.
#شب_پانزدهم_رمضان
#میلاد_امام_حسن مجتبی علیه السلام
📆 چهار شنبه ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲
🔷 با مداحی:
👈 کربلایی امیر برومند
👈 کربلایی #سید_رضا_نریمانی
🔊 #سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین صغیرا
🔊 بخش اول #سرود | نیمه ماه رمضونه ماه سر زد از دامن فاطمه
🔊 بخش دوم #سرود | نیمه ماه رمضونه ماه سر زد از دامن فاطمه
🔊 بخش سوم سرود | این سفره عریضه جانم جانم این سفره
🔊 بخش چهارم #سرود | سر شبی خوشبختی رو ببین
🔊 بخش پنجم #سرود | میشه بزودی صحن تو آباد
🔊بخش ششم #مدح | کبوتریم و پی دانه امام حسن
🔊 بخش هفتم #مدح | تویی که خانه ات صندوق صدها
🔊 بخش هشتم #سرود | بخشیدن رو معنا کردی
🔊 بخش نهم #سرود | بسم الله بسم علی
🔊 بخش دهم #سرود | سرزد از افق عشق
🔊 بخش یازدهم #سرود | ای حضرت معشوق ای حضرت دلدار
🔊 بخش دوازدهم #سرود | علی کس کار منه منم گرفتار علی
🔊 بخش سیزدهم #سرود | داده ام جان به حسن دل به اباعبدالله
🔊 بخش چهاردهم #سرود | جلوه کنی اگه یه ثانیه بی نقاب
🔊 بخش پانزدهم #سرود | شده روضه تو دامت گیرم
🔊 بخش شانزدهم #روضه | شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی
.👇👇👇👇👇👇👇👇
.
#سرود
#ولادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شب_پانزدهم_رمضان #صف_کشیدن_فرشته_ها
#سبک_منی_که_از_تولدم
🔶🔶
🌷بند اول🌷
صف کشیدن فرشته ها،دره خونه ی مرتضی
میخوان که عیدی بگیرن،از دست ختم الانبیا
مادر شده فاطمه تو ، نیمه ی این ماهه خدا
نور جلی اومده،دوم ولی اومده
گلپسره ارشده ،مولا علی اومده
🌼(حسن2)یامولا🌼
💢💢💢
🌷بند دوم🌷
سرو و صنوبر حسن، فرزند حیدر حسن
بر همه ی پیغمبران ، تاج روی سر حسن
یوسف شده مبهوت او،جمال داور حسن
دلبره طاها اومد ، مذل الاعدا اومد
معدن جود و رحمت ، عزیزِ زهرا اومد
🌼(حسن2)یامولا🌼
💢💢💢
🌷بند سوم🌷
به فاطمه نور دوعین ، حسن کریم عالمین
با کرمت تمامیه ، جهان رو بردی زیره دین
منشاءِ بذل وبخششی،برادره ارباب حسین
شهد و عسل یاحسن ، خیرالعمل یاحسن
کوریه اون ملعونه ، شیر جمل یاحسن
🌼(حسن2)یامولا🌼
#میلاد_امام_حسن
#الیاس_محمدشاهی✍
👇
.
#شب_پانزدهم_رمضان
عاشقی اندازه دارد، جلوه ی معشوق نه
مدح، کار خالق است و کار هر مخلوق نه
مرتضی فاروق ما شد، آن یکی فاروق نه
دست خالی آمدم با بقچه و ساروق نه
چارده شب رفت و حالا نور کوثر آمده
نیمه ی ماه خدا شد، سبط اکبر آمده
دیده ام یاربّنا یاربنّا را یاحسن
لا أَریٰ اِلاّٰ حسین و لا أَریٰ اِلاّٰ حسن
مصطفی می نازد از امشب به مولانا حسن
فاطمه مادر شد و حیدر پدر شد با حسن
مجتبی که دور او اینقدر، شور و همهمه است
سفره دار لیله القدر علی و فاطمه است
باز قرآن، آیه های مستدل آورده است
در اذان، حی علی خیرالعمل آورده است
همسر شیر خدا، شیر جمل آورده است
قاسم از کندوی عشق او عسل آورده است
باده ی شاه کرم را تا سحر بی صف بزن
کوری چشم حسودش، شاد باش و کف بزن
بین گندمزار مویش، عمر ما رِی میکند
غوره را با ظرف انگور نجف مِی میکند
عرش را با یاعلی یافاطمه طی میکند
فتنه می ریزد بهم تا ناقه را پی میکند
حُسن خلق آمنه در این نتیجه بوده است
آنهمه جود حسن، ارث خدیجه بوده است
پیش آقای کرم حتماً گدا بالاتر است
خاک قبرستانش از خاک طلا بالاتر است
در امامت از حسینش مجتبی بالاتر است
لیکن از او هم بپرسی، کربلا بالاتر است
او که با صلحِ جهادش، شاه بی لشکر شده
آنقدر لیلاست، مجنونش علی اکبر شده
گرچه با دشنام ها، آزار می دیده حسن
گرچه دائم دشمنی از یار می دیده حسن
هی در و دیوارها را تار می دیده حسن
نانجیبی پست را هر بار می دیده حسن
از درون میسوخت عمری، چونکه راهش کوچه بود
قاتل او صبر بود و قتلگاهش کوچه بود
بی حیا با دست سنگین، بار نوبر را گرفت
ضربه محکم بود، مادر خم شد و سر را گرفت
مجتبی با اشکهایش خون زیور را گرفت
با چه وضعی تا به خانه دست مادر را گرفت
گرچه آنجا پیر شد، با مادرش زهرا خمید ...
زیر لب میگفت که «شکر خدا زینب ندید»
.............
.
#دعای_مجیر
أعِنّي بِالبُكاء حالم خراب است
دلممحتاج یک چشم پر آب است
أعِنّي بِالبُكاء یاد دم مرگ
نگه بر عاصیِ بی کس ثواب است
أعِنّي بِالبُكاء رویم سیاه است
که اشک توبه درمان گناه است
أعِنّي بِالبُكاء قلبم شده سنگ
علاج قلب سنگم اشک و آه است
أعِنّي بِالبُكاء توبه نکردم
فزون شد دردها بر روی دردم
أعِنّي بِالبُكاء باید چه سازم
کجا دنبال عفو تو بگردم
أعِنّي بِالبُكاء رفته جوانی
بهاری بودم و گشتم خزانی
أعِنّي بِالبُكاء تا شکر گویم
ندیدم از تو غیر از مهربانی
أعِنّي بِالبُكاء قلبم حزین است
که دور از مرقد مولای دین است
أعِنّي بِالبُكاء تا که ببینم
سر خاک امیرالمومنین است
أَجِرْنا یَا مُجِیر ای تکیه گاهم
میان موج آتش بی پناهم
أَجِرْنا یَا مُجِیر ای رب غفار
مرا در بین آغوشت نگه دار
أَجِرْنا یَا مُجِیر ای آبرو دار
گرفتارم گرفتارم گرفتار
أَجِرْنا یَا مُجِیر ای رب حیدر
علی باشد پناهم روز محشر
أَجِرْنا یَا #مُجِیر ای نور عینم
که من از گریه کن های حسینم
.
.
#شب_پانزدهم_رمضان
عاشقی اندازه دارد، جلوه ی معشوق نه
مدح، کار خالق است و کار هر مخلوق نه
مرتضی فاروق ما شد، آن یکی فاروق نه
دست خالی آمدم با بقچه و ساروق نه
چارده شب رفت و حالا نور کوثر آمده
نیمه ی ماه خدا شد، سبط اکبر آمده
دیده ام یاربّنا یاربنّا را یاحسن
لا أَریٰ اِلاّٰ حسین و لا أَریٰ اِلاّٰ حسن
مصطفی می نازد از امشب به مولانا حسن
فاطمه مادر شد و حیدر پدر شد با حسن
مجتبی که دور او اینقدر، شور و همهمه است
سفره دار لیله القدر علی و فاطمه است
باز قرآن، آیه های مستدل آورده است
در اذان، حی علی خیرالعمل آورده است
همسر شیر خدا، شیر جمل آورده است
قاسم از کندوی عشق او عسل آورده است
باده ی شاه کرم را تا سحر بی صف بزن
کوری چشم حسودش، شاد باش و کف بزن
بین گندمزار مویش، عمر ما رِی میکند
غوره را با ظرف انگور نجف مِی میکند
عرش را با یاعلی یافاطمه طی میکند
فتنه می ریزد بهم تا ناقه را پی میکند
حُسن خلق آمنه در این نتیجه بوده است
آنهمه جود حسن، ارث خدیجه بوده است
پیش آقای کرم حتماً گدا بالاتر است
خاک قبرستانش از خاک طلا بالاتر است
در امامت از حسینش مجتبی بالاتر است
لیکن از او هم بپرسی، کربلا بالاتر است
او که با صلحِ جهادش، شاه بی لشکر شده
آنقدر لیلاست، مجنونش علی اکبر شده
گرچه با دشنام ها، آزار می دیده حسن
گرچه دائم دشمنی از یار می دیده حسن
هی در و دیوارها را تار می دیده حسن
نانجیبی پست را هر بار می دیده حسن
از درون میسوخت عمری، چونکه راهش کوچه بود
قاتل او صبر بود و قتلگاهش کوچه بود
بی حیا با دست سنگین، بار نوبر را گرفت
ضربه محکم بود، مادر خم شد و سر را گرفت
مجتبی با اشکهایش خون زیور را گرفت
با چه وضعی تا به خانه دست مادر را گرفت
گرچه آنجا پیر شد، با مادرش زهرا خمید ...
زیر لب میگفت که «شکر خدا زینب ندید»
.............
.
#دعای_مجیر
أعِنّي بِالبُكاء حالم خراب است
دلممحتاج یک چشم پر آب است
أعِنّي بِالبُكاء یاد دم مرگ
نگه بر عاصیِ بی کس ثواب است
أعِنّي بِالبُكاء رویم سیاه است
که اشک توبه درمان گناه است
أعِنّي بِالبُكاء قلبم شده سنگ
علاج قلب سنگم اشک و آه است
أعِنّي بِالبُكاء توبه نکردم
فزون شد دردها بر روی دردم
أعِنّي بِالبُكاء باید چه سازم
کجا دنبال عفو تو بگردم
أعِنّي بِالبُكاء رفته جوانی
بهاری بودم و گشتم خزانی
أعِنّي بِالبُكاء تا شکر گویم
ندیدم از تو غیر از مهربانی
أعِنّي بِالبُكاء قلبم حزین است
که دور از مرقد مولای دین است
أعِنّي بِالبُكاء تا که ببینم
سر خاک امیرالمومنین است
أَجِرْنا یَا مُجِیر ای تکیه گاهم
میان موج آتش بی پناهم
أَجِرْنا یَا مُجِیر ای رب غفار
مرا در بین آغوشت نگه دار
أَجِرْنا یَا مُجِیر ای آبرو دار
گرفتارم گرفتارم گرفتار
أَجِرْنا یَا مُجِیر ای رب حیدر
علی باشد پناهم روز محشر
أَجِرْنا یَا #مُجِیر ای نور عینم
که من از گریه کن های حسینم
.