eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
8.8هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️ فاصله اجتماعی را رعایت کنید! ❗️از آدم مشکوک به کرونا ۲ متر؛ ❗️از آدم دروغگو ۱۰ متر ❗️از آدم ریاکار ۱۰۰ متر ❗️از آدم متعصب ۱۰۰۰ متر ❗️از آدم حسود ۱۰/۰۰۰متر ❗️از آدم جاهل و خرافاتی همیشه 🔑فاصله را رعایت کنید تا جسم و روان تان از هر آفتی مصون باشد.
. . چه فكري مي كني اي تير آيا قد اصغر را نمي بيني ؟ مگر بر آستان خيمه مادر را نمي بيني؟ كه خود را مي كشي اينقدر با شدت كه دقت كرده اي اين گونه با دقت كه از زه مي پري اينطور با سرعت؟ هميشه نقطه ي قلب هدف مشكي ست اما خوب دقت كن! كه اين دفعه سفيدي گلوگاهي هدف گشته / به روي دست خورشيد جهان ماهي هدف گشته اگر يك شعبه هم بودي نمي ماند از گلو چيزي چه تصوير غم انگيزي كه تيري با سه تا شعبه  به سوي حنجري رفته / به قصد آفتابي بر وراي منبري رفته / پريشانم از اين برخورد/ گر آبش نمي داديد اين كودك خودش مي مرد چرا تير سه شعبه؟ كه براي كودك تشنه، نبودآب كافي بود براي اين كه بابا بشكند از پا ميان علقمه بانگ "برادر جان مرا درياب" كافي بود / فقط درد علي اكبر براي اينكه از پا در بيايد عاقبت ارباب كافي بود / چرا ديگر علي اصغر؟  چرا شش ماه ي پرپر ؟/ چه فكري مي كني اي تير  هر اندازه مجبوري / هدف كوچكتر است از تو نمي بيني مگر كوري؟ مگر كوري؟   يقينا با چنين فرضي / چنين طولي  چنين عرضي / اگر حتي به بالا ... نه !  به زير گردنش خوردي / به غير از حنجره از صورتش هم قسمتي بردي / مگر حجم گلوي آدم بالغ چه اندازه ست؟  علي اصغر تشنه كه ديگر جاي خود دارد / هزاران نكته در اينجاست كه، فرض نشد دارد؛/ يكي اينكه به اين سرعت  اگر تيري رها گشته / زبانم لال حتما سر از اين پيكر جدا گشته / وگر هم مانده جاي تير و حنجر جابجا گشته / وديگر اينكه  از اين سو گلوي خشك شش ماهه ز جنس نرم غضروف است / واز آن سو نشانه گيري زير گلوي حرمله بسيار معروف است / نتيجه گيري اش از تو ،  شب هفتم هميشه روضه مكشوف است !!!                                مهدی رحیمی ‍ دور ِ لبات زبون نچرخون با هم دیگه میریم به میدون بابا برات جواب می گیرم رو می زنم تا آب می گیرم *امام حسین علی اصغر رو گرفت بالا* آبش بدید می میره آبش ندید می میره حسین،غریب كربلا حسین حسین،شهید نینوا حسین *اعظم ِ مصائب ِ عاشورا و كربلا، عطش ِ، تو دل ِ عطش گمان می كنم اعظم ِ مصائب همین كلمه ی مُنّوا عَلَینا باشه( منت بگذارید بر ما "برای بچه ام آب بیارید")* آی جماعت شما دیگه با شیر خواره كه جنگ ندارید آی جماعت یه جرعه آب بهش بدید محض خدا منت بذارید *كاشكی حسین آب نخواسته بود،یه چیزی درگوشی بگم؟ خیلی جلوی رباب شرمنده شد،خیلی بد شد. بچه داره تو بغل حسین گریه می كنه* بابا چرا صدات عوض شد سمت و سوی ِ نگات عوض شد صدات بابا قلبم و كنده سرت فقط به مویی بنده لبت می خنده *یه جوری امام حسین كنار ِ علی اصغر مستأسل شد،خدا جبرئیل رو فرستاد،گفت: برو زود به حسین تسلیت بگو* چیكار كنم،كجا برم *خود ِ حروم زاده اش گفت: دلم برا حسین سوخت،نشستم زمین شروع كردم گریه كردن،دیدم یه قدم میآد سمت لشكر بر میگرده،چشمش به رباب می افته بر می گرده،مونده چه كنه* چیكار كنم،كجا برم، چه جور بگم علی سیراب شد می گم رباب آب ندادن اما به جاش حسینت از خجالت آب شد *راوی میگه:حسین یه نگاه به خیمه ها كرد،یه نگاه به لشكر،راهش رو كج كرد اومد پشت خیمه ها، قنداقه ی خون آلود علی رو گذاشت روی زمین، با غلاف شمشیر یه قبر ِ كوچلو كند،قنداقه رو گذاشت توی قبر، همین كه دستش رو پر خاك كرد،دید یه صدای ناله میاد،حسین صبر كن آقا، من مادرم آقا،یه بار دیگه بچه ام رو بغل بگیرم آقا* اصغر كه به چهره از عطش رنگ نداشت یارای سخن با من ِ دل تنگ نداشت یارب تو گواه باش شش ماهه ی من شد كشته ی جنگ و با كسی جنگ نداشت بابا چراصدات عوض شد۲ سمت وسوی نگات عوض شد صدات بابا قلبمو کنده سرت فقط به مویی بنده... لبت میخنده۲ * یه جوری امام حسین سر علی اصغرمستاصل شد خداجبرئیل فرستاد گفت برو زودتر تسلیتش بده؛حسین چکار کنه ؟* چیکار کنم؟ کجابرم؟ *خود حروم زادش میگفت:دلم برای حسین سوخت؛نشستم زمین شروع کردن؛گریه کردن دیدم یه قدم میره به سمت لشکر برمیگرده چشمش به رباب میفته برمیگرده؛ مونده چه کار کنه" حسین* چیکارکنم؟کجا برم؟ چه جوربگم۲ علی سیراب شد *باخودش فکر کرد به رباب میگم* میگم رباب آب ندادن اما به جاش حسینت ازخجالت آب شد * حسین؛ امشب خانمها باید دادبزنن..." حسین هرجا نشستی و ایستادی مدد کن خانم رباب رو"حسین ... ازاینجا دارم میبینم هر کی خودشو میزنه اطرافیان دستشو میگیرن؛توخیمه کسی نتونست دست رباب بگیره،انقده لطمه به صورت زد" خودتون روضه خون خودتون باشید، "بسم الله الرحمن الرحیم...یاحسین...۲ "و فدیناه بذبح عظیم..." راوی میگه حسین یه نگاه به خیمه ها کرد یه نگاه به لشکر راهشو کج کرد رفت پشت خیمه ها؛قنداقه ی خون آلود علی گذاشت رو زمین باغلاف شمشیر یه قبرکوچولو کند قنداقه رو گذاشت توقبر همین که دستاش پرخاک کرد دید یه صدا،یه ناله میاد! حسین صبرکن آقا من مادرم آقا یه باردیگه بچه مو بغل بگیرم آقا... اصغرکه به چهره ازعطش رنگ نداشت
. سبک : ستاره بریزید... ایام غدیر است —-دل غرق مسرت است برمهدی مبارک —-این جشن ولایت است گل سرمد-یارمحمد- تاج زبرجد-به سرنهاد به خلایق-عید امامت-جشن ولایت-خجسته باد وصی طاها علی علی –همسر زهرا علی علی علی علی یا علی علی-علی علی یا علی علی فرموده پیمبر –در جحفه به مسلمین ازجانب یزدان –آمد وحیم اینچنین مولا بود حیدر—بعداز من به مومنین پیغام الهی -شد ابلاغ اهل دین بود این –تکمیل رسالت-جشن ولایت خجسته باد شده بر پا – پرچم عزت-خیمه ی نصرت خجسته باد وصی طاها علی علی همسر زهرا علی علی علی علی یا علی علی علی علی یا علی علی هرکس علوی شد در ظل هما بود چون جلوه ی عشقش بر جانها صفا بود نازم به ولایش کاو شاه ولا بود تندیس عدالت یار مصطفی بود به ترنم-آمده خلقت-جشن ولایت خجسته باد متجلی مه رحمت نور محبت خجسته باد وصی طاها علی علی همسر زهرا علی علی علی علی یا علی علی ای وارث طاها قربانم جلالیوه مولود حرمسن حیرانم کمالیوه حسرت چکر عیسی سینونده مدالیوه گویلرده فرشته عاشقدی جمالیوه سنه جبریل ایلدی بیعت جشن ولایت خجسته باد دئدی احسن حسنوه خاقت ای گل جنت خجسته باد وصی طاها علی علی