eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
8.8هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام دار و ندارم نثار مقدم تو فدای ماه عزایت، فدای ماتم تو هزار شکر نَمردم به زیر بار گناه هزار شکر رسیدم به زیر پرچم تو غبار فرش حسینیه آبرویم داد چکید اشک روانم ز دیده از غم تو شنیده‌ام رمضان برتر است از هر ماه قبول می‌کنم آن را ولی محرم تو ... چه ماتمی‌ست که عرش خدا سیه‌پوش است چه غصه‌ای‌ست فراتر ز داغ اعظم تو ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
با اسمت عالمو دیوونه کردی چقد دل می‌بره آوازه‌ی تو واسه‌ت فرقی نداره خوب یا بد فدای لطف بی اندازه‌ی تو همین که اشک می‌ریزم به یادت عزیز چارده معصوم می‌شم بدون تو به هم می‌ریزم اما صدات که می‌زنم آروم می‌شم می‌دونم که فراموشم نکردی می‌گیرم کربلامو آخر از تو منو مادر به دست تو سپرده خودمونیم آقا کی بهتر از تو ؟! به این امّید جون دادی گمونم که قلب مرده‌ی ما جون بگیره بمیرم اونقده سختی کشیدی که این دنیا به ما آسون بگیره یه جوری دوستت دارم که میخام اگه نباشی تو، دنیا نباشه بعیده واسه‌ی بی سرپناها تو کشتی نجاتت جا نباشه هنوزم تشنه‌ی یاری میدونم هنوزم بازه راه خونه‌ت آقا هنوزم خواهرت میخونه با اشک (گلی گُم کرده‌ام می‌جویم او را ) ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
از عمق جان بگو: لبیک یاحسین با هرتوان بگو: لبیک یاحسین با یاد نغمه‌ی، هل من معین او با عرشیان بگو: لبیک یاحسین بر یاری امام، فرقی نمی‌کند با هر زبان بگو: لبیک یاحسین درس نماز را، از او فرابگیر وقت اذان بگو: لبیک یاحسین گاهی حبیب باش، گاهی زهیر باش گه توأمان بگو: لبیک یاحسین سوریه و عراق، ایران و یا یمن در هر مکان بگو: لبیک یاحسین مثل مدافعان، جان را به‌کف بگیر با نقدِ جان بگو: لبیک یاحسین با یاد غربتش، در دشت کربلا گریه کنان بگو: لبیک یاحسین ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم ‌
دلتنگ و پر از تلاطم پنهان، پر از هراس نهانم شبیه راهِ نرفته، شبیه برگِ خزانم گذشت سالی و چشمم ندید کرب و بلا را بگو چه می‌شود امسال؟ واقعا نگرانم سپرده‌ام به خدا پای روضه‌ی تو بمیرم سپرده‌ام به خدا بی غم تو زنده نمانم خوشا به حال کسی که شده‌ست پیرغلامت خداکند که فدایت شود سر و تن و جانم خداکند که نگویند آرزو به دلش ماند مرا ببر به حریمت، ببر هنوز جوانم دلم گرفته و درد فراق درد کمی نیست خلاصه اینکه دوباره به کربلا برسانم ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
هر دم ز آه حسرت تو آه می‌کشم با مقتل شهادت تو آه می‌کشم در آرزوی یک سحر کربلای تو در حسرت زیارت تو آه می‌کشم اصلاً سلام من به امید جواب توست با شوق یک اجابت تو، آه می‌کشم ای رحمت وسیع خدایی! نگاه کن در آرزوی رحمت تو آه می‌کشم قربان آیه آیه‌ی لب‌های زخمی‌ات دائم برای غربت تو آه می‌کشم با یاد ساربان و عقیق یمانی‌ات با لحظه‌های غارت تو آه می‌کشم با یاد خیزران و لب چوب خورده‌ات با آن همه مصیبت تو آه می‌کشم ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
مانند حر و مثل حبیب و چنان زهیر هرکس که ماند پای تو شد عاقبت‌به‌خیر وقتی که دست‌گیر دوعالم فقط تویی حاشا اگر غلام تو مایل شود به غیر در مسلک و مرام تو پیر و جوان یکی‌ست فرقی نمی‌کنند علی‌اکبر و بُریر جهل از دو جبهه با تو به پیکار می‌شتافت گاه از بنی‌امیه و گاه از بنی‌زبیر قوم یهود نیز برای ادای دِین گاهی گرفته‌اند به لب ذکر یاشُبیر دیگر شبیه امّ‌وهب‌ها ندیده است چشم زمانه هرچه در آفاق کرده سِیر حتی مسیح در غم تو گریه می‌کند وقتی سر بریده‌ی تو می‌رسد به دِیْر با هر سلام زائر کرببلا شدیم این راه را رسانده به دستان ما سُدِیر ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
🌹 ﷽ 🌹 💠اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💠 🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺 قسمت سوم ویژگی های حکومت علوی 1_اگر به حضرت مولا(ع) خبر میرسید مسئولی به مردم ظلم کرده، حضرت به طور قاطع با آن مسئول برخورد نموده و ضمن مجازات کردن، او از کار برکنار میکردند. 2_ حضرت علی (ع) در ادامه نامه 53 نهج البلاغه میفرمایند: خودتان را در معرض جنگ با خداوند قرار ندهید. حاکمی که به مردم ظلم میکند، در حقیقت با خداوند در حال جنگ است. انسان بی نیاز از گذشت و مهربانی خداوند نیست. به زیر دستان خود محبت کن و با آنها برخورد عادلانه داشته باش. هیچ موقع از گذشت و بخشش پشیمان نشو و هیچ موقع در مجازات و کیفر شاد نباش. هیچ وقت در خشم و عصبانیت شتاب نکن. هیچ موقع خودت را ارباب و رییس مردم ندان و اگر اینگونه فکر کردی و خود را بالاتر از مردم دیدی و مغرور شدی، قلبت سیاه، از خداوند دور، سستی و ضعف در دین تو ایجاد و به سقوط نزدیک میشوی. 3_ در اصول کافی حدیث قدسی نقل شده است که خداوند میفرمایند: اگر کسی یکی از بندگان مرا اذیت کند، در حال جنگ با من است. پنجشنبه_ 1403/04/14 _ ارسال از مکه مکرمه خداوند یار و نگهدارتان 🌹 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
سلام خواهشاً برای همه ی مخاطبین بفرستید
هدایت شده از 🇮🇷زاغ سیاه🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوشنگ امیراحمدی (ساکن آمریکا): مردم ایران مواظب باشید اطرافیان پزشکیان کشور شما را به اکراین تبدیل نکنند 🔥 ┄┅═✧●📌👇●✧═┅┄ 🎙@zaghsiah
آن روزهای خوب کنار حبیب بود این روزهای آخر عمرش غریب بود از آن جماعتی که به پابوسش آمدند یک تن نمانده بود، خدایا عجیب بود در روضه‌اش برای علی گریه می‌کنم در مرکز خلافت مولا غریب بود مضطر شد آنقَدَر که به دیوار سر گذاشت “آقا میا”ی او دم اَمَّن یُجیب بود گاهی زنان غیورتر از مرد می‌شوند چون طوعه‌ای که بین لئيمان نجیب بود سر روی بام و تن پی مرکب به کوچه‌ها این هم حکایتی ز فراز و نشیب بود دیدند روی خاک، سری غلط می‌خورد این اولین سر است که خَدُّالتَّريب بود.. ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم         
من کوفه را چون مردگان بی‌درد دیدم  نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم  ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاه‌الرجالند  خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند  اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند  عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند   تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد  قـلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد  این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود  این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود   زن‌هـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد  از بام‌ها بر فرق من آتش فشاندنـد  مـن جـان نثار عترت خیرالانـامم  صید بـه خـون غلطیده‌ی بـالای بامم  وقتی که خود را از عطش بیتاب دیدم  عکس لب خشک تـو را در آب دیدم  در موج خون دریای لارا دیدم امروز  از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز  انگـار می‌بینم جراحـات تنـت را  خونین به چنگ گرگ‌ها پیراهنت را   انگـار ‌بینـم لاله‌های پـرپـرت را  پاشیده از هم عضوعضوِ اکـبرت را   انگار می‌بینم که بعد از قتـل یـاران  هم تیرباران می‌شوی، هم سنگ باران   انگـار مـی‌بینم ذبیـح کـوچکت را  زخم گلوی شیرخواره کودکت را  انگار می‌بینم که با اشک دو دیـده  داری به روی دست خود دست بریده  انگار بینم غرق خـون آیینه‌ات را  جای سم اسبان و زخم سینه‌ات را   انگار بینم شمـر مـی‌آید بـه گودال  انگار بینم می‌زنی در خون پر و بال  ...انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد  زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد   من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم  مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم  لب تشنـه از پیکر جـدا گردد سر من  آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من  تنهـا نـه ایـن نامرد مردم می‌کُشندم  در کـوچه‌های شهر کوفه می‌کِشندم  «میثم» شرار از نظم جانسوزت فشاندی  بس کن که دل‌ها را به بحر خون نشاندی ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم     
کارش میان معرکه بالا گرفته بود ‏شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود تنها میان مردم بیعت‌فروش شهر ‏انبوه کینه دور و برش را گرفته بود دلواپس غریبیِ امروز خود نبود ‏اما دلش به خاطر فردا گرفته بود دیدی که از ارادت دیرینهٔ حسین ‏یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته بود با سنگ، پای بیعت او مهر می‌زدند ‏باور نكرد... از همه امضا گرفته بود این شهر خواب بود و ندانست قدر او ‏هر شب برای مردمش اِحیا گرفته بود جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی ‏آن شعله‌ها برای همین پا گرفته بود ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌
به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم به غیر دربه‌دری‌ها پناهگاه ندارم شب گذشته به هر خانه جای بود مرا، لیک به هیچ خانه در این شام تیره راه ندارم ز خستگی‌ست به دیوار طوعه تکیه زدم من و گرنه جز به خداوند تکیه‌گاه ندارم کِشَند جانب دارالاماره با چه گناهم عزیز فاطمه جز عشق تو گناه ندارم به زیر تیغم و بالای بام وقت شهادت حسین از تو جز امید یک نگاه ندارم به راه عشق تو سر می‌دهم که وای به حالم اگر که حرمت عشق تو را نگاه ندارم... غم تو کرده سیه روز من که در همه عمرم قسم به خال تو یک نقطۀ سیاه ندارم سلام بر تو دهم لیک با زبان اشارت نگاه من به تو و طاقت نگاه ندارم... ✍مرحوم 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم         
به زیر تیغم و این آخرین سلام من است سلام من به حسینی که او امام من است سلام من به مرادم به سیدالشهدا که مقتدای من و شاهد قیام من است حسین! ای شده موسی به حرمت تو کلیم که شور عشق تو شیرینی کلام من است چگونه صبر کنم در غیاب حضرت تو که بی حضور تو این زندگی حرام من است اگرچه دورم از آن آستان، دلم با توست که ذکر خیر تو کار علی الدّوام من است... غروبم از غم غربت اگر چه لبریز است خوشم که عطر وصال تو در مشام من است مرا به مژدۀ دیدار تو امیدی نیست غم جدایی تو همدم مدام من است مگر که شهد شهادت به جام من ریزند که در فراق تو چندی‌ست تلخ، کام من است به راه عشق، نخستین فدایی تو منم سفیر خاص توام، این صدای عام من است به متن دفتر فضل مجاهدان بنگر که در وفای تو سرلوحه‌اش به نام من است تویی منادی صوت عدالت انسان که بازتاب تو، فریاد ناتمام من است چراغ زندگی من عقیده است و جهاد حسینی‌ام من و این مذهب و مرام من است... وجود پاک تو را چشم‌زخم تا نرسد دعا به حضرت تو کار صبح و شام من است مباش راهی کوفه به شوق دعوت خلق! در آخرین نفس این آخرین پیام من است بگو که شهد شهادت مرا گوارا باد در این محیط که زهر ستم به جام من است خوشم که بر سر عشقت سرم رود بر باد سر بریدۀ من پرچم قیام من است من این چکامه سرودم که «مسلم بن عقیل» ز روی لطف بگوید «شفق» غلام من است ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌
همیشه تا که بُوَد بر لب مَلَک تهلیل هماره تا که بشر راست ذکر ربّ جلیل درود باد به اوّل شهید راه حسین سلام باد به اوّل قتیل نسل خلیل مؤیّد پسر فاطمه، معلّم عشق محرّم آور ذی الحّجه، مسلم بن عقیل امیر کشور دل، نایب امام حسین که سیدالشّهدا می‌کند از او تجلیل به خط عشق و وفا و شهادت و ایثار پیام اوست طریق و قیام اوست دلیل ز اوج طبع «ریاضی» به مدح او بیتی نزول یافت به طبعم چو آیۀ تنزیل چه شعر نغز و لطیفی، سزد که از این بیت شود دو مصرع ترجیع‌بند من تکمیل «سلام خالق منان سلام جبرائیل سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل» زهی به مسلم و ایمان و عشق و ایثارش که چشم دوخته عیسی به چوبۀ دارش دو دست بسته به بازار کوفه می‌بینم هزار یوسف مصری اسیر بازارش اگر چه در دل شب سر نهاد بر دیوار بُوَد تمامی خلقت به ظِلِّ دیوارش دمی گریست برای حسین دیدۀ او که سیدالشهدا خنده زد به رخسارش کسی که طاعت او طوع گردن ملک است کنار کوچه، شب تیره، طوعه شد یارش ز سیّدالشّهدا لحظه‌ای نشد غافل گواه من شب تاریک و چشم بیدارش نه بر محمّد خود داشت غم نه ابراهیم نه بیم داشت ز فردا و آخر کارش هماره دیدۀ او می‌گریست بر زینب که می‌زنند در این شهر، سنگ بسیارش خدا کند که به دامان مسجد کوفه گلاب اشک فشانم به پای زوّارش «سلام خالق منان سلام جبرائیل سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل» گلوی تشنه چو جا بر فراز بام گرفت به زیر تیغ ز دست رسول، جام گرفت سلام داد، ولی ظهر روز عاشورا ز سیّدالشّهدا پاسخ سلام گرفت هنوز واقعۀ کربلا نیامده بود که او اجازۀ جانبازی از امام گرفت شهادت شهدای قیام عاشورا ز خون مسلم از آغاز انسجام گرفت درود ما به قیام حسینی‌اش بادا که نسل خون و شرف درس از این قیام گرفت «سلام خالق منان سلام جبرائیل سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل» سفیر کوفه که یک آسمان جلالت داشت ندانم از چه به صورت غبار غربت داشت به کوفه وارث یک کربلا مصیبت بود کسی که در دل خود یک جهان محبّت داشت درون خانۀ هانی نکشت دشمن را ز بس وفا و جوانمردی و مروّت داشت نهان ز مردم کوفه لبش به هم می‌خورد در آن سیاهی شب با حسین صحبت داشت قسم به حال خوش آخرین نماز شبش نماز با او، او با نماز الفت داشت میان آن همه دشمن گریست بهر حسین به اشک او قسم، او گریۀ ولایت داشت کنار تربت او می‌شنید گوش دلم دو مصرعی که به حق یک جهان ملاحت داشت «سلام خالق منان سلام جبرائیل سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل» چو خواست تر شود از آب، کام عطشانش برون ز دُرج دهان ریخت دُرّ دندانش سخن ز حنجر خشک حسین می‌گوید دهان غرق به خون و گلوی عطشانش پس از گذشت زمان‌ها به گوش جان همه رسد ز خانه طوعه صدای قرآنش روا نبود که با دست کفر کشته شود کسی که ثانی عباس بود ایمانش قسم به فاطمه هرگز نمی‌رود نومید کسی که دست توسل زند به دامانش «سلام خالق منان سلام جبرائیل سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل» قسم به آن شب و آن رازهای پنهانی قسم به چشم تو هنگام اشک افشانی قسم به همت و ایثار و غیرت طوعه قسم به عزم تو و رادمردی هانی قسم به خون گلوی دو ماه پارۀ تو به اشک نیمه شب آن دو طفل زندانی تو روی بام و دو طفلت کنار شط فرات غریب‌تر ز شهیدان شدید قربانی بریدن سر مهمان و دعوی اسلام هزار مرتبه نفرین بر این مسلمانی چه می‌شود که به قبر تو و دو فرزندت کنم به اشک دو چشمم گلاب افشانی هماره تا که سخن بر لب است «میثم» را به این دو مصرع زیبا کند ثناخوانی «سلام خالق منان سلام جبرائیل سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل» ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌
شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌كس باور نداشت بار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت در نگاهش كوفه‌كوفه غربت و دلواپسی عابر دلخسته جز تنهایی‌اش یاور نداشت بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروش وقت استقبال از او جز سنگ و خاكستر نداشت می‌چكید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگی نخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت سنگ‌ها کی در پی شَقّ القمر بودند؟ آه نسبتی نزدیک اگر این ماه با حیدر نداشت روی گلگون و لب پر خون و چشمان كبود سرگذشتی بین نامردان از این بهتر نداشت سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اش جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
یک سلامِ گرم از این بی سرو سامان شده، به همان آقا که در کوه و کمر حیران شده عید قربانت مبارک ای به قربان سرت کوفیان با کشتن من عیدشان قربان شده! نه غذایم می‌دهند این‌ها؛ نه آبم می‌دهند غم مخور! گفتم بدانی که چه با مهمان شده گیسوانم دست‌پیچ بچه‌های کوچه شد پیکرم بین گذر بازیچه‌ی طفلان شده کار من بر عکس شد با سَر، زمین افتاده‌ام.. بعدِ آن هم پایم از آویز آویزان شده صحبت از سر می‌کنند و حرف خنجر می‌زنند مسلم تو شمر را دیده اگر گریان شده چوبْ‌دست ابن مرجانه لبم را پاره کرد حرف چوب و لب که آمد در دلم طوفان شده از لباسی که به تن دارم خجالت می‌کشم سوختم با روضه‌ی آن پیکر عریان شده! ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم         
انگار در بهشت خدا پا گذاشتیم وقتی قدم به مجلس آقا گذاشتیم در این حسینیه شهدا صف کشیده‌اند اینجا مقدس است که ما پا گذاشتیم با وحدت عقیده به کثرت رسیده‌ایم اینجا بجای واژه‌ی "من"، "ما" گذاشتیم شور و شعور ناب حسینی خویش را در خیمه‌ی عزا به تماشا گذاشتیم زانو زدیم اگرچه در این روضه‌ها ولی دل را میان کرببلا جا گذاشتیم "سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است" ما نیز سر به دامن صحرا گذاشتیم "باز این چه رستخیز عظیم است" در حرم گویا قدم به محشر کبری گذاشتیم امشب هر آنکه آمده مهمان مسلم است حتی خود حسین پریشان مسلم است دلداده‌ای بخاطر دلدار می‌رود "پیک امام " و "محرم اسرار" می‌رود ترسی در او ز فتنه‌ی إبن زیاد نیست با غیرت و شکوه علی‌وار می‌رود او نیز شیر بیشه‌ای از نسل هاشمی‌ست تا قلب فتنه "مسلم کرار "می‌رود در یک نگاه کوفه ابوالفضل دیگری‌ست با شوکت و جلال علمدار می‌رود مسلم نگو بیا و بگو میثم حسین آن میثمی که خود به سرِ دار می‌رود کوچه به کوچه شهر دو صدگونه فرقه را در جستجوی یار فداکار می‌رود مثل عموش خسته از اوضاع روزگار مثل عموش دست به دیوار می‌رود بر دختران آل علی گریه می‌کند هر ساعتی که بر سر بازار می‌رود مسلم اگرچه گرم نماز عشای خویش کوفی سراغ درهم و دینار می‌رود خولی سراغ کعب نی و تازیانه و ... اشعث سراغ نیزه‌ی بسیار می‌رود تیر سه شعبه‌ی دگری می‌کند شکار بازار کوفه حرمله هربار می‌رود دارد سنان به شهر برای خریدنِ سرنیزه‌ای شبیه به مسمار می‌رود با نام و یاد حضرت زهرا توان گرفت بالای بام دارالاماره زبان گرفت جز گریه بر غریبی تو راه چاره نیست بر ظلم‌های کوفه توان نظاره نیست از این به بعد ماه تمام حمیده باش وقتی که آسمان شبش را ستاره نیست اول شهید راه توأم، راضی‌ام حسین "در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست" قاضی شریح خون تو را هم مباح خواند جز حکم قتل صبر تو روی مناره نیست جز تازیانه بر کمر هر پیاده و ... جز تیغ تیز بر کمر هر سواره نیست این مسلخی که دور و بر کوفه دیده‌ام جای سپیدی گلوی شیرخواره نیست اینجا کفن برای تو پیدا نمی‌شود جز بوریا برای تنی پاره پاره نیست إرجع الی مدینه... پدر مادرم فدات إرجع الی مدینه... مجالی دوباره نیست شرمنده‌ام که نامه نوشتم بیا حسین شرمنده‌ام که نامه نوشتم بیا حسین ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم         
قسمت این بود تا که در کوفه تو علمدار پرچمش باشی اصلاً آنجا تو را فرستاده تا سفیر محرمش باشی کوفه دارد دروغ می گوید مردم کوفه اهل نیرنگند اولش دست می‌دهند و سپس همه‌ی شهر با تو می‌جنگند عهد و پیمان کوفیان، مسلم! مثل قوم یهود می‌شکند دل نبندی به مردم این شهر بیعت کوفه زود می‌شکند جمعیت آمده است و مسجد پُر به جماعت نماز بر پا کن مطمئن نیستم به این مردم نیتت را بیا فرادا کن همه‌ی شهر را بگردی نیست یک نفر مردِ مرد در کوفه جز خودت که غریب ماندی، نیست هیچ کس کوچه‌گرد در کوفه مثل هانی یکی دو تا شاید دیگران برق سکه را دیدند به بهای سرت طمع کردند آمدند و تمام جنگیدند اولین روضه‌خوان خودت هستی داری از بوی سیب می‌خوانی روی دارالاماره هم بروی از امام غریب می‌خوانی ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم       
از سر دارالاماره روی بام می‌دهم بر محضرت مولا سلام چشم بد از دورِ چشمان تو دور سایه‌ات بر اهل عالم مستدام کار تو با اهل کوفه شد شروع کار من در شهر کوفه شد تمام شرح حال یار تو در این دیار شد زبانزد بر زبان خاص و عام هر چه گشتم ذّره‌ای پیدا نشد در وجود کوفیان یک جو مرام در نگاه بی بصیرت‌های شهر نیست فرقی بین عامی و امام شب همه در حال بیعت با من‌اند صبح در بازارِ شمشیر و نیام از زبان تُندشان فهمیده‌ام نیست اولاد علی را احترام "یا علی" گفتم، لبم شمشیر خورد ناسزا گفتند بر مولا مدام بر سرم در کوچه آتش ریختند سنگ می‌انداختند از روی بام سر به داری قسمت من می‌شود قسمت تو بی سری در این قیام من همین مقدار می‌گویم، تو را، می‌کِشند اینجا به قصد انتقام با لب خونین تمنا می‌کنم تا کسی بر تو رساند این پیام: بین این نامردها جای تو نیست پای خود مگذار اینجا والسلام ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم        
در شجاعت، منم ابوطالب در ارادت، منم عقیلِ دگر که خدا در پیام خون خدا برگزیدم چو جبرئیل دگر سر نهادم به شانه‌ی دیوار نوحه‌ی یا حسین زمزمه‌ام گرچه در کوچه‌ها اسیر شدم من عزیزِ عزیزِ فاطمه‌ام گریه چاره نکرد دردم را وقتی از دست می‌رود چاره به خدا درد من فقط این است که زن و بچه‌ات شد آواره ای که حتی ندید همسایه سایه‌ی خواهر تو را برگرد صحبت از شام و مجلس‌آرایی‌ست وای... ناموس کبریا... برگرد تیرهای سه شعبه‌ی این قوم سه هدف دارد ای امام الناس سینه‌ی تو... سپیدی حنجر تیر سوم... سلام بر عباس ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم          ‌
روی تو را به چشم دل، از سر دار دیده‌ام جانب مکه پر زند، جان به لب رسیده‌ام حرمت جان شکسته‌ام، در دل خون نشسته‌ام تا که به دست بسته‌ام، ناز غمت کشیده‌ام دیده به شعله دوختم، لحظه به لحظه سوختم هستی خود فروختم، عشق تو را خریده‌ام تن به قضا سپرده‌ام، منّت تیغ برده‌ام بلکه تو خنده‌ای کنی پایِ سرِ بریده‌ام تا بزنم ز زخم تن، بوسه به خاک مقدمت کوچه به کوچه می‌رود، جسم به خون طپیده‌ام از سر بام بر زمین چون تن خود نیفکنم من که ز خاک کوچه‌ها بوی تو را شنیده‌ام هست امیدم از درت، بعد تو نزد خواهرت شود کنیز دخترت، دختر داغدیده‌ام از تو جدا نزیستم، پیش رویت گریستم من سر دار نیستم، نزد تو آرمیده‌ام ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
اگرچه بر سر دارم، ،میا به کوفه حسین هنوز زمزمه دارم، میا به کوفه حسین سلام من به تو ای آفتاب هستی‌بخش چراغ محفل تارم، میا به کوفه حسین نوشته‌ام که بیایی، ولی به صفحه‌ی خاک به اشک خود بنگارم، میا به کوفه حسین میان کوفه غریبانه می‌زنم فریاد امید و صبر و قرارم، میا به کوفه حسین به سنگساری مهمان به کوفه می‌کوشند امام آینه‌دارم، میا به کوفه حسین دراین دیار، به سرنیزه لاله می‌چینند گل همیشه بهارم، میا به کوفه حسین برای آن که نگردی تو بی علی اکبر دمادم است شعارم، میا به کوفه حسین نشسته حرمله درانتظار اصغر تو ببین که واهمه دارم، میا به کوفه حسین پیام آخر مسلم برای تو این است گذشته کار زکارم، میا به کوفه حسین به گریه گفت «وفایی» زمسلم بن عقیل به درد و غصه دچارم، میا به کوفه حسین ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم         
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا