❀✵نـیــایـــش بــا خــ♡ــدا✵❀
🌸 پـروردگارم
هزار و یڪ اسـم داری
و من از آن همه اسـم «لطیف»
را دوست تر دارم
ڪه یاد ابر و ابریشم و عشق میافتم
🌸 جانانـم
خوب یادم هست از بهشت ڪه آمدم
تنم از نور بود و پر و بالم از نسیم
بس ڪه لطیف بودم
توی مشت دنیا جا نمیشدم
امـا زمین تیره بود، کدر بود
سفت بود و سخت
دامنم به سختیاش گرفت
و دستم به تیرگیاش آغشته شد
و من هر روز قطره قطره تیره تر شدم
و ذره ذره سخت تر
من سنگ شدم و سد و دیوار
دیگر نور از من نمیگذرد
دیگر آب از من عبور نمیڪند
روح در من روان نیست
و جان جریان ندارد
حالا تنها یادگاریام از بهشت و از لطافتش
چند قطره اشک است
ڪه گوشه دلم پنهانش کردهام
گریه نمیکنم تا تمام نشود
میترسم بعد از آن
از چشمهایم سنگریزه ببارد
🌸 یا لطیف
کاش دوباره مشتی، تنها مشتی
از لطافتت را به من میبخشیدی
تا میچکیدم و میوزیدم و ناپدید میشدم
مثل هوا ڪه ناپدید است
مثل خودت ڪه ناپیدایی
🌸 یا لطیف
مشتی تنها مشتی از لطافتت را
به من ببخش
#آمیـنیـاربالـعـالـمیـن