.
📋برکت نان بخاطر حسن است
#مناجات
#روضه_امام_حسن (ع)
#تخریب_بقیع
............................................
برکت نان بخاطر حسن است، شاطران از قدیم می گویند
تاجران بزرگ،صبح به صبح، زیر لب "یاکریم" می گویند
سائل از شرم در زدن بیگاه، خادم از خاکروبی درگاه
بی نیازند، من نمی گویم! آفتاب و نسیم می گویند
نه دری داری و نه دربانی، نه پس هفت پرده پنهانی
زائران حاجتی اگر دارند به خودت مستقیم می گویند
مرقد ساده ی تماشایی! با تمام وجود تنهایی
.( گفت اومده بود مقابل بقیع ، پشت این دیوارههای آهنی ، میگفت آقا تازه قالی امامزاده روستاه رو بریدیم ، اگه میدونستم اینجا اینقدر خاکیه قالی خونمو برات میآوردم یا امام حسن).
از تو با این وجود می ترسند! نرده های ضخیم می گویند
.( میگفت این عالم شیعه مدینه ، علامه عمری ، خودش تعریف کرده : من بودم اون زمانی که حکم کردند باید قبور ، باید حرم خراب بشه ، همه مقاومت کردند اینقدر به شیعیان سخت گرفتن تا یه وقت یکی از شیعیان اومد گفت : دیشب خواب امام حسن و دیدم خودش فرمود : شیعیان خودشون این کار رو بکنند ، و الا اگر اینا بخوان این کار رو کنن هتک حرمت میشه.
خود ایشون میگه بعد ۵۰ سال تبلیغ تو دل وهابیت منو گرفتن حکم اعدام ، پای چوبه دار ، طناب و تا زیر گردنم انداختن توسل کردم به حضرت زهرا ، گفتم خانم من پای شما اومدم وسط ، آبرو گذاشتم ، جون گذاشتم ، میگه زیر پامو زدن اعدامم کردن ، اما ۳۵ روز بعد به هوش اومدم فهمیدم خانوم عنایت کرده ، شاید علتش اینه؟).
خواستی تا بخاطر زهرا نگذارند خلق پا اینجا
پس تو هم یک مدافع حرمی، عقل های سلیم می گویند
شاعر : #محمد_حسن_ملکیان ✍
.............................................
مسعود پیرایش 🎤
📋لکنت افتاده میان سخنم می بینی؟
#روضه_حضرت_رقیه (س)
............................................
یارب نصیب هیچ غریبی دگر مکن
دردی که گیسوان حسن را سپید کرد
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد
نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد
ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
همه امیدش بودم / پسر رشیدش بودم
اما نشد یارت شم
بهش نرسید فریادم / هر جوری بود وایسادم
ولی نشد یارت شم
به خودم اومدم دیدم / افتاده رو زمین مادر
رو دیوار جای خون مونده/ رو صورت جای انگشتر
اون کوچهی لعنتی پیرم کرد
از زنده بودن دیگه سیرم کرد
تا آخر عمر زمین گیرم کرد
(آه رو لب من، دیگه شد کوچه)۲
کابوس شب من، دیگه شد کوچه
دلیل تب من، دیگه شد کوچه
. ( اما واسه امام حسن میدونم داغه تخریب قبور سخت تره یا داغ خرابه نشینی «آل الله»؟).
شرطه های مدینه بد بینن
دلشان سنگ و دست سنگینن
کارشان بی گناه زدن است
زائر بی پناه را زدن است
.( ای روزگار دیدی زینب و بردن خرابههای شام ، امام رضا فرمود : میخواستند عزیز خدا رو ذلیل کنند ناموس آل الله «أذَلَّ عَزيزَنا»
امام سجاد فرمود : « شبا سرما ما رو اذیت میکرد و روز ها گرما ، اینقدر که این بدنها و پوستها خشک شده بود خون جاری میشد.).
لکنت افتاده میان سخنم می بینی؟
اصلا انگار که یک پیر زنم میبینی؟
زخم های تن من میخ دری کم دارد
مثل زهرا شده وضع بدنم می بینی؟
نکند مثل من امروز تو سیلی خوردی؟
شده چشمان تو هم تار…منم! می بینی؟
کعب نی ها چه در این قائله گُل می کارند
لاله افتاده روی پیرهنم میبینی؟
با لبِ لب پرت اینبار مرا بوسه بزن…
.( سوالم اینه تخریب قبور بقیع خرابهنشینی آل الله یا با چوب خیزران جسارت به لب ولی خدا ! واسه کدوم باید جون داد ؟
خودم دیدم نامرد با چوب خیزران به لبت میزد ، بابای قاری قرآن من).
جای سالم تو اگر روی تنم می بینی
شاعر : #یاسین_قاسمی✍
اونی که برید گلوتو
.(دست کوچیکشو دراز کرد سر بابا رو به آغوش گرفت ، گفت بابا تا دیروز تو رقیه رو بغل میکردی ؛ بیا بغلم بابا ! نگاه کرد به بابا بالای نیزه، به عمه گفتم یک بغل بدهکاری ).
نمی گفت که من می میرم
پاهاتم که جا گذاشتی ، حالا من کجا بشینم
به دخترای شامی گفته بودم من پدر دارم
حیف شد شب آمدی خوابن دختر ها
.............................................
.👇