.
📝 #یا_علی_ذات_ثبوتت_قل_هو
🖊 #شور | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #شب_چهارم_فاطمیه_اول_۱۳۹۸
🖊 #امام_علی "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یا علی ذاتت ثبوت قل هو الله احد
نام تو نقش نگین امرِ اَلله الصّمد
لم یلِد از مادر گیتی و لم یولَد چو تو
لَم یَکون بعد از نبی، مِثلت لهُ کُفواً احد
علی اسدالله علی ولی الله...
علی ای هماي رحمت تو چه آيتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمهس بقا را
علی اسد الله علی ولی الله
برو ای گدای مسکين در خانهی علی زن
که نگين پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گويد به پسر که قاتل من
چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
شاعر: #شهریار
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📝 #یا_علی_ذات_ثبوتت_قل_هو
🖊 #شور | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #شب_چهارم_فاطمیه_اول_۱۳۹۸
🖊 #امام_علی "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یا علی ذاتت ثبوت قل هو الله احد
نام تو نقش نگین امرِ اَلله الصّمد
لم یلِد از مادر گیتی و لم یولَد چو تو
لَم یَکون بعد از نبی، مِثلت لهُ کُفواً احد
علی اسدالله علی ولی الله...
علی ای هماي رحمت تو چه آيتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمهس بقا را
علی اسد الله علی ولی الله
برو ای گدای مسکين در خانهی علی زن
که نگين پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گويد به پسر که قاتل من
چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
شاعر: #شهریار
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم
مستانه در این گوشه میخانه بمیرم
درویشم و بگذار قلندر منشانه
کاکل همه افشان به سر شانه بمیرم
من در یتیمم ٬ صدفم سینه دریاست
بگذار یتیمانه و دردانه بمیرم
بیگانه شمردند مرا در وطن خویش
تا بی وطن و از همه بیگانه بمیرم
سرباز جهادم من و از جبهه ی احرار
انصاف کجا رفته که در خانه بمیرم
من بلبل عشاق به دامی نشوم رام
در دام تو هم بی طمع دانه بمیرم
در زندگی افسانه شدم در همه آفاق
بگذار که در مرگ هم افسانه بمیرم
#شهریار✍
#طوفان_الاقصی
.
یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد
من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست
درد آن بُوَد که از پا درمان من بیفتد
یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست
دردانهام ز چشم گریان من بیفتد
ماهم به انتقام ظلمی که کرده با من
ترسم به درد عشق و هجران من بیفتد
از گوهر مرادم چشم امید بسته است
این اشک نیست کاندر دامان من بیفتد
من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامان من بیفتد
خواهد شد از ندامت دیوانه شهریارا
گر آن پری به دستش دیوان من بیفتد
#شهریار
*.
#امام_حسین
با خدا جا در دل اهل ولا دارد حسین
هر طرف روی آوری صد کربلا دارد حسین
ما به دشت کربلا از او مزاری دیده ایم
در دل هر شیعه یک صحن و سرا دارد حسین
قتلگاهش کعبه و آب فراتش زمزم است
بلکه صد زمزم روان در چشم ما دارد حسین
این شنیدی هست قرآن زینت هر خانه ای
جا چو قرآن در تمام خانه ها دارد حسین
تشنه لب شد کشته و جاری ز چشم شیعیان
تا قیامت چشمه ی آب بقا دارد حسین
در هجوم نیزه ها حق را عبادت می کند
به چه خوش در موج خون حال دعا دارد حسین
شمر را در قتلگه قول شفاعت می دهد
تا چه حد آقایی و لطف و عطا دارد حسین
زیر چوب خیزران آوای قرآن بشنوید
گفتگو با دوست در طشت طلا دارد حسین
قتلگاهش مروه و سعیش چهل منزل تمام
بین طشت زر صفایی با صفا دارد حسین
ذره ای از تربتش درد دو عالم را دواست
بهر درد عالم خلقت دوا دارد حسین
استاد #غلامرضا_سازگار ✍
........................
.
#امام_حسین
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین
سروران، پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
گلچینی از قصیده مرحوم استاد
#شهریار
.