eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
13.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
.. ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود بر چهره‌اش ز عصمت و عفّت، نقاب بود پیوسته داشت جلوه در او صبر فاطمه آیینه‌ی تمام نمای رباب بود نامش که بود آمنه، مادر سکینه خواند کآرام بخش جان و دل مام و باب بود پیوند بست عشق، حسین و رباب را یعنی سکینه حاصل این عشق ناب بود این دختر حسین به میدان کربلا با دختر بزرگ علی همرکاب بود در کربلا حماسه‌ی اشک و پیام داشت گلواژه‌ی قیام و گل انقلاب بود او را اگر حسین به همراه برده است نی حُسن اتّفاق که یک انتخاب بود در پاسخ عطش زده‌ی نوگلان عشق آب ار نداشت دامن او پر گلاب بود لب‌های خشک و تشنه‌ی او را به هر سؤال یک مدّ آه فاصله وقت جواب بود می کرد ناله‌اش جگر سنگ را کباب از بس دلش ز آتش غم‌ها کباب بود از یاد قتلگاه و شهیدان سر جدا نقش ضمیر او شب و روز التهاب بود در یاد داشت آن شب و روزی که از عطش طوفان خیمه زمزمه‌ی آب آب بود در یاد داشت آن شب و روزی که اصغرش از آب و شیر مانده و در پیچ و تاب بود در یاد داشت آن که رخ شیرخواره را آهسته بوسه می‌زد و او گرم خواب بود در یاد داشت آن که به مقتل دوید و دید خورشید پاره پاره به روی تراب بود آن ناز پروریده‌ی دامان افتخار کی جای او خرابه‌ی شام خراب بود در آفتاب گرم بیابان راه شام سرهای روی نیزه سرش را سحاب بود .............................. 🖤🖤 دو بیت منسوب به (انتشار به مناسبت پنجم ربیع‌الاوّل): لَعَمْرُک اِنّنی لَاُحِبُّ دارا" تَکونُ بها سکینةُ و الرّبابُ اُحبُّهُما وَ ابذُلُ کلّ مالی و لیس لعاتب عندی عِتابُ به جان تو سوگند! من خانه‌ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آن‌ها را دوست دارم و تمامی ‌‌دارایی‌ام را به پای آن‌ها می‌‌ریزم و سرزنش كننده را از طرف من عتابی نيست. خدایااااا!!!! 🏴به حقّ این مادر و دختر عاشورایی! منتقم عاشورا را برسان... . .
. . من که از مهر علی، گرم بُوَد بازارم به خدای احد! از آن سه نفر بیزارم .
. شب را سحر آمد که محمد آمد روز ظفر امد که محمد آمد بت های حرم شکست و زان بشکستن فریاد برآمد که محمد آمد شاعر : خبرت هست که آن طاق معلا اُفتاد ؟ ناگهان کُنگره یِ سنگیِ کسری اُفتاد خبرت هست ستون های یهودا اُفتاد خبرت هست هُبَل خورد شد عُزی اُفتاد خبر این است زمین پُر شده از آب حیات آی ، بر احمد و بر آل محمد صلوات یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد پرده از منظره یِ باغ جنان بردارد تا که از گُرده ما ، یوقِ گران بردارد ازکران تا به کران ، بانگ اذان بردارد آخِر از سمتِ خدا آنکه نیامد ، آمد چهارده تن ، همه با نام محمد آمد شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دل بی تاب آمد جبروت و ملکوتیست که در قاب آمد فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه ی آن سرو روان ما را بس حق بده دیدن این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم ، خدایا چه حرارت دارد سایه اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبله ی روز و شبِ حضرت حیدر این است کیستی ای نفست پاک تر از پاکی ها غرقِ تسبیح بزرگی تو افلاکی ها اشهد انَ که حیران تو بی باکی ها نوری و نورِ پراکنده بر این خاکی ها ای نفس های علی ای همه هست زهرا عالَمی دست تو بوسند و تو دست زهرا تو درخشیدی و انوار حیات آوردی سیزده رشته غنات از عرفات آوردی سیزده چشمه یِ جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگ صلوات آوردی آخرین باده ات از این همه خُم می آید با دعایت عَلَم چهاردهم می آید ششمین آینه ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم ، که با مرحمتش شانه شدیم مرد این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعه ی جعفریِ خادمِ این خانه شدیم آسمان را کلماتش ، سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد چقدر دور و برت شهر ، منافق دارد چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد دلِ زهراییِ تو صحبت صادق دارد تو بشیری و به شور ازلی می آیی سرِ هر صبح به دیدارِ علی می آیی باز پیچیده در این شهر پیامت آقا پشت یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرضِ سلامت آقا و سلام است فقط تکه کلامت آقا از تو داریم سلامی پرِ عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات ... شاعر : به همت جواد افشانی 👇
. تقدیم به روح مرحوم استاد در سینه ات جمال علی نقش بسته است حیدر برای نوکرش آغوش وا کند سرمایه ی محبت زهراست دین تو حاشا که او محب خودش را رها کند آید رضا به دیدن همسایه ی خودش آقا به عهد خویش یقیناً وفا کند آسوده باش ، لحظه ی وصل حبیب شد می آید او که حاجت قلبت روا کند هر آنکسی که گوشه نشین محبت است در روز حشر تکیه به آل عبا کند 🔸شاعر: محمود مربوبی✍ .
. . گزیده‌ای از شعر حاج در وصف مرحوم (آبروی شعر شیعی) : شاعری که دم زتقوا زد مؤید می‌شود آستین از عشق بالا زد مؤید می‌شود آستین بالا زد و از آستان اهل‌بیت هر که سر بر آسمان‌ها زد مؤید می‌شود شاعری که عمر خود را با ولایت وفق داد تکیه بر عشق و تولّا زد مؤید می‌شود هر که را مولا علی‌موسی‌الرضا شد رهنما وز کرم بر شعرش امضا زد مؤید می‌شود گر مؤید شد مؤید حاصل اخلاص اوست بوسه رهبر هر کسی را زد مؤید می‌شود .
اشکی بود مرا که به دنیا نمی‌دهم این است گوهری که به دریا نمی‌دهم گر لحظه‌ای وصال حبیبم شود نصیب آن لحظه را به عمر گوارا نمی‌دهم عمری بود که گوشه نشین محبتم این گوشه را به وسعت دنیا نمی‌دهم بر سینه‌ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینه‌ی سینا نمی‌دهم تا زنده‌ام ز درگه او پا نمی‌کشم دامان او ز دست تمنا نمی‌دهم سرمایه‌ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم گر مِهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبت زهرا نمی‌دهم امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست این نقد را به نسیه‌ی فردا نمی‌دهم در سایه‌ی رضایم و همسایه‌ی رضا این سایه را به سایه‌ی طوبی نمی‌دهم روحشون قرین آرامش و رحمت خدای متعال *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
حاج ابوذر بیوکافیRamazan 1402.12.22 - Shab 02 - H-Sarollah.Rasht - 02 - Abozar Biukafi - Monajat.mp3
زمان: حجم: 12.73M
الهی چنان کن ز رحمت که امشب میان من و تو گناهی نماند در مغفرت را چنان باز فرما که نومید ازین در نگاهی نماند من وکوه عصیان، تو و بحر غفران نگاهی کزین کوه، کاهی نماند اگر نور عفوت بگیرد فضا را دگر در جهان روسیاهی نماند ز باران فیضت امید است یارب که بی‌بهره حتی گیاهی نماند بنام رحیم‌ت به من رحمتی کن که در نامه‌ام اشتباهی نماند تو بر بی‌پناهان پناهی و امشب چنان کن که تا بی‌پناهی نماند ز درگاه لطفت، ز دربار فضلت کسی دست خالی الهی نماند ببین اشک و آه مرا و کرم کن که تا بی‌اثر اشک و آهی نماند به من بخش توفیق یک «یا علی» را در آن دم که در سینه آهی نماند به نور هدایت بر افراز جانم که هرگز به راه دو راهی نماند به مهدی عج که چون بر فروزد جمالش دگر جلوه‌ی مِهر و ماهی نماند گر آن یوسف از چاه غیبت درآید سر راه این خَلق چاهی نماند شاعر: آقای ۱۴۰۲.۱۲.۲۲ 🎤 .
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او روان به پیکر هستی‌ست لطف جاری او بزرگ آینۀ قدرت خدایِ بزرگ که شاهد است جهان بر بزرگواری او امام پنجم و معصوم هفتم آن مولا که چرخ یافته رفعت، ز خاکساری او بر او سلام که باشد سلام پیغمبر گواه روشن فضل و طلایه‌داری او جهان علم بُوَد یادگار او، صد حیف، به درد و داغ نوشتند یادگاری او ز کربلا سند زنده‌ای به کف دارد گواه من دل خونین و اشک جاری او هزار خاطره دارد ز راه کوفه و شام ز مهربانی زینب، ز غمگساری او پیاده رفتن او پای نیزۀ سرها مصیبتی‌ست که پیداست ز آه و زاری او به دل ز داغِ بسی کشته، زخم کاری داشت عدو ز زهر، نمک زد به زخم کاری او هشام دست به آزار حضرتش بگشود چو دید در ره اسلام، پایداری او ره شکنجه و تبعید او گرفت چو دید قرار دولت خود را به بی‌قراری او مهی که بوسه زند بر رکاب او خورشید فتاده در کف دشمن، رکاب‌داری او.. شرار زهر ستم همچو شمع آبش کرد که یافت رنگ خزان، چهرۀ بهاری او دلا بسوز ز داغش که خویش فرموده‌ست به حاجیان که بگیرند سوگواری او.. خدا کند که بیفتد قبول درگاهش غم «مؤید» و اخلاص و جان‌نثاری او 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم ‌
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ این قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟ از مجلس اوست، شیعه محروم چرا؟ زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟ پنهان شده نام «امّ‌کلثوم» چرا؟ 🥀🥀🥀 غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب 🥀🥀🥀 تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت 🥀🥀🥀 در راه شما هر که قدم بگذارد پا در حرم جود و کرم بگذارد فردا نکند شفاعت از او زهرا در حقّ شما کسی که کم بگذارد 🥀🥀🥀 آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود 🥀🥀🥀 ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر! هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر در لیله‌ی قدرِ آخرِ عمرِ علی شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر 🥀🥀🥀 داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق 🥀🥀🥀 هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام 🥀🥀🥀 در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم 🥀🥀🥀 هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله 🥀🥀🥀 باید که تو را به برج دین، کوکب گفت باید که تو را حافظ این مکتب گفت در قدر و جلال و عزّت و فضل و شرف باید که تو را شریکة الزّینب گفت مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا ┏━━☘️🌺☘️━━┓ https://eitaa.com/madahanpirbakran ┗━━☘️🌺☘️━━┛
❣️﷽❣️ 🔰 🥀🥀🥀🥀 زینبی خصلت وزهرا صلوات جان تقوا تویی و روح صلات ام کلثوم ،گل باغ جنان بر تو و آل محمد صلوات 🥀🥀🥀🥀 تو گل گلشن دینی کلثوم شیعه را حبل متینی کلثوم همچوزینب گل باغ حیدر زینت خلدبرینی کلثوم 🥀🥀🥀🥀 ما همه ریزه خور خوان توایم تو کرم کردی و مهمان تو ایم ای گل باغ علی یا کلثوم همه شرمنده ی احسان تو ایم 🥀🥀🥀🥀 گل باغ ولایی ام کلثوم عزیز مرتضایی ام کلثوم تو همچون زینب کبرا همه عمر سفیر کربلایی ام کلثوم 👆👆 🥀🥀🥀🥀 این قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟ از مجلس اوست، شیعه محروم چرا؟ زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟ پنهان شده نام «امّ‌کلثوم» چرا؟ 🥀🥀🥀🥀 غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب 🥀🥀🥀🥀 تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت 🥀🥀🥀🥀 آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود 🥀🥀🥀🥀 ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر! هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر در لیله‌ی قدرِ آخرِ عمرِ علی شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر 🥀🥀🥀🥀 داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق 🥀🥀🥀🥀 هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام 🥀🥀🥀🥀 ای زینب دیگر! که جگرسوخته‌ای چو لاله ز داغ، رخ برافروخته‌ای تو درس صبوری و فداکاری را پیداست که از فاطمه آموخته‌ای 🥀🥀🥀🥀 هر کس به جهان تو را ثنا کرده بسی خشنود، دل فاطمه را کرده بسی ای دختر باوقار زهرا و علی! در حق تو تاریخ، جفا کرده بسی 🥀🥀🥀🥀 در ماتم دردانه‌ی معصوم علی خون می‌چکد از دیده‌ی مظلوم علی امروز زمین، لباس غم پوشیده از داغ غریب «امّ‌کلثوم» علی 🥀🥀🥀🥀 هم خواهر و هم دختر معصوم تویی مظلوم‌تر از زینب مظلوم تویی ای شاعره‌ی حماسه‌ی عاشورا! بانوی شرافت، «امّ‌کلثوم» تویی 🥀🥀🥀🥀 آن زینب او عزیز مردم شده است این فاطمه اش ملیکهء قم شده است افسوس که نام ام کلثوم فقط مانند مزار مادرش گم شده است 🥀🥀🥀🥀 در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم 🥀🥀🥀🥀 هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله 🥀🥀🥀🥀 باید که تو را به برج دین، کوکب گفت باید که تو را حافظ این مکتب گفت در قدر و جلال و عزّت و فضل و شرف باید که تو را شریکة الزّینب گفت مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا ┏━━☘️🌺☘️━━┓ https://eitaa.com/madahanpirbakran ┗━━☘️🌺☘️━━┛
زمان: حجم: 1.17M
. اگر بدیده ی ظاهر تو را نمی بینم ولی تو را ز دل و جان جدا نمی بینم چنانکه شیفته ی آن جمال زیبایم به هر چه می نگرم جز ترا نمی بینم بود جمال توآئینه ی خدا مهدی که در جمال تو غیر از خدا نمی بینم نمی کنی زمراعات حال ما غفلت که این سجّیه به جز از شما نمی بینم بلای عشق ترا من بلا نمی دانم گدای کوی ترا من گدا نمی بینم به هر کتاب توان یافتن نشان از تو کسی به نام تو نا آشنا نمی بینم ز بسکه پرده ی عصیان گرفته چشمم را تو در کنار منی من ترا نمی بینم (مویدم) منم و با این همه خطا ای دوست ز آستان تو غیر از عطا نمی بینم . خراسانی✍
. سلام‌الله‌علیها هزاران چشم نامحرم تماشا می‌کند ما را بگردان یارب! از ناموس‌خود چشم‌تماشا را   شرار خجلتم سوزد که گوید نیزه‌داران را که تا لختی ز محمل‌ها جدا سازند سرها را   تو را کشتند اگر با تیروتیغ‌ونی، برادر جان! نگاه تند این نامرد مردم می‌کشد ما را   یکی بر دخترت چشم کنیزی دوخته بازا بکش بر فرق پُر خاکسترش دست تسلّی را   بیا دست ولایت باز هم بگذار بر قلبم که می‌باید تحمّل بیش‌تر بیداد اعدارا   دل‌زینب کجا و این جسارت‌ها، جنایت‌ها؟ خدا صبری‌دهد چون‌صبرخود‌من را و زهرا را!   به‌جز اشک شررخیزم، به جز آه توان‌سوزم نباشدپاسخی‌طفلان چو می‌خواهند بابا را   همان‌هایی که بنشستند پای درس قرآنم کنون آتش بیفشانند و خاکستر به سر، ما را   یتیمانی که بابم نان و خرما داد بر آن‌ها تصدّق می‌دهند امروز بر ما نان و خرما را   اگر بشکست در جنگ اُحد، دندان پیغمبر ز تو هم خیزران بشکست دندان ثنایا را   تو پشت خیمه کردی اصغرت را دفن و من دیدم چرا بر نیزه می‌بینم سر آن طفل زیبا را؟ «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج