_محمد_زاده
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
#واحد
.
AudioCutter_shab 9(6).mp3
7.8M
🎶 #واحد_شلاقی
[یل دریا دل......]
🎤 #کـَـربَلایــــی_جَــــوادِ_مُــقــــدم
📆شب نهم محرم الحرام ۱۴۴۵
◼️ چهارشنبه ۱۴۰۲/۵/۴
🎪هیئت بین الحرمین طهران
🔹ورزشگاه شهید شیرودی تهران
یا ابوفاضل
حضرتِ سقا
دلبر زیبا
شاه دریا دل
حضرت سقا
خوش قد و بالا
یا ابوفاضل
مستم از روی تو
مستِ گیسوی تو
قبله ابروی تو عباس
مستم از روی تو
از تابِ موی تو
چشم جادوی تو عباس
ای زیبا رو قمر
ای ماه کامل
کشته ی عشقتم
زلف تو قاتل
هستم کلب درت
یا ابوفاضل
...یااباالفضل...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
سرور و سردار
ای دل و دلدار
دلبرِ زینب
یاابوفاضل
ای فدائیه
معجرِ زینب
ساقیا ساقیا
ساقیِ کربلا
حافظِ خیمه ها عباس
ساقیا ساقیا
ای شاه با وفا
روحی لک الفدا عباس
یل اُم البنین
ای جانا عباس
در غیرت در ادب
بی همتا عباس
ای الگوی علی
اکبر یا عباس
...یااباالفضل...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
الله اکبر
رمز تو محشر
فاتح پیکار
میزنی هی سر
هیبتت حیدر
جانم علمدار
یا قمر یا قمر
بی باک و با جگر
یکه مرد خطر عباس
یا قمر یا قمر
میر و قدرت قدر
طوفان از هر نظر عباس
جونم به جرات و
به زور بازوت
خاک میشه وقت جنگ
دشمن رو در روت
حتی سر میزنی
با تیغ ابروت
...یااباالفضل...
شاعر : #فرید_نادرعلی
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم 1402
#تک
.
AudioCutter_shab 10.mp3
21.67M
🎶 #زمینه
[آه تو رو شنیدم..]
🎤 #جواد_مقدم
📆شب دهم محرم الحرام ۱۴۴۵
◼️ پنجشنبه ۱۴۰۲/۵/۵
🎪هیئت بین الحرمین طهران
🔹ورزشگاه شهید شیرودی تهران
آهِ تورو شنیدم از خیمه
بالاسرت رسیدم از خیمه
از روی تل دیدم روو خاکایی
تا قتلگاه دویدم از خیمه
ریختن بهم با نیزه دنیامو
دریای خون گرفته چشمامو
خواستم تورو بغل کنم اما
سر نیزه ها بریده دستامو
تو دل گودال به خدا نفس بریدم
انقدر که نیزه از تنت بیرون کشیدم
حالا که نیزه ها رو از تن تو کندم
زخماتو با چادر و معجرم میبندم
...جانم حسین جانم حسین جان...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
اومد سرم از هرچی ترسیدم
نشناختمت وقتی تورو دیدم
چیزی ازت نمونده بود داداش
جای سرت لباتو بوسیدم
کرب و بلا گرفته بوی خون
ریخته سرت نیزه مثلِ بارون
جوری زدن تنت رو با نیزه
از پشت تو نیزه زده بیرون
این چه بلایی بود داداش سرت اوردن
از توی گودال با لگد درت اوردن
این چه بلایی بود که قلبتو سوزوندن
جنگ و جدالشونو تا حرم کشوندن
...جانم حسین جانم حسین جان...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
اتیش زدن به خرمن زینب
از تو چطور دل بکنه زینب
میری و روی نیزه میبینی
رخت اسیری به تن زینب
با دستای بین طناب میرم
با غصه و غم و عذاب میرم
با قاتلای بی حیای تو
با گریه مجلس شراب میرم
زینب بمیره واسه غربت عجیبت
قرآن نخون که میشه خیزران نصیبت
پیش اینا که بین ما فکر کنیزن
قران نخون که رو سرت شراب میریزن
...جانم حسین جانم حسین جان...
شاعر : #محمدامین_حق_پناه
#روز_دهم_محرم
#امام_حسین
#شب_دهم_محرم 1402
#زمینه
.
#شور
#گودال
#جواد_مقدم 🎤
سینم ز غم مالامال
ای وای شلوغه گودال
ای وای حسین رفت از حال
نوشته های مقتل
جیگرمو سوزونده
تکیه دادی به نیزه
کسی برات نمونده
مقتل نوشته با سر
افتادی از رو مرکب
تنها میون عدا
سالار قلب زینب
...ای مجیب المضطر شهید بی سر غریب مادر...
مقتل نوشته گودال
دور و برت شلوغ بود
همش میگم خدایا
کاشکی اینا دروغ بود
یه پیرمرد نامرد
حسینو با عصا زد
زینب به حال مضطر
مادرشو صدا زد
یه بی حیا دویدو
مادرتو ندیدو
رو بدنتو نشستو
خنجرشو کشیدو
...ای مجیب المضطر شهید بی سر غریب مادر...
غصه فراوان زینب
ای وای پریشان زینب
غم نَن ، قوجالان زینب
مقتل نوشته بِینِ
خیلِ حرومی بودن
یکی با تازیونه
زینبو خیلی بد زد
مقتل نوشته با سنگ
سر تورو شکستن
زینبو نیمه جون کرد
خنجر کند دشمن
...ای مجیب المضطر شهید بی سر غریب مادر...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
لبات به هم میخوردو
نمیومد صدا تو
بعد از دوازده ضربه
عدو برید رگاتو
برای کشتن تو
همه وضو گرفتن
سرت که رفت رو نیزه
تبریک به هم میگفتن
ساربون حرومی
انگشترت رو دزدید
فاطمه گریه میکرد
حرمله هم میخندید
...ای مجیب المضطر شهید بی سر غریب مادر...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
آتیش گرفته دامن
غارت شده پیراهن
سرت تو دستِ شمرو
گودالو خون گرفته
بین اینا حیا نیست
دشمن جنون گرفته
پیشونیِ شکسته
سنگِ جفای قاتل
زینب از این مصیبت
سر زد به چوب محمل
پامال ثم مرکب
شده تنت حسین جان
هی خونتازه میریخت
از دهنت حسینجان
دست حرومی افتاد
پیراهنت حسینجان
رو خاکه پیکر تو
رو نی سر علمدار
واسه کنیزی بردن
زینبو سمت بازار
با این یه جمله دنیا
روی سرم خراب شد
مقتل نوشته خولی
همسفر رباب شد
...ای مجیب المضطر شهید بی سر غریب مادر...
شاعر : #محمد_آ_سلیمی
#روز_دهم_محرم
#امام_حسین
#شب_دهم_محرم_1402
#شور
👇
AudioCutter_shab 10(7).mp3
30.95M
#شور #لطمه_زنی
[ای وای شلوغه گودال..]
#روز_دهم_محرم
🎤 #جواد_مقدم
📆شب دهم محرم الحرام ۱۴۴۵
◼️ پنجشنبه ۱۴۰۲/۵/۵
🎪هیئت بین الحرمین طهران
🔹ورزشگاه شهید شیرودی تهران
.
#دمام_زنی
#شور
#جواد_مقدم 🎤
نوکریه تو آبرو به من داد
اسم قشنگت از لبم نیوفتاد
سینه زنم سرفرازم هذا من فضل ربی
خاک تو مهر نمازم هذا من فضل ربی
پای علم دم میگیرم هذا من فضل ربی
از در خونت نمیرم هذا من فضل ربی
ای سید و مولا کُنج ضریحت آخر دنیا
ای دلبر زهرا نذر نگاهت چشم تر ما
نور مُعَلی حسین اباعبدالله
ای شاه والا حسین اباعبدالله
سینه زنم زیرِ این علم آقاجان
خیر دو دنیا حسین اباعبدالله
...مولا حسین جان حسین اباعبدالله...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
بارون عشقت اشک روی گونم
تا خودِ محشر نوکرت میمونم
گریه کنم پای روضه هذا من فضل ربی
رقیه داده اجازه هذا من فضل ربی
از کرمت خوبه حالم هذا من فضل ربی
نوکرِ بی بی سه سالم هذا من فضل ربی
ای جلوه رحمت دار و ندارم نذر رقیت
ای شورِ قیامت از سرم آقا کم نشه سایت
سلطان خوبان حسین اباعبدالله
شاه شهیدان حسین اباعبدالله
یاد ضریحت یه عمریه بی تابم
ای دردَ درمان حسین اباعبدالله
...مولا حسین جان حسین اباعبدالله...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
اسم تو رمز حله مشکلاتم
حضرتساقی خاک زیر پاتم
ذکر روو لبهامه هرشب جانم جانم ابالفضل
با غضب اما مؤدب جانم جانم ابالفضل
دلبر ارباب عالم جانم جانم ابالفضل
نوکرتم خوش به حالم جانم جانم ابالفضل
ای ساقی و سالار وارث تیغ حیدر کرار
ای جانم علمدار عبد مطیع حضرت دلدار
فرزند زهرا یا سیدی یا عباس
ذکر لب ما یا سیدی یاعباس
ای نور چشم حسین اباعبدالله
انظر الینا یا سیدی یا عباس
...انظر الینا یاسیدی یا عباس...
شاعر : #محمد_آ_سلیمی ✍
#امام_حسین
#حضرت_عباس
#شور
👇
AudioCutter_shab 10(6).mp3
17.9M
#دمام_زنی
[نوکری تو آبرو به من داد ..]
🎤 #کـَـربَلایــــی_جَــــوادِ_مُــقــــدم
📆شب دهم محرم الحرام ۱۴۴۵
◼️ پنجشنبه ۱۴۰۲/۵/۵
🎪هیئت بین الحرمین طهران
🔹ورزشگاه شهید شیرودی تهران
هدایت شده از شهید قلم ،سید مرتضی آوینی
رادیو آوینی.mp3
14.89M
🎙پادکست
📻 رادیو آوینی
تهیه کننده: محمدمهدی کاظمی
گوینده و کارگردان: فاطمه کاظمی
مشاور کارگردان: علیرضا توکلی
صدابردار، افکت صوتی و تدوین: محمدمهدی کاظمی
هماهنگی و روابط عمومی: سید مجتبی موسوی
باتشکر از:
گروه فرهنگی هنری شهید آوینی
چقدر اين شعر زيباست
لطفا كامل بخونين اگه دلت شكست التماس دعا
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
ترس بود و وحشت و دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن بی جواب/
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
آمدند از راه نزدم دو ملک/
تیره شد در پیش چشمانم فلک/
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
لرزه بر اندام من افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
رفت بالا گرزهای آتشین/
قبر من پر گشته بود از نار و دود/
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
نام اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
گوش گویا نامشان نشنیده بود/
نامهای خوبشان از یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/
کارهای نیک و زشتت را بگو/
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از گناه/
کارهای زشت من بسیار بود/
بر زبان آوردنش دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از حرارت آب شد/
روحم از فرط الم بی تاب شد/
چون ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/
نامه اعمال تو باشد سیاه/
ما که ماموران حق داوریم/
پس تو را سوی جهنم می بریم/
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
دست و پایم بسته در زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
ناگهان الطاف حق آغاز شد/
از جنان درهای رحمت باز شد/
مردی آمد از تبار آسمان/
دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
صورتش خورشید بود و غرق نور/
جام چشمانش پر از خمر طهور/
چشمهایش زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان می زدود/
بر سر خود شال سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
کِی به زیبائی او گل می رسید/
پیش او یوسف خجالت می کشید/
دو ملک سر را به زیر انداختند/
بال خود را فرش راهش ساختند/
غرق حیرت داشتند این زمزمه/
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/
گوئیا بهر شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)
من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
گفت: آزادش کنید این بنده را/
خانه آبادش کنید این بنده را/
اینکه این جا این چنین تنها شده/
کام او با تربت من وا شده/
مادرش او را به عشقم زاده است/
گریه کرده بعد شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم آب کرد/
عکس من را بر دل خود قاب کرد/
بارها بر من محبت کرده است/
سینه اش را وقف هیئت کرده است/
سینه چاک آل زهرا بوده است/
چای ریز مجلس ما بوده است/
اسم من راز و نیازش بوده است/
تربتم مهر نمازش بوده است/
پرچم من را به دوشش می کشید/
پا برهنه در عزایم می دوید/
بهر عباسم به تن کرده کفن/
روز تاسوعا شده سقای من/
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم کبود/
تا به دنیا بود از من دم زده/
او غذای روضه ام را هم زده/
قلب او از حب ما لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
با ادب در مجلس ما می نشست/
قلب او با روضه ی من می شکست/
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
ارتباطی تنگ با عباس داشت/
اشک او با نام من می شد روان/
گریه در روضه نمی دادش امان/
بارها لعن امیه کرده است/
خویش را نذر رقیه کرده است/
گریه کرده چون برای اکبرم/
با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم بنده است/
او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
در مرامم نیست او تنها شود/
باعث خوشحالی اعدا شود/
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
قلب او بوی محبت میدهد/
سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان عقاب/
در قیامت عطر و بویش می دهم/
پیش مردم آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه پا بست من است/
نامه ی اعمال او دست من است/
السلام علیڪ یا اباصالـح المـهــدے
---------------------------------------------------
شب و روزم همه با از تو شنیدن سِپری شد
عُمرم ای دوست به روی تو ندیدن سپری شد
همه گفتند زِ بازار گذر کردی و رفتی ...
دیده ام کور شد و وقتِ خریدن سپری شد
همه جا بودی و یک ثانیه هم با تو نبودم
گرچه ایّام برایم به دَویدن سپری شد ...
"وٙ لَأَبِْڪیَنَّ عَلَیڪَْ بڪُاءَ الْفَاقِدِین..."
و در نبودنت بلند بلند گریه میکنم؛ مُنتـقـمِ خــون سیدالشهداء (علیه السلام)...
---------------------------------------------------
" اَللّهُمَّ طالَ الاِْنْتِظارُ . . . "
خدایا چه طولانی گشت انتظار...
بعد از تو ، هوای شهر توفانی شد
حال دلِ ما چنان که می دانی شد
شد پیر جوانِ ما، و پیران مُردند
یارب شبِ انتظار طولانی شد
روضه ورود اسرا به کوفه_صبا.mp3
7.43M
#روضه_کوتاه ورود اسرایی کربلا به #کوفه
#لحن_عربی_صبا
#استاد_حاج_اسماعیلی
گفت زینب ای که برعالم توآقایی حسین
سربه صحرا برده ای گشتی تماشایی حسین
ای که روزی زینت دوش پیمبر بوده ای
پس چرا این روزها بر نیزه پیدایی حسین
گه تنور خولی و گاهی سربازارها
زیرضرب چوب ها بس سرخ سیمایی حسین
کوفه با آوای قرآن تو زیرورو شده
نی فقط همراه ما هم صحبت مایی حسین
صوت قرآن تو دل آرام بنمود ای اخا
نغمه هایت میدهد دل را شکیبایی حسین
ای هلال یک شبه هرچندپنهان شدرخت
زیرابرخون ولی والله زیبایی حسین
ای همه "فضل خدا" خون خدا جان اخا
ازسرنیزه چرا پایین نمی آیی حسین
شاعر: محمد اسماعیل فضل الهی
.
هدایت شده از محتوای ثامن پیربکران
قابل توجه فرماندهان پایگاها، بسیجیان، روحانیان، مداحان، هنرمندان
🟪نشست بصیرتی ثامن
🟤موضوع: جوانی جمعیت وازدواج
🔷استاد حاج آقا حسین شریفی عضوهیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تهران وکارشناس خانواده و جمعیت
🔸تاریج سه شنبه ۱۷مرداد 1402
🕤ساعت: ۱۸/۳٠
🟡محتوای ثامن ناحیه مقاومت بسیج شهرستان فلاورجان.
روبیکا https://rubika.ir/mhtavasamenfalavarjan
.
#مناجات
#امام_زمان
بازهم - صحبت فرداست قرارِ ما ها
بازهم - خیر ندیدیم از این فردا ها
چقدر پای همین وعده ی تو پیرشدند
جگر "مادر ها " موی سر "بابا ها "
سیزده قرنِ گذشته همه اش فردا بود
پس چه شد آمدنِ آن نفر ِ فردا ها
سیزده قرن، نفسهایِ زمین پرشده از ...
"پسر فاطمه"ها ای "پسر زهرا "ها
سیزده قرن، تو آنجایی و ما اینجائیم
چه کنم راه به آنجا ببرند اینجاها
خُب بگوئید بمیرید اگر قسمت نیست
دیدن یک نفر از ... یک نفر از آقاها
#علی_اکبر_لطیفیان✍
.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#غارت_خیمهها #تاریخ_مقتل
«وَيْحَكُمْ يا شيعَةَ آلِ أَبي سُفْيانَ! إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ، وَ كُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا أَحْراراً في دُنْياكُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلى أَحْسابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَبَاً كَما تَزْعُمُونَ»
(واى بر شما! اى پيروان آل ابى سفيان! اگر دين نداريد و از حسابرسى روز قيامت نمىترسيد لااقل در دنياى خود آزاده باشيد، و اگر خود را عرب مىدانيد به خلق و خوى عربى خويش پايبند باشيد).
شمر صدا زد: اى پسر فاطمه! چه مىگويى؟ امام(عليهالسلام) فرمود: «أَنَا الَّذي أُقاتِلُكُمْ، وَ تُقاتِلُوني، وَ النِّساءُ لَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتَكُمْ وَ طُغاتَكُمْ وَ جُهّالَكُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمي ما دُمْتُ حَيّاً»
(من با شما جنگ دارم و شما با من، ولى زنان كه گناهى ندارند، پس تا زمانى كه زنده هستم، سپاهيان طغيانگر و نادان خود را از تعرّض به حرم من باز داريد).
شمر گفت: راست مىگويد. آنگاه به لشكريان خويش رو كرد و گفت: «از حرم او دست برداريد و به خودش حمله كنيد كه به جانم سوگند هماوردى است بزرگوار!».
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
📚 مقتل الحسين خوارزمى، ج ۲، ص ۳۳
.
.
#امام_زمان
#خاج_مهدی_سماواتی 🎤
ای وجودت بر تن بی جان عالم جان بیا
ای ظهورت دردها را خوشترین درمان بیا
ای جواب نالۀ مظلومی قرآن بیا
ای همه جانها بخاک مقدمت قربان بیا
ای امید بی کسان ای یار مظلومان بیا
ای نجات هستی ای گمگشته انسان بیا
زینب کبرا سر بازار میخواند تو را
فاطمه بین در و دیوار میخواند تو را
آفتابا طلعتت در پرده پنهان تا بکی؟
ماهتابا جلوهای شبهای هجران تا بکی؟
باغبانا بی تو خون آب گلستان تا بکی؟
یوسفا از دیدنت محروم کنعان تا بکی؟
احمدا تنها میان جمع قرآن تا بکی؟
مهدیا بر نیزه سرهای شهیدان تا بکی؟
از جگرها آه میجوشد که یا مهدی بیا
خون ثارالله میجوشد که یا مهدی بیا
گاه دور کعبه با اشک روان میجویمت
گه چو بلبل نغمه زن در بوستان میجویمت
گه کنار خانه برگرد جهان میجویمت
در منی من در زمین و آسمان میجویمت
که به بزم دوستان با دوستان میجویمت
گه درون خویشتن مانند جان میجویمت
هرچه میگردم در این گلشن نمیبینم تو را
تو مرا میبینی امّا من نمیبینم تو را
دیدهها اختر شمار صبح دیدار تؤاند
اختران آئینهدار ماه رخسار تؤاند
گلعذاران بی قرار سیر گلزار توأند
شهریاران خاکسار پای زوّار توأند
سربداران پایدار دار ایثار توأند
دوستان چشم انتظار صبح پیکار توأند
یا بن مولانا العلی یا بن النبی المصطفی
از تو عالم میشود چون نظم «میثم» با صفا
غلامرضا_سازگار✍
👇
4_5938466476326389535.ogg
1.09M
❖◈ ❖◈ ◈❖◈❖
﷽
#روضه_مقتل
#گلهای_نبوت
#در_چهار_سبک
#دشتی
خودم دیدم که صحرا لاله گون بود
زمین از خون یاران غرق خون بود
خودم دیدم فضای آسمانها
پر از انا الیه راجعون بود
خودم دیدم که نور چشم زهرا
جراحات تنش از حد فزون بود
خودم دیدم که بر هر برگ لاله
نوشته این سخن با خط خون بود
گلی گم کرده ام می جویم اورا
به هر گل می رسم می بویم اورا2
اگر چه در کنار نهر علقم
زگریه منع کردم خواهرم را
خودم دیدم که زهرا ناله میکرد
خودم دیدم سرشک مادرم را
#امان از دل زینب😭
مکن منعم که با این همه داغ
زنم بر چوبه ی محمل سرم را
وایی😭 گلی گم.....
خودم دیدم که دلها مرده بودند
خودم دیدم همه افسرده بودند
خودم دیدم کبوتر های معصوم
همه سر زیر پرها برده بودند
خودم دیدم که گلهای نبوت
زبی آبی همه پژ مرده بودند
همان جایی که فرزندان زهرا
بجرم عشق سیلی خورده بودند
#گلی گم کرده ام...
خودم دیدم زمین دریای خون بود
خودم دیدم که عالم لا له گون بود
خودم دیدم گلوی اصغرم را
خودم در بر کشیدم اکبرم را
خودم دیدم حسینم تشنه جان داد
چه جانی بر لب آب روان داد
خودم دیدم کنار نعش اکبر
حسبنم می زند بر سینه وسر
خودم دیدم زبالای بلندی
که محبوب خدا راسر بریدند
خودم دیدم طناب ظلم بستند
به دست وبازوی آن شیر زنها
میان این همه گلگون کفن ها
کنون من مانده ام تنهای تنها
کنار قتلگه آمد به یادم
که بی خود گشتم واز پافتادم
به رگهای برادر بوسه دادم
به جای مادرم زهرا حسینم
#حسین جانم حسین جانم ....
🎤#استاد_حاج_پیرزاده
.
#امام_زمان
چه جمعهها که یک به یک غروب شد، نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد، نیامدی
خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بتشکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد، نیامدی
برای ما که خستهایم و دل شکستهایم، نه!
ولی برای عدهای چه خوب شد نیامدی!
تمام طول هفته را به انتظار جمعهام
دوباره صبح، ظهر نه، غروب شد نیامدی...
✍️ #مهدی_جهاندار
.