eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. لبخند شعف بر لب ثارالله است خورشید گرفته در بغل یا ماه است این طفل علی ابن حسین ابن علی است یا اینکه محمد ابن عبدالله است علی را ذاتِ ایزد می‌شناسد اَحد را درکِ احمد می‌شناسد چه گوییم از علی‌اکبر که تنها محمد را محمد می‌شناسد در باغ جنان فاطمـه مـسرور شده غـم، از دلِ آســمـانیان دور شده واشد گلِ لیلاییِ ارباب امشب دامان زمین قطعه ای از نور شده .
. السلام علی‌‌‌‌ٰ علی اکبر حضرت عشق یا علی اکبر عشق را ابتدا علی اکبر حُسن را انتها علی اکبر اَشهدُ لااله الا الله جلوه بگرفت با علی اکبر نور "الله اکبر" آمده است از سوی عرش تا علی اکبر اربا اربا شدن مدالی شد رفت پایین پا علی اکبر رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو در سلام زیارت عاشور سه سلام است بر تو ای همه نور تا سلام امام می گوییم بعد بر تو سلام می گوییم هم تو زینب فزای اولادی هم در اصحاب جزء اوتادی ای جمالت نشانه ی ازلی منطق احمدی و نطق علی پسر ارشد حسین تویی علی و احمد حسین تویی استقامت به قامتت بسته چشم ما بر کرامتت بسته الگوی زندگانیم شده ای آبروی جوانیم شده ای ای جوان حسین ممنونم تا ازل بر حسین مدیونم لطف ارباب انتخابم کرد مست از این حسن انتسابم کرد در جوانی چو گُل جوانه زدم سر به این کویِ عاشقانه زدم عشق در چشم من فقط ارباب روحِ در پیرهن فقط ارباب آب اینجاست در سراب مرو در پی عکس بازتاب مرو هر کسی گفت عاشقی دارد یا دل عشق لایقی دارد هر کسی گفت دوستت دارم در دلم عکسی از تو بگذارم هر کسی گفت عاشقم با تو از همه خلق فارغم با تو هر کسی ادعای عرفان داشت گر چه بر جهل خویش ایمان داشت همه را جمع کن نصیحت کن همه را بر حسین دعوت کن عشق و عرفان فقط حسین حسین دین و ایمان فقط حسین حسین شور و مستی فقط حسین حسین حق پرستی فقط حسین حسین مظهر لایزال رحمت اوست بهترین چشمه ی محبت اوست .
. السلام علی‌‌‌‌ٰ علی اکبر حضرت عشق یا علی اکبر عشق را ابتدا علی اکبر حُسن را انتها علی اکبر اَشهدُ لااله الا الله جلوه بگرفت با علی اکبر نور "الله اکبر" آمده است از سوی عرش تا علی اکبر اربا اربا شدن مدالی شد رفت پایین پا علی اکبر رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو در سلام زیارت عاشور سه سلام است بر تو ای همه نور تا سلام امام می گوییم بعد بر تو سلام می گوییم هم تو زینب فزای اولادی هم در اصحاب جزء اوتادی ای جمالت نشانه ی ازلی منطق احمدی و نطق علی پسر ارشد حسین تویی علی و احمد حسین تویی استقامت به قامتت بسته چشم ما بر کرامتت بسته الگوی زندگانیم شده ای آبروی جوانیم شده ای ای جوان حسین ممنونم تا ازل بر حسین مدیونم لطف ارباب انتخابم کرد مست از این حسن انتسابم کرد در جوانی چو گُل جوانه زدم سر به این کویِ عاشقانه زدم عشق در چشم من فقط ارباب روحِ در پیرهن فقط ارباب آب اینجاست در سراب مرو در پی عکس بازتاب مرو هر کسی گفت عاشقی دارد یا دل عشق لایقی دارد هر کسی گفت دوستت دارم در دلم عکسی از تو بگذارم هر کسی گفت عاشقم با تو از همه خلق فارغم با تو هر کسی ادعای عرفان داشت گر چه بر جهل خویش ایمان داشت همه را جمع کن نصیحت کن همه را بر حسین دعوت کن عشق و عرفان فقط حسین حسین دین و ایمان فقط حسین حسین شور و مستی فقط حسین حسین حق پرستی فقط حسین حسین مظهر لایزال رحمت اوست بهترین چشمه ی محبت اوست .
. بر جلوه ی خلقت پیمبر صلوات بر چهره ی غرق نور اکبر صلوات تقدیم به آن جوان رعنا که بود سر تا به قدم شبیه حیدر صلوات از خانه ی ارباب خبر می آید بر آل علی تازه پسر می آید در خُلق و مرام و منطق و حُسن و جمال انگار محمدی دگر می آید می بارد از این جمال دلجو صد ماه سر تا به قدم، علی میاید از راه حق است اگر کعبه ترک بردارد لا حول و لا قوة الا بالله ✍ .
. بر جلوه ی خلقت پیمبر صلوات بر چهره ی غرق نور اکبر صلوات تقدیم به آن جوان رعنا که بود سر تا به قدم شبیه حیدر صلوات از خانه ی ارباب خبر می آید بر آل علی تازه پسر می آید در خُلق و مرام و منطق و حُسن و جمال انگار محمدی دگر می آید می بارد از این جمال دلجو صد ماه سر تا به قدم، علی میاید از راه حق است اگر کعبه ترک بردارد لا حول و لا قوة الا بالله ✍ .
‍ . سلام الله علیٰ شهزاده‌ی لیلا علی اکبر سلام الله علیٰ نورُالهدی مولا علی اکبر سلام الله علیٰ روحِ حسین بن علی بن ابیطالب سلام الله علیٰ عالیجناب آقا علی اکبر جمالش احمد مختار ، جلالش حیدر کرار وصالش وصل ذات ربّیَ الأَعلا علی اکبر عجب ماه دل آرایی ، چه نورُالله عظمایی! تماماً جلوه‌ی آیات أَعطَینا علی اکبر ببین وَجهِ هُوَالهُو را ، ببین طاق دو ابرو را ببین نور امیرالمؤمنین را با علی اکبر «رخش جنت ، لبش کوثر ، قدش طوبی ، علی اکبر» میان بیت ثارالله نورالله تابیده تعالَی الله خورشید از چه در مغرب درخشیده؟ مگر از عرش آوردند این شهزاده را امشب؟ که حالش را مَلَک از حاملان عرش پرسیده! مَلَک از بَهر کسب فیض امشب بر زمین آمد فلک از شوق دیدار از مدار خویش چرخیده پدر مانند جان بگرفت این نوزاد را در بر عمویش مثل قرآن بوسه زد ، بگذاشت بر دیده سحر می گفت این نوزاد را در مکّه دیدم من قمر می گفت «لاحول ولا...» تا دید خوابیده به روی دست‌های حضرت سقا علی اکبر سلام الله بر این نور ، بر این رحمت مطلق که دوشا دوش عباس است فردا صاحب بِیرَق سلام الله علیٰ لیلا که از دامان نورانی برای کربلا آورده میر خیبر و خندق چه می فهمیم از نورٌ علیٰ نورٌ علیٰ نوری که از پیغمبر و زهرا و حیدر می شود مُشتَق وجودش فانیِ فِی الله ، اَلمَمْسوس فی ذاته به موج نورُ ثارالله سر تا پاش مُستَغرَق ز بس بودند مشتاق جمال حضرت خاتم بنی هاشم وصال مصطفی را خواستند از حق ندا آمد که «اِنّا نَحنُ نَزَّلنٰا» علی اکبر اگر از خلقت نوریش بابا پرده بردارد از آن ترسم که خَلقُ الله سر از کفر در آرد به شکر نعمت اُمّ علی اکبر شدن ، باید الی یوم القیامه ام لیلا سجده بگذارد فدای عشق بابایش که جای ذکر لالایی به ذکر یاعلیّ و یاعلی تسبیح بشمارد کنار گاهواره می نشیند خیره بر رویش و تا وقت اذان از دیده اشگ شوق می بارد علی بگذاشت نامش را به عشق حیدر کرار حسین بن علی اسم علی را دوست می دارد دلش می خواست گیرد از خدا صدها علی اکبر ندیده چشم ها در غیر معصوم این جلالت را طلوعش بُرده از اهل حرم رنگ ملالت را برو در بیت ثارالله و بشنو از خلیل الله طنین جمله‌ی شیرینِ «آقا خوش به حالت» را ببین در صورت خورشید حسّ سَر به زیری را ببین بر چشم ماه آسمان دست خجالت را ز بسکه شبه خاتم هست ، می ترسم که جبرائیل برایش ناخود آگاه آورد حکم رسالت را چه نور و هیبتی دارد ، عجب شخصیتی دارد بنازم این شرافت را ، بنازم این اصالت را علی بن حسین بن علی ، آقا علی اکبر جمالش جلوه‌ی یاسین ، جلالش نور الرحمن گرفته ذوالفقار و مثل حیدر می دهد جولان چنان از میمنه تا میسره سَر زد ، که می گفتند خدایا قابض الارواح  یا رَعد است یا طوفان؟! مگر مولا امیر المومنین در بدر ظاهر شد؟ و یا شیر جمل آمد که بر فتنه دهد پایان رجز می خواند با ذکر انا بن حیدر الکرار  حسین بن علی می گفت بین خیمه ها ، ای جان دهان ها باز مانده چون دهان ذوالفقار او چنان مانند مولا یک تنه می تاخت در میدان که لشگر نعره می زد «لا فَتی الا» علی اکبر سراپایت تماماً مثل سر تا پای پیغمبر به خَلق و خُویُ و منطق جلوه‌ی والای پیغمبر پدر روی تو را می دید در ظاهر ، و در باطن نظر می کرد در روی تو بر سیمای پیغمبر بخوان قرآن ، سلام الله علیٰ اَنفاسِکَ القُدسی بخوان تا باز خلقت بشنود آوای پیغمبر همینکه سر به سجده می گذاری در نماز شب به گوش اهل خانه می رسد نجوای پیغمبر سرم خاک قدم هایت ،  فدای قد و بالایت نقابی زن به سیمایت ، که ترسم جای پیغمبر بَرَندَت تا مقام «قُربِ اَو اَدنی» علی اکبر! سلام الله علیکَ و علیٰ میلادِکَ المَسعود سلام الله علیکَ ای نبی در صورتت مشهود سلام ای آیه‌ی والشمس ثارالله رخسارت سلام ای رحمت بی انتها ، ای فیض نا محدود سلام ای نورِ «الرحمن علیَ العرش استویٰ» آقا سلام ای عشق عشاق الحسین ، ای کعبه‌ٔ مقصود تو عبد صالحی مثل عمو جانت ابوفاضل چه عبدی! صورتت آیینه‌ی وجه هُوَ المعبود شبی مدح تو زینت بخش مجلس بود شهزاده شبی در محفلی ذکر علی بود ، عاشقی فرمود علی مولا علی مولا علی مولا علی اکبر 🖋️حاج محمدعلی قاسمی .👇 ..•┄┅══༻○༺══┅┄
320.5K
ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام این نور جلی اومده از راه عشق ازلی اومده از راه باز هلهله کن کف بزن آخه علی بن حسین بن علی اومده از راه نور صورتش فوق ماه، پسر اباعبدالله شهزاده ست و دلبند شاه، پسر اباعبدالله دل برد از پدر با نگاه، پسر اباعبدالله امشب سر زده، خورشید از دل ماه لبخندو ببین، امشب روو لب شاه آقا زاده ی، ارباب اومد از راه جانم جانم، به این صورت زیبا جانم جانم، علی اکبر لیلا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به به چه یلی اومده از راه شهد و عسلی اومده از راه چشم علی و فاطمه روشن علی بن حسین بن علی اومده از راه میشه یک تنه یک سپاه، پسر اباعبدالله توو هفت آسمون تکیه گاه، پسر اباعبدالله یارِ هر دلِ بی پناه، پسر اباعبدالله امشب که شبه، فرزند حسینه عالم سرخوش از، لبخند حسینه دل توو خونه ی، دلبند حسینه جانم جانم، عزیز دل بابا جانم جانم، علی اکبر لیلا ✍ ۲۹ بهمن ۱۴٠۲
260.5K
علیه السلام آسمونا رو ببینید ماه معلی اومده آی جووونا گل بریزید اکبرِ لیلا اومده توو دلا غوغا شد، درای جنت وا شد چه شب زیبایی، اربابمون بابا شد این پسر سر تا به پاش، حیدرِ منجلیه علی بن حسینِ، حسین بن علیه علی اکبر یا علی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برای عرض تهنیت ملائکه میان به صف تموم عالم یه طرف اکبر لیلا یه طرف جگر ارباب و، گل پسر اربابم من فدای اسمت، ای قمر اربابم دنیای ارباب ما، با تو زیباتر میشه آقازاده می دونی، دوسِت دارم همیشه علی اکبر یا علی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دستای خالی من و لطف و کرامت شما عیدی ما رو بنویس زیارت کرب و بلا تو مثه دریایی، تو رحمت باروونی توو کرامت مثلِ، امام حسن می مونی سفره دار مدینه، مولانا علی اکبر ای جان عالم فدات، ای جانا علی اکبر علی اکبر یا علی ✍ ۲۹ بهمن ۱۴٠۱
. آسمان باز پر قمر شده است شب اندوهمان سحر شده است به همه سائلان نظر شده است چونكه اربابمان پدر شده است آمد از راه قرص ماه حسين دومين حيدر سپاه حسين خلق و خويش پيمبرى ديگر على اكبر نه،حيدرى ديگر پهلوان دلاورى ديگر تو بگو شير لشكرى ديگر هست پيغمبرى سراپايش به عمو رفته قدوبالايش چهره اش ماه آسمان حرم سايه اش قوت زنان حرم حنجرش گرمى اذان حرم چشم بد دور از جوان حرم مثل عباس سايه ی سرهاست سرپناه تمام خواهرهاست آمد از هر نظر على باشد از همه بيشتر على باشد بازهم يك نفر على باشد چقدر اين پسر على باشد! مثل حيدر قويست او عزمش چند بيتى بگويم از رزمش بين گرد و غبار مى آيد روى مركب سوار مى آيد پسر ذوالفقار مى آيد حيدر روزگار مى آيد عشق مى ريزد از سر و رويش ذوالفقار است تيغ ابرويش پاش تا در ركاب مى افتد دشت در پيچ و تاب مى افتد سر ز تن بى حساب مى افتد به تلاطم عقاب مى افتد بهت در چشمهاى اين دشت است بسكه در حال رفت و برگشت است خوب فهميده رزم فن دارد هنر جنگ تن به تن دارد فن از روبرو زدن دارد اين شگرد از عمو حسن دارد آى لشكر ببين جوان اين است پسر شير نهروان اين است خشم او تيغ و نيزه و تیر است هرنگاهش دو قبضه شمشير است چقدر رزم او نفسگير است نوه ی شير غالبا شير است تيغ مى زد همين كه از چپ و راست ازحرم بانگ ياعلى برخاست رزم با اين جوان گره خورده حنجرش با اذان گره خورده در دهان ها زبان گره خورده ابرويش آنچنان گره خورده كه همه ياد حيدر افتادند ياد آن روز خيبر افتادند رعد و برق است يا كه طوفان است كه دقيقا ميان ميدان است يا جوان حرم رجز خوان است روى لب هاى عمه ها جان است شور و غوغاست در دلش هرچند دارد ارباب مى زند لبخند مى رود دشت را به هم بزند وسط معركه علم بزند خواست تا حرف مى روم بزند ديد بايد كمى قدم بزند پيش چشم پدر جوان مى رفت داشت ازجسم شاه جان مى رفت رفت در نيزه زارها افتاد بين گرد و غبارها افتاد زير پاى سوارها افتاد وسط نيزه دارها افتاد پاى نيزه به پيكرش وا شد به زمين خورد اربااربا شد ✍ .