.
#فاطمیه
#زبانحال_حضرت_زهرا
نمی آید نفس بالا از این بغض گلو گیرم
به جای مرهم دردم سراغ از مرگ میگیرم
نه پهلویی نه بازویی نه جانی در بدن دارم
بسوزد جان طفلانم ز سوزِ آه دلگیرم
چنان ماندم میان آن فشار درب کاشانه
که با ناله برون آمد صدای بانگ تکبیرم
در این هجده بهار عمر خزان شد هستیم از کین
دفاع از رهبرم کردم همین است،جرم وتقصیرم
اگر مویم سپید و قامتم همچون کمان گشته
غریبی علی یارب مرا کرده چنین پیرم
*بیا ای مرگ راحت کن مرا و جان من بستان
که من راضی به مرگ خویشم و از عمر خود سیرم
چنین است قسمت من با تو ای تنها تر از زهرا
که ماندن از تو و رفتن بود در حکم تقدیرم
بیا بنشین کنارم یا علی جان، در دم رفتن
که چون آئینه بینم، در رخ ماه تو تصویرم
#علیرضا_توانا ✍
* #اللهم_عجل_وفاتی_سریعا 😭
.
.
#فاطمیه
#اللهم_عجل_وفاتی_سریعا
دیگه شبای آخره
صدای مادر نمیاد
مادر میخواد دعا کنه
ببینیم اینبار چی میخواد
*
یه عمریه مادر ما
وقتی خدا خدا میکرد
همیشه تو نماز شب
مردم و هی دعا میکرد
*
یه دستشو برده بالا
یه دست به پهلو میزاره
زیر لب آروم میخونه
تاب و توانی نداره
*
میگه بیاین با هم دیگه
دستا رو بالا بگیریم
من یه دعایی میکنم
همه با هم آمین بگین
*
دعای مادرم اینه
میگه خدای مهربون
منو ببر از مدینه
مرگ منو زود برسون
*
من از غریبی علی
خون جگر مدینه ام
ز بعد ماجرای در
هنوز میسوزه سینه ام
*
یه موقع دیدن خانم فاطمه زهرا , حسنین رو صدا کرد
گفت برید وضو بگیرید میخوام برا خودم دعا کنم
راوی میگه:امام حسن و امام حسین سریع وضو گرفتن
و اومدم کنار بستر مادر نشستند.
میگه دستاشونو بالا گرفتند
یه موقع خانوم صدا زد : "اللهم عجل وفاتی سریعا"
خدایا مرگ منو زود تر برسون
من دیگه طاقت خجالت های علی رو ندارم
یا علی مدد