نوحه واحد ده شب محرم
حضرت مسلم
از مسیر کوفه برگرد مسلمت در شهر کوفه گشته تنها
بی قراره چشم زارم گشته از این بی کسی های تو دریا
اهل کوفه بی وفایند من گرفتارم ببین در بین اعدا
کوفه نیا حسین قحطی شده وفا
چشم انتظار توس یک قوم بی حیا
آه ای شه مظلوم....
یا
آه ای حسین جانم...
🌸🌸🌸🌸🌸
گر میایی سوی کوفه اصغرت را با خودت دیگر نیاور
گر میایی ای حسین جان یک زره اندازه ی قاسم بیاور
ساربونت بی حیا است پیش او انگشترت را دربیاور
همراه خود بیار معجر اضافه تر
رقیه رو نیار که سخته این سفر
آه ای حسین جانم....
🌸🌸🌸🌸🌸
گرچه اینجا بر روی بام میشه رأس من جدا از پیکر من
اما دیگه با جسارت برروی نیزه نمیره این سر من
دیگه جسم من نمیره زیر نعل تازه نزد خواهر من
میون مقتلت تنت میشه رها
سرت میره حسین به روی نیزه ها
آه ای حسین جانم....
شب_دوم_محرم
پاشو زینب خواهر من کاروون به قتلگاه من رسیده
میدونم که بی قراری اشک غربت از چشای تو چکیده
پا میزاری به زمینی که در اون میشه قدت از غم خمیده
رسیده کاروون به دشت پر بلا
اینجا محاسنم با خون میشه حنا
آه اختی المظلوم....
🌸🌸🌸🌸🌸
حالا که تو غم نداری وقتی که حامیّ توس عباس و اکبر
خیمه داره آب کافی توی آغوش رباب سیرابه اصغر
اما زینب آه و صد وای از مصیبت های عصر روز آخر
چندروز دیگه سرم میره رو نیزه ها
زخمی میشه تنم به زیر دست وپا
آه اختی المظلوم....
🌸🌸🌸🌸🌸
شد فراهم واسه ی تو تا لب حرم یه کوچه از محارم
با شکوهی همره توس یه طرف اکبر یه سمت دیگه قاسم
اما زینب روز آخر همسفر با تو میشه یه قوم ظالم
میری به سمت شام با شمر بی حیا
میدن جوابتو با تازیونه ها
آه اختی المظلوم....
شب_سوم_محرم
یک سه ساله /نیمه جونه/ تو خرابه کرده باباشو بهونه
مثل زهرا /قدکمونه/ بمیرم خورده ز دشمن تازیونه
حق داره که/ نگرونه/ غصه دار ضربه های خیزرونه
به روی نیزه ها /سر باباشو دید
از داغ روی داغ/ موهاش شده سپید
آه یا ابالمظلوم...
🌸🌸🌸🌸🌸
اومدی ای /پاره حنجر/پیش چشمایی که چل منزل شده تر
یاس باغت/گشته پرپر/شد شکسته رأس من با بغض حيدر
گشته نیلی/ روی دختر/خورده ام سیلی من از زجر ستمگر
به گوش پاره ام / بابا نکن نگاه
خورده همش کتک/این طفل بی گناه
آه یا ابالمظلوم
🌸🌸🌸🌸🌸
این دل من/ غمگساره /دیگه به این زندگی میلی نداره
اگه قلبم /بی قراره/چرا دشمن رأستو برام میاره
از سر تو/خون می باره/کی رگای حنجرت رو کرده پاره
ببین که دخترت/شد دیگه خون جگر
بابا منو دیگه / همراه خود ببر
آه یاابالمظلوم....
شب_چهارم_محرم
#شهادت_گلهای_حضرت_زینب_علیهم_السلام
رخصتی ده ای حسین جان لشکر زینب مهیای نبردند
این دو یاسم بعد اکبر شده اند پژمرده و لبریز دردند
وقتی دیدند بی کسیتو حق بده میخوان که دور تو بگردند
میخوان گلام بشند فدایی سرت
بشن شهید مث علی اکبرت
آه یا اخ المظلوم
🌸🌸🌸🌸🌸
افتخارم این شده که مادر غم آشنای دو شهیدم
ای ولیّ و مقتدایم از گلام در راه عشقت دل بُریدم
تا نبینم داغشون رو پرده ی خیمه رو پایین من کشیدم
سپاه جعفرند از دشمنا سرند
تو آغوشت داداش میخوان که جون بدند
آه یا اخ المظلوم
🌸🌸🌸🌸🌸
ای برادر نور عینم کن قبول این تحفه ی ناقابل من
واسه گلهام غم ندارم از غم اکبرشکسته این دل من
مونده یادم اون عبا و شد تن صد پاره ی او قاتل من
همراه اون عبا شدی تو محتضر
موهات شده سپید بعد از داغ پسر
آه یا اخ المظلوم....
شب_پنجم_محرم
ای عموجان اومدم من وقتی دیدم که نداری یار و غمخوار
من نبینم یابن زهرا درمیون دشمنا باشی گرفتار
رفته صبرم وقتی دیدم گوشه ی مقتل تو داری زخم بسیار
چرا عموی من شدی تو غرق خون
شیب الخضیبی و هستی تو نیمه جون
آه عمی المظلوم....
🌸🌸🌸🌸🌸
بعد داغ اصغر تو دیگه توی قلب من نمونده سامون
نه فقط دست کل جونم فدای یه موی اکبرت عموجون
من دلیرم مثل قاسم وقتی شادم که تو راه تو بدم جون
شکر خدا شده دستم برات سپر
از من حالا دیگه راضی شده پدر
آه عمی المظلوم....
🌸🌸🌸🌸🌸
داغ بابام تازه شد باز وقتی که یا مجتبی از من شنیدی
یادت اومد تو مدینه پاره های جگر بابامو دیدی
وقت تشییع با قد خم از کفن با گریه تیرا رو کشیدی
من هم مث بابام شهید کینه ام
تیر جفا زده دشمن به سینه ام
آه عمی المظلوم...
شب_ششم_محرم
نرو قاسم سوی میدون یادگار مجتبی بمون کنارم
نور چشم ِاهل خیمه نرو که با رفتنت میره قرارم
نوجوون لشکر من زرهی اندازه ی تنت ندارم
احلی من العسل برات شهادته
مردن به راه من براتو حاجته
آه ولدی قاسم...
🌸🌸🌸🌸🌸
زیر پای اسب دشمن قد کشیدی ای عزیز مجتبایم
روبه روی چشم زارم می زنی تو دست وپا ای جان فدایم
استخوان سینه ی تو شدشکسته ای گل ِ از خون حنایم
ورق ورق شدی قرآن مجتبی
درراه عشق من آخر شدی فدا
آه ولدی قاسم....
🌸🌸🌸🌸🌸
در کنار جسم پاک ِ زخمی از بارون سنگ تو خمیدم
من کشیدم با غم و درد نیزه از پهلویت ای تازه شهیدم
.
#دهتایی_بیست_و_سوم
#زمینه
قابلیت #زمزمه #واحد شور
#شب_چهارم_محرم
#شهادت_گلهای_حضرت_زینب_علیهم_السلام
باز غریب فاطمه تو بی سر و سامونی
بس که گریه میکنی شده دو چشمت خونی
چی میشه امشب ببینیمت داری تو مجلس
روضه ی اولاد عمّه جانتو می خونی
آه، بده امان
تو رو میخونن گلای عمّه جان
عمه زد تو رو صدا توو خیمه ها،لطمه زنان
آه، آقا بیا
نیمه جون شده بازم خون خدا
دو جوون خواهرش کشته شده با کینه ها
العجل به حقّ ِ...... دو شهید زینب
تو رو میخونه با.... خون دیده زینب
اللهم عجل لولیک الفرج.....
🌸
لاله هات به عهدشون تا پای جون ایستادن
توی خیمه بودی وقتی روی خاک افتادن
پرده رو کشیدی تا که من نشم شرمنده
اون زمونی که به روی دامنم جون دادن
آه، خواهر من
بین خیمه در خفا ناله نزن
روبروم محمّد و عون ِتو ،دست و پا زدن
آه، دلم شکست
وقتی هر گلت به خاک و خون نشست
تازه شد داغ علی با بغض دشمنای پست
پیش اکبر من............ تو بودی کنارم
نیستی پیش گلهات.... خیلی بی قرارم
اللهم عجل لولیک الفرج.....
🌸
خواهرم اگه نبودی پیش پیکرهاشون
فردا روبه روته روی نیزه ها، سرهاشون
نیزه دارشون به گریه های تو می خندند
می بینی رقص ِکمون و تیغ و خنجرهاشون
آه، شام بلا
میبینن تو رو میون دشمنا
اشکشون جاری میشه مقابلت رو نیزه ها
آه، شام بلا
سرشون میفته زیر دست و پا
میبینن سرت شکسته میشه با سنگ جفا
یه نگات به گلهات... یه نگات به اکبر
روبه روت میفته...... از رو نیزه اصغر
اللهم عجل لولیک الفرج.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#طفلان_حضرت_زینب
.