حجت الاسلام میرزامحمدیShab20_Razaman1402_Mirzamohamadi_a.mp3
زمان:
حجم:
36.29M
#مناجات و #روضه_امام_علی
استاد #میرزامحمدی
:
منم و این نفسِ از تب و تاب افتاده
منم و چشمِ خرابی که ز خواب افتاده
آتش سینهء تنگم به شتاب افتاده
جگرم سوخته در قعر عذاب افتاده
آنکه مجنون شد و از پای نیفتاده منم
آمدم از نفس سوخته باری ببرم
آمدم نامه ای از سوی نگاری ببرم
آمدم برکتی از گوشه کناری ببرم
آمدم نان ز سر سفره ی یاری ببرم
هرچه هم بی سر وپا بنده ی تو بد بشود
نشده دست گدا محضرشان رد بشود
خازن دوزخیان را که بگویند بدم
می نشیند عرق ترس، به جان ها کم کم
اینطرف هست جهنم که خودت هستی و غم
آنطرف هست بهشتی که خوشی مثل حرم
می روی از پُل و وقتی که شود آن لبه باز
نذر کن ناد علی یکصد و ده مرتبه باز
یکطرف هست بهشتی که بود مال علی
یکطرف هست کنارت علی و آل علی
تو نرو جنت و رو کن به پَر شال علی
چون بهشت است فقط زیر پر و بال علی
می رویم اشک فشان زود به دنبال علی
میشود کعبه ی جانهای همه خال علی
چه مسیری است دل عاشقمان بی تاب است
نوبت حلقه زدن دور سر ارباب است
بعد یک عمر رسیدیم ز حیدر، به حسین
می رسد آخر این جاده سر آخر به حسین
می نشیند تب مرثیه ی نوکر به حسین
میرسد بعدِ علی، رفتن منبر به حسین
ولوله میشود از هروله با ضربِ حسین
می برد کار، رسانیدن آن سر به حسین
آتش هجر و غم سوختگان محشر کرد
روضه خوان فاطمه شد، مادرمان محشر کرد
چه کسی خواست نباشد چو عبا سر به تنت
چه کسی برده ردا و زره و پیرهنت
چه کسی کرده فرو نیزه ی خود بر دهنت
چه کسی تاخته با نعل، به روی بدنت
پسرم آه از آن دست، از آن پا زدنت
آه از آن روز که شد پاره حصیری کفنت
محشری کرد در این روضه سپس زهرا رفت
سر که بر منبر نی رفت، سرم بالا
.
📋مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد
#شب_قدر
#روضه_امام_علی (ع)
#روضه_حضرت_زینب (ع)
.............................................
مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد
یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد
.(خیلی بی قرار مولا ! مدام بیرون میاد آسمونو نگاه میکنه «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ » این روزا وقتی بالا منبر می رفت خطبه میخوند بعد کلامش نگاه می کرد به حسنش یا حسینش تو روایت داره «یا اباعبدالله امروز چندم ماه مبارکه بابا چرا اینقدر این سوال رو میپرسی؟ بالا منبر؟ امروز هفدهم یه دست به محاسن میکشه وعده دیدار نزدیکه!»
.(آقا داره آروم آروم به سمت مسجد میره دخترش داره میگه کجا داری میری بابا ؟ زبونهٔ در داره میگه مولا نرو! در و دیوار میگن مولا نرو! کجا میخوای بری مولا؟ یه حالی داشت امشب نوشتن امام حسن دید آقا اصلا برخلاف همیشه که لحظاتی استراحت می کرد و همینطور نشسته
چشاشو بسته بود امام حسن حال عجیب امیرالمومنین عرضه داشت یا امیرالمومنین بیدارید ؟ صدا زد حسنم بیدارم ، پیغمبر رو الان میدیدم گفتم یا رسول الله دلم تنگ شده دیگه می خوام بیام «الدَّهْرُ أَنْزَلَني ثُمَّ أَنْزَلَني حتَّي يُقالُ عَليٌّ وَ مُعاوية.»
اینقدر روزگار علی رو پایین آورد پیغمبر فرمود:« علی جان نفرین شون کن نفرین نکرد امیرالمومنین دعا کرد خدا یا اون چه که مردم میخوان بر اینها مسلط کن » و بعد از علی چه شد اما حسنم وعده دیدار نزدیکه).
دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو
شالش گرفت حلقهی در : جانِ من مرو
پیش یتیمها پدری سر به زیر رفت
این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت
مسجد رسید روضهی خود را به پا کُنَد
مسجد رسید قاتل خود را صدا کند
.(اومد دید ملعون رو به شکم خوابیده صداش زد بیدارش کرد بلند شو ابن ملجم ، یه وقتی به بیماری سختی دچار شد سه روز امیرالمومنین پرستاری می کرد گفت آقا انشاءالله یه وقت برسه جبران کنم ، هزار دینار شمشیر خریده هزار دینار شمشیر مسموم و زهر آلود شده امشب میخواد جبران کنه ! شروع کرد اذان گفتن بالای مأذنه رفت صدا زد آی افق روزی رو سراغ نداری خورشید بیرون اومده باشه علی چشماش تو خواب باشه اما این آخرین وعده من و تو از مأذنه پایین اومد تو محراب رفت).
تا ضربه خورد بغض پریشانیاش شکست
تا ضربه خورد صفحهی پیشانیاش شکست
این شمشیر آشناست!
«تیغی که بین سجده شکسته سر مرا
قبلاً غلاف آن کمرم را شکسته بود»
رو خاک افتاد خون از سرش داره میجوشه جبرائیل ناله زد :
«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى وَ قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى »
اما حالا آقا دیدنیه تا به حال بهش می گفتند آقا محاسنت رو
خضاب کن می فرمود «وَ نَحْنُ قَوْمٌ فِي مُصِيبَةٍ»
من جوون از دست دادم ! عمری عزادار فاطمه ام ؛ اما وقتی محاسنش به خون سرش خضاب شد صدا زد می خوام اینطور خدا را ملاقات کنم!).
جبریل پیشِ ضربهی او شهپرش گرفت
از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت
اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش
اُفتاده مثلِ فاطمهاش وای با سرش
محراب غرق آتش و سیلی و دود شد
سر ضربه خورد گوشهی چشمش کبود شد
خم شد گمان کنم که به دیوار خورده است
شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده است
خون میچکید از سر و روی و محاسنش
زهرا رسیده بود ، در آغوش محسنش
.(تا فرقش شکافته شد صدا زد «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة»
به خدای کعبه رستگار شدم خیلی وقته منتظرم
کجا بودی تا به حال ؛ نوشتن امام حسن عمامهٔ مولا رو برداشت سر آقا رو بست اما دیگه رمقی نمونده از همون مسجد یه گلیم برداشتند مولا رو میان گلیمی گذاشتند.).
رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود
چشم انتظار دارد علی خانه میرود
آهسته گفت آه عبا را رها کنید
زینب دَمِ در است مرا روی پا کنید
.(اجازه بدید خودم برگردم با پای خودم زینبم طاقت نداره منو با این حال ببینه! حسنم خون های صورتم رو پاک کن دلواپس حال دخترش ؛ یا امیرالمومنین طاقت نداشتی دخترت تو رو تو این حال ببینه حتماً بودی کربلا!
«چقدر عمهٔ سادات بدو شمر بدو»
با یه صحنه ای گودال رو به رو شد هی صدا میزد «حرکوا حرکوا» کنار برید واسش یه کاری کنم ).
ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت
یا باز چشم زینب کبراش را گرفت
اینبار شُکر که زینب عبا ندید
اینبار شکر که او بوریا ندید
شاعر : #حسن_لطفی✍
.............................................
حاج مسعود پیرایش
حاج امیر عباسی1402012103.mp3
زمان:
حجم:
2.77M
#روضه_امام_علی
این سخن ورد زبان ها افتاد ...
#حاج_امیر_عباسی🎤
این سخن ورد زبان ها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
هیچ پرسی به چه روز افتادم
رفتی و کرده ای دشمن شادم
آن که میخواست ز پا بنشینم
شادمانست که من غمگینم
فرصتی تا که مناسب جوید
این سخن با دگران میگوید
رشته صبر علی پاره شده
چاره ساز همه بیچاره شده
حاج #علی_انسانی✍
در وسط کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا میزدند
وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه ی زهرای من
#حضرت_زهرا
https://eitaa.com/emame3vom/77588
@Rozekhanegeeروضه خانگی - امام علی(ع) - 1500.mp3
زمان:
حجم:
10.95M
🎙طبیب آمد سرش را هی تکان داد...
◾️#روضه_امام_علی(ع)
◾️کربلایی سید #مهدی_حسینی
🗣سبک #دشتی را تمرین کنید🎼
🏴مرثیه #امام_علی ع به #سبک_دشتی
طبیب آمد سرش را هِی تکان داد
مرا دستِ بلایی بی امان داد
طبیب امشب چه در گوشِ حسن گفت؟
زمین خورد و کفنها را نشان داد
یتیمی گفت مادر مرکبم کو
فقیری گفت که شمعِ شبم کو
دوچشمانت چرا تار است امشب
مرا کشتی نگو که زینبم کو
نگاهم را به این رفتن بدوزم
لباسِ مجلسِ شیون بدوزم
خیالم نیست راحت با حسینم
نشستم چند پیراهن بدوزم
زمانِ سوختنها مانده باقی
غمِ عریان بدنها مانده باقی
به من حق میدهی حالا بسوزم
دوتا از این کفنها مانده باقی
مرا با دردهای کوفه مگذار
که با نامردهای کوفه مگذار
مرا حتی تو با شاگردهایم
و با ولگردهای کوفه مگذار
به گردِ بسترِ تو دادِ بیداد
نشسته دخترِ تو دادِ بیداد
چه سازم با دلِ خود وای ای وای
چه سازم با سرِ تو دادِ بیداد
.
حاج سید رضا نریمانی4_6044184098430259250.mp3
زمان:
حجم:
17.18M
#روضه_حضرت_زهرا
سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی یه نگاه ساده
سختته با این کسالت
به بازوت که زحمت میدی
میخوام آب شَم از خجالت
همین که الان پیشمی خیلیه
همین که هنوز دارمت خیلیه
همین که نَمُردم از غمت خیلیه
حق داری اگه این روزا
نمیشه بلندشی از جا
با اون ضربه ای که خوردی
مرداشم میوفتن از پا
همین که چشات وا بشه خیلیه
همین که من و ببینی خیلیه
همینکه بتونی بشینی خیلیه
*شاعر: #حمید_رمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 تو بی قراری و من نیز بی قرارترینم
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_امام_علی (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو بی قراری و من نیز بی قرار ترینم
که من غریبترین مرد در تمام زمینم
کشیده است از این سو مدینه تیغ به رویم
نشسته است از آن سو فراق تو به کمینم
به چادرت متوسل شدم که باز بمانی
منی که کهف امانم منی که حصن حصینم
تو را زدند و خدا خواست من ببینم و دیدم
خدا کند که فراق تو را به چشم نبینم
مرا شکستن پهلو، مرا شکستن بازو
چنان شکست که مِن بعد با شکست عجینم
*شاعر: #محمد_بیابانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
@babolharam_net/حاج میثم مطیعی14010131eheyat-motiee-roze.mp3
زمان:
حجم:
4.65M
|⇦•بی همنفس آقای کوفه ....
#روضه_امام_علی علیه السلام #شب_قدر اجرا شده #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۱ به نفس حاج میثم مطیعی
@babolharam_netFadaeian_Ramazan1400_Shab19_4.mp3
زمان:
حجم:
10.31M
|⇦• تب گرفته تمام جسم...
#روضه_امام_علی علیه السلام شبهای قدر اجرا شده #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان به نفس سید رضا نریمانی
.
#مناجات #امام_زمان
#شب_قدر
#مناجات_با_امام_زمان علیه_السلام
#شب_بیست_و_سوم
🔸آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
🔸از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
یا بن الحسن کجایی آقا...
در این شب قدر و...
ایام شهادت امیرالمومنین...
امام زمان...
امشب میخوام اعتراف کنم...
🔸تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟!
🔸تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟! بس است
نمیدونم تا کی قراره دلت رو بشکنم آقا...
شرمنده ام مولای من...
شرمنده ام آقای من...
دیگه خجالت میکشم...
از بس که گناه کردم و...
گفتم خدایا...
بالحجه الهی العفو...
دیگه خجالت میکشم...
از بس که گناه کردم و...
هر شب قدری که رسید...
گفتم خدایا به امام زمان...
منو ببخش...
امشب اومدم بگم آقای خوبم...
🔸اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا
🔸دل مردگی و این همه ویران شدن بس است
دیگه بسمه آقا...
یا بن الحسن...
🔸آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
جان من و پدر و مادرم فدای علی...
حالا که اسم امیرالمومنین اومد...
بزار اینم بگم آقا...
با همه بدی هام...
این شبها برای جد غریب شما اشک ریختم...
برا امیرالمومنین به سر و سینه زدم...
آقا.. ما در عزای عزیزانمون...
بیشتر از یک هفته و چهل روز سیاه نمیپوشیم...
اما در عزای جد شما...
یک عمره سیاهپوشیم...
آقا ما محبت شما رو در سینه داریم...
ما با محبت شما زنده ایم...
آقا میشه امشب...
نگاه به اعمال بدم نکنی...
نگاه به کارهای بدم نکنی...
امشب دستم خالیه...
شب قدر میخوام برم در خونه خدا...
میخوام بگم الهی العفو...
اما آبرویی ندارم...
آقا یک بار دیگه آبرو داری کن...
امام زمان...
شرمندتم هستم آقا...
قول میدم آقا...
دیگه دلت رو نشکنم...
قول میدم دیگه گناه نکنم...
🔸آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
🔸از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است
حالا هر چقدر با آقا کار داری صداش بزن...
در این شب قدر همه به هم...
یا صاحب الزمان...
#روضه_امام_علی
#روضه_شب_بیست_و_سوم
.
.
#شب_قدر
#شب_بیست_و_سوم
🔸بنال ای دل که کوفه در عزا شد
🔸ز داغ مرتضی ماتم سرا شد
ایام شهادت آقامون امیرالمومنین...
خدا میدونه، این روزها، خانه مولا، چه خبره...
نميدونم تا حالا دیدید خونه ای بابا از دست بده یا نه...
داغ بابا خیلی سخته...
خونه ای که بابا نداره، دیگه صفایی نداره..
این روزها خانه امیرالمومنین هم دیگه بابایی نداره...
🔸بنال ای دل که زینب خون جگر شد
🔸نصیبش ناله و آه سحر شد
اگه الان بریم خانه امیرالمومنین میبینیم...
هر کدوم از این بچه ها یه گوشه ای نشستند...
زانوی غم بغل گرفتند...
گریه میکنند...
اما من ميگم شاید اون کسی که بیشتر گریه میکنه بی بی زینب باشه...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
عرضه بداریم بی بی جان...
یا زینب کبری...
در مصیبت بابای غریب تون...
خیلی بهتون سخت گذشت...
اما دیگه شما اینجا تنها نبودید...
وقتی زنها خبردار شدند همه اومدند...
به شما تسلیت گفتند...
باهاتون همدردی کردند...
اما دلها بسوزه برای دختر حسین...
کربلا... دختر ابی عبدالله هم بابا از دست داده بود...
بجای اینکه بهش تسلیت بگند...
فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ
چند نفر اومدند...
کشان کشان...
دختر رو از کنار جنازه بابا جدا کردند...
یک وقت صدای ناله اش بلند شد...
🔸نزنیدم که در این دشت، مرا کاری هست
🔸گل اگر نيست ولي صفحه ي گلزاري هست
🔸ساربانا مزنيد اين همه آواز رحيل
🔸آخر اين قافله را قافله سالاري هست
#روضه_شب_بیست_و_سوم
#روضه_امام_علی
.
#روضه_امام_علی
#شام_غریبان_امام_علی
#امام_علی
تا بیابان نجف، او را شبانه می برند
مثل زهرا نیمه ی شب ، مخفیانه می برند
آن که عمری بارغم بر روی شانه می کشید
حال جسمش را غریبانه به شانه می برند
باز هم داغ مزار مخفیانه تازه شد
چون علی را هم به قبری بی نشانه می برند
بچه های داغدیده از کنار تربتش
بار سنگین غم او را به خانه می برند
کوفیان کشتند حیدر را، ولی در کربلا
اهل بیتش را چرا با تازیانه می برند
کودکان خسته ی او را به جرم بی کسی
بی بهانه می زنند و بی بهانه می برند
ای «وفایی» آل عصمت ،در ره احیای دین
حرف خود را بر در حی یگانه می برند
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
#روضه_امام_علی
#شام_غریبان_امام_علی
#امام_علی
تا بیابان نجف، او را شبانه می برند
مثل زهرا نیمه ی شب ، مخفیانه می برند
آن که عمری بارغم بر روی شانه می کشید
حال جسمش را غریبانه به شانه می برند
باز هم داغ مزار مخفیانه تازه شد
چون علی را هم به قبری بی نشانه می برند
بچه های داغدیده از کنار تربتش
بار سنگین غم او را به خانه می برند
کوفیان کشتند حیدر را، ولی در کربلا
اهل بیتش را چرا با تازیانه می برند
کودکان خسته ی او را به جرم بی کسی
بی بهانه می زنند و بی بهانه می برند
ای «وفایی» آل عصمت ،در ره احیای دین
حرف خود را بر در حی یگانه می برند
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
|⇦•دایان بابا گتمه...
#روضه و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجراشده#شب_بیست_و_یکم_ماه_مبارک_رمضان به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دایان بابا گتمه
گجه وقتی باغری قان بابا گتمه
بابا ایله بیر نظر منه زاره
آخیر دالینجا سرشک مُزاره
دایان بیرده باشوا دولانیم من
آنام تک گتمه گج ایلمه زاره
دایان اورک باغلیم بابا جان گت
دویون جا بیر آغلیم بابا جان گت
ایجازه ور باشینن یاراسین من
آچیم بیرده باغلیم بابا جان گت
*همزینبین سوزودی هم بالالارین سوزودی*
بابا سنه بو چرخین نه اولدی وفاسی
جفا ایله یه چوخ اولدی بلا سی
سنی ایاخدان سالان ماندی اما
ایاخدان سالدی سقیفه جفاسی
بابا همان گونده عمرون گولی سولدی
یانیخلی قلبون ملالینه دولدی
اُ گونکی گوردون آنامی یارالی
سنه نه اولدی بابا اوجور اولدی
*فرمودن اسما میگه دیدم هی از هوش میره بهشو میاد یبار که چشمارو باز کرد صدازد مرحباً مرحباً اهلاًوسهلا...صدا زد آقاجان چه خبره کی اومده؟صدا زد هذا رسول الله، هذا عمی، هذا اخی جعفر..دونه دونه صدا زد.. یهو دیدن با گوشه ی چشمش داره نگاه میکنه یه نگاه به بچه ها کرد یه نگاه به در کرد صدا زد و هذه ی فاطمه...*
*گلدی گلن یولاری علی قوربان..گلدین اوتوز ایلده دقلامیشام هایان داسان؟ گلدی گه گور پهلوانی نجور یخیلیب،گلدین گه سن گلن یولّاریا من قربان..اله دیدی فاطمه یادیداده جنگنن گلنده قاپی دالیندا دایاندری اله قاپین آچاندا دیردی عمواوغلی یارالانمیشان اوتو یره یارالیو باغلیام..زینب نینده باغلیانمادو.. دیدی زهرا گلیرسن گل قدملرین قوربان..سووینیرم سن گلمیشن اما خانم الان دا خجالتم.. اله دیردی فاطمه
ناموسیمه قاپی دالیندا ویریپلار کیمه دیم
*زهرا من ده خجلم اما بو اِوْده د بالام وار من تاپشیرمالاره تاپشیرمیشام ..قوربان بالاما اوده منیم تکین شرمنده جان ویرجاق کیم ؟؟گوردیلر اوز ایستده یخیلیب سکینه گلسه منی دوندیرین یوزیم ایسته .. اباالفضل اباالفضل دردیمیز وار ابالفضل ابالفضل....*
عرق شرم چشمش ز جبین میافتاد
مردم اولین مرتبه اش بود زمین می افتاد
*حسین...خدایا به دل زینب ...*
پدر از کوفه رهسپاره
اگه اشک زینب بزاره
*قیزیم آز آغلا قیزیم، قیزیم بوجور سیزلاما داریخمیشام قیزیم ..سیدالشهدانی ساخلادی حسین بله نی پس؟ گوردی زینب آرام اولمیر.الین گویدو زینبین سینه سینه آرام اولدی *
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#کربلایی_مهدی_رسولی
#روضه_امام_علی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜👇