.
💠ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ... 💠
مرغ دلم دوباره باز ، بهونه کرده حرمو
دوباره ذکر یا رضا ، دیوونه کرده دلمو
دلم می خواد یه بار دیگه ، با بچه های هیئتی
با رفیقا ، سینه زنا ، با بچه های مکتبی
گوهرشاد و سقاخونه ، دوباره مجلس بگیریم
باآقا درد دل کنیم ، از غم مولا بمیریم
کنار ایوون طلا ، دست دعا بالا کنیم
پنجره فولاد و دیدیم ، مریضا رو دعا کنیم
کنار سقاخونه با ، یه سینه ی پر اضطراب
بگیم برا امام رضا ، از تشنگی و قحط آب
رو به روی گنبد طلا ، دستی به سینه بزنیم
اذن دخولی بخونیم ، حرف مدینه بزنیم
وعده ی ما هیئتیا ، تو ایوون مقصوره شه
مسجد گوهرشاد و ، کنار سقاخونه شه
هر کی مریض داره بیاد ، امام رضا شفا میده
پنجره فولاد و بگیر ، برات کربلا میده
آی عاشقا دیوونه ها ، امام رضا مهربونه
هر کسی که غصه داره ، آقا دواشو می دونه
بیاد بریم قسم بدیم ، بگیم به حق فاطمه
آقا عنایتی بکن ، ما رو ببر به علقمه
بگیم آقا یه عمریه ، عقده شده به این دلا
کی میشه دست جمع بریم ، سینه زنون کرببلا
حریم عباس و حسین ، قبله ی هر چی عاشقه
به هر کجا پا بذاری ، پر از گل شقایقه
کربلا مثل مشهده ، معطر و منوره
ولی یه فرقی که داره ، شاهش امیر بی سره
محمد مبشری
#مناجات_با #امام_زمان
.
.
#غزل
#مناجات_با #امام_زمان عج
غروب روز سه شنبه دلم هوایی توست
وَ عاجزانه نگاهش به میزبانی توست
غروب روز سه شنبه دوباره می خوانم
بیاکه لحظه ی امداد آسمانی توست
نظر به حال دلم کن که سرد و خاموش ست
همه امید من آقا به مهربانی توست
دوباره این دل شیدا مسافر راه ست
مسیر عاشقی ام صحن جمکرانی توست
نگاه مرحمت تو مرا بزرگی داد
بیا که شعر و غزل ها همه فدایی توست
بیا و روضه ی کرب و بلا بخوان امشب
بیا که فاطمه مشتاق روضه خوانی توست
.
.
📋 بـٰـاز اِمْـشَـبْ بُـویِ بـاران مـی دَهَـم
✅ #مناجات_با #امام_زمان
📋 #گریز #حضرت_زهرا
باز امشب بوی باران می دهم
بوی دلتنگی باران می دهم
حلقه اشکی تیغ بر جانم کشید
باز آتش در نی استانم کشید
آه ای غوغای پنهان در دلم
کیستی ای زخم هجران در دلم
کیستی ای رنگ بی رنگیه من
همنشین وقت دلتنگیه من
کیستی ای نا ز جان افروخته
انتظار دیدگان دوخته
کیستی ای ناله های بی صبور
کیستی ای راز دریاهای دور
کیستی ای زخمها را التیام
کیستی ای ذوالفقارِ در نیام
کهنه شد درد فراقت ای دریغ
کُشتی ام از اشتیاقت ای دریغ
آه ای امید فردا باز گرد
باز گرد ای داغ دلها باز گرد
باز گرد ای خوشترین رویای ما
ای نی اِستانی ترین اقای ما
ای ابر مرد زمان ای راد مرد
باز گرد آخر خدا را باز گرد
کور شد چشمی که بر ره دوختم
سوختم کز سوز حسرت سوختم
بر خیالت هر نفس دلبسته ام
طاق نصرت بر در دل بسته ام
ای سوار بادهای عاشقی
ای بهار دشتهای رازقی
روشنای معبد افلاکیان
ای چراغ راه های خاکیان
باز گو فصل خطاب خویش را
آخرین حرف کتاب خویش را
تا عیان گردد خدای حُسن کیست
انتها و ابتدای حُسن کیست
گل کُنَد در جلوه ات پروردگار
آخرین اعجاز ذات کردگار
آخرین زلف بلند تافته
آخرین گیسوی در هم بافته
آخرین ابروی محراب آفرین
آخرین چشمان مهتاب آفرین
آخرین مژگان شوخ سینه سوز
آخرین خال سیاه جان فروز
آخرین بالا بلند دلنشین
آخرین خوان بر انداز زمین
آخرین لبخند رویایی عشق
آخرین دست اهورائی عشق
آخرین خانه بدوش لاله پوش
آخرین صحرا نشین خیمه پوش
آخرین شرح بیان کربلا
آخریم مرثیه خوان کربلا
کربلائی اشک می بارد بیا
علقمه بوی تو را دارد بیا
بی تو این شب سخت طوفانی شده
چهار فصل ما زمستانی شده
گرم بی تو سرد میگریم بیا
بی تو باری درد میگریم بیا
تا کنارت بغضها را سر کنیم
در کنارت یادی از مادر کنیم
دود بود و دود بود و دود بود
گل میان اتش نمرود بود
یک طرف گلبرگ اما بی سپر
یک طرف دیوار بود و میخ در
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
میخ کم کم از خجالت سرخ شد
روز رنگ تیره ی شب را گرفت
مجتبی چشمان زینب را گرفت
جوی خونم تا به مسجد رود بود
دود بود و دود بود و دود بود
ای عزیزوم کاسه ی چشموم سرایِت
میون هر دو چشموم جای پایٍت
از اون ترسم که غافل پا گذاری
آی نشینِ خار مژگونوم به پایِت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.