eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🏴 🎤مداح: 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ از بقیع آید بوی عطر یاس رفته از دنیا مادر عباس میشود مهمان زهرا مادر سقای گلها واغریبا – وا غریبا (2) _ قلب آل الله سوزد از داغش که خزان شد در کربلا باغش میشود مهمان زهرا مادر سقای گلها واغریبا – وا غریبا (2) _ بر جنان مرغ روح او زد بال آمده عباس بهر استقبال میشود مهمان زهرا مادر سقای گلها واغریبا – وا غریبا (2) _ بعد زهرا بود یاور مولا بهترین یار و همسر مولا میشود مهمان زهرا مادر سقای گلها واغریبا – وا غریبا (2) _ او که مولا را یاوری کرده بر یتیمانش مادری کرده میشود مهمان زهرا مادر سقای گلها واغریبا – وا غریبا (2) _ چار فرزند نازنیش را داده در راه یوسف زهرا میشود مهمان زهرا مادر سقای گلها واغریبا – وا غریبا (2) _ شده در راه گل پیغمبر دسته گلهایش همگی پرپر میشود مهمان زهرا مادر سقای گلها واغریبا – وا غریبا (2) _ سر عباسش روز عاشورا بوده بر روی دامن زهرا میشود مهمان زهرا مادر سقای گلها واغریبا – وا غریبا (2) مداح: ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
4_5895348887324986787.mp3
20.46M
ماבر گفتـے برات روضـہ بخونم سید_رضا _نریمانی مادر گفتی برات روضه بخونم باشه ولی بعید می‌دونم دووم بیاری به جای روضه‌ی بچه‌هات گفتی بگم از حسین برات دلش رو داری دلش رو داری داداشم غریب شد زدن تکیه‌گاهش و که رو خاک، خد التریب شد دور از چشای خونی عباس، شیب الخضیب شد داداشم غریب شد تنها نبود توی گودال، غلغله بود اگه عباست رفت، شمر بود، حرمله بود « آه! از روزگار بی علمدار آه! از روزگار بی علمدار» ✅ بند دوم مادر حسین که اومد از علقمه وقتی دیدم که قدش خمه یهو دلم ریخت وقتی سرو به روی نیزه بستن دل رقیه رو شکستن حرم بهم ریخت، حرم بهم ریخت دلم رو سوزوندن نبودی ببینی پای ما رو، کجا کشوندن دختر امام و توی بزم، حروم نشوندن دلم رو سوزوندن گریه نکن مادر، مرد با غافله بود اگه عباست رفت، شمر بود، حرمله بود « آه! از روزگار بی علمدار آه! از روزگار بی علمدار» ✅ بند سوم مادر برات بگم از اون ازدحام از ماجرای کوفه به شام از تعنه‌هاشون با دست بسته می‌بردنم کوچه به کوچه آزردنم با خنده‌هاشون، با خنده‌هاشون توو هر کوچه بازار کتک می‌زدن زن و بچه رو، جلوی انظار تحمل نداشت سه ساله دیگه، این همه آزار تو‌و هر کوچه بازار رو دستامون جای، زخم سلسله بود اگه عباست رفت، شمر بود، حرمله بود « آه! از روزگار بی علمدار آه! از روزگار بی علمدار» مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم