eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
13.5هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. یا صاحب الزمان رویم سیاه ، از بس خطا کردم غلط کردم خود را ز بندِ تو جدا کردم غلط کردم بیرون کشاندم دستهایم را ز دامانت بدجور بر دینم جفا کردم غلط کردم از دستهایت دستهایم را اباصالح! با غمزه‌ی شیطان ، رها کردم غلط کردم فضل شما شد با گناهانم فراموشم ابلیس را جایت صدا کردم غلط کردم دور از تو افتادم ؛ سَرَم گرمِ جسارت شد یابن الحسن! بی تو چه ها کردم غلط کردم شد لیله ی جمعه مگر همراه با روضه گویم ز عمق دل : " خطا کردم غلط کردم " مردی غریب و قتلگاه و خنجر و شمر و ... دلخون ، تو را از این عزا کردم غلط کردم ۴ مرداد ۱۳۹۸ .
هرشب که می خوابید شما قبض می شود و ممکن است فردا برنگردد.😔😔 پس:🌹🌹 *قبل از خواب بگیرید😍😍 همینطوری توی بستر نرید👌👌 دعایی بکنید 😍😍 چند دقیقه ای با عج صحبت کنید 👌👌👌👌👌 *اعمالمان را محاسبه مراقبه کنیم 👌 ، ببینیم امروز چکار کردیم؟ کنیم قبل از اینکه مرگمون فرا برسد، فکر کنیم بسترمون قبرمونه، سر به سجده بگذاریم، چند مرتبه الهی العفو بگیم😍، خدامونه مهربونه🌹🌹🌹 *چند تا صلوات بفرستیم که اعظم اذکار است، 👌👌👌👌 با خودمون بگیم، شاید خوابیدم بلند نشدم، بعنوان دشت آخر چند تا صلوات بفرستم. و از خدا بخواهیم اگر عمر دوباره بهمون داد، این توفیق را داشته باشیم که بهتر از امروز عمل کنیم تا انسانی شایسته تر باشیم😍😍 🚩 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
مجتبی موسوی ونهری: ❗️ شخصی به نام که در خانه ی علیه السلام خدمت می کرد می گوید : روزی یکی از فرزندان حضرت که نام داشت ، شدیدی کرد و شد . هنگامی که امام صادق علیه السلام از تب و بیماری اسماعیل خبردار شد به من فرمود : به نزد اسماعیل برو و از او بپرس : « ... فسله أيّ شي‌ء عملت اليوم من سوء فجعل الله عليك العقوبة؟ ... » امروز چه از تو سر زده است که خداوند متعال اینگونه تو را مجازات کرده است؟! » معتّب می گوید : به نزد اسماعیل رفتم در حالی که او از شدّت تب و بیماری به خود می پیچید . از او درباره ی این موضوع سؤال کردم. او در جواب سکوت کرده و پاسخی به سؤال من نداد . من در این باره از اهل خانه سؤال کردم . آنها به من گفتند : اسماعیل امروز دختر را با دست خود زد و آن دختر بر اثر ضربه به چارچوب در برخورد کرد و صورتش خراش برداشت. معتّب می گوید : بعد از آگاهی از این قضیه ، خدمت امام صادق علیه السلام رفتم و جریان را برای حضرت بازگو نمودم. حضرت فرمود : الحمدلله که خدای متعال در فرزندان ما تعجیل می نماید و آن را در همین دنیا قرار می دهد . سپس امام صادق علیه‌السلام آن دختر را به نزد خود طلبید و به او فرمود : اسماعیل را بخاطر اینکه تو را کتک زده است و از او درگذر . آن دختر در جواب گفت : من او را حلال کرده و او را بخشیدم. در این هنگام امام به آن دختر عطا فرمود . سپس به من فرمودذ: به نزد اسماعیل برو و از حال او جویا شو . معتّب می گوید : در این هنگام به نزد اسماعیل رفته و دیدم که او بهبود یافته و تب او قطع شده است . 🗂✏️📒📚منبع : التمحیص ابن همام اسکافی ، ص ۳۷ رياض الأبرار ، ج ۲ ، ۲۱۶ بحارالانوار ، ج ۶۷ ، ص ۲۶۸ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @madahanpirbakran
. ای خدا من از گناهان توبه کردم توبه کردم آمدم اکنون پشیمان توبه کردم توبه کردم ماه رجعت ماه دعوت ماه جود و ماه رحمت ماه رحمت ماه رحمان توبه کردم توبه کردم حالتی بشکسته دارم قلب زار و خسته دارم آمدم اُفتان و خیزان توبه کردم توبه کردم من رها از بند امشب می خورم سوگند امشب در بر آیات قرآن توبه کردم توبه کردم کوله باری از گناهان با من است ای جانِ جانان آمدم لبریز عصیان توبه کردم توبه کردم این منم زندانی خود با غم پنهانی خود تا رها گردم ز زندان توبه کردم توبه کردم عبدم و عبدِ مُقَصِّر از گناهم یا مُدَبِّر بگذر و ، بگذر ز احسان توبه کردم توبه کردم مثل روز بینوایان آمدم همچون گدایان من به درگاه تو سلطان توبه کردم توبه کردم هر سحر هر شب که بودم شعله ای بود از وجود سوختم چون شمع سوزان توبه کردم توبه کردم در حریم رحمت و نور آمدم دلخون و مهجور آمدم ای ماه غفران توبه کردم توبه کردم با حضوری بی کرانه با نگاهی عارفانه با تو خواهم بست پیمان توبه کردم توبه کردم بر حسین و ایده او بر لب خشکیده او من به آن لبهای عطشان توبه کردم توبه کردم من به زینب من به داغش من به آن پژمرده باغش من به آن چشمان گریان توبه کردم توبه کردم «یاسرم» یارب نظر کن شام حالم را سحر کن خسته و زار و پریشان توبه کردم توبه کردم ** «یاسر»✍ .
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 چون ز مشرق ، صبح عاشورا دميد در مصافِ نور ، ظلمت صف كشيد حقّ و باطل را شدي موضع عيان خلق را آمد زمانِ امتحان هر تني را بود در سر شورشي زير خاكستر ، نهفته آتشي ز آن ميان حرّ مانده در سوز و گداز چاره مي جُست از خدای چاره ساز او كه در رزم آوري آوازه داشت دفترِ افكار ، بي شيرازه داشت كوه پيكر ، لرزه همچون كاه داشت سينه سوزان از شرارِ آه داشت ديد خود را در كنار اهل نار با دلِ درد آشنا در گير و دار بر دو راهي مانده يك تن ز آن همه بود از پايان كارش واهمه سوي جنّت داشت راهي مستقيم و آن دگر ره مي كشانْدش تا جحيم پايِ لرزان بر سرِ آن ره بهشت كز همان مي رفت تا باغ بهشت رهسپار كعبه تا از دير شد آشنا را يار و خصمِ غير شد جانب جانان خود از جان شتافت عاقبت دلداده را دلدار يافت نزد ثار الله ، آن روشن ضمير در فكند از شرمساري ، سر به زير لب فرو بست از سخن امّا به عين اين زبانِ حال بودش با حسين تشنه ي مهرم ، مرا سيراب كن برفروزان شمعِ جانم آب كن شافعم نزد هو المحبوب باش با تو بد كردم ، تو با من خوب باش فاش مي گويم به موج اشك و آه روسياهم ، روسياهم ، روسياه اي مرا در نااُميدي ها ، اُميد اين سياهي را ز رحمت كن سپيد كن دعا ، اي پاره ي قلب رسول توبه ام در نزدِ حق اُفتد قبول چون حسینش دید در سوز و گداز بست راه غم به او با رويِ باز گفت : أهْلاً مرحبا خوش آمدي نزدِ ما ، اي حرّ ما خوش آمدي چشمِ وی با حُر هزاران راز گفت بس حقيقت ها كه با او باز گفت گفت : بالا گير سر بي واهمه سود دادت ، احترامِ فاطمه از چه اينسان بيقراري مي كني ؟ اشك غم بر چهره جاري مي كني ؟ ما تو را بخشيده بوديم از نخست اين چنينت ديده بوديم از نخست نيست كارِ ما بجز جود و عطا چشم پوشي مي كنيم از هر خطا خاندانِ ما كرامت پيشه است نخلِ بخشش را به معني ريشه است دست بر اين نخلِ بار آور بگير سر خطِ آزادي از داور بگير مُذنبي ؟ فرموده حق : (( لا تَقْنَطوا )) توبه كردي ، گشته اي محبوبِ هو حر از اين برخوردِ شه ، مسرور شد غرق در بحرِ عميقِ نور شد گفت : اي روح و روان در جسم من اي مُسمّا از تو جُسته ، اسم من بارِ اوّل من رهت را سد شدم امتحان دادم ، وليكن رد شدم حال خواهم اذن كز اين آزمون با دعايت ، سر بلند آيم برون رخصتم فرما كه جانبازي كنم سر دهم و آنگه سرافرازي كنم از امامش یافت اذنِ كارزار كرد بر احزابِ شيطان كار ، زار تيغِ او سرها به دور از تن فكند صاعقه بر خرمنِ دشمن فكند هر كجا كاو يافت در ميدان قرار دشمنش برداشت بانگِ الفرار ناگهان از دستِ خصمِ جاني اش سنگي آمد ، خورد بر پيشاني اش دست از جنگ و جدل برداشت او پا به راهِ خيمه گه بگذاشت او او كه از خون ، رويِ ماهش هاله داشت در كنارِ خيمه ها اين ناله داشت آه ! يا زينب حلالم كن دگر فارغ از فكر و خيالم كن دگر بين چه سان رو كرده ام در محضرت راضي از من شُو ، به حقّ مادرت زينب كبري به حالش گريه كرد پس دعا فرمود بر آن راد مرد بار ديگر حر رهِ ميدان گرفت تا كه از هشتاد پيكر ، جان گرفت بهر جنگش چون كسي يارا نداشت خيلِ دشمن پا به ميدانش گذاشت لشگري بر گردِ او بستند صف ضربه ها بر او زدند از هر طرف تا كه در مقتل به جسمي چاك چاك صورت خونين نهادي رويِ خاك حر كه باز از رهبرش شرمنده بود ديده بست و بر شهادت لب گشود ناگهان در لحظه ي جان دادنش حلقه شد دستي به دُورِ گردنش چشمِ از خون بسته را حر باز كرد صحنه اي ديد و به هستي ناز كرد ديد بنشسته به بالينش حسين آن عزيز ذاتِ حق در نشأتين بار آخر گفت : كاي سبط رسول توبه ي اين عبد عاصي شد قبول ؟ پس حسینش گفت : آري ، شاد باش از خرابي رسته اي ، آباد باش اي تو در گنجينه ام رخشنده دُر مادرت نيكو نهاده نامِ حر از دمِ ميلاد ، تو آزاده اي بلکه آزاده ز مادر، زاده‌ای حر ز غم ها رسته و دلشاد شد مرغِ روحش از قفس ، آزاد شد نام نيكش ثبت در تاريخ گشت آنكه بر او تاخت ، خود توبيخ گشت (( ايزدي )) از بحرِ معني دُر بگير راهِ توبه پيش ، همچون حُر بگير 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
@Elteja_tales | کانال قصّه‌های مهدوی4_5798708403723312387.mp3
زمان: حجم: 9.41M
راهی به سوی نور... زیبای توبه‌ی جلال کاباره‌ای از عنایات امام عصر علیه‌السلام. مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج🌸
اگر چه حال خراب و تباه داشته باشی اگر چه قدر جهانی گناه داشته باشی اگر خطای تو افزون ز کوه‌ها شده باشد اگر ثوابی کمتر ز کاه داشته باشی اگر چه طاعت تو قدرِ هیچ هم شده باشد اگر هزار هزار اشتباه داشته باشی اگر چه شهره به فسق و فجور هم شده نامت اگر چه نامه و روی سیاه داشته باشی هنوز هم که هنوز است نا امید نگردی همین که بر لبت از حسرت آه داشته باشی بیا دوباره به سویم، امید هست ببخشم همین که قطره‌ی اشکی گواه داشته باشی کجا برانمت از خود؟! به روز حشر اگر که امیدوار به سویم نگاه داشته باشی کجا برانمت از خود؟! اگر که گوشه‌ی هیئت به زیر سایه‌ی پرچم پناه داشته باشی کجا برانمت از خود؟! اگر حسین شنیدی به گریه حُرمتِ او را نگاه داشته باشی کجا برانمت از خود؟! اگر میانه‌ی روضه هنوز گریه برآن پادشاه داشته باشی ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج🌸