eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.1هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
9.8هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✅بنداول اے کرمت بے نظیڕ دست گدا رابگیڕ گشتہ ام از کودکے بڕسرزلفت اسیڕ 💦 قبلہ ے ایراڹ تویے یاراسیراڹ تویے شاه خراسانے و حج فقیراڹ تویے 💧 اے یارما، عیارمامولا رضا یڪ گذرے یڪ نظرے برمانما 💧 دست خالے مارا بگیڕ ماگداییم توهستے امیڕ 💧 یارضا ⑵ جان رضا (ع) ؁؁؁؁؁؁؁ ✅بنددوم شاه دوعالم رضا ده صدقہ بڕگدا بانگهت کن عطا تذکره ے کربلا 💧 زائر زوار تو خیڸ ملڪ تاسماست ذکر امام زماڹ زمزمہ ے یارضاست 💧 صحن وسرات، گنبد طلات، عرش بریڹ اے قبلہ و اےکعبہ ے ایراڹ زمیڹ 💦 انت الکبیر و انا الصغیڕ حبیبڪ رضا یا امیڕ 💦 یارضا ⑵ جاڹ رضا (؏) ؁؁؁؁؁؁؁ ✅بندسوم مستے از آڹ جام توست شھدعسڸ ڪام توست حضرت عیسے مسیح طفل دبستاڹ توست 💦 مأمڹ جن و ملڪ صحن گھڕشادتوست بوسہ گہ جبرئیل پنجره فولاد توست 💦 ھستم ذلیل برتودخیل ای شاه ما مڹ نوڪرم بڕ آڹ حرم ھستم گدا 💦 امیرے و ونعم الامیڕ جان زهرا تو دستم بگیڕ 💦 یارضا ⑵ جاڹ رضا (؏) ✍ .
. ۸۶۶ چشم انتظار توام آه جوادم بیا من اشکبار توام آه جوادم بیا بیا جوادم که سوخت تمام پیکر من زهر جفا زد آتش ز پای تا سرمن جوادم از ره بیا درد مرا دوا کن بیاو روی مرا به سوی کربلا کن پاره جگر گشته ام ولی تنم پاره نیست گوشه‌ی حجره دگر پیرُهنم پاره نیست لحظه‌ی اخر دلم یاد غم کربلاست به یاد قتلگاه‌و یاد شه سر جداست پیکر جدم حسین کفن به صحرا نداشت روی تن زخمی‌اش چکمه اثر می‌گذاشت .👇
. ♻️♻️♻️ ✅بند اول من/با تو دارم حس عاشقی تو/واسه من ارباب سابقی تو نفس و زندگی منی آقام من/از بچگی توی هیئتت وا /شده کام من با تربتت تو دلیل بندگی منی آقام * تو رو دارم یه عمره تو سینم تو بودی آقا کردی تامینم همیشه راه و رسمت آیینم * تو هیات تات حسین بیمه شده تنم تاعمر دارم برات به سینه میزنم حسین (4)حسین جانم ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ ✅بند دوم تو،بودی آقا همه دنیامو تو،بودی امروزمو فردامو من/محاله که ازت بگذرم حسین (ع) * دل /شده برای تو ویرونه بغض/ نفس خسته مو میشکونه کاش/بشه فدای تو این سرم حسین(ع) * اشک چشام ببین که میباره حسین شنیدن گریه هم داره ولم نکن میشم یه آواره **** امیرقلبمی تمومه حاصلم با عشق پاک تو عجین شده دلم حسین (4)حسین جانم ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ ✅بندسوم توو/مجلس تو نفس میزنم پر/ از گوشه ی قفس میزنم تا /حرم وگنبدت می پرم حسین(ع) * تو/ قراره قلبه دیوونه می تو/عشقمی خونمی جونمی تو /مهربونی مثه مادرم حسین (ع) * خیلی دلم تنگه برای تو برای اون صحن و سرای تو بهشتمه کرببلای تو * ای عشق اول و ای عشق آخرم ارباب بگو من و کی می بری حرم حسین (4)حسین جانم ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ .👇
. یا (ع) به همره دل من که، به یار اندیشید قلم برای نوشتن ز  وصف او کوشید دم شهادت سلطان دین رضا (ع) ، جانم گداخت، سوخت دلم، تا تغزلی جوشید فغان که روز خراسان شب است، شمس شموس عبا گرفته به سر یا نهان شده خورشید؟ و یا به پنجره ی رافتش خدای جهان پس از غروب امام رئوف پرده کشید؟ ز ماتم گل رخسار اغرب الغرباء زمین و ارض خدا جامه ی سیه پوشید چشانده بود به عالم ز مهر خویش ولی رضا (ع)  به حکم قضا زهر تلخ را نوشید به راه منزل خود می نشست و بر می خواست فغان که خم شده سرو قدِ امامِ رشید رواست در غم او بر حسین (ع) گریه کنیم به یاد روضه ی اشکی که او به ما بخشید به یاد روضه ی یابن شبیب او باید به سر زد و ز غمش گریه کرد و ناله کشید نوشته اند  که خیل زنان نوغانی به جسم اطهر آقا گلاب و گل  پاشید ولی به کرببلا گل نبود خنجر بود گلاب بود ولی گریه های مادر بود چه کربلا که به هر لحظه ای بلیّه رسید صدای خواهری از تلّ زینبیه رسید چو دید تیغ، به دستان جانیان ای وای چو دید سنگ به دست حرامیان ای وای چو دید جسم برادر به خاک و خون افتاد گذشت کار و گذارش به شمر دون افتاد چو دید جسم اخا را مقطع الاعضاء چو دید نور خدا را مرملٌ به دماء چو دید نیزه به نیزه رسید بر گودال چو دید جسم برادر به اسب شد پامال میان نیزه و شمشیر و سنگ و آتش و دود طنین ناله ی امن یجیب زینب بود ذبیح را چه کسی دیده است؟ تشنه کجا سر از  قفا که جدا کرده است؟ دشنه کجا که دیده است چنین قاتلان کینه کجا نفس نفس زدنِ نفس مطمئنه کجا که دیده است که خون خدا غریب شود که دیده وجه خدا، خَدُّه تریب شود شنیده اید که ناموس حق اسیر شود؟ کسی شنیده به روزی عقیله پیر شود؟ که دیده داغ کسی لحظه لحظه تازه شود؟ که دیده راس چراغ هدی به نیزه شود؟ به یاد او دل عالم همیشه عاشوراست محرم است همیشه، عزای او  برپاست 1402/06/24 ایام .
33.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرکز نیکوکاری شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان به همت خیرین شهرستان فلاورجان به مناسبت شهادت امام رضا(ع) تعداد 2300پرس غذا بین نیازمندان شهرستان فلاورجان توزیه گردید عقل در درک تو مبهوت و گرفتار شده عشق از عشق تو بیچاره و بیمار شده چشم از اشک لبالب شده و تار شده بس که نور است که در این حرم انبار شده شهادت امام رضا «ع» تسلیت باد
📸 جمهوری اسلامی ایران حرم است ( طرح: امیرعلی خدابنده ) «حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الاْیمانِ» سرزمینی که در آن خاک دلیران حرم است هر کجا هست در آن عشق فراوان حرم است تا بریدند نی از جمع نیستان وجود نای نی کرد ندایی که نیستان حرم است نی همان سرّ وجود است ز نسل آدم فطرت پاک و دل حضرت انسان حرم است  به قدمگاه ولی نعمت مان جان بدهیم جایگاهی که در آن مرقد جانان حرم است گوییا قطعه ای از خاک بهشت ابدی است کشور ما که در آن کوی خراسان حرم است مرقد حضرت معصومه حریم زهراست جایگاه قدم خواهر سلطان حرم است چون نگینی بدرخشد حرم شاهچراغ مرقد زاده ی موسی چو گلستان حرم است  نه فقط وادی ری ، بلکه حریم حافظ قبر فرمانده عشاق به کرمان حرم است مهبط وحی خدا قلب سلیم و پاک است هر وجودی که شود محفل قرآن حرم است هر دل غرق هوا جایگه شیطان است قلب هر کس که شود وادی ایمان حرم است تا که فرمانده عشاق عزیز زهراست هر کجا سر بنهی در ره فرمان حرم است کشتگان حرم عشق همه محترم اند هر کجا در ره جانان بدهی جان حرم است نه فقط بارگه و تربت پاک شهدا جای جای قدم پاک شهیدان حرم است رحمت خاصه بر آن میر و علمدار که گفت خاک جمهوری اسلامی ایران حرم است
. گدا می کشد حسرت و مضطر است پُر از اشک و آهِ شب آخر است محرم صفر رفته اما حسین دلم بیقرار غم مادر است ✍ .
. یابن الشبیب، مهدی ِمن می شود شَرید از دست شیعیان ِخودش می شود طَرید یابن الشبیب، بر پسرم می شود جفا او هم شود شبیه من از شهر خود جدا یابن الشبیب، داغ دلش آتشین شود بیش از هزار سال، بیابان نشین شود یابن الشبیب، می شود از غصه خون جگر هستم غریب و او شود از من غریب تر یابن الشبیب صبح و مساء گریه می کند در روز عید و روز عزا گریه می کند شیعه دعا برای ظهورش نمی کند کاری برای قلب صبورش نمی کند در مجلسی که خوانده شود روضه های مشک جاری شود ز دیده ی او خون به جای اشک یابن الشبیب، دل نگرانی ولی بدان رجعت کنیم با فرج صاحب الزّمان آید ندا که مهدی آل عبا رسید هنگام انتقام ز مأمون فرا رسید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای مرهم شرار جگر یابن فاطمه بر شام تار ِ شیعه سحر یابن فاطمه هر جمعه در هوای ظهور تو مانده ایم امّا نیامد از تو خبر یابن فاطمه حق را شکست داده سپاه ِ نفاق وظلم کی می رسد زمان ظَفَر یابن فاطمه از دست ِما مقیم بیابان شدی،ببخش برگرد بین شیعه دگر یابن فاطمه بنگر که روبه روی حسن روی مادرت نیلی شده ست بین گذر یابن فاطمه در پشت درب خانه تو را می زند صدا با سوز و آه و دیده ی تر یابن فاطمه بین گدازه های در ِ نیمه سوخته بر سینه اش نشسته شرر یابن فاطمه روی ضریح ِ سینه ی او، میخ داغ ِدر از خود به جا نهاده اثر یابن فاطمه او شد سپر برای علی و برای او محسن شده ست مثل سپر یابن فاطمه بشکسته است شاخه ی طوبا و از برش روی زمین فتاده ثمر یابن فاطمه با دست بسته خوانده تو را مرتضی بیا ای مرهم شرار جگر یابن فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای بی قرار روضه های محسنیه داری دوباره غم برای محسنیه آمد ربیع و باز هم مظلوم حیدر شد قلب تو ماتم سرای محسنیه آقا کجای این جهان مجلس گرفتی داری به تن رخت عزای محسنیه آقا قسم بر سینه ی زخمی زهرا هستم گدای باوفای محسنیه رفته دو ماه اشک اما مانده ام من در خیمه های باصفای محسنیه بعد از صفر داریم بر تن رخت ماتم هستیم چون تو مبتلای محسنیه خوانده تو را در پشت درب خانه مادر مانده ست در گوشت صدای محسنیه شش ماهه ای جان داد بین درب و دیوار این است اصل ماجرای محسنیه یک سوم از شاخه ی طوبا شد بریده امّ المصیبت شد جفای محسنیه افتاد درب خانه روی بارداری شد یک لگد سنگ بنای محسنیه چل بی حیا بر بی گناهی حمله کردند شد کوچه ای  کرب وبلای محسنیه از کربلا تا شام در ذکر مصائب مانده ست الحق ردّ پای محسنیه ای منتقم، درمان زخم قلب مادر باشد ظهور تو دوای محسنیه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها نگار ، حضرت صاحب زمان بیا اصل بهار ،حضرت صاحب زمان بیا از دیده ای که ثانیه ای هم ندیده ات رفته قرار ،حضرت صاحب زمان بیا صحرای خشک مانده و باران ندیده ام بر من ببار،حضرت صاحب زمان بیا هرچند بوده ام گل نرجس برای تو بدتر ز خار ،حضرت صاحب زمان بیا بنگر که شیعه مانده به راهت تمام عمر در انتظار،حضرت صاحب زمان بیا گم کرده بین کوچه ره خانه مادرت با چشم تار،حضرت صاحب زمان بیا در پشت درب خانه تو را خوانده است او با قلب زار ،حضرت صاحب زمان بیا دست علی رسیده به زخم غلاف تیغ در غسل یار ،حضرت صاحب زمان بیا بر چشم تار فاطمه افتاده دیده اش بین مزار،حضرت صاحب زمان بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .