eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
13.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
مشترک .. ........ یک ساله که ندیدم ،صورت دلرباتو دیگه به خاک سپردم، صدای آشناتو یک ساله که ندیدم، دستای مهربونت یک ساله مهربونم، بستی رو من چشاتو درد فراق سخته، این انتظار سخته بدون تو(( دیگه*)) شبای تار سخته، امان امان ای دل ای دل ای دل دم غروب هر روز، توی دلم یه غوغاست چشمای رنگ خونم، بدون تو یه دریاست یه ساله که با گریه، نوشتم این غزل رو هر جایی که تو باشی ، بهشت من هم اونجاست کاشکی میشد از ما ، تو یادی می کردی کاشکی میشد بازم ، به خونه برگردی امان امان ای دل ای دل ای دل * بجای کلمه «دیگه» میشه گفت، (بابا،مادر، داداش، خواهر، ....) حسین کریمی نیا نیم از عالم خاک .
. یکساله مادرم در خاک خفته درود زندگی را زود گفته یکساله ای خدا مادر ندارم یکساله سایه اش بر سر ندارم یکساله گشته پرپر لاله ی من رود بر آسمانها ناله ی من یکساله اشک غم، قوت و غذایم نمانده غیر درد و غم برایم یکساله دیده ام باشد به راهش دلم گردیده مشتاق نگاهش یکساله رشتهٔ صبرم گسسته به راهش دختر زارش نشسته یکساله از فراغش دل کبابم نمی گوید دگر مادر جوابم بیا مادر بدر مانده نگاهم تویی در زندگی پشت و پناهم عزای مادری والاست امروز پریشان خاطر شیدا است امروز .
. شعر سالگرد مجالس ختم و ترحیم شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) ........................ هیچکی باورش نمی شه،یه ساله تو پر کشیدی زیر خاک تو آرمیدی،تو ز دنیا دل بریدی هیچکی باورش نمی شه،چراغ خونه خموشه سایه و تاج سر من،خونۂ ما سیه پوشه (مادرم تاجِ سر من،خونۂ ما سیه پوشه) هیچکی باورش نمی شه،بال و پر وا کردی رفتی سالگردت شده حالا،تو دعا کردی و رفتی هنوزم چشام به راهه،واسه دیدن جمالت کاش می شد یه بار ببینم،لطف و احسان و کمالت هیچکی باورش نمی شه،گُلِ گلخونه خدا رفت بعد غم و اندوه،ناله ی ما هر کجارفت خدایا به حق زهرا،اون شفیع همۂ ما بگذر از جرم و گناه،همه شیعیانِ مولا خدایا به حق حیدر،حق اون ساقی کوثر تشنه لب شهید بی سر،از خطای ما تو بگذر این عزیز رفته در خاک،توی خاکش تو بکن پاک بگذر از او خالق من،حق شاهنشه افلاک وِرد روی لب ما شد،یا حسین غریب ساقی و لطف خدا و ،بی کفن شهید بی سر .
. شعر درفوت عزیزان يك به يك از خيل پاك گلعذارن رفته اند هوشياران رفته و هم ميگساران رفته اند دوستي در كس نمي بينم ياران را چه شد؟ جمله ي بد گوهر و بد كيش و ياران رفته اند خاك سرد گور هم اين مأمن عشاق شد ميهمان بودند و اينك ميزبانان رفته اند رفته اند از پيش و عكسي اندرون خاطراند با كلام وحي و با صد اشك ياران رفته اند حسرت هم صحبتي باعشق ديروز اي دريغ آشنايان سوي شهر آن غريبان رفته اند مي چكد اشكم به رنگ خون سرخم صد بغل تا كه فكرت مي كنم آن شهرياران رفته اند بر مزار عشق مي گريم به اميدم بگو جمله ياران خاك را ديدند و گريان رفته اند گفتمت اين قصه را تا عمر ماهم سر رسيد دوستان با گريه مي آيند و خندان رفته اند شاعر رامین امید .
. شعر مراسم جهت سر خاک شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) ------------------------------- بعد از حدود یک سال، با چشم های بهاری آمده ام سر خاک،با اشک و آه و زاری ای شمع محفل ما،از دوریت چه سازم بیا ببین عزیزم،در سوز و در گدازم رفتی و با رفتنت،صفای خانه ام رفت محبت و شور و عشق،بهای خانه ام رفت میگن که رفتی سفر،بیا به من سر بزن بال و پرت رو باز کن،به خونمون پر بزن یه ساله رفتی و من،خانه به دوش توأم صدات تو گوش میپیچه،غرق سروش توأم عزیز من کجایی،چرا پیشم نیایی درد فراق چه سخته،بگو بگو کجایی اشک های دونه دونه،از مژه زد جونه ببین چشمهای زارم،برات روضه می خونه نمی دونم کجایی،کوکب اقبال من بیا ببین تو اینجا،این حال و احوال من تو قاب عکس خونه،هر روز تو رو می بینم صبح با نگاه پر مهر ،گل از رُخت می چینم اما امان که گلچین،بهارت و خزون کرد دل منو که سوزاند،کارد و به استخون کرد حالا بیایید عزیزان شادی روح اموات یه حمد و سوره بخوان با چاشنی صلوات ----------------------------------- شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) .
. ای پیکرِ صدپاره! ای دستِ جدا از تن! دستی‌ که بین خاک و خونه با یه انگشتر اون دستی که سینه زدی توو روضه‌ی عباس سینه زدی توو روضه‌ی مادر شکر خدا انگشترت مونده توی دستت شکر خدا که ساربانی اونطرف‌ها نیست اما سرت آروم‌ شد رو دامن مادر شکر خدا که روی نی‌ها نیست دریا توو دستاته علمدار، ممنون دستاتم علمدار چشمات پر از خون شد عزیزم، دلتنگ چشماتم علمدار یادم نمیره ناله‌هات توی حسینیه با نغمه‌ی «ای لشکر صاحب زمان» رفتی انداختی پایین سرت رو؛ گریه می‌کردی با گریه‌های بی امان رفتی مادر که اومد، گریه کن رو چادر خاکیش اون چادری که روضه خونش شد همه افلاک اما بمیرم که تو هم مثل ابوفاضل سخته برات که پاشی از رو خاک دریا توو دستاته علمدار، ممنون دستاتم علمدار چشمات پر از خون شد عزیزم، دلتنگ چشماتم علمدار شاعر: رضا یزدانی 👇
خادم اهل بیت 🌺: ‍ مشترک .. ........ یک ساله که ندیدم ،صورت دلرباتو دیگه به خاک سپردم، صدای آشناتو یک ساله که ندیدم، دستای مهربونت یک ساله مهربونم، بستی رو من چشاتو درد فراق سخته، این انتظار سخته بدون تو(( دیگه*)) شبای تار سخته، امان امان ای دل ای دل ای دل دم غروب هر روز، توی دلم یه غوغاست چشمای رنگ خونم، بدون تو یه دریاست یه ساله که با گریه، نوشتم این غزل رو هر جایی که تو باشی ، بهشت من هم اونجاست کاشکی میشد از ما ، تو یادی می کردی کاشکی میشد بازم ، به خونه برگردی امان امان ای دل ای دل ای دل * بجای کلمه «دیگه» میشه گفت، (بابا،مادر، داداش، خواهر، ....) حسین کریمی نیا نیم از عالم خاک .