.
#غدیریه #امیرالمؤمنین
حیدر شدی تا پشت در هی، در بکوبم
#سرود | #حاج_محمود_کریم
* حیدر شدی تا پشت در هی، در بکوبم
بر خاک پای قنبرت هی ، سر بکوبم
مولا علی ، علی مولا علی
حجت حق علی مولا علی
صورت حق علی مولا علی
رحمت حق علی مولا علی
آیت حق علی مولا علی
جنت حق علی مولا علی
دعوت حق علی مولا علی
صولت حق علی مولا علی
دولت حق علی مولا علی
قدرت حق علی مولا علی
مولا علی ، علی مولا علی
شوکت حق علی مولا علی
رحمت حق علی مولا علی
عزت حق علی مولا علی
هیبت حق علی مولا علی
نصرت حق علی مولا علی
نهضت حق علی مولا علی
مولا علی ، علی مولا علی
شور و شعف علی مولا علی
در صدف علی مولا علی
اصل هدف علی مولا علی
شاه نجف علی مولا علی
مولا علی ، علی مولا علی
* شاعر: #حامد_خاکی #غدیریه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاعلی مدد
.👇
👆
✅ ما دل به زلف پنجره فولاد بستهایم
#امام_رضا (ع) گریز به قتلگاه
ای آفتاب، سایهء خورشید گنبدت
باغ بهشت، باغچهء شهر مشهدت
ما را نوشتهاند میان اسیرها
از عاشقان خستهء زلف مجعدت
دنیا فقیر آمد و سرمایهدار رفت
حاتم درست میشود از لطف بیحدت
قبل از ولادتت به ولایت رسیدهای
جبریل خواند عالم آل محمدت
ما كه صدا زدیم تو را «یا ابالجواد»
این بهترین دَم است برای خوشامدت
دنبال نور آمدهها را نگاه کن
از راه دور آمدهها را نگاه کن
ای خندهات تبلور طبع دچار ما
از تو گرفته وامِ شرف، اقتدار ما
ختم خزان ماست تجلی گنبدت
صحن بهشت توست شروع بهار ما
صلح است بین آینه وسنگ این حرم
دل رحمتر نبود از آیینهدار ما
ما با کدام سجده تشکر کنیم که
افتاده دستِ دامن تو کار و بار ما
وقتی که اشک ریخت همه فیض میبرند
باید نشست موقع گریه کنار ما
حاجات ماست یا عدد پنج یا كه هشت
ما خانه میخریم فقط با پلاك هشت
پرواز میدهیم پری را که بسته نیست
با بوسه میزنیم دری را که بسته نیست
ما درد میکشیم اگر داد میکشیم
درمان نمیکنند سری را که بسته نیست
یک عمر ما به لطف شما تکیه کردهایم
بر ما نبند آن نظری را که بسته نیست
تو قول دادهای که ببندی بیا ببند
پلک امید محتضری را که بسته نیست
با در زدن به هرچه بخواهیم میرسیم
از ما نگیر پشتِ دری را که بسته نیست
ای بانی بهشت حریم مکرمت
رقص ملائک است به فتوای پرچمت
مشهد امید داد که ما زندگی کنیم
با ذکر یا امام رضا زندگی کنیم
گفتیم خرج زندگی و گفت پای من
یعنی اجازه داد گدا زندگی کنیم
یا ایهاالرئوفِ سر راه ماندهها
جا هست در کنار شما زندگی کنیم؟
مردن به پای عشق توعین سعادت است
حالا که عاشقیم چرا زندگی کنیم؟
ما دل به زلف پنجره فولاد بستهایم
تا با برات کربوبلا زندگی کنیم
زلفت اگر نبود رهایی نداشتیم
برگ برات کرب و بلایی نداشتیم
اصلا به خاک پات سرم دوخته شده
امّید مادر و پدرم دوخته شده
زیر نظر گرفته مرا مهربانیات
از این نظر به تو نظرم دوخته شده
مثل کبوتران تو جَلد حرم شدم
طوری که در هوات پرم دوخته شده
دست گدا بهانه به دست تو میدهد
چشم گدا به دست کرم دوخته شده
هر سال به زیارت مخصوصهء شما
رزق محرم و صفرم دوخته شده
خود را شبیه ابن شبیب تو میکنیم
وقتی که یاد جد غریب تو میکنیم
با یاد یوسفی كه تنش پیرهن نداشت
بر روی خاك بود و سری بر بدن نداشت
یك عده میزنند و یك عده میبرند
انگشتر و عبا و ردا ظاهراً نداشت
این ضربهها اجازه ندادند پا شود
از زیر چكمهها نفس پا شدن نداشت
در بوریا كه ریخته شد جمع شد حسین
پس بیكفن نبود كفن داشت تن نداشت
میگفت خواهرش لب گودال قتلگاه
این رو به قبله اینهمه نیزه زدن نداشت
زینب كه هست مادرمان را صدا نزن
پیش رباب حداقل دست و پا نزن
👈 شاعر: #حامد_خاکی
.
در قتلگاه قدرت بر خاستن نداشت
آن یوسفی كه پیراهنی بر بدن نداشت
می گفت خواهرش دم گودال قتلگاه
این رو به قبله این همه نیزه زدن نداشت
در بوریا كه ریخته شد جمع شد حسین