.
#مهدی_جهاندار
#میلاد_عرفان_پور
#محمدرضا_وحید_زاده
#پروانه_نجاتی
به نام خالق یکتای ما که از ایمان
نهاده بار امانت به گرده ی انسان
جهان و هرچه در آن است آزمایش ماست
همهْ زمین و زمان، پردهی نمایش ماست
به قتلگاه خودش میرود نفس به نفس
کسی که نگذرد از سیم خاردار هوس
پلی شویم که از خود گذشتن آموزیم
نه موج سرکش طغیان که فتنه افروزیم
خوشا به یاری مردم به چشم تر رفتن
جهاد چیست؟ در این جاده ها به سر رفتن
و چیست دنیا؟ سیر غم است و شادی ما
و عمر چیست؟ همان اردوی جهادی ما
پیام اول این انقلاب بود، جهاد
امید مردم سرپل ذهاب بود، جهاد
جهاد ما سفر از دخمهی تن آسانی ست
جهاد، غیرت اسلامی است و ایرانی ست
جهاد, از غم همسایهها نخفتن ماست
جهاد خدمت هر کارگر به میهن ماست
رسول ما که به مستضعفین تبسم کرد
زبان منبر ما را زبان مردم کرد
علی به شانهی خود بار نان و خرما داشت
حسین ما غم این پابرهنهها را داشت
کسی مباد گرفتار بی پر و بالی
مباد سفره ای از نان و زندگی، خالی
در این مسیر به سرمنزل سفر نرسیم
اگر به داد دل خون کارگر نرسیم
ز جور دانه درشتان چههاست در دل ما
ز آه کوخ نشین، شعلههاست در دل ما
چرا به رشوه بگیرند کرکسان پر و بال؟
و دستبرد زند رانتها به بیت المال ؟
بگو به نان و نمک خوردگان سفرهی ما
بریده است گرانی امان سفرهی ما
اگرچه گاه به پا شد نشست مصلحتی
نه! اقتصادِ رکودی نشد مقاومتی
اگرچه برپا شد محض آبروداری
سیمیناهار نکرده علاج بیکاری
چه عبرتیست در آن مجرم کلان و گران
که با وثیقهی یاران رها شده آسان؟
مباد باز گذارند دست بر روی دست
که انتظار از این قوهی قضاییه هست
هنوز مردم مستضعفند پای نظام
بر این همیشه صبوران سربلند سلام
اگرچه دلنگرانیم از گرانیها
مباد، دشمن ما گرم شادمانیها
به نان خشک اگر سر کنیم سرنکشیم
به بام اجنبیان عاجزانه پر نکشیم
کدام آینه بودهست از شکستن شاد
مبادمان که پریشان شویم و دشمنشاد
به ظلم و فتنهگری، حرف عدل بی معنی ست
و با زبان ستم، صَرف عدل بی معنی ست
چنین مباد که فریاد داد خواهیها
به حیله محو شود در شب تباهیها
شکست، عاقبت باغ های بی برگ است
سپاه تفرقه تنها غنیمتش مرگ است
کسی که هیزم عصیان کشد جهنمی است
کسی که شعله به ایران کشد جهنمی است
به خاک و خون بکشند این قبیله، میهن ما
به نام مردم ما و به کام دشمن ما
ز دودمان شرارند و از قبیلهی دود
مترسکند به دست مَلِک فساد سعود
دریغ، از نظر شعلهها به پرچم ما
شرر زدند به ایران ما به پرچم ما
سلام! پرچم زیبای عشق و ایمانم
سلام! پرچمِ پا تا به سر، مسلمانم
به سبز و سرخ و سپیدت گره زدم دل را
که شعلهوار بسوزم هرآنچه باطل را
ز موجها به تو بردم پناه و خرسندم
که با تو یافتهام، با تو امن ساحل را
میان سینه خود از خدا نشان داری
همان که ساخته آسان هرآنچه مشکل را
چه مادران که به دامان تو گریستهاند
چو در بر تو نشاندند مرغ بِسمل را
تو یادگار شهیدان خونکفن هستی
و زنده میکنی اسم امام راحل را
ز جهل در تو کسی گر نگاه کرده حریص
درآوریم ز جا آن دو چشم جاهل را
سپیدِ چهره تو نور دیده و دل ماست
چنانکه نیمهشبی دیده قرص کامل را
ز سرخی رخ تو اهل خانه دلگرماند
ز سبزی تو معطر کنیم منزل را
به زیر سایهات استاده ملتی نستوه
که فاتحانه گذر کرده این مراحل را
مباد سایه امن تو از سر ما کم
مبینم از شرر تو شبی تُهی دل را
صدایی از نفس راه میرسد بر گوش
نوید نصر من الله میرسد بر گوش
کدام گل که در اندیشهی بهارش نیست
کدام جاده که دلواپس قرارش نیست
مشام کوچه پر از عطر آب پاشیها
در انتظار تو گلدسته ها و کاشیها
به هرطرف که نظر میکنم شهیدی هست
اگر شهید میآرند پس امیدی هست
شهید خیمهاش آنسوی بیکرانی هاست
شهید جلوهی بانوی بی نشانی هاست
شهید! ای به تماشای سورهی کوثر
گرفته بوی فصل لربک وانحر
غریب باش دلا تا به آشنا برسی
غیور باش به شمشیر لافتی برسی
در این زمانهی تردید و شبهه و پرهیز
بیا و دست به دامان دلبری آویز
پیاله نوش ولا از بلا نپرهیزد
فدایی نجف از کربلا نپرهیزد
حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است
حسین کیست که عشق از حسین دم زده است...
اگرچه پیرهنش پاره پاره می آید
هنوز بانگ اذان از مناره می آید
در این شبانه, سرود سپیده باید خواند
در اقتدا به گلوی بریده باید خواند
میان لشکری از نهروانی و جملی
پناه خسته دلان کیست ذوالفقار علی
.
.
#حضرت_معصومه سلام اللهعلیها
#مدح_و_منقبت
#پروانه_نجاتی✍
این زن که خاکقم بهوجودش معطر است
تکرار آفرینش زهرای اطهر است
تکرار آفرینش افلاک بر زمین
تکرار آفرینش عرش مصوّر است
این جلوۀ فرشته صفت این شکوه غیب
بر خاک مینشیند و از خاک برتر است
دست سخاوتش پر از آمال دوستان
چشم محبتش به غریبان مضطر است
همشیرۀ شقایق و همراز رازقی
با آفتاب مشرقی عشق خواهر است
این زن که از نیایش او مست عالماند
معصومه است مریم آل پیمبر است
#وفات_حضرت_معصومه
.https://eitaa.com/madahanpirbakran
.
#امام_زمان
دل را پر از طراوت عطر حضور کن
آقا تو را به حضرٺ زهرا ظهورکن
آخر کجایی ای گل خوشبوی فاطمه(س)
برگرد و شهر را پر از امواج نورکن
#پروانه_نجاتی
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
.
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #استکبار_ستیزی
#بصیرت #بیداری_اسلامی #شعر_پایداری #شهدا
به نام خالق یکتای ما که از ایمان
نهاده بار امانت به گردهی انسان
جهان و هرچه در آن است آزمایش ماست
همهْ زمین و زمان، پردهی نمایش ماست
به قتلگاه خودش میرود نَفَس به نَفَس
کسی که نگذرد از سیم خاردار هَوَس
پُلی شویم که از خود گذشتن آموزیم
نه موج سرکش طغیان که فتنه افروزیم
خوشا به یاری مردم به چشمِ تَر رفتن
جهاد چیست؟ در این جادهها به سر رفتن
و چیست دنیا؟ سیر غم است و شادی ما
و عمر چیست؟ همان اردوی جهادی ما
پیام اول این انقلاب بود، جهاد
امید مردم سَرْپلذهاب بود، جهاد
جهاد ما سفر از دخمهی تن آسانیست
جهاد، غیرت اسلامی است و ایرانیست
جهاد، از غم همسایهها نخفتن ماست
جهاد خدمت هر کارگر به میهن ماست
رسول ما که به مستضعفین تبسم کرد
زبان منبر ما را زبانِ مردم کرد
علی به شانهی خود بار نان و خرما داشت
حسینِ ما غم این پابرهنهها را داشت
کسی مباد گرفتار بی پر و بالی
مباد سفرهای از نان و زندگی، خالی
در این مسیر به سرمنزل سفر نرسیم
اگر به داد دلِ خونِ کارگر نرسیم
هنوز مردم مستضعفاند پای نظام
بر این همیشه صبورانِ سربلند، سلام
به نان خشک اگر سر کنیم سَر نَکِشیم
به بام اجنبیان عاجزانه پَر نَکِشیم
کدام آینه بودهست از شکستن شاد؟!
مبادمان که پریشان شویم و دشمنشاد
کسی که هیزم عصیان کشد، جهنمی است
کسی که شعله به ایران کشد، جهنمی است
دریغ، از نظر شعلهها به پرچم ما
شرر زدند به ایران ما، به پرچم ما
سلام! پرچم زیبای عشق و ایمانم
سلام! پرچمِ پا تا به سر، مسلمانم
به سبز و سرخ و سپیدت گره زدم دل را
که شعلهوار بسوزم هرآنچه باطل را
ز موجها به تو بردم پناه و خرسندم
که با تو یافتهام، با تو امن ساحل را
میان سینهی خود از خدا نشان داری
همان که ساخته آسان هرآنچه مشکل را
چه مادران که به دامان تو گریستهاند
چو در برِ تو نشاندند مرغ بِسمل را
تو یادگار شهیدان خونکفن هستی
و زنده میکنی اسم امام راحل را
ز جهل در تو کسی گر نگاه کرده حریص
درآوریم ز جا آن دو چشم جاهل را
سپیدِ چهرهی تو نور دیده و دل ماست
چنانکه نیمهشبی دیده قرص کامل را
ز سرخی رخ تو اهل خانه دلگرماند
ز سبزی تو معطر کنیم منزل را
به زیر سایهات اِستاده ملتی نستوه
که فاتحانه گذر کرده این مراحل را
مباد سایهی امن تو از سر ما کم
مَبینم از شرر تو شبی تُهی دل را
صدایی از نفس راه میرسد بر گوش
نوید نصر من الله میرسد بر گوش
کدام گُل که در اندیشهی بهارش نیست
کدام جاده که دلواپس قرارش نیست
مشام کوچه پر از عطر آب پاشیها
در انتظار تو گلدستهها و کاشیها
به هرطرف که نظر میکنم شهیدی هست
اگر شهید میآرند پس امیدی هست
شهید خیمهاش آنسوی بیکرانیهاست
شهید جلوهی بانوی بی نشانیهاست
شهید! ای به تماشای سورهی کوثر
گرفته بوی "فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر"
غریب باش دلا تا به آشنا برسی
غیور باش به شمشیر لافتی برسی
در این زمانهی تردید و شبهه و پرهیز
بیا و دست به دامان دلبری آویز
پیالهنوشِ ولا از بلا نپرهیزد
فدایی نجف از کربلا نپرهیزد
حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است
حسین کیست که" عشق" از حسین دم زده است...
اگرچه پیرهنش پاره پاره میآید
هنوز بانگ اذان از مناره میآید
در این شبانه، سرود سپیده باید خواند
در اقتدا به گلوی بریده باید خواند
میان لشکری از نهروانی و جملی
پناه خستهدلان کیست ذوالفقار علی
✍️سروده #مهدی_جهاندار؛ #میلاد_عرفان_پور؛ #محمدرضا_وحید_زاده؛ #پروانه_نجاتی
╰┅───────────┅╯