eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
13.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه تسبیحِ دل ذکـر و دعـا را دوست دارد «أَمَّن یُجیبِ» روضه ها را دوست دارد دستِ گدایی همه سویش دراز است بنده نواز است و گدا را دوست دارد شکـی ندارم با همین دستان خالـی اربابمان پیوسته ما را دوست دارد حبِّ در سینه دارد هر آنکه با ایمان، خدا را دوست دارد فـرقـی ندارد ارمنـی یا شیعـه باشد هرکس که من دیدم، شما را دوست دارد این نـوکــر بیچـاره را دریاب آقـا از کودکی کرب و بلا را دوست دارد : چیزی که ندارم ببرم محضر ارباب سرمایه سری هست فدای سر ارباب از کـودکی‌ام یاد گـرفتم که بگویم مـادر پـدرم نـذر پـدر مـادر اربـاب صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه این زندگی بی روضه‌ها لطفی ندارد دنیای مـا بـی کـربلا لـطفی ندارد تا کربلایت هست بین سینه زن‌ها طوف حرم، سعیِ صفا لطفی ندارد دردم تویی، درمان تویی، آقای عالم بی تربتت حتی شفـا لـطـفی ندارد باید برای نوکـری خالص شد ارباب این نوکـری با ادعـا لـطـفی ندارد من مدعیِ عشق بودم تا که بودم این ادعـا بـی ابتلا لـطـفی ندارد تا یک قدم سوی تو نزدیکم نیارد میدانم اصلا اشک ما لطفی ندارد وقتی میان روضه ها حرف سه ساله ست این گـریه های بی صدا لطفی ندارد بابا رسید از طشت و دختر ناله می زد: دیر آمـدی ای بـاوفـا، لـطـفی ندارد حالا که چشمانم نمی بیند رسیدی ای بـاوفـا حـالا چـرا؟ لـطـفی ندارد : از هر چه هست و نیست دگر بی‌نیاز شد دست کسی که پیش کـریمان دراز شد در لطف با گدا، چه کسی بهتر از حسین لـب تـر نکـرده‌ایم در خـانه باز شد... صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه حسين ات نيّتِ سفر دارد تو میروی و خدا از دلت خبر دارد براي بدرقه هم آمده است به جای مادرتـان دست بر كمر دارد مسيرجاده زیاد است و دخترت کوچک برای تو اين سفر خطر دارد برای از اينجا زره ببر آقا برای پيكر او سنگ ها شرر دارد ميان قافله ات جا كه هست با زينب بگو كه و معجر اضافه بر دارد بيا حسين عوض كن تو ساربانت را گمان كنم كه به نظر دارد بيا برای خودت هم بخر آقا ثواب دارد عـزيـزم كجا ضرر دارد : عید مبعث شد و دیدم به دلم ولوله شد دیدم انگار که در أرض و سماء زلزله شد هاتفی ضجه زنان، ناله برآورد که وای راهی کرب و بلا و یک قافله شد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه غزلی عشق مرا می چیند سفره را گوشه ی ایوان طلا می چیند از همان اول صبح نیت مشهد کردم نام سلـطـان دلـم را به زبان آوردم هشتمین روز قرار از دل ما میگیرد روزم عَطرِ حرم و صحن و سرا میگیرد هشتمین روز هـوای دلمان بارانیست مشهد و کرب و بلا هردو حرم مهمانیست هم سر سفره ی سلطان دو عالم هستیم هم پریشان شب هشت محرم هستیم هم علی اکبری ام هم رضـوی، حیرانم کفتر بام و : هشت روز است سحر منتظر این هستند روز هـشـتـم بنویسند ز تـو شـاعـرهـا کاش امـروز منـم زائـر مـشـهـد بودم خوش به حال همه خدام، تو و زائر ها صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه از تو ممنون که چنین راه نشانم دادی هدیه از جنس خودت در رمضانم دادی داشتم غرق به گرداب گنه می گشتم حال در ماه خودت خط امانم دادی در مسیر گنه و معصیت افتاده منم باز  هم با کرمت مژده به جانم دادی شدم آلوده ی دنیای گنه تا اینکه تو ز احسان خودت جا و مکانم دادی روزه با اذن تو از عشق خودت میگیرم شاکر هستم که مرا باز توانم دادی لحظه های سحری یا که دم افطاری تو چه احساس خوشی وقت اذانم دادی از تو ممنون که مرا در نظرت آوردی وقت افطار کمی خرده ی نانم دادی کربلایی شدنم فوق بهشتی شدن است لطف کردی که چنین شوق جنانم دادی : چه کنم آب حیاتم بدهی باز وقت سحـر از غصه نجاتم بده سیزده روز دگـر مانده و سرگردانی نَفس را باید از این راه تو برگردانی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه آغوش بگشا بنده ات آمد دوباره مهمان سر افکنده ات آمد دوباره درمانده ای که از کسی خیری ندیده آنکه برایت دردسر دارد رسیده شیطان چه ماهر بود در راهم کمین زد آخر به هر نحوی شده من را زمین زد دور تو را با بی حیایی خط کشیدم از نارفیقانم ولـی منت کشیدم جایی که رفتم بدترین آدم نرفته گرچه تو یادت رفته من یادم رفته یک عمر کج رفتم بزن اصلا غضب کن اما مرا مخفی از این مردم ادب کن سرپیچی از تو کردم وتیرم خطا رفت حالا شدم بی آبرو عفوت کجا رفت ناخواسته از این که با تو در ستیزم خیلی خجالت میکشم خیلی، عزیزم این کوله بارم نیست کوه اشتباه است از بس که بخشیدی مرا رویم سیاه است جای سیاهی را عوض کن با سپیدی بگذر ز جرم من شتر دیدی ندیدی جرات ندارد هیچکس بر من بخندد حیدر مرا هم میخرد، هم می پسندد حب علی را دارم از بنیان و ریشه زهـرا برایم مـادری کرده همیشه تقدیر من را کاشکی زهرا بخواهد یک کـربلا بهر من رسوا بخواهد اصلا ثواب هر شب قدرم حسین است وحشت ندارم راحت قبرم حسین است آنان که از چاه علـی سیراب خوردن ارباب را لب تشنه در گودال بردن : از شـرم گـناه خسته حـالـی دارم پر سـوخته ام شکسته بالی دارم پُرسی تو اگر ز من، چه داری گویم چیزی که ندارم، دست خالی دارم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد از تَحبِسُ الدُّعا که صدایی نمی رسد ما تَحبِسُ الدُّعا شده یِ نانِ شُبهه ایم آن جا که شُبهه است عطایی نمی رسد پَر باز می کنم بِپَرم، می خورم زمین بال و پَرِ شکسته به جایی نمی رسد باید تنم پیِ سپرِ دیگری رَوَد با روزه های ما به نوایی نمی رسد با دستِ خالی از چه پُل دیگران شوم دستی که وقف شد به گدایی نمی رسد ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟ من سالـهاست منتظر یک ضمانتم آخر چرا نمی رسد از من مخواه بیش از این زندگی کنم وقتی براتِ کـرب و بلایی نمی رسد : عاشقِ نامِ حسینم و میگویم گل که بویَم طَمَعِ عطرِ حسیڹ می بویم اهـلِ عالـَم همه می گـرید و جَنّٺ طلبد من رَواق و قبر حسین می جویم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه بیا اجازه نده عاشقت عذاب ببیند چرا همیشه حرم را فقط به خواب ببیند به خواب دیدم از اینجا نمای گنبدتان را عجیب نیست اگر تشنه ای سراب ببیند مرا به پشت در عادت بده به خرده طعامی همین بس است تو را "دیده" در نقاب ببیند گدا نمی رود از پشت درب خانه ی مولا اگر دوباره امیدی به فتح باب ببیند نگاه چپ بکند دشمنی به سمت حریمت جهان دوباره به خود باید انقلاب ببیند مدافع حرمت گفته بود قبل شهادت مگر بمیرد و این صحن را خراب ببیند : با جَذْبه تر از روی تو ارباب ندیدم بی تاب تر از این دل بی تاب ندیدم من خواب حرم دیدم و از خواب پریدم ولله که شیرین تر از این خواب، ندیدم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه همیشه توبه شکستم، ولی زمان دادی میان ساحل اَمنت به من امان دادی رفیق‌هام، زمینم زدند، اما تو به بالهای زمین خورده آسمان دادی بساطِ نوکری‌ام را به هم نزن دیگر خودت جوازِ گدایی به این دکان دادی چقدر زار زدم، التماس‌ها کردم ولی براتِ حرم را به دیگران دادی سلام دادم و دادم به باد، تا برسد و در جواب، تو هم پرچمی تکان دادی نبود، لایق این حرف‌ها، ولـی آخر به چشمِ غرقِ گناهم حرم نشان دادی : همه ی فخر من این است که باشم حَرَمَت من و هـزار حـرف نگفته داریم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
لب تشنه غرق خون شدی آخر، زبانم لال پا میکشی بر خاکِ دور و بر، زبانم لال سرنیزه ها در پیکرت محکم فرو رفتند محکم، چنانکه زرد شد پیکر، زبانم لال میکرد اثر زهری که بر سرنیزه ها دادند هر لحظه میشد حال تو بدتر، زبانم لال شمرآمد و شد قتلگاهت گوشه ی گودال زد بی ه وا بر حنجرت خنجر، زبانم لال افتاد بی رحمانه موهایِ تو در دستش افتاد یک گوشه تنت بی «سر»، زبانم لال انگشتِ تو افتاد زیر تیغِ یک نامرد شد غرقِ در خونِ تو انگشتر، زبانم لال یک لحظه بین خاک و خون چشمت تکانی خورد از داغ تو افتاد تا خواهر، زبانم لال میبُرد با خود خاطراتِ خوبِ مادر را پیراهنت را بُرد، ای مادر، زبانم لال رفتند و برگشتند، دیدم حرمله هر بار انداخت نعلِ تازه ای دیگر، زبانم لال : به روی نیـزه‌ها دیـدم سـرت را میان خـون، رهـا بال و پرت را چگـونه قـلب مـن آرام باشد که دیده سـاربان انگشترت را صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
. صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ همیشه توبه شکستم، ولی زمان دادی میان روضه‌ی اَمنَت به من امان دادی رفیق‌هام، زمینم زدند، اما تو… به بالهای زمین خورده آسمان دادی بساطِ نوکری‌ام را به هم نزن دیگر خودت جوازِ گدایی به این دکان دادی چقدر زار زدم؛ التماس‌ها کردم ولی براتِ حرم را به دیگران دادی سلام دادم و دادم به باد، تا برسد و در جواب، تو هم پرچمی تکان دادی نبود، لایق این حرفها؛ ولی آخر… به چشمِ غرقِ گناهم حرم نشان دادی میان روضه نمُردم ببخش، اما تو… برای اینکه نمیرم به من توان دادی برای اینکه بدُزدد عقیقِ سُرخت را خودت اجازه به دستانِ ساربان دادی به سینه‌ی احدی دستِ رَد نزد جسمت لباسهای خودت را به این و آن دادی هزار مرتبه مُردم میان گودالت از اینکه لحظه‌ی آخر چگونه جان دادی : 💔 صد شکر که قسمت شده هر روز ببوسیم ما کنان شما را... صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
. بگیـر بالِ مـرا باز در هــوای خودت مرا بِبَر به کنارت، به کربلایِ خودت مـن آشنایِ توام خـانه زادِ مادرتان نصیب دربه درت کن شبی دعایِ خودت نفس بزن که مذابم کنی دراین شبها نفس بده که بسوزم فقط برایِ خودت دلم کتیبه‌یِ اشعار محتشم شده است بزن به سینه‌ام آتش،به روضه‌هایِ خودت ببین کـه نـذرِ درِ زینبیه‌ات شده‌ام بکش به دیده‌ام از گردوخاک پایِ خودت از آن زمان که مرا نوکرت خدا خوانده نشسته بر جگرم داغِ بوریای خودت وصیتـم شده آقـا، مـرا کـفـن نکنند مگر به پیرهن مشکی عزای خودت : 💔 حرام باد مرا فیض دیدن رویت اگر دهم دوجهان رابه یڪ سرمویت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .