.
هان ای سلبریتی شده با نان ایران
هان ای نمک پرورده ی دستان ایران
ای بهرمند از هرچه اسباب تنعم
عمری محبت دیده در دامان ایران
مام وطن کامت نهاده لقمه لقمه
تاجان بگیرد هستی ات از خوان ایران
تا تو بر این مُلک تنعم غم نبینی
پرپر شده بس لاله در بُستان ایران
تامین شد از غواص های دست بسته
پویایی و امنیت الان ایران
یا نوجوانانی که بی پروا و عاشق
با جان خود بودند پشتیبان ایران
حالا سلبریتی شدی در عرصه ای تا
راهت شود الگوی فرزندان ایران
از لطف این مردم به هرجایی رسیدی
چون سایه بوده بر سرت عنوان ایران
تا افتخار سرزمین خویش باشی
صرف توشد یک عمر هر امکان ایران
لبخند زد ایران به تو اما شمردی
هنگام این لبخندها دندان ایران
ازبهمنش بیزاری وافسوس پیداست
نقش تو در غم خوردن آبان ایران
داری تخصص در دخالت توی هرکار
کردی عیان هر غصه ی پنهان ایران
اشک وطن یک عمر در پای تو بوده
خون شد برایت دیده ی گریان ایران
رفتی از این خاک وبه هربیگانه گفتی
راحت شدم امروز از زندان ایران
ای بی وفا دردی نشو بر درد میهن
حالا که سعی ات نیست در درمان ایران
دست محبت داده ای بیگانگان را
بیگانه شد محبوب و شد بیگانه ایران
جان داد پایت میهن و حالا به جا ماند
این زخمها از زخمه ات بر جان ایران
اما بدان با بودن و بی بودن تو
پاینده مانَد مُلک جاویدان ایران
احمدرفیعی وردنجانی
#لبیک_یا_خامنه_ای
........................
به چه قیمت؟
سهراب! شدی تَهْمتَن! اما به چه قیمت؟
دشمنشکن و صفشکن! اما به چه قیمت؟
زیباست تماشای نبرد دو دلاور
در معرکهای تنبهتن اما به چه قیمت؟
آلوده به خون گاهی و آلوده به تهمت
معروف شد این پیرهن اما به چه قیمت؟
آزادی گلهای چمن حرف قشنگیست
پرپر شدن نسترن اما به چه قیمت؟
ای آینه همرنگ جماعت شو و خوش باش!
همرنگ جماعت شدن اما به چه قیمت؟
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #حوادث_اخیر | #ایران
.
.
آتش بیار معرکه
وقتی در اتهام گل و لبخند
آتش بیار معرکه میگردی
آنک تویی که شاخۀ زیبا را
بر پیکر شکیب، تبر کردی
آنک تویی که گمشدهای در خود
پیری زوال داده نگاهت را
گمراه میروی شب و نیمهشب،
بلعیده است وسعت راهت را
هشتاد سال سکتۀ طولانی
بستهست راه مغز و زبانت را
خوردهست موریانۀ نااهلی
هشتاد سال، جان و جهانت را
با حرفهای کهنه تکراری
حالا چه خویشوندی و پیوندی؟
فرزندهای خانۀ ایران را
از نزد خویش، خوانده به فرزندی
پنهان شدهست پشت تل آتش
چشمان دودخوردۀ او پیداست
مزدور شعر، شاعر شیرینعقل
فرهاد نارسیدۀ عصر ماست
در آفتاب بیرمق پاییز
چشم تو بیدخورده و ناییناست
عمر تو سر میآید و بعد از تو
این سرو ریشهور شده پابرجاست
گمراه شعر و فضل و ادب هستی
نافهم شاعری که فقط خواندی
ای کاش از تعلم این رهبر
اینقدر بینصیب نمیماندی
تو میروی و پابرجا ایران
بر قلۀ مشعشع خوبیها
جمهوری تناور اسلامی
بر گور صدهزار چو تو پایا
ای پیرمرد کوچک دانشمند
آتش زدی به خرمن هوشیاری
این آخرین تراوش ذهنت را
ای کاش در سکوت نگهداری
✍🏻 #فرهاد_ادیب
🏷 #حوادث_اخیر | #بصیرتی
🇮🇷