همسر زهرا علی علی علی علی یا علی علی عشاقی علینون کانون ولاده دی چون درد لره درمان شاه اولیاد ه دی لطف ایله علیجان دللر آه و واده دی بیز مست حسینوق گوزلر کربلا ده دی گلور عطر -حسین و تربت -جشن ولایت خجسته باد بو اورکده نغمه ی وصلت عشق زیارت خجسته باد وصی طاها علی علی همسر زهرا علی علی علی علی یا علی علی علی علی یا علی علی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. این عشقی، که به سر من افتاده واسه ی همین حالا نیست، ازلیه مادرزاده هر کی شد؛ خراب حسین آباده برکت اشک مارو ؛ خود بی بی زهرا داده دنیا ارزشی نداره سینه زن خودتو برا کسی خراب نکن بهترین رفیقتم یه روز میره رو کسی بجز حسین حساب نکن همه دین و دنیا حسین خیلی تورو میخوام حسین همیشه بدهکارتم؛ آقام آقام آقام حسین عمریه ؛که دارم ازت میخونم همیشه هوامو داری؛خیلی هم ازت ممنونم فکری کن واسه دل بی سامونم خلاصه دوست دارم؛همیشه به پات میمونم اگه تو ردم کنی کجا برم من دل شکسته رو جواب نکن به خودم همش تو خلوتم میگم روکسی به جز حسین حساب نکن ذخیره ی فردام حسین کس بی کسی هام حسین همیشه بدهکارتم آقام اقام اقام حسین۳ اربابم، تویی تودوای دردم اقاندیدم رودستت؛ خیلی به توعادت کردم دلگیرم،نشونشه آه سردم یه نطری کن ادم شم دوباره میخوام برگردم اگه خواستی آدمم کنی یه روز منو پیش مادرم عذاب نکن آخه مادرم همش بهم میگه رو کسی به جز حسین حساب نکن یار دل تنهام حسین،حرم تورویام حسین همیشه بدهکارتم، اقام اقام اقام حسین سیب سرخی
YEKNET.IR - roze - hafteghi 99.04.15 - haj heidar khamse.mp3
4.91M
💥سبک: 🎤مداح: (ع) یابن الشبیب عمه ام دلش پر غم شد چادر و پوشیه بین قافله کم شد جد غریبم ز روی اسب زمین خورد پیرهنش بر فراز نیزه علم شد "دیدم از دور که با نیزه بلندت کردند  بی سبب نیست که بال و پر تو می ریزد" دامنشان گر گرفت، صورتشان سوخت آتشِ خیمه بلای اهل حرم شد چرخش شلاق ها به بازویشان خورد قامت معصومه ها شکسته و خم شد
روی کسی به جز حسین حساب نکن-سیب‌سرخی-@BeainolHarameain.mp3
8.66M
هر ڪے شد خرابہ حسین ،آباده🍃🌸 برڪت اشڪ مارو خوده بـےبـے زهرا داده✨❤️ حاج‌حسین‌سیب‌سرخے •
4_5769360097620789349.mp3
2.52M
﷽ 📲 فایل صوتے ۱۸۰۷ 🎙واعظ: حاج آقا 🔖 راه نفوذ شیطان را ببندید🔖
. عج تا صبح می خوابند و من تا صبح بیدارم تازه به غیر از درد و دل , من درد هم دارم درمان بیندازی نگاهش هم نخواهم کرد اما به جایش درد بفروشی خریدارم دیروز مجنون بودم و حالا زلیخایم من داستانم , قصه ی در حال تکرارم این کوچه گردی ام برای کوچه گردی نیست دارم نهال عشق را در کوچه می کارم کارم سه شنبه تا سه شنبه التماس توست نفرین به من گر دست از این کار بردارم اشک مرا هر وقت می بینی تفضل کن هر وقت گریه می کنم یعنی گرفتارم من عرضه کردم خویش را , بی مشتری ماندم مانند جنس دور ریز بین بازارم جز کنج این کوچه دگر جایى ندارم من جایى ندارم من ولی این کنج را دارم هرطور باشی زندگی ما همانطور است ابرو گره کردی ، گره افتاد در کارم من فقر را مانند فرزندم بغل کردم نفرین به من گر دست از این کار بردارم امروز که پشت درم خب دستگیری کن فردا که اعلامیه ی ترحیم دیوارم .
سال 98 ═══🌿🌸🌿🌸🌿═══ با این همه گناه ز کویت نراندی ام امسال هم به محرم رساندی ام (هرکسی میتونه این حرفو از زبون خودش بزنه فقط واسه من نیست) با این همه گناه ز کویت نراندی ام امسال هم به محرم رساندی ام پشت سرم دعای تو و مادر تو بود دستم گرفتی و به حریمت کشاندی ام (فرمود هرکسی هر کجا بگه حسین کانهو توی حرمشه فلذا الان توی حرمش نشستی و داری میگی حسین حسین حسین آدم محرم کربلا باشه زیر قبه باشه بگه حسین فکر کن الان زیر قبه حسین نشستی داری میگی حسین بعضیا یه جوری دارن گریه میکنن انگار آخرین فرصتی که تو عمرشون بهشون دادن گفتن بگو حسین آخه فرمود نماز میخونی فکر کن آخرین نماز عمرته گریه هم میکنی فکر کن آخرین مهلتیه که بهت دادن بگی حسین.... شاید بعضیا بگن چقدر زود داری این حرفارو میزنی اما دیگه کار از کار گذشته قافله رسید کربلا دیگه امروز زینب میگفت حسین عباس میگفت حسین قاسم میگفت حسین رقیه میگفت حسین علی اکبر میگفت حسین اما یکیو سراغ دارم زبون نداشت حرف بزنه همینطور نگاه میکرد به باباش گریه میکرد بذار تا اینجا اومدیم اینم بگم این بچه تو بغل ربابه همچین که رسیدن عرضه داشت آقاجان اینجا آب پیدا میشه این بچه اگه تشتش بشه بیتابی میکنه فرمود آری اصلا یه جایی انتخاب کردن بین دو نهر آبه عباسم برو آب بیار خیلی زود وارد روضه شدیم بریم مناجات بخونیم) آقا جانم چون طفل گمشده بغلم کردی ای حسین پیش خودت نشانده و قدری تکاندی ام منت سرم گذاشتی و از میان عرش با نام مادر و پدرم باز خواندی ام میخواهی ام هنوز وگرنه چو دیگران با پول و شهرت از حرمت میپرندی ام (خیلیا دور میشن این شبا خیلیا هم نزدیک میشن دو طرفه است لذا اون مرد ثروتمند نوشتن تو مدینه همچین که دید ارباب این زنگای شترارو بستن که صدا نکنه و شبانه میخوان بی سرو صدا برن از تجار مدینه است همچین که داشت از تجارت برمیگشت برخورد کرد به کاروان گفت آقا کجا میری فرمود دارم از شهر بیرون میزنم هیچی نگفت کجا برای چی و... گفت آقا میشه منم همراهت باشم ثروت و زن و بچه رو همه رو رها کرد یوقت ثروت مانع میشه یوقت شهرتت مانع میشه به حسین برسی همونجا به ارباب گفت آقا میخوام همراهت باشم) میخواهی ام هنوز وگرنه چو دیگران با پول و شهرت از حرمت میپرندی ام آقاجان از کودکی برای شما خیمه میزدم دنبال خویش کوچه به کوچه دواندی ام یک روز بی تو زنده نمیمانم ای حسین با آب و نان و خواهر خود پروراندی ام آید به گوش ناله ی هل من معین تو در زیر دست و پا ته گودال خواندی ام (همون لحظه تو گودال منو دعا کردی آقا میگه دیدم همچین که داره دست و پا میزنه داره برای شیعه هاش دعا میکنه مادرش هم همینطور بود تو اوج درد تو اوج بستر نشینی بچه هارو صدا زد بچه ها بیاین میخام دعا کنم همه بچه ها رفتن وضو گرفتن آماده شدن سجاده رو پهن کردن آخه همیشه میفرمود الجارُ ثُمَّ الدّارُ. اوّل همسایه ، سپس خانه خود همچین که نشستن کنار مادر شروع کرد دعا کردن اللهم عجل وفاتی سریعا دستای مادر که بالا نمیومد حسن زیر بغلارو گرفته بود دستا بالا بیاد خونوادگی اینطوری ان اول برای بقیه دعا میکنن یبار هم که خانم برای خودش دعا کرد اینطور دعا کرد بگذریم از مدینه بریم کربلا امشب خیلی حرف تو کربال داریم) مظلوم کربلا لک لبیک یا حسین تو میکشی مرا لک لبیک یا حسین .👇
. مرتضی حبیبی: 🌺🌺🌺🌺 مولودی خوانی دلنشین ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (ع) از استاد مطیعی در فضای اصفهان که امسال اجرا گردیده است. همانطور که قبلا هم اشاره کردیم این‌ نغمه در سالهای اخیر به وفور توسط مادحین چه درفضای محزون چه فضای شاد در حال استفاده می باشد. 🌺 در کل فضایی محزون دارد و غم خاصی در آن نهادینه است. مناجات های دلنشینی در این‌ نغمه اجرا گردیده است. مناجات: شبانگهان که منادی.... در همین کانال تحلیل شده است، جستجو کنید🔍 اما وقتی می خواهیم از این نغمه در فضای و شاد استفاده کنیم می بایست تغییراتی در فضای نغمه ایجاد کرد. ❗️مهمترین تغییر اساسی در فضای تغییر در و و استفاده از سیلابهای کوتاهتر در سبک است. در این سبک از استاد مطیعی سرعت و تمپوی کار در لحظاتی بالا می رود و در ادامه کلمات بصورت سیلابهای کوتاه و رگباری و پشت سرهم ردیف می شود که بر حس حماسی و شور و شعف سبک می افزاید. همان جمله اول سبک را چند بار گوش دهید👂 "وقتی که میشنوم اسم مشهد و دلم میلرزه" ... سرعت انتقال حروف به روی همدیگر را توجه کنید. 🌹🌹🌹 نکته دیگر❗️ اجرای مولودی بخصوص در این نغمه میبایست در گامهای مختلف و متنوع صدایی انجام گردد بخصوص جاهایی که سرعت سبک پایین می آید. ❗️سرعت انتقال گام ها در مولودی نیز نسبت به فضاهای محزون سریعتر است. ❗️پس جایی که سرعت سبک کم‌ می شود باید بر تغییرات گام صدایی تمرکز کنیم. به این قسمت سبک‌ گوش دهید🔰 "گنجشکی بی آشیونم"... تا آخر همین قسمت در سه پله گام صدا به سرعت بالا می رود اما سرعت کلمات کم شده است. 🌺🌺🌺🌺 ❗️نکته دیگر که فضای نغمه را به سمت شعف و شادی می برد، شعر و کلام سبک مورد نظر است، که البته جای بحث زیادی دارد که در این فرصت مجال نیست. 🌺🌺🌺 همین نکات ریز که بسیاری از مادحین از آن غافل هستند،باعث می شود که سبک مولودی در این نغمه و سایر نغمات به فضای شادتر و شورانگیزتری تبدیل شود. بشنوید این سرود دلنشین از حاج میثم‌مطیعی 👇👇👇👇👇 کانال آموزش ذکر عشق 👇 . 💥سبک: 🎤مداح: 🌷 (ع) وقتی که میشنوم اسم مشهدو دلم میلرزه وقتی که میبینم عکس گنبدو دلم میلرزه اسم تو رو لبمه ذکر روز و شبمه عشق تو دار و ندارم بی حرم نمیتونم... سر کنم، نمیدونم... بغضمو کجا ببارم... گنجشکی بی آشیونم دور از تو سرگردونم «یا معین الضعفا یا غریب الغربا یا علی موسی الرضا» صوت نقاره خونه که میرسه دلم میلرزه لحظه ی عاشقونه که میرسه دلم میلرزه دلخوشم به این حرم تا میام سبک میشم خوبه که شما رو دارم مثل این کبوترم جز حرم کجا برم؟ جز حرم کجا رو دارم؟ مهر تو شد، سایه بونم آقای مهربونم! «یا معین الضعفا یا غریب الغربا یا علی موسی الرضا» زنده میشه دل مرده با دم مسیحای تو وا میشه گره از کار ما همه با دستای تو میرسن، روزای خوب میگذرن، روزای سخت اوضا اینجور نمیمونه ازدواج، آسون میشه خرجشم، ارزون میشه کم میشه اجاره خونه این دولتم، آخراشه واقعا خسته نباشه! "راه حل با جووناس عزم ما مشکل گشاس چشم ما به صبح فرداس" .
32 روز تا عید ولایت حکایت شده که به شافعی گفتند: درباره علی علیه السلام چه می گویی؟ گفت:چه گویم درباره کسی که دوستانش بواسطه ترس و دشمنانش به علت حسد ،فضائل او را پنهان نمودند ولی باز هم آنقدر فضائل و مناقب او شیوع یافت که شرق و غرب عالم را فرا گرفت. (انوار البهیه شیخ عباس قمی ره،صفحه 54) فضل او را دشمنش کتمان نموده از حسد شیعه هم آن جور که باید ز فضلش دم نزد شرق و غرب عالم از مدحش اگر چه پر شده حقّ ِمدح او نمی گردد ادا تا به ابد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
مداحی آنلاین - اسم جاویدانه حسن جانه - حسین طاهری.mp3
3.67M
💥سبک: 🎤مداح: کربلایی (ع) اسم جاویدانه حسن جانه عشق بی پایانه حسن جانه روح با ایمانه حسن جانه جانان حسن عالم همه مهمان سر خان حسن رویاییِ مجلسِ محبان حسن باب الکرمِ صحن خراسانِ حسن حلوای شیرین الی الابد حسن مادر یادم داده بگم مدد حسن "ای جانم ای جانم جانم امام حسن" مولای خوشنامه کریمانه آیه ی اطعامه توو قرآنه به به چه آقایی حسن جانه ارشد حسنه فرموده خدا ابامحمد حسنه اونی که شبیه ترِ به احمد حسنه واسه علی آینه ی تمام قد حسنه میخنده یعنی که طعم عسل منم میتازه یعنی که ضرب الاجل منم پرچم دار حیدر توی جمل منم "ای جانم ای جانم جانم امام حسن"
مداحی آنلاین - ای دل دل شکستگان - محمود کریمی.mp3
5.91M
💥سبک: 🎤مداح:حاج (ع) ای دل دل شکستگان، عاشق و مبتلای تو روح گرفته آبرو، از نفس صفای تو نغمه ی عشق عاشقان، زمزمه‌ی ولای تو بود و نبودِ عالمی، در نعم از ولای تو ای حرم غریب تو، کعبه‌ی قلب ما حسن کریم آل فاطمه، امام مجتبی حسن "پاره جگر امام حسن" روز ازل سرشته شد، با غم تو آب و گلم بقیع بی چراغ تو، چراغ روشنِ دلم نقل حدیث عشق تو، نقل مدام محفلم کرامتی که بنده ام، عنایتی که سائلم مرا مران مرا مران، از خویش یا حسن نمیشوم نمیشوم، از تو دمی جدا حسن مرغ پریده ی دلم، خدا خدا خدا کند گرد مدینه گردد و، تو را تو را صدا کند بلکه خدا برای تو، مرا مرا فدا کند تیغ فلک هزاران بار، اگر سرم جدا کند نمیشوم نمیشوم ، از تو دمی جدا حسن "پاره جگر امام حسن"  ای به سرشک فاطمه، شسته شده مزار تو مهدی صاحب الزمان، زائر بی قرار تو بهشت قرب اولیاء، هماره در جوار تو از تو کسی غریب تر، نبوده در دیار تو ستم کشیده روز و شب، ز غیر و آشنا حسن "پاره جگر امام حسن"
💠ماجرای تکان‌دهنده از شهیدی که تک فرزند خانواده بود و زنده زنده سرش رو بریدند ولی زبونش رو باز نکرد تا عملیات لو بره‼️ عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت😳 تک فرزند خانواده هم بود😍 زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه😇 مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم...😊 عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته☺️ اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب😇 فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه...😱 بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن😰 پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود😇 قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...😳 تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته...😔 اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد...😓 زمزمه لغو عملیات مطرح شد.😲 گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده🤔 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...😊 عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت😭 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...😔 اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند...😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره😓 وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین😔 یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟😔 گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم...😳 مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...😭😭 💔شادی وروح شهدا صلوات💔 ✍راوی: محمد احمدیان از بچه های تفحص 🌷🌷🌷🌷🌷 @valyamr_pirbakran
بر اساس خاطره ای حقیقی از خادم حضرت_رضاعلیه السلام ..... 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ساعت خدمتم تمام شده بود و مطابق رسم همیشگیم ، روبه روی ضریح دستی بر سینه نهادم و به رخصتی بر مرخصی از حضرت ، به گامهایی کوتاه ، حرم را ترک کردم به استراحتگاه خادمین که می آمدیم ، هرشب میهمان احسان و کرامت علی بن موسی الرضا بودیم و ظرف غذایمان آماده روی میز بود از روزی که همای سعادتِ خادمیِ حضرتِ رضا، بر شانه ام نشسته بود ، با خود عهد داشتم جز لقمه نانی به تبرک ، از سفره ی حضرت برندارم و غذای سفره خانه را هر شب به نیابت از امام رئوف بر زائری هدیه نمایم لباس خدمتم به صد آداب از تن در میآوردم و به سلام و صلواتی کنار مینهادم ، ظرف غذا را در دست میگرفتم و میان رواق، به راه می افتادم بیشتر شبها لقمه ی حضرت یا نصیب پیرزنی میشد که عصا زنان دنبال غذای تبرکی بود ، یا پدری که کودکی بیمار، روی صندلی چرخدار را به سمت پنجره فولاد حرکت میداد... آن شب ظرف غذا محکمتر از همیشه در دستانم جا خوش کرده بود و از کنار هر پیرزن و یا بیماری که رد میشدم، دل نداشتم بفرمایش زنم مات از بُخلِ خویش ، حدیث نفس میکردم و متحیّر مانده بودم امشب چه پیش آمده دلم را که دریایش قطره گشته... همچنان میان رواق ها گام برمیداشتم و عنانِ عقل را به دستِ دل سپرده بودم که ناگاه در مقابل پدری به همراه پسرک خردسالش، میخکوب شدم... مرد جوان آنقدر خوش لباس بود و کودکش آنقدر مرتب لباس پوشیده بود که یقین کردم دلم ، مسیر را اشتباه آمده و باید راه کج کنم، اما چه کنم که قدم از قدمم پیش نمیرفت و ظرف غذا در دستانم شل شده بود... دل یک دله کردم و غذا را به دو دستم پیش آوردم: بفرمایید آقا، لقمه ی حضرت است... از طرف آقا علی بن موسی الرضا هدیه به شما... حرفم هنوز تمام نشده بود که پسرک چشمانش برقی زد و غذا را از دستانم گرفت، صورت کوچکش را روبه ایوان طلای حضرت چرخاند و به همان لحن کودکانه اش گفت: وااای آقا ممنون، مادرم راست میگفت از پدرِ مهربان هم ،مهربان ترید... آنگاه در ظرف را باز کرد و به خوشحالی ادامه داد: بابا قاشق هم برایم گذاشته اند... پدر که صورتش غرق اشک شده بود ، آرام پرسید: _چگونه محبتتان را جبران کنم؟ هنوز از آنچه پیش آمده بود، متحیّر بودم و به کلماتی در هم ریخته پاسخش دادم: _ من کاره ای نبودم آقا، لقمه حضرت بود، سهم و روزیِ پسر دوست داشتنیِ شما مرد که حال کنار پسرش نشسته بود تا پسرش همان گوشه ی رواق غذایش را نوش جان کند، راویِ ماجرایش شد: - میخواستم برای زیارت وداع بیایم و پسرم را گفته بودم در هتل بمان و با من حرم نیا؛ زیارتم طول میکشد ، طاقت کودکانه ات طاق میشود و حال زیارت را از من خواهی گرفت پسرم پذیرفته بود در هتل بماند ولی همسرم اصرار داشت که باید برای خداحافظی پسرمان هم بیاید هرچه بهانه میتراشیدم ، پاسخی میداد؛ تا اینکه مادرش آمد ، کنارش نشست دستانش را گرفت و به یقینی عجیب گفت: عزیزِ مادر؛ با پدر همراه شو، هیچ نگرانی هم به دلت راه مده؛ امام ، پدرِ مهربان است؛ هرچه خواستی از خودِ امام بخواه... خلاصه به اوقاتی تلخ دست پسرم را گرفتم و به حرم آمدیم... زیارت خواندنم طولانی شده بود و پسرم این پا آن پا میکرد، ولی من هنوز دل نداشتم امام را وداع گویم سرِ نماز بودم که مرتب کودکم ، گوشه ی کتم را میکشید و میگفت بابا دیگر خیلی گرسنه ام، زمانِ رفتن نشده؟ آنقدر جملاتش مکرّر شد که کلافه نماز را سلام دادم و به عتابی گفتم: مگر مادرت نگفت هرچه خواستی از خودِ آقا بخواه؛ آنگاه انگشتم را به سوی ضریح اشاره کردم و گفتم به آقا بگو گرسنه ام؛ بگذار زیارتم تمام شود و سر نمازِ بعدی که ایستادم ، دیدم پسرم رو به ضریح صدایش را آرام کرد و زیر لب زمزمه کرد: آقا واقعا گرسنه ام... دروغ نمیگویم... آنقدر مظلومانه به امام درددل کرد که هرگونه بود نمازم سلام دادم و حرم را ترک کردم؛ هنوز چند قدمی نیامده بودیم که شما با ظرف غذایی از راه رسیدی... و حال من هم کنار پدر نشسته بودم و بر راءفت امام رئوف اشک میریختم که پسر غذایش را تمام کرد و رو به حضرت باز به همان لحن کودکانه گفت آقا ممنون...سیر شدم... @valyamr_pirbakran
. شب اول (ع) بنداول ازهم گسستم،خسته ی خسته ام،نامه نوشتم که بیا بشکنه دستم دلم غمینه،حرفم همینه، آقابه جون زینبت برگردمدینه آقامی ترسم ازبلاشون،ازطعنه هاشون،طرزنگاشون بدم میادازاین حیاشون،ازنقشه هاشون،بغزدلاشون میا کوفه وفانداره بنددوم خیلی پلیدن،خیری ندیدن واسه سرپاکت آقا نقشه کشیدن دل بی فروقه،کوفه شلوغه حرفاونامه همش آقادروغه نقشه دارن برای حنجر،برای خواهر،برای زیور وای ازگوش پاره ی دختر،سربی معجر،ازدل مادر میاکوفه وفانداره بند سه وای اززمونه،بادخزونه آقاشنیدم که سر اکبرگرونه من میکشم آه،ازسینه جانکاه دارم میبینم پیکرت کنج قتلگاه وای وای وای وای صدپاره پیکر،بی یارویاور،غریب مادر وای وای وای وای بریده حنجر،بمیره نوکر،بردن انگشتر میاکوفه وفانداره بدهکارحسین(ع) مهدی منصوری التماس دعا 👇
✅📣📣📣 ^به توان کتاب^ 📚📚📚 🔼🔼🔼 گام سوم💬 گامی متفاوت👉👉👉 🎬 این بار به همراه تحلیل فیلم...🔎🔎🔎 چگونه تحلیل کنیم🖊🖊🖊📝 🔖یتیم خانه ایران🇮🇷🖤🇮🇷🖤🇮🇷🖤......... !!!!!! ❇️ تماشا کن ، تحلیل کن و هدیه ببر!!🕺🕺🕺🎓🎓🎓 🖊جهت ثبت نام در مسابقه به آی دی مراجعه کنید @modiriyat_farhangi_es اطلاعات بیشتر در پوستر👆👆👆👆
💠 درس مداحی 🔅 جلوگیری از خشکی گلو 1️⃣ 👆 ✍️ : در پی پاسخ سوال یکی از اعضاء::: ⏪چگونه یک مجلس را شروع کنیم؟ ◀️◀️◀️الف ) خواندن خطبه های کلی 1- ساده مثل فرستادن صلوات و گفتن بسم الله الرحمن الرحیم 2- مفصل : —- فرستادن درود بر اهل بیت با فرستادن یک یا سه صلوات —- یا صلوات بر حضرت فاطمه زهرا (س) اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ —- گفتن بِسمِ اللّه الرّحمنِ الرّحیمِ ، و حمد الهی با عبارتی نظیر الْحَمْدُ لِلَّهِ بِجَمِيعِ مَحَامِدِهِ كُلِّهَا عَلَى جَمِيعِ نِعَمِهِ كُلِّهَا " و یا با این عبارت " اَلْحَمْدُ للهِ عَلى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ، وَالْحَمْدُ للهِ عَلى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ" —- سلام دادن به اهل بیت با عباراتی نظیر "اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ " ◀️◀️◀️ب ) خواندن عبارات مناسبتی 1- خواندن فراز مربوط به امام از دعای توسل نظیر این فراز برای شب شهادت امام حسن عسگری (ع) يا اَبا مُحَمَّدٍ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ 2-خواندن فراز سلام در زیارت عاشورا در ماه محرم اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ ، عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيٰارَتِكُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن 3-خواندن صیغه ی توبه یا مناجات از دعاهای ماثور در برنامه های مناجاتی نظیر کمیل ، خمس عشر، مناجات امیر المومنین (ع) در کوفه و ... مثلا این فراز گلچین شده : اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الاَمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَلابَنُونَ مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ وَارْضَ عَنّى بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ وَفَضْلِكَيا ذَاالْجُودِ وَالاِحْسانِ وَالطَّوْلِ وَالاِمْتِنانِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ یا این فراز اللَّهُمَّ لاَ أَجِدُ لِذُنُوبِي غَافِراً وَ لاَ لِقَبَائِحِي سَاتِراً وَ لاَ لِشَيْءٍ مِنْ عَمَلِيَ الْقَبِيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ وَ بِحَمْدِكَ ظَلَمْتُ نَفْسِي یا صیغه ی توبه مثل اَستَغفِرُ اللّهَ الّذِی لا اِلهَ الاّ هُو، الحَیُّ القَیّوم ، الرّحمنُ الرّحیم ، ذُوالجَلالِ وَ الا کرَام ، مِن جَمِیعِ ظُلمِی وَ جُرمِی وَ اِسرَافِی عَلَی نَفسِی وَ اَتوُبُ اِلَیهِ 4 – سایر دعاهای زیبا از قرآن يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا (یوسف 88) یا مواری که با ذوق افراد مسلط به زبان عربی تنظیم می شود مثل یا ربَّ الحسین ، بحقِّ الحسین ، اِشفِ صدرَ الحسین، بظهورِ الحجّه ◀️◀️◀️ج) دعای سلامتی برای امام زمان اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیِکَ الحُجَّهِ بنِ الحَسَنِ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 وقتی که مداحی می کنم و نمی دانم چکار کنیم ؟ جمع شدن آب در دهان که باعث مكث در صحبت و خواندن می شود، می تواند: الف : معلول استرس باشد. 1- مصرف کربