eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
13.5هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب که دل مسافر راه حرم شده است از دولت حریم شما محترم شده است حس می کنم که مقبره ی عشق در من است حس می کنم که مرکز قلبم حرم شده ست کوچکترین ستاره ی صبحم که آمده ست در پیش پادشاهی خورشید عدم شده ست وقتی که در هوای حرم بال می زنم حس می کنم که بار دلم با تو کم شده است هم یک زبانه آتش دل سهم من شده ست هم یک زبان سوخته سهم قلم شده ست امشب دعای آمدن نوبهار عشق ورد لبم جلوی ضریح کرم شده ست مردی که بار هر دو جهان روی دوش اوست از یاد غربتش کمر صبر خم شده ست در گیر و دار این همه طوفان آتشین باران نیامده ست دلم خیس غم شده ست حس می کنم به وادی عرفان* رسیده ام امشب که دل مسافر راه حرم شده ست *البته منظور عرفان های کشکی نیست معرفت ناب شیعه ی اثناعشری
جاهایی تخیل شاعره. یاعلی و یا علی و یا علی ای قرار سینه ی شیدا علی مثل گل در شوق باران بهار مانده ام لب تشنه و چشم انتظار کفتر قلبم هوایی شماست آه سالک در پی راه خداست رخصتی ده تا که زهرایی شوم مثل باران خیس شیدایی شوم یک نفس در من بتاب ای مهربان تا افق هایم شود رنگین کمان تا به لب ها نام زهرا می برم من برای دل قیامت می خرم در دلم شوریده ای با شور عشق می دمد خوش می دمد در صور عشق می شود آشوب در افلاک من مرده ها پا می شوند از خاک من عاشقان در سینه ام لب تشنه گون با دهانی نیمه پر از خاک و خون با صدای خسته لب وا می کنند جام می از من تمنا می کنند نام زهرا ورد این لب می شود ناگهان پرده به یک سو می رود آفتابی می تپد در محشرم وه چه روشن می شود پا تا سرم رعد و برق عشق غوغا می کند ابر ها را مست و شیدا می کند ابرهای سرخ سیراب می اند خرم و سرمست و بی تاب می اند ابر می بارد که شیدا تر شود تا که جام بی قراران تر شود هر لب پر خواهش و بی تاب عشق می رود بر ساغری سیراب عشق نام زهرا ورد لبها می شود هر چه هست و نیست شیدا می شود در دلم عشاق مستی می کنند مخلصانه حق پرستی می کنند آتش دل شد بهشت عاشقان آه ابراهیم در آتش بمان نام زهرا رفت و دل مشتاق شد نام زهرا هستی عشاق شد آه زهرا ای بهار جاودان رحم کن بر باغم از باد خزان ماتمت را حق که در این سینه کاشت آه دنیا غیر غم چیزی نداشت تا دلم در کوچه سرگردان شده ست با نوای یاحسن گریان شده ست حرفها پایان ندارد مهربان حرف آخر را بیارم بر زبان چشمه سار حُسن از کوی شماست هر چه داریم از گل روی شماست