#بیداری_اسلامی؛ #بصیرت؛ #مقاومت_اسلامی؛ #استکبار_ستیزی؛ #جمهوری_اسلامی_ایران
کدام سمت تاریخ ایستادهایم ؟!!!!
حسین کشتهی شمشیر شد؛ چه خواهی کرد؟
ظهور منتقمش دیر شد؛ چه خواهی کرد؟
بپرس از خودت اهل قیام خواهی بود؟
زمینهساز قیامِ امام خواهی بود؟
امام اگر که بخواند تو را، کجا هستی؟
کجای واقعهی سرخ کربلا هستی؟
برای گندم ری با یزید خواهی شد؟
و یا کنار امامت شهید خواهی شد؟
کجای حادثهها زیستی؟ بپرس از خویش
مدافع حرم کیستی؟ بپرس از خویش
کجای جامعهای؟ مالکی تو یا عمار؟
ببین چقدر شبیهی به میثم تمار
تو سرو باش و بمان روی پا، مقاوم باش
حرم که در خطر افتاد، حاج قاسم باش
✍️ #محسن_ناصحی
#حضرت_زهرا_س_مدح
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #بصیرت
به صورت آدم است و خُلق و خویی چون مَلَک دارد
کسی که دست در چرخاندن چرخِ فلک دارد
خدا از شادی او شاد و از خشمش غضبناک است
خدا از جنس خود روی زمین سنگ محک دارد
علی در عرش با او بود و از شوق وصال او
چنان از خانه بیرون رفته که کعبه ترک دارد
خدا را شکر رزق ما همه از سفرهی زهراست
که شیعه هرچه دارد از همین نان و نمک دارد
هدف کوبیدن غصب خلافت بود در خطبه
وگرنه بانوی جنت چه حاجت به فدک دارد؟
کسی که شیعهی زهراست، وقت یاری مولا
کجا ترس از هجوم شعله و داغ کتک دارد؟
کسی که شیعهی زهراست، وقت یاری مولا
برای جان فدا کردن مگر یک لحظه شک دارد؟
**
گذشت آن روزگار و انقلاب ما پدید آمد
که با آن قصه بیاندازه فصل مشترک دارد
ولایت رکن اصلی بود در تشکیل این امت
و تا روز ظهور این مهر را بر سینه حک دارد
نسیم کربلا پیچیده در پسکوچهی دنیا
خبرهای خوشی این روزها هر قاصدک دارد
ولی در پیچ و تاب فتنهها ریزش فراوان است
که در هر گیر و داری فتنه در دستش الک دارد
برای سربلندی با ولی یکرنگ باید بود
که زیر دست و پا میافتد آن میوه که لک دارد
ندای روشن "هَل مِن مُعین" پیچیده در عالَم
فقط بی سر بیاید هر کسی قصد کمک دارد
✍️ #علی_سلیمیان
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #بصیرت
#قدرت_مقاومت_ملت_ایران
#شعر_پایداری
بی امرِ عشق، گوش به فرمان نمیدهیم
تا مرگ میرویم ولی جان نمیدهیم
دنیا دو بار عمرِ گران را به ما نداد
ما هم دلِ عزیز خود ارزان نمیدهیم
جمع است خاطرِ دلِ ما در مسیرِ عشق
دل را به غیرِ زلفِ پریشان نمیدهیم
مُردن به پای دوست هنوز آرزوی ماست
حتی به مرگ، فرصتِ جولان نمیدهیم
موجیم موج، پا به سرِ صخره مینهیم
کوهیم کوه، خاک به توفان نمیدهیم
مردانِ مرد، اهلِ اماننامه نیستند
جان را به جز به راه شهیدان نمیدهیم
افراسیابها چه به سر پروراندهاند؟
تا زندهایم مُلک به توران نمیدهیم
مردِ مُروّتیم ولی در شبِ نبرد
حتی به خصم، جُرأتِ میدان نمیدهیم
ما وارثانِ خونِ سلیمانیِ عزیز
این خاک را به مُلکِ سلیمان نمیدهیم
گوید اگر کسی بدِ ما را به این و آن
ما عاقلیم و گوش به نادان نمیدهیم
حتی اگر تمامِ جهان را به ما دهند
یک نیم ذرّه خاک از ایران نمیدهیم
✍️ #قادر_طراوت_پور
#بیداری_اسلامی؛ #استکبار_ستیزی
#جمهوری_اسلامی_ایران
آهای اُمت اسلام! بهر پیروزی
دخیل چادر دخت رسول اکرم باش
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی
هَلا در باغ! جایِ باغبان هیزُم شِکن باشد
هَلا زخمِ تبر بر جانِ سَرو و ناروَن باشد
هَلا از خَرمنی یک خوشه گندم سهمِ خان گردد
هَلا گُل! دستمالِ دستهیِ زاغ و زَغَن باشد
مبادا شاخهای از ریشههای خویش دور اُفتد
مبادا! هیچ قومی دور از اَصلِ خویشتن باشد
* *
مبادا تارِ مُویی از سرِ این خاک کم گردد!
مباد آشفته این زُلفِ شِکن اَندر شِکن باشد
الهی روزگارِ مردمانِ خوبِ این سامان
به دور از جنگ و ننگ و قَحط و آشوب و مِحَن باشد
"وطن باشد! نباشم من؛ نباشم من، وطن باشد!"
"الهی تا اَبد! ایرانِ من، ایرانِ من باشد"
مبادا راه را گُم کردن و در چاه اُفتادن
به نامحرم یقین و بر برادر سوء ظَن باشد!
اگر دردیست در این خانه! درمان هم در این خانهست
مَحال است اجنبی دلسوزتر از هموطن باشد!
(چه باک از موجِ بَحر، آن را که باشد نوح کشتیبان)
چه باک از موج! وقتی در دلت حُبُّ الوطن باشد
چه باک از موج! وقتی ناخدایی باخدا داری
زَعیمِ شیعه باید هم حسین و هم حسن باشد
اگر در هر قدم! بیمِ هزاران راهزن باشد
وَگَر در دستِ دشمن تیغ و بَر دستم رَسَن باشد
به خونِ او که رویِ سنگِ قبرش حَک شده سرباز
همه سرباز او هستیم! تا جان در بدن باشد
* *
سه رنگِ سرفرازِ تا اَبد در اِهتزازِ من!
بمان بر تارَک تاریخ، تا مَهدِ کُهن باشد!
همیشه جایت آن بالاست و پایین نمیآیی
مگر! روزی که پرچم روکِشِ تابوتِ من باشد
✍️ #حسین_خزایی
#جمهوری_اسلامی_ایران؛ #انقلاب_اسلامی؛ #مقاومت_اسلامی؛ #شعر_پایداری
چهل سال است میگریم، چهل سال است میخندم
کتاب خاطرات تلخ و شیرینِ پُر از پندم
من از آغاز دل بستم به استقلال و آزادی
ز هرچه زرق و برق آورد شرق و غرب، دل کندم
من آن باغم که دستانی خدایی کاشت بذرم را
سپس ساقه به ساقه زد به ساق عرش پیوندم
نهال کوچکی بودم که از طوفان گذر کردم
تعجب میکند عالَم، اگر سروی تنومندم
مرا فکه، طلائیه، شلمچه، فاو میفهمد
چنانکه لحظههای داغ سرخاخون اروندم
در این عالم که دنیا از زر و سیم آبرومند است
من از خونِ جوانان برومند آبرومندم
کبوترهای خونینپر ز دوشم میپرند و من
به پای بال و پرهاشان هزاران بوسه میبندم
شعارِ «میروم تا انتقام سیلی زهرا،
بگیرم» را زدم با سربلندی روی سربندم
زمین مات ثباتم شد، زمان حیران جریانم
سرود رودِ کارونم، شکوه کوهِ اَلوندم
درون پیکرم روح جوانی میدود امروز
که پُر شور است چشمانم، که پُر شوق است لبخندم
جهان زیباتر از این روزگاران میشود روزی
ومن چشم انتظار وعدهی حقِّ خداوندم
بهارا ! بیتو فروردین فقط تکرار تقویم است
از این تکرار میسوزد همیشه جانِ اسفندم
✍️ #هادی_قاسمی