eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
جاری شده این اشک به تکرار غم تو عمری‌ست دل ماست گرفتار غم تو شد هر تپشش ذکر «علیّاً ولی الله» قلبی که شده محرم اسرار غم تو چشم تر ما چشمه‌ای از کوثر و در دل چون خیمه‌ای افراشته همواره غم تو جا مانده دلم در وسط کوچهٔ‌ اشکت آتش زده ما را در و دیوار غم تو ده قرن گذشته‌ست، هنوز ای گل پرپر مانده به‌روی دوش جهان بار غم تو ✍️
دوید فتنه و از کوچه‌ها به خانه رسید و شعله شعله به انبوهی از زبانه رسید میان همهمه از بغض مرد رد شد و بعد به گریه‌های هراسان کودکانه رسید درست پیش نگاه بدون درد زمین زمان تلخ‌ترین حسرت زمانه رسید به بال‌های کبوتر، دروغ چنگ انداخت شراره‌های حسادت به آشیانه رسید صدای ناله که پیچید، باغبان فهمید که چشم زخم خزان بر تن جوانه رسید وزید کینه و طوفان کفر زوزه کشید وزید کینه و رگبار تازیانه رسید ✍️
کوچه از درد و داغ پر شده بود بوی یاس کبود می‌آمد همه جا های‌و‌هوی آتش بود همه جای بوی دود می‌آمد هرچه غم بود پیش از آن کم بود ضرب سیلی چقدر محکم بود میخ در داشت داغ‌تر می شد داشت غم به وجود می‌آمد.. آهِ زهرا چنین بلند شود و علی در نیام بند شود؟! دو دم تیز ذوالفقار اگر دست‌بسته نبود، می‌آمد! باغ گل داشت تک به تک می‌سوخت شاخه به شاخه‌ی فدک می‌سوخت آه وقتی که می‌کشید از غم همه‌جا بوی عود می‌آمد.. با تن زار خسته‌ای می‌خواند چه نماز شکسته‌ای می‌خواند! اشک در افت و خیز غم‌هایش با قیام و قعود می‌آمد "عشق" اسباب خویش را دارد گریه آداب خویش را دارد ذکر زهرا به آسمان می‌رفت اشک آنجا فرود می‌آمد ✍️
. حضرت مهدی علیه السّلام می فرمایند: «و فی إبنة رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله لی أسوة حسنة» «دختر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله (فاطمه زهرا علیها السّلام) برای من، اسوه و الگویی نیکو است» الغيبة طوسى، ص 286، ح 245 سیّدة النّساء عالمین فاطمه... حبّ تو معنای اصول دین فاطمه... روز قیامت می بری با خود، باشکوه نوکرتو به جنّت برین فاطمه... تویی دلیل خلقت همه عالم شدی نور دوچشم احمد خاتم تو اون ملیکه ی ارض و سماواتی که شد خادمه ی تو ساره و مریم یازهرا تو مادر ساداتی یا فاطمه تو قبله حاجاتی یا فاطمه میگیم با نیت تعجیل فرج اغیثینی مولاتی یا فاطمه اغیثینی مولاتی یا فاطمه.... 🌸 بضعه ی پاک حضرت رسول، فاطمه.. شأن تو شد فراتر از عقول، فاطمه.. کوری چشم دشمنت(عایشه)میشه،هر عمل با بغض دشمنای تو قبول، فاطمه.. تویی همسر و کفو حضرت حیدر شدی ذکر رجزهای یل خیبر فقط محبّ تو شده حلال زاده تو رو با افتخار صدا زنم مادر یازهرا تو تفسیر آیاتی یا فاطمه به پیغمبر، مِرآتی یا فاطمه میگیم با نیت تعجیل فرج اغیثینی مولاتی یا فاطمه اغیثینی مولاتی یا فاطمه.... 🌸 اسوه ی نیکوی امام عصر، فاطمه کن نظری سوی امام عصر، فاطمه میشه مقدّر فرجش یه روز وقتیکه هستی دعاگوی امام عصر، فاطمه یه روزی منتقم میاد و میخونه زمون انتقام از اون دو ملعونه یکی یکی تموم قاتلینت رو توی آتیش بغض خود می سوزونه یازهرا ظهورش به غمها میده خاتمه نجات ما از شرّ هر ظالمه میگیم با نیت تعجیل فرج اغیثینی مولاتی یا فاطمه اغیثینی مولاتی یا فاطمه.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
سلام صاحب ماتم! سلام امام زمان! شبیه ابر بهارم مدام امام زمان! دوباره زخم عمیق غروب جمعه‌ی من نشد به دیدن تو التیام، امام زمان امان ز غیبت خورشید، غیبت امید امان ز دوری روی امام، امام زمان بگو چگونه بیایم به سمت خیمه‌ی تو که هجر روی تو گردد تمام، امام زمان شدی تو ذکر لب پُر امید مظلومان دگر رسیده زمان قیام، امام زمان در انتظار نماز تو مسجد الاقصی در انتظار تو بیت الحرام، امام زمان اگرچه نامه سیاهم ببین ولی دارم به بزم مادر تو اهتمام، امام زمان بیا و روضه بخوان؛ مادرت در آتش بود... شنیده‌ام که شده ازدحام، امام زمان بیا برای تقاص شراره‌ی سیلی شده نوای همه "انتقام، امام زمان" ✍️
دنیاست چو قطره‌ای و دریا، زهرا کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟ قدرش بوَد امروز نهان چون دیروز هنگامه کند و لیک، فردا زهرا خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود، عالم چو الفبا شد و معنا، زهرا طاها و علی دو بی‌کران دریایند وآن برزخ ما بین دو دریا، زهرا بر تخت جلال از همه والاتر بر مسند افتخار، یکتا زهرا در آل کسا محور شخصیّت‌هاست مابین اَب و بَعل و بنیها، زهرا او سرّ خدا و لیلةالقدر نبی‌ست خِیر دو سرا، درخت طوبی، زهرا سرسلسله‌ی نسل پیمبر، کوثر سرچشمه‌ی نور چشم طاها، زهرا تنها نه همین مادر سبطین است او فرمود نبی: اُمّ ابیها، زهرا! هنگام شفاعت چو رسد روز جزا کافی‌ست برای شیعه، تنها زهرا حیف است «حسانا» که در آتش سوزد آن شیعه که وردِ اوست: زهرا، زهرا ✍️مرحوم
اگر بال و پرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم وگر جان و سرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر روز قیامت از عطش جانم به لب آید شراب کوثرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر آب بقا ریزند، بی حیدر نمی‌نوشم و گر چشم ترم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر سلمان شوم بی مهر زهرا، نامسلمانم خلوص بوذرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر چون نخل خشکی باشم و از روضه‌ی رضوان همه برگ و برم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر با آن همه فیض مِنی در ماه ذیحجّه وقوف مشعرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر با دست جبریل امین پروانه‌ی جنّت به صبح محشرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر از کلّ سادات ملک بر قلّه‌ی گردون مقام برترم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر بر مسند شاهی به بام عرش بنشینم هزاران کشورم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر از کثرت اشک سحر در خلوت شب‌ها دو دریا گوهرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر دائم بمیرم وز نفس‌های مسیحایی روان بر پیکرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر با جام خضر از چشمه‌ی آب بقا هر دم حیات دیگرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم کی‌ام من! «میثمم!» عمری گدای کوی زهرایم و گر صد افسرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم ✍️
مغتنم ديدند صبر رو به پايان مرا آتش آوردند نمرودان گلستان مرا آرزوهاي مرا در پشت دَر آتش زدند كاش مي‌بستند جاي دست، چشمان مرا دست من بسته ولي دست مغيره باز بود زد تو را تا که بگيرد زودتر جان مرا حرف ناموسش كه شد ايوب صبرش سر رسيد باتو سنجيدند بين كوچه ايمان مرا در نهانِ چشم من اشك است مهمان سال‌ها ظلم بيرون مي‌كشد از خانه مهمان مرا ✍️
آهِ دلم به آینه زنگار می‌زند پیراهن وصال تنش زار می‌زند عمرم، جوانی‌ام، همه خرج گناه شد این گریه‌ها زیان مرا جار می‌زند دیگر چرا اجل، به خدا که همین فراق عکس مرا به سینه‌ی دیوار می‌زند حالم شبیه حالِ بدِ مجرمی‌ست که سیلی نخورده دست به اقرار می‌زند چون ورشکسته‌ای شده‌ام که به هستی‌اش چوب حراج از سرِ اجبار می‌زند بر روی من حساب نکن جمعه‌ی ظهور سنگت به سینه، نوکر غم‌خوار می‌زند با اینکه رو به قبله شدم، دل‌خوشم هنوز گاهی سری طبیب به بیمار می‌زند شرمنده‌ام نمرده‌ام از رنج روضه‌ها خیلی بد است کارگر از کار می‌زند * * لعنت به نانجیب مدینه که بی‌هوا سیلی به پابه‌ماه عزادار می‌زند چون روز، روشن است از امروز کوچه‌اش فردا سه‌ساله را سر بازار می‌زند پنجاه سال بعد به اسم سه‌شعبه‌ای مسمار را به چشم علمدار می‌زند ✍️