eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
13.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام علیه السلام 📍ترکیب بند ولادت امام رضا علیه السلام روزي كه نام عشق بازان را نوشتند اين قوم را مجنون ، تو را ليلا نوشتند آنگاه مُلكِ عاشقي تقسيم كردند اين سرزمين را مالِ تو آقا نوشتند زهرا به هر سويي ، سفيري را فرستاد نام تو را صد شكر سهم ما نوشتند ايران چه كم دارد ؟ ديار اهل بيت است يك سو علي ، يك سوي آن زهرا نوشتند اين سرزمين را از همان اول خريدند مديون خانوادة موسي نوشتند با حُبِّ تو هر شيعه اي « اثني عشر » شد يعني كنار نامتان « الا » نوشتند از بعد آنكه ضامن آهو شدي تو عشاق را آوارة صحرا نوشتند تا عكس تو در چشمهاي آهو افتاد در زير ابرويش دو تا شهلا نوشتند تو سفره دار عالمي مشكل گشايي آقاي ما سلطان علي موسي الرضايي اشكي چكيد و باب صحبت با تو وا شد ناگاه ديدم صحن تو عرشِ خدا شد آنقدر وا كردي گره از كار مردم تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد اصلاً نمي دانم زِ كِيْ بُردي دلم را اصلاً چگونه اين دلم جاي شما شد يك نيمه شب افتاد راهم در حريمت ديگر نمي دانم كه با حالم چه ها شد من اولين باري كه بوسيدم ضريحت از داغي آن بوسه قلبم مبتلا شد تا آمدم لب وا كنم آقا ... آقا آمد ندا برخيز حاجاتت روا شد پاي ضريحت عاشقي با گريه مي گفت در اين حرم امضا برات كربلا شد غير از تو من با هيچ كس كاري ندارم اصلاً بدون تو خريداري ندارم تا روبروي گنبد تو ايستادم دارو ندارم را همه نذر تو دادم با چشم گريان راه افتادم به سويت يك لحظه ديدم بر درِ باب الجوادم اذن دخولم اشكهاي ديده ام شد صورت به خاك گرم صحن تو نهادم احساس كردم بين آغوش تو هستم مانند طفل گم شده از پا فتادم دلشوره هايم را خودت آرام كردي دستان پُر مهر تو تسكين الفؤادم كُلِّ زيارت نامه ام شد عشق بازي گفتم : غلامم ، نوكرم ، من خانه زادم گفتم كه يك دنيا برايت حرف دارم اما ببخشش اين جمله هاي بي سوادم بي قيمتم اما گرفتار تو هستم با دست خالي بر سر راهت نشستم آقا منم من ، مرغ بي بال و پر تو با دست خالي آمدم در محضر تو از دل دعا كردم كه از عزت نيُفتي خالي نباشد از گدا دُورُ و بر تو سلطان گداي ريزه خور بسيار دارد نامم شده جزوِ سياهي لشكر تو روزي ما را از همان اول خدا داد دست تو دست كريمه خواهر تو دلشورة ماه محرم دارم آقا چون قول دادم من به زهرا مادر تو ايران ما زان روز شد واديِّ گريه كه آشنا گرديد با چشم تر تو در سينة ما كوهي از اندوه و غم ريخت « يابن شبيب » تو دلِ مارا بِهَم ريخت در پيشگاهت عشق را ابراز كردم من روضه را با نام تو آغاز كردم هديه به زهرا گريه كردن بر حسين است با تكيه بر گريه به عالم ناز كردم شبهاي جمعه تو خودت هم كربلايي من هم به سوي كربلا پرواز كردم آقا ببخشم روضه اي از تو شنيدم آقا ببخش گر روضه ات را باز كردم آخر چه شد ، جَدِّ غريبت آب دادند؟! يادِ لبانش سوز دل را ساز كردم آقا شنيدم يك نفر فرياد مي زد نيزه نزن بندِ زره را باز كردم با چند ضربه ؛راستي سر بُريدند؟ اين روضه را در سينه مثل راز كردم تا حرمت گيسوي زهرا را شكستند چكمه به پا بر سينة جدت نشستند با حوصله هر استخواني را شكستند نامردها چشمان بازش را نبستند .
. علیه السلام علیه السلام علیه السلام هنگامهٔ ی ظهورِ رئوفیّت خداست امشب شب ِ تجلیِّ یا ایها الرضاست لب وا نکرده حاجتِ یک عمر می دهد بیهوده نیست خنده به روی لبِ گداست در صحن انقلاب؛ نمازم درست شد تعظیم ؛ رو به گنبد سلطان رکوع ماست آقای مهربان به کسی "نه"نگفته است از دور هم صدا بزنم حاجتم رواست بوسیدن ِ ضریح؛ تقرُّب می آورد حتی نگاه کردنِ گنبد گِرِه گشاست مشهد ،کسی که یک شبِ خود را سحرکند او همنشین فاطمه در عرش کبریاست جاروکشان خانه سلطان ملائکند گرد و غبار ِ خانه آقام کیمیاست گرد و غبارِ این حرم از جنس تربت است باب الجواد وقت ِ غروبش چه با صفاست سوگند بر قدم به قدم راه ِ اربعین از خانه امام رضا راهِ کربلاست دربین حجره تاکه زمین خورد ناله زد آتش گرفته این جگرم ، دلبرم کجاست لب تشنه جان سپرد ولی نیزه ای نخورد هنگام دست و پازدنش سینه اش رهاست شب‌های جمعه مادر اگر داد می زند دیده تن ِ بدون ِ سری زیر دست و پاست من یک سوال از عمرِ سعد می کنم جای عزیز فاطمه در بین بوریاست حتی وحوشِ دشت همه آب خورده اند لب تشنه رأس شاه دوعالم به نیزه هاست از آن حسین ؛ قدرِ کفِ دست مانده بود فرمود خواهرش که ذبیحِ قلیلِ ماست ✍ .
@babolharam_net02.mp3
زمان: حجم: 8.65M
|⇦•یم توحید گوهر آورده.... علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
. السلام علیک یا مولانا الرئوف یا علی ابن موسی الرضا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توی این دنیا که مثل قفسه یه امام رضا دارم برام بسه یه امام رضا که معدن سخاس یه امام رضا که خوب و با صفاس یه امام رضا که درمون دله یه امام رضا که حل مشکله تو دلم دنیای دردم که باشه یه گوشه نگاه آقا دواشه به هوای حرمش کبوترم آرزومه بمیرم توی حرم حاجتم یه بوسه از ضریحشه یه نماز تو ایوون طلائیشه تو سرم هوای گوهرشادشه دل خراب پنجره فولادشه تشنه‌ی یه جام سقاخونشم عمریه از کوچیکیم دیوونشم دوست دارم دوباره زائرش بشم کاش بشه تا که مجاورش بشم کاش بشه نوکر زائراش بشم خادم حریم با صفاش بشم کاش بیاد لحظه جون دادن من ساعت آخر و جون کندن من کاش توی خونه قبر من بیاد بابای مهربون امام جواد کاش تو محشر بگیره دست منو نکشه از دستای من دامنو _____________________ ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
. علیه السلام السلام علیک یا مولانا الرئوف یا علی ابن موسی الرضا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عاشقِ/جرعه آب سقاخونه عاشقِ/غذا حضرتی مهمونخونه مرغ دل/ پی شما سرگردونه کفترم/کاش بِم بدی آب و دونه بالا بالا بالایی تو سلطان دل‌هایی قربون لطف و کرمت ـ قربون صحن و حرمت ـ قربون خوان کرمت مولا مولا منکه غلام این درم ـ از این خونه کجا برم ـ سجیهٌ کُمُ الکرم مولا مولا سلطان علی موسی الرضا (4) __________________ حرف من/ حرف دلای بی کَسه عشق تو / برای دو دنیام بسه میدونم / وقتی قیامت می‌رسه لطف تو/ اونجا به دادم می‌رسه بالا بالا بالایی تو سلطان دل‌هایی تویی شه هدایت و ـ منم به زیر سایه‌تو ـ ببین تو این همسایه‌تو مولا مولا مصدر فتاح و فرج ـ وارث ذوالفقار کج ـ حضرت ثامن الحجج مولا مولا سلطان علی موسی الرضا (4) ______________ با شما/ نوکرت میشه با شرف بی شما/ حسرته و آه و اسف تو حرم/ میشه دلامون پر شعف ایوونت/ دلو می‌بره تا نجف بالا بالا بالایی تو سلطان دل‌هایی بال و پرای کفترات ـ ذکر و نوای ذاکرات ـ حال و هوای زائرات آوارم کرد خوشگلی گلدسته‌هات ـ جلوه‌ی ایوون طلات ـ گنبدتو صحن و سرات بیچارم کرد سلطان علی موسی الرضا (4) ______________ .👇👇👇
. علیه السلام ✍ پناهِ هر چه دل مبتلا امام رضاست تمام دار و ندارِ گدا امام رضاست خوشیم دست به دامان هیچکس نشدیم خوشیم ذکر شب و روز ما امام رضاست کجاست ملجأ ما... غیرِ گوشه‌ی حرمش... کجاست جنت ما... هر کجا امام رضاست... در این حرم به درِ بسته می‌خورم؟حاشا بگو به خلق که مشکل‌گشا امام رضاست دگر چه واهمه‌ای از قیامتت داری اگر حساب و کتاب تو با امام رضاست کنار پنجره فولاد تازه فهمیدم که ضامن سفرِ کربلا امام رضاست دلم خوش است بیایی زمان تلقینم که ذکر آخر عُشاق "یا امام رضاست .
. مناجات با امام رضا علیه السلام ما را گدای حضرت سلطان نوشته اند آوارگانِ وادیِ جانان نوشته اند بسکه به نوکر از کرم تو رسیده است در زیرِ دین شاه خراسان نوشته اند هر چه کرم کنی کرمت کم نمی شود جانا تو را زِ ریشه بی پایان نوشته اند آقا تو ضامنم شدی و همچنین مرا آهوی بی قرار بیابان نوشته اند وقتی که سومین علی خانواده ای ما را به عشق نام تو سلمان نوشته اند اسلام ناب ما همه از برکت شماست ما را زِ دولت تو مسلمان نوشته اند ایرانی هستم و همه فخرم بُوَد همین تو اَمر کردی خاک من ایران نوشته اند خوب است در کنار تو جایی گرفته ام من را برای قصر تو دربان نوشته اند رفتن زِ درگه تو که آسان نمی شود اما برای آمدن آسان نوشته اند ما قطره ایم و حضرت دریا چه خوش تورا در آسمان معرکه باران نوشته اند .👇
. روزی که با امام رضا آشنا شدیم از هرچه‌داشت رنگِ‌تعلّق،جدا شدیم در سیره‌ی امام‌ رضا سِیر کرده و بی اختیار محو رسول خدا شدیم آغوش باز کرد ، پذیرفت‌مان و بعد جزء موالـیان شَـهِ لافتی شدیم خوشبخت عالمیم که از عالم اَلَست دلبسته‌ی ذَراری خَیـرُالنّسا شدیم روز دوشنبه بود که ما در مُضیف او مهمان‌ سُفره‌ی‌ کرم مُجتبیٰ شُدیم از دست او برات زیارت به مارسید هر دفعه زائر حرم کربلا شُدیم بااینکه مُستطیع‌ نبودیم هیچ وقت حُجّاج آستانه‌ی قدس رضا شدیم مارا اسیر جذبه‌ی گنبدْطلاش کرد در آسمان صحن همین‌که رها شدیم نورش درون آینه‌ها مُنعکِس که شد سَرمَست یک تجلّیِ بی ‌انتها شدیم مارا به دست پنجره فولاد خود سِپرد حالا طبیب و دارو و درد و دوا شدیم یکتاست این امام که در پیشگاه او باهرسلام وقت زیارت دوتا شدیم حیف است غیر ذکرِ رضا خَلق بشنوند از ما که بر مُحبّتِ او مُبتلا شدیم مارا به‌جز گدایی او نیست مَنسبی حتّیٰ اگر که صاحب کوه طلا شدیم باشد که حک کنند به سنگ مزار ما هنگام گریه درغم سطان فدا شدیم ✍ .
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام و تعظیمِ گدایی فقیر، که از مشقّت زمان خسته است سلام بر ساحت قدسی که دل، مات بر آن گنبد و گلدسته است سلام بر قطعه‌ای از عرش که، جان و دل گدا به آن بسته است مضجع نورانی شمس‌الشموس، که مأمن هر دل بشکسته است سلام ای حضرت سلطان طوس، سلام ای حضرت شاه عطوف سلام ای پنــاه ایران زمیــن، قبـــله هفــتم و امـام رئوف سائلم و با همه بی‌چیزی‌ام، دست به دامان شما آمدم «عادتُکم ... » به غیر احسان که نیست، من پی احسان شما آمدم «سجیتٌ ... کرم » شمائید و من، در طلب نان شما آمدم نان و نمک خورده لطف شما، باز سر خوان شما آمدم آمده‌ام بر در باب‌الجواد، « اذن به یک لحظه نگاهم بده» بریده‌ام دل ز همه غیر تو، «آمدم ای شاه پنام بده» این منم آن که به هوای حرم، ناله‌شدم اشک‌شدم سوختم به نیت زیارت مضجعت، تُومَن تُومَن‌های خود اندوختم دست به سینه به درت آمدن، از پدر و مادرم آموختم سر به هوا می‌شوم آن لحظه‌ای، که دیده بر گنبد تو دوختم رو به روی گنبد نورانی‌ات، باز ببین حالت ویرانی‌ام اذن دخولم ضربان دل است، رخصت تو دیده بارانی‌ام قدم قدم رد شوم از بین صحن، زورق دل به بیکران می‌رسد دور و برم پر از دل بیقرار، فیض شما به زائران می‌رسد ذکر خوش آمدید بر زائران، از طرف مجاوران می‌رسد قیامتی شده فضای حرم، دسته‌ای از کبوتران می‌رسد این به خدا خود بهشت خداست، محو شمیمش شده جان و دلم بی‌خودم از خویش و پر از حیرتم، مات حریمش شده جان و دلم ذره ناچیزم و در محضرش، روی لبم نغمه و فریاد شد جلوه او بــر دل من نور داد، محبتی به سینه بنیـــاد شد پنجه من گوشه صحن عتیق، دخیلِ بر پنجره فولاد شد بعد هوای دل من تازه در، رواقی از صحن گوهرشاد شد آن علوی زاده زهرا تبار، بر دل آشفته من نور داد ولوله انداخت به صحن دلم، به جای رخوتم به من شور داد حال که سرمست جنون آمدم، به مرغ دل تو آب و دانه بده بغض نشسته در گلو را ببین، اذن به یک لحظه ترانه بده به جان زهرا و به جان جواد، بیا به این گدا اعانه بده برای اربعین برای حــــرم، رزق مرا بی چک و چانه بده با همه عجز به درگاه تو، روی لبم پر شده از یا مجیب اگر شود روزی من کربلا، بخوانم از روضه یابن‌الشبیب ==================== خوشبخت .
. و گریز کربلا ایام جانِ جهان ز آمدنش جان گرفته است عمري دوباره واژه ی احسان گرفته است باران عشق بر سر ایران گرفته است ایران چه برکتی ز خراسان گرفته است موسای اهل بیت به دستش ستاره داشت با او خبر ز معجزه های دوباره داشت تو آمدی و زندگی ما شروع شد با تو علی برای عجم ها شروع شد ایران نفس گرفت و تولا شروع شد پرچم زدی، محرم دنیا شروع شد ای گفتن از علی همه ی اهتمامتان نوری بده به معرفت این غلامتان هر جا که می روم به شما ختم می شود دنیای ما به صحن رضا ختم می شود راه رضا به راه خدا ختم می شود مشهد تهش به کرببلا ختم می شود عمری به این محیط کرم خو گرفته ایم مثل کبوتری به حرم خو گرفته ایم ای آسمان مسافر پایین پای تو رضوان کجاست؟ عابر پایین پای تو خضر نبی مجاور پایین پای تو ای خوش به حال زائر پایین پای تو صحنت بهشت آرزوی ما غلام هاست نامت همیشه آبروی ما غلام هاست با افتخار خادم این آستانه ایم از لطف هم جواری تان جاودانه ایم مثل کبوتران حرم بی کرانه ایم روزی خور همیشه ی این آب و دانه ایم ما بی نیاز از همه محتاج این دریم روزی خور کرامت موسی ابن جعفریم دریاب روزگار مرا ایها الرئوف این قلب بی قرار مرا ایها الرئوف روشن کن اعتبار مرا ایها الرئوف جانی بده بهار مرا ایها الرئوف دستی برار و باز قضا را رقم بزن بر صحن چشم شیفتگانت قدم بزن در گوش من پدر فقط از عشق دم زد است اینگونه شد که قبله ی من سمت مشهد است دست توسلم همه شب رو به گنبد است دور از حرم خرابم و حال دلم بد است صحن تو دیده عشق مرا با نگاه تو من آمدم ز کودکی ام در پناه تو باب الجواد با کرمت آشنا تر است اینجا دلی که می شکند پر بها تر است فریاد اشک سوختگان بی صدا تر است دنیای بی حرم ز جهنم فراتر است ای با خبر ز ماتم زخم عمیق من ای در خوشی و نا خوشی ام هم رفیق من ای بهترین ستاره ی بخت و حیات ما مرهم ترین توسل و راه نجات ما واجب تر از اقامه ی صوم و صلات ما اشک زیارت است شکوه نشاط ما تنها مجال راحتی ام در کنار توست این قلب بی قرار قرارش مزار توست شمس الشموس، نور به کاشانه ام بده گرد ضریح خود پرِ پروانه ام بده دستی به التیام، سرِ شانه ام بده آرامشی به زندگی و خانه ام بده بیچاره آنکسی که نشد مستمند تو خوشبخت آنکه هست اسیر کمند تو با گوشه گوشه ی دلِ در غم نشسته ام چشم امید بر تو و این خانه بسته ام اندازه ی تمام جهان دل شکسته ام آغوش مهر باز کن آقا که خسته ام شیرین ترین خیالِ من آغوش مهر توست من زندگانیم همه بر دوش مهر توست رزق حلال سفره ی ما با دعای توست ایران بلند مرتبه از خاک پای توست در گوش ما ترنّمِ یا مرتضای توست هر کس که دل دهد به حسین آشنای توست فرموده ای به هر نفسی فبکِ لِلْحسین خواهی به قرب حق برسی فبکِ لِلْحسین یابن الشبیب گفتی و دلها کباب شد یک خط حدیث خواندی و آن، یک کتاب شد در عالمِ حسینیه ها انقلاب شد تو روضه خوان شدی و، مخالف جواب شد با اشک چشم و خون جگر گفته ای حسین ای پیر روضه خوان چقدر گفته ای حسین... مانند نیزه زار تنش زخم خورده بود با تیر بی شمار تنش زخم خورده بود با سنگ های هار تنش زخم خورده بود از نعل آب دار تنش زخم خورده بود تا قبل کربلا غم غارت نداشتیم قبل از حسین داغ اسارت نداشتیم .
. 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 ایام (ع) این قلب بی‌اراده فقط با علی بود تا انتهای جادّه فقط با علی بود از دست‌پخت فاطمه، یک‌عمر می‌برد هرکس که صاف و ساده فقط با علی بود تاریخ گفته است به اهل فرارها آن‌کس‌که ایستاده فقط با علی بود مستیم از هوای نجف؛ هرچه باد باد وقتی‌که جام و باده فقط با علی بود هستیم در نجف، همه مهمان فاطمه ای جان ما فدای رضا‌جان فاطمه زلفش به اختیار، پریشانی‌ام نوشت چشمش امیدوار، مسلمانی‌ام نوشت می‌خواستم شبی بروم جای دیگری یک‌عمر سرگذشت پشیمانی‌ام نوشت گفتم کی آمدم به در خانه‌اش؟ أزل شب تا به صبح، قصّه‌ی طولانی‌ام نوشت دیدند بی‌کسیم و نداریم هیچ‌کس دستم، خدا گرفت و خراسانی‌ام نوشت گفتم، فَمَن یَمُت یَرَنی را به نامه‌ام زهرا برای لحظه‌ی پایانی‌ام نوشت گیرم گره شدیم، خراسان ما که هست ایوان‌طلای حضرت سلطان ما که هست در عمر خویش تجربه کردم به سال‌ها جایی که مشهد است چه جای ملال‌ها گیرم بلا ببارد و غم آورد، چه غم با تو شدیم ما هم از آن بی‌خیال‌ها اشک و شفا و درد و دل است و مکاشفه این صحن‌ها پر است از این حسّ و حال‌ها باید تو را میان دلم جستجو کنم تو در دل منی، نه در این قیل و قال‌ها گفتم به‌سوی مکّه روم یا به ‌سمت توس حافظ رسید و بُرد تفأّل به فال‌ها ای دل! غلام شاه جهان باش و شاه باش پیوسته در حمایت لطف اله باش یک‌تکّه دل برای کبوترشدن، بس است یک‌بال تا مقرّب این در شدن، بس است هرجا رویم صحبت لطف تو می‌بریم زائرشدن برای پیمبرشدن، بس است فیروزه‌ها به سنگ حرم، غبطه می‌خورند در پای زائران تو، مرمرشدن بس است بین شلوغی حرم آرام می‌روم حتّی در این مسابقه، آخرشدن بس است گفتم وصیّتی به من ای کیمیافروش گفتی برای تا به ابد زرشدن، بس است آیینه‌شو، جمال پری‌طلعتان طلب جاروب کن خانه سپس میهمان طلب چشمان جبرئیل به حیرت نشسته است یک‌گوشه با کتاب زیارت، نشسته است بالا سرت، هزارقیامت به پا شده پایین پا به خاک، قیامت نشسته است گریان، میان صحن تو حتّی شرور شهر آن‌که رسیده بود ته خط، نشسته است دیروز روو به گنبد تو، روی سیم برق‌ها دیدم که یک کلاغ به حسرت، نشسته است امروز دیدمش که روی گنبد طلات بین کبوتران حریمت، نشسته است از دست لطف توست که سربار آمدیم هربار آمدیم، طلب‌کار آمدیم حالش خراب و حال مرا هم خراب کرد طفل مریض داشت، دو چشمش پر آب کرد تا که دخیل پنجره‌فولاد شد، غمش فولاد آب‌دیده‌ی آن‌را مذاب کرد زد آن‌قدر به این‌در و آن‌در، خودش شکست از بس طبیب، دختر او را جواب کرد دختر شفا گرفت در این صحن و روضه‌خوان گفت از یتیمی و جگرم را کباب کرد در شام، شام دختر تو تازیانه بود عمّه، تمام خرج سفر را حساب کرد از خواب می‌پرم که مبادا مرا زند نامحرمی که خنده به حال رباب کرد می‌خواستم برای لبان تو، جان دهم زجر آمد و دعای مرا مستجاب کرد عمّه! بگو که نیزه‌ی مهمان من کجاست پادرد دارم عمّه! عموجان من کجاست ✍ اجرای حاج محمود کریمی
کربلایی مهدی روحیMadeh2 1404-02-17 [Mahdisalahshour-ir].mp3
زمان: حجم: 6.98M
🎞 📝 | از الستی که دم ایجاد است 🎤 کربلایی مهدی روحی 📆 چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴  از الستی که دم ایجاد است دل من زائر مادرزاد است از قدمگاه تو معلومم شد این زمین ارض رضا آباد است گُل كنار حرمت خار بُوَد بسكه آئينه ي تو نقاد است* آهن از فیض تو گوش شنواست شاهدم پنجره فولاد است درد ناگفته به گوش تو رسد لهجه ي بی ادبان فریاد است بس که راهِ حرمت شیرین است تیشه از ذوق شما فرهاد است هفت نسل تو شقايق بودند پشتِ تو زخم ترين اجداد است شاعر : ✍ *(نقاد:آنچه خوب و بد را از هم جدا ميكند)