eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
13.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✅ اسراری از واقعه روز عاشورا ✍️ جناب شيخ جعفر مجتهدی(ره) 🖌 جناب آقای غلامعلی كریمی نقل كردند: زمانی كه آقای مجتهدی در قم بسر می‌بردند، دهه اول ماه محرم در منزلشان مراسم سوگواری و عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) برپا بود، یك روز عاشورا كه در خدمتشان بودیم و بیرون اتاق در حیاط، مراسم عزاداری برقرار بود، یكمرتبه حالشان دگرگون شد و شروع به بیان صحنه‌ای از روز عاشورا نمودند و به طوری آن را مجسم كردند كه هر روز عاشورا آن صحنه در نظرم آمده و هرگز آن را فراموش نمی‌كنم. ایشان فرمودند: روز عاشورا صد و بیست و چهار هزار پیامبر و تمام اولیاء الهی صف كشیده بودند و پیامبر بزرگوار اسلام و حضرت مولا علی (علیه‌السلام) و حضرت زهراء (علیها‌السلام) و آقا امام حسن (علیه‌السلام) همه حاضر بودند و حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) را در آن معركه تماشا می‌كردند، در آن موقع حضرت مولی علی (علیه‌السلام) در حالی كه آستینهای مبارك را بالا زده بودند پیوسته به حضرت اباعبدالله الحسين (علیه‌السلام)، اشاره می‌كردند و می‌فرمودند: حسین برو، فرزندم برو مأموریت را انجام بده. ایشان می‌گفتند: می‌دانید چرا حضرت مولی (علیه‌السلام) به فرزندشان تأكید می‌فرمودند؟ چون خداوند متعال خبر این واقعه و این فدایی خودش را در تمام عوالم پخش كرده و وقوع این حادثه را برای تمام اولیائش بیان نموده بود، بخاطر اینكه مبادا بدائی حاصل شود و این اتفاق واقع نشود، حضرت مولا علی (علیه‌السلام) به آقا امام حسین (علیه‌السلام) می‌فرمودند، فرزندم حسین برو، اینجا بود كه از شدت گریه كلام آقا قطع شد و صدای ضجه و شیون اهل مجلس در و دیوار خانه را به لرزه درآورده بود. کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
. ✅ میزان عشق و اردات جناب مجتهدی به ائمه اطهار(علیه‌السلام) ✍️ جناب شيخ جعفر مجتهدی(ره) 🖌 حجت الإسلام گل محمدی تعریف كردند: روزی به آقای مجتهدی عرض كردم در منزل ما مجلس سوگواری برقرار است و برای حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) روضه گرفته‌ایم، ایشان فرمودند: نگویید ما روضه گرفته‌ایم و در خانه ما روضه امام حسین (علیه‌السلام) برقرار است؛ بلكه بگویید: حضرت امام رضا (علیه‌السلام) برای حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام) در خانه خودشان روضه گرفته‌اند و ما هم در آنجا خدمتگزاری می‌كنیم. در آن موقع منزل خود آقا مجلس سوگواری برقرار بود و حضرت به ایشان وسعتی داده بودند كه تمام اهل مجلس را هر روز صبحانه و ناهار و شام می‌دادند و به كسانی كه آنجا منبر می‌رفتند پول پرداخت می‌كردند. آقای مجتهدی پیوسته تمام افراد را به توسل به اهل بیت عصمت و طهارت (علیه‌السلام) سفارش می‌نمودند و در مورد ثبات قدم در راه ولایت می‌فرمودند: این سه زیارت یعنی جامعه و عاشورا و آل یس بسیار مؤثر است. ایشان به قدری در راه ولایت سوخته جان بودند كه هر كس خدمتشان می‌رسید به بركت وجودشان ولایت و ارادتش به اهل بیت (علیهم‌السلام) زیادتر می‌شد و به قول آیت الله نصیری كه خود اهل دل و صاحب نفس می‌باشد می‌فرمودند: اگر عشق و ارادت آقای مجتهدی به امام حسین و اهل بیت عصمت و طهارت (علیها‌السلام) در بین تمام اهل زمین تقسیم می‌شد، همگی عاشق آن حضرت می‌شدند. کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
. ✅ عرض ارادت شما را پذیرفته‌اند! ✍️ جناب شيخ جعفر مجتهدی(ره) 🖌 جناب مجاهدی می فرمودند : سال هاست این توفیق را دارم كه در روز تاسوعا و یا عاشورا به سبك عمان سامانی مرثیه سرایی كنم و ارادت دیر پای خود را نسبت به سالار شهیدان و سایر شهدای كربلا ابراز دارم. تاسوعای آن سال نیز پس از شركت در مراسم عزاداری و مراجعت به خانه، مرثیه منظومی را در قالب مثنوی تقدیم مولی الكونین، ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) كردم و ساعت‌ها با قرائت همان مرثیه در خلوت خود به عزاداری سرگرم شدم. چند روزی كه گذشت یكی از دوستان صمیمی به دیدن من آمد و گفت: آقای مجتهدی انتظار شما را می‌كشند و به من امر فرمودند كه مراتب دلتنگی شان را با شما در میان بگذارم! در آن زمان، حضرت آقای مجتهدی در منزل آقای حاج فتحعلی در قزوین به سر می‌بردند عازم قزوين شديم . من در محضر آن مرد خدا ابتدا به سخن نمی‌كردم و اگر سوالی می‌فرمودند، با جمله‌ای كوتاه در مقام پاسخ برمی‌آمدم زیرا جاذبه‌های وجودی آقای مجتهدی و تماشای جمال نورانی ایشان، به اندازه كافی آدمی را از شور و حال سرشار می‌كرد و نیازی به سخن گفتن نبود. به قزوین رسیدیم دو نفر از دوستان در سر كوچه‌ای كه منزل آقای حاج فتحعلی در آن قرار داشت، منتظر ماندند. قرار بود اگر جناب مجتهدی اجازه فرمودند وارد شوند ، وقتی كه زنگ در را به صدا درآوردم حدود ساعت ده صبح بود. آقای فتحعلی در را باز كردند، و من پس از سلام و احوالپرسی پرسیدم: آقا تشریف دارند؟ گفتند: سرگرم استحمام هستند و معمولاً این كار طول می‌كشد! گفتم: پس به ایشان بفرمایید فلانی حسب الامر از قم آمده بود و ... آقای حاج فتحعلی داخل حرف من دوید و گفت: من در جریان پیغام ایشان برای شما هستم، می‌ترسم وقتی كه رفتن شما را بشنوند ناراحت شوند. چند دقیقه‌ای تأمل كنید تا كسب تكلیف كنم. در آن سالها، آقای مجتهدی به خاطر چند سكته مغزی ملازم بستر بودند و نیمی از بدن ایشان حركت ارادی نداشت و چون شخصاً قادر به استحمام نبودند، برخی از دوستان در این كار به ایشان كمك می‌كردند و به همین جهت دو سه ساعتی به طول می‌كشید تا از حمام خارج شوند. آقای حاج فتحعلی برگشت و گفت: آقا می‌فرمایند تشریف داشته باشید،‌كار استحمام را مختصر خواهند كرد. وارد خانه شدم، و در طبقه فوقانی آن در اطاقی كه مخصوص آقای مجتهدی بود كنار تخت نشستم. حدود سی دقیقه گذشت و ایشان آمدند. پس از ابراز مراحم همیشگی و احوالپرسی، پرسیدند: آقا جان! همسفر دارید؟ عرض كردم: با آقای .... و آقای ... به قزوین آمده‌ام. فرمودند: دوستان را منتظر نگذارید! شما كه عزیزید همراهان شما هم عزیزند اینجا خانه شماست! رفتم و به دوستان بشارت دادم كه موجبات دیدار فراهم است! وقتی كه به اتفاق به محضر آن مرد خدا شرفیاب شدیم، ضمن تفقد از دوستان، گفتند: آقاجان! نگذارید آقای مجاهدی در قم احساس غربت كنند ... سپس رو به من كرده فرمودند: آقا جان! آقا امام حسین (علیه السلام) عرض ارادت شما را پذیرفته‌اند و به مرثیه‌ای كه در روز عاشورا سروده‌اید مهر قبول زده‌اند! برای من شنیدن این گونه سخنان از زبان ایشان تازگی نداشت و می‌دانستم در هر كجا كه باشند دوستان خود را زیر نظر دارند. به هنگام حركت از قم یك حس ناشناخته‌ای به من می‌گفت كه شعر تازه سروده خود را به همراه داشته باشم و اینك می‌دیدم كه راز احضار من در ارتباط با همان شعر بوده‌است! هنگامی كه سرگرم قرائت شعر خود شدم، با گریه‌های بی اختیار آن مرد خدا فضای اطاق چنان سرشار از صفا و روحانیت شده بود كه دلم می‌خواست كار خواندن شعر را ناتمام بگذارم ... روز عاشورا، به پای خم غنود هر حریف باده پیمایی كه بود آستین افشان و پایكوبان و مست شسته دست از غیر جانان هر چه هست جمله از جام بلا صهبا زده پرده‌های غیب را بالا زده ... کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
. ✅ حبّ امام حسین(ع) و فرزندان آن بزرگوار ✍️ آیت الله شیخ محمد جواد انصاری همدانی(ره): 🖌 احوالات آقای انصاری در ایام شهادت حضرت اباعبدالله علیه السلام این گونه است: «ایشان سلوکشان طوری بود که اصلاً مصائب حضرت ابا عبدالله علیه السلام را نمی توانستند بشنوند. یک مراسمی روز یک شنبه منزل آقای سبزواری بود که یک نفر مرثیه خواند و حال ایشان بهم خورد.» این را هم خودشان برای من نقل کردند که: «یک روز صبح در تهران منزل یک نفر به نام میرزای عطار وارد شده بود که آن شخص آخر هفته منزلشون روضه بود، آقای انصاری هم مانده بود چکار کند، آیا از خانه بیرون برود یا نه. در این حین صاحب خانه وارد شده و گفته بود ما فردا صبح روضه داریم، اختیار دست شماست اگر می خواهید بیرون بروید، شاید مجلس مناسب شما نباشد که ایشان بیرون آمد. اصلاً نمی توانست مصائب حضرت ابی عبدالله را بشنود. چون خودم دیدم بعد از صحبت شون وقتی روضه خوانده شد حالت عجیبی بهشون دست می داد. مصائب این جوری روی ایشان اثر می گذاشت. علاوه بر دوستی ائمه نهایت بندگی را نسبت به ایشان داشت.» و حسین مظهر عشق و حبّ الهی است و معشوق و محبوب انصاری همدانی، زیارت عاشورا و مصائب اهل بیت امام حسین علیه السلام حرقت و سوزش دلش را بیشتر و اشکش را روان تر می کند. روح انصاری لطیف و قلب او رقیق است. لطیف تر از گل و رقیق تر از آب. امام را می شناسد و به همین خاطر بزرگی مصیبت را هم درک می کند و در شنیدن مصیبت، طاقت از کف می دهد. حاج احمد انصاری می گویند: «ایشان به عزاداری امام حسین علیه السلام خیلی مصرّ بودند. به آقای آیت الله نجابت هم فرموده بودند حتماً این برنامه را شما در شیراز داشته باشید و ایشان با 80-70 طلبه هر شب جمعه در آنجا مراسم سوگواری داشت و خیلی به این قضیه اصرار می کردند. بعضی وقتها خیلی منقلب می شدند، یک مرتبه می دیدم که از حال طبیعی خودشان خارج می شدند، می گفتند این برنامه ها را داشته باشید و حتی در جلسات دیگری که رفقایشان در همدان در کلیه اعیاد و تولدها برگزار می کردند مصرّ بودند که شرکت کنند. و او مؤمن واقعی است؛ که مؤمن به شادی ائمه(ع) شاد و در مصیبت آن ها اندوهگین است. خانم فاطمه انصاری آن روزها را که به یاد می آورد، می گوید: «روزهای عاشورا که برای ما از دهات شیر می آوردند میگفتند نخورید و همه را رایگان به مردم بدهید» همچنین آقای اسلامیه می گوید: «ایشان به ایام ولادت ائمه(ع) اهمیت می دادند و اصرار بر خواندن مداحی داشتند. از کتاب مدحی را انتخاب می کردند و می دادند به شاگردانشان برای خواندن، و شب میلاد امام جواد علیه السلام اطعام می کردند. در ایام شهادت هم مرتب جلسه داشتند به خصوص در محرم و صفر و شهادت امیرالمؤمنین و البته خودشان حال مخصوصی داشتند که ظهورش خیلی کم بود، هر چه بود در قلب بود. در مصیبت گاهی منقلب می شدند و بغض گلویشان را می گرفت، به طوری که دیگر نمی توانستند حرف بزنند.» کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
. ✅ توصیه به توسل به ساحت مقدس ائمه(ع) ✍️ آیت الله شیخ محمد جواد انصاری همدانی(ره) 🖌 ایشان توصیه زیاد به توسل به ساحت مقدس معصومین(ع) در زیر آسمان داشتند و خود از این راه به مقاصد بزرگش رسیده بودند. ایشان در نامه‌ها و دستورالعمل‌هایی كه به دوستان و طالبان معرفت داشتند توسل به ساحت مقدس اباعبدالله الحسین(ع) را برای رسیدن به مقامات روحانی بسیار توصیه می‌نمودند. حاج آقا اسلامیه می گویند: «ایشان به پیروی از سیره اهل بیت(ع) تأکید داشتند و داستانی راجع به یک نفر هندی می گفتند که ایشان سر امام حسین را در خواب می بیند و به همان وسیله به خدا می رسد و هدایت می شود.» «و ائمه کشتی نجاتند و لکن سفینه الحسین اسرع است.» کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
. ✅ خدایا به حق امام حسین(ع) در دنیا و آخرت هر چه می خواهد به او بده ✍️ جناب حاج محمد رضا الطافی نشاط(ره) 🖌 حاج محمد رضا درباره مرحوم پدرش، خداداد الطافی، می گفت: پدرم کشاورزی مؤمن بود، به هیچ کس آزاری نمی رساند و همیشه تسبیح دست می گرفت و به ذکر خدا مشغول بود. فصل تابستان، فصل کار ما بود. روز جمعه ای که مشغول استراحت بودیم، پدرم به من گفت: « آگاه شده ام که امشب ساعت ده از دنیا خواهم رفت. فلانی و فلانی را برای شام دعوت کن و تا هوا روشن است، مقدمات دفن و کفن مرا فراهم کن. » مادرم از شنیدن این سخن ناراحت شد، ولی من گوش به حرف پدر، همه کسانی را که گفته بود، دعوت کردم. می گفتند: « چه خبر است؟ » می گفتم: « حالا تشریف بیاورید! پدرم گفته. » شب که همه جمع شدند، از همه حلالیت خواست. چون خیلی سر حال بود، کسی باور نمی کرد. بعضی ها به شوخی می گفتند که « حالا ببینیم چطور می میری! » ربع ساعت به ده شب مانده بود که مرا پهلوی خود نشاند و مقداری نصیحت کرد و برایم دعا کرد و عرض کرد: « خدایا، من از این فرزندم نرنجیده ام. به حق امام حسین(ع) در دنیا و آخرت هر چه می خواهد به او بده. » سپس به من گفت که از من راضی است و مرا حلال کرده. بعد هم به آرامی جان سپرد. در آن هنگام، من حدود 25 سال سن داشتم، ولی همه برادران و خواهرانم از من کوچکتر بودند و چون صغیر بودند، من همان موقع اموال پدرم را تقسیم کردم؛ زمین و باغی که داشت، قیمت گذاری کردیم و من سهم خودم را خرج پدرم کردم و به اموال ورثه صغیر دست نزدم. مادر حاج محمد رضا هم زنی مؤمن و پرهیزکار بود. گذشته از واجبات، به رعایت بسیاری از مستحبات نیز علاقه مند بود. حتی در سال های پایانی عمرش که به اقتضای کهنسالی می بایست سستی هایی در رفتارش پدید آید، در سرمای شدید همدان، یخ حوض را می شکست تا وضو بگیرد و از اعمال همیشگی اش باز نماند. در واپسین لحاظات عمرش، هنگامی که به خواست خود با فرزندش حاج محمد رضا تنها شده بود، اظهار داشته بود که ائمه معصومین علیهم السلام بر بالینش حاضر شده اند و سیبی به او داده اند و گفته اند که تو داری می میری و غیر از حاجی کسی را بالای سرت راه نده. حاجی هم تا وقتی مادرش فوت کرد، همان جا مانده بود. بعد از فوت مادر، ایشان را در خواب می بیند. مادر به او می گوید: « وقت مردن دست بر سینه ام گذاشته بودی و احساس می کردم که کوهی بر سینه ام گذاشته ای. » به همین خاطر می گویند همیشه در حال احتضار، دست خود را بر شانه میت بگذارید تا راحت جان دهد. حاج محمد رضا بارها به ما گفته که در احترام گذاشتن به پدر و مادرش بسیار تلاش کرده، و دیگران را نیز به این امر سفارش می کند. حاج محمد رضا می گوید: « هیچ وقت پدر و مادرم را نرنجانده ام و هر دوی آن ها هنگام رفتن از من راضی بوده اند. » کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
. ✅ دفع خطر به احترام امام حسین(ع) ✍️ جناب حاج محمد رضا الطافی نشاط(ره) 🖌 اوایل انقلاب حاج محمدرضا الطافی مهمان دوستان کوهدشتی خود می شود و به لرستان می رود؛ ایام دهه نخست محرم و عزاداری سالار شهیدان. روز تاسوعا به روستایی دعوت می شوند. حاج آقا همراه با حاج محمد رضا تیموری و دیگر دوستان سوار ماشینی می شوند و راه روستای میزبان را در پیش می گیرند. از قضا پشت سر آنان مینی بوسی هم پر از مسافر به راه می افتد. در میانه راه، مینی بوس که عازم روستای دیگری است، برای تغییر مسیر به سمت راست می پیچید، اما سرعت زیاد آن باعث می شود که در حال پیچیدن، واژگون شود. سرنشینان وسیله نقلیه حاج آقا متوجه این حادثه می شوند و راننده به سرعت به عقب باز می گردد تا کمکی بکنند. صحنه حادثه آن قدر ناگوار بوده که گمان می بردند حتماً بسیاری از مسافران مینی بوس جان باخته اند؛ همه صندلی ها واژگون و همه شیشه ها شکسته بوده. اما حاج آقا می گوید: « این ها چیزی شان نشده، سالمند. » کمک می کنند و مسافران را یکی یکی بیرون می آورند؛ همه صحیح و سالم. حاج محمد رضا تیموری ازحاج آقا می پرسد: « شما که ندیده بودید، از کجا پی بردید که این ها سالم هستند؟ » حاج آقا در پاسخ می گوید: « من باور داشتم که چون امشب شب عاشورا است، خداوند به احترام امام حسین علیه السلام به زمین امر کرده که این ها طوری نشوند. دانستم که به برکت عزاداری های عاشورا سالم خواهند ماند.» آری، به راستی اگر کسی به مقام و منزلت آن حضرت و ارزش عزاداری برای آن جناب واقف باشد، انتظاری جز این هم نخواهد داشت. کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
. ✅ سفر کربلا ✍️ جناب حاج محمد رضا الطافی نشاط(ره) 🖌 آقای مهدی معماریان نقل میکند: حدود سال 60، در بحبوحه جنگ، همراه مرحوم حاج حسن توکلی فرشچی به مشهد مشرف شده بودم که به من گفت: « تو چند سفر به کربلا خواهی رفت. سفر اولت را به نیابت از پدرت برو. » پرسیدم: کی می روم؟ گفت: « دو ماه دیگر. » خیلی تعجب کردم؛ چون زمان جنگ بود و رفت و آمد به عراق اصلاً ممکن نبود. اما یکی دو بار از حاج محمد رضا الطافی شنیده بودم که می گفت: « امام حسین علیه السلام به من فرموده اند که هر وقت خواستی بیایی کربلا، بیا گردنه اسدآباد و سلام بده. » مدتی پس از سفر مشهد، به همدان رفتم. هنگامی که می خواستم برگردم، حاج محمد رضا فرمود: « فردا، شب جمعه است. اگر بمانی، با هم می رویم گردنه اسدآباد زیارت امام حسین علیه السلام. » پذیرفتم و ماندم. عصر پنجشنبه به اتفاق هشت، نه نفر دیگر رفتیم گردنه اسدآباد و مشغول خواندن زیارتنامه شدیم. حاج محمد رضا حدود پنج متر دورتر از دیگران ایستاده بود. رفتم کنار او ایستادم؛ خیلی ساده سلام می داد. بعد که سلامش تمام شد. با انگشت گنبد و گلدسته حرم ابا عبدالله را به من نشان می داد و البته من کور دل چیزی نمی دیدم. بعدتر که حساب کردم، متوجه شدم این اتفاق 59 روز بعد از آن روزی بود که آن همسفر، در مشهد به من گفته بود: « دو ماه دیگر به کربلا خواهی رفت. » زیارت امام حسین علیه السلام از گردنه اسدآباد، از اعمال حاج محمد رضا است. سال 1378 که قصد کربلا کردم، به حاج محمد رضا الطافی هم عرض کردم: « حاج آقا، مایل هستید با هم به کربلا برویم؟ » گفت: « به من فرموده اند که تا هنگامی که راه کربلا کاملاً باز نشده، هر وقت خواستی به کربلا بیایی، بیا گردنه اسدآباد و به ما سلام بده. از این گذشته من هر شبی که نیت کنم و بخوابم، روحم در کربلا مشغول زیارت است. » جالب این است که در حدود سال 1360، روزی حاج محمد رضا به من گفتند که: در این گردنه که ما به امام حسین علیه السلام سلام می دهیم مسجدی بنا خواهد شد. مدتی پیش که به گردنه اسدآباد رفته بودیم دیدیم که دقیقاً همان جایی که حاج محمد رضا می ایستد و مشغول زیارت می شود، به تازگی مسجد ساخته اند. کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
. ✅ زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع) ✍️ حضرت امام خمينى(قدّس سرّه الشريف) 🖌 آقاى سید حمید روحانى مى‏نویسد: «... در اغلب ایام زیارتى در كنار قبر امام حسین(ع) بودند،در دهه عاشورا هر روز زیارت عاشوراى معروفه را با صدمرتبه سلام‏و صدمرتبه لعن مى‏خواندند.»2مرحوم آقاى املائى مى‏فرمود: روزى‏در حرم مطهر امام حسین(ع) امام خمینى را دیدم كه در میان‏انبوه زوار گیر كرده و قدمى‏نمى‏تواند پیش بگذارد. به جلو دویده‏به كنار زدن مردم و بازكردن راه پرداختم. امام با تعرض و تغیرمرا منع مى‏كردند. ومن بى‏توجه به منع ایشان به كار خود ادامه‏مى‏دادم. یكباره متوجه شدم كه امام از مسیرى كه من براى ایشان‏بازكرده‏ام نیامده و تغییر مسیر داده، در لابه لاى جمعیت‏به راه ‏خود ادامه مى‏دهد. کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
. ✅ احترام به عزادارى امام حسین(ع) ✍️ حضرت امام خمينى(قدّس سرّه الشريف) 🖌 آقاى محمد حسن رحیمیان مى‏نویسد: حضرت امام مدظله در یك مراسم ملاقات در حسینیه جماران بطوراستثنایى به جاى آنكه در جایگاه روى صندلى بنشیند... روى زمین ‏نشستند، آن هم روز عاشورا و به احترام عزادارى امام حسین(ع) بود. کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_برای_من_اشک_نریزی_ای_مشک_نریمانی.mp3
زمان: حجم: 5.88M
برای من اشک نریزی ای مشک که آبروم میریزه با گریه‌ات با جسم بی جون با چشم پرخون با چنگ و دندون نگه میدارمت به هر قیمت
. ‌ پاشو از روی خاک علمدارم گره افتاده بعد تو کارم روی خاک علقمه می شینم سرم و روو دست تو می‌ذارم نرو عباسم ، بی پناه میشم بی تو من توو کرب و بلا بی سپاه میشم نرو دلدارم ، ای علمدارم منو با رفتنت نکن دیگه بیچارم یا ابوفاضل ، برادرم علم افتاده روو زمین عباس توی خیمه قیامت و غوغاس پاشو فکری به حال زینب کن توی این کوفه خواهرم تنهاس با غمت عباس ، کمرم تا شد به حسینت نگاه بکن دیگه تنها شد به غریبی مون ، همه می خندن پانشی هر دو دست زینب و می بندن یا ابوفاضل ، برادرم میزنه رفتن تو آتیشم چه غریبونه رفتی از پیشم با نبود تو ای علمدارم دیگه راهیه قتلگاه میشم می‌ره روو نیزه ، سرمون داداش از روی نیزه ها مراقب زینب باش میشه بعد از این ، حرمم غارت زن و بچم رو میزنن همه با نیت یا ابوفاضل برادرم ✍️ این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج