. ‍ 📝 #تو_زمین_گیری_و_من_بی_کس_و_یارم_زهرا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو زمین گیری و من بی کس و یارم زهرا خوبو بنگر گره افتاده به کارم زهرا چقدر پیر شدی خانم هجده ساله حق بده تاب ندارد دل زارم زهرا خانه ام مقتل تو بوده ومن شاهد قتل با چه رو پای در این خانه گذارم زهرا مرد خیبر جلوی بسترت افتاده زمین بعد تو کاش منم جان بسپارم زهرا من صف اول هر غزوه به میدان رفتم ولی اندازه ی تو زخم ندارم زهرا یک دل سیربگو هرچه دلت میخواهد یک دل سیر برای تو ببارم زهرا تو قدت خم شده یا چشم علی دیده خطا خجل از قد تو با دیده ی تارم زهرا جوان ننه جوان ننه کفنت را جلوی چشم علی باز نکن که درآورده عزای تو دمارم زهرا شب به شب مجلس ختمی خصوصی اما نه سر قبر تو بالای مزارم زهرا تو زمین گیری ومن بی کس و یارم زهرا بی بی جانم خوشی ز عمر ندیده خدا نگهدارت صنوبری که خمیده خدا نگهدارت عجب دست سنگینی داشت یکی نبود بگه اخه نامرد یه زن جوان رو تو کوچه گیر اوردی این طوری بی هوا زدی دستای علیشو بسته بودی با غلاف میزدی به بازوش کلمینی یا اماه سنگای لحدو که گذاشت به سنگ اخر که رسید گفت کلمینی یا اماه قرار بعدی ما کربلا زمان غروب کنار راس بریده خدا نگهدارت الشمر جالس علی صدره مادرش امده گودال مچرخان بدنش استخوان های گلویش ز قفا ریخت به هم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