.
💠 استدلالآفرینی شاعرانه
🔹با آنکه شعر، عرصه بیان عواطف است نه افکار؛ اما میتواند با هنرنماییهای شاعر، به فضایی تبدیل شود برای مواجهه با مخالفان و منکران یک حقیقت؛ آنگاه که شاعر با استدلالهای هنری احتجاج کند و با بیان حسی و تأثیرگذارش مخاطب یا منکر را اقناع نماید.
این نوع اشعار که عموماً استدلالمحور (بر پایه بیان مضمونمحور) است طبق شرایطی سروده میشود:
۱. استدلالهای ارائه شده باید با محوریت عکسالعملهای عاطفی شاعر همراه باشد.
۲. نحوه بیان شعر اگر هم شاعرانه نیست، حتماً باید غیرمستقیم باشد، تا به نظم و شعار کشیده نشود.
۳. اقتضائات و شرایط بلاغت کلام در آن رعایت شود.
برای ارائه استدلالهای شاعرانه چند راه جذاب و کلنجارآفرین وجود دارد:
ـ بهرهگیری و الهام از آیات و روایات
ـ اقتباس از باورهای مردمی و ارائه به شیوه تمثیل یا اسلوب معادله
ـ حُسن تعلیل (دلیلتراشی شاعرانه)
🔸ببینید حافظ در مواجهه با فردی که گناهکارش خوانده چه عکسالعمل عاطفی اما شاعرانهای نشان داده است؛ تا مخالف او بهخوبی مجاب شود و دیگر چنین سخنی نگوید:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت!
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را کوش(باش)
هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت!
ظاهراً این دو بیت برگرفته از این آیه قرآن است: «مَن عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفسِهِ وَ مَن أَساءَ فَعَلَيها». (سوره جاثیه، آیه۱۵)
شاعر با اتکا بر مفهوم آیه قرآن و با نگرشی شاعرانه درباره یک رفتار سوء، واکنش عاطفی خود را نشان داده است. از ظاهر بیت میفهمیم شاعر دارد به رفتار فردی پاسخ میگوید: در کار من دخالت نکن! (من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش)
این نوع کلام، بهجز اینکه عکسالعمل عاطفی شاعر را نشان میدهد محتوایی را نیز انتقال میدهد. به دلیل محتوایی او دقت کنید: گناه دگری بر تو نخواهند نوشت!
در این ابیات میبینیم حافظ بدون آنکه نصیحت کند یا بهطور مستقیم پیامی ارائه دهد، به نوعی عکسالعمل عاطفی مردمی را در شعر خود بازسازی و در عین حال، استدلال منطقی و قانع کنندهای نیز ارائه میکند. شاعر واقعی برای انتقال افکار خود، بهجای شعار دادن و صریح حرف زدن، استدلالها و مواضع فکری خود را، در قالب عکسالعملهای عاطفی و با بیانی شاعرانه مطرح میکند؛ راز شاعرانگی حافظ و مریدان او جز این نیست.
🔹در برخی ابیات این غزل نیز، ردپای استدلالتراشی شاعر را با بهرهگیری از شگرد «حُسن تعلیل»، بهوضوح میبینیم که سعی دارد در لابهلای واکنشهای عاطفی آن را شاعرانه جلوه دهد:
دلیل شعلهور شدن چوب در خانه حضرت زهرا علیهاالسلام:
تا در شنید قصّهاش، آتش گرفت و سوخت
در، چوب بود و طاقت آتشفشان نداشت
دلیل طلب مرگ:
از گل لطیفتر هوس باغ کرده بود
مجذوب بود و حوصلۀ این و آن نداشت
شیوه دیگر استدلالآفرینی، تحلیلهای مبتنی بر تاریخ است که بر پایه بیان مضمونمحور ارائه میشود:
ممکن نبود حرف علی را زمین نهد
حیدر توان اینکه بگوید بمان، نداشت
دستاس هم که بود علی دست بسته بود
زهرا که رفت سفره نمک داشت، نان نداشت
مجبور شد علی که حمایل به تن کند
دریای بیوفایی یثرب کران نداشت
🔸نکات مهم در پردازش استدلال:
۱. استدلالآفرینی و استدلالتراشی هر دو بر اساس بیان غیرمستقیم ارائه میشود؛ بنابراین استدلالهایی که به شکل منظوم به خورد مخاطب داده میشود ارزش ادبی ندارد.
۲. «استدلالآفرینی» بر اساس بیان «مضمونمحور» آفریده میشود و عنصر خیال در آن چندان نقش ندارد اما «استدلالتراشی» یا همان «حُسن تعلیل» بر اساس «تخیل» شاعر شکل میگیرد و ارزش ادبی والایی دارد.
۳. پردازش استدلال در شعر، از ادراک شاعر و فوران شعور و احساس او خبر میدهد. اگر یکی از دو عنصر «ادراک» و «احساس» نادیده گرفته شود، شعر به ورطه نظم خواهد افتاد.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۷۷)
#تحلیل
#الی_الحبیب
.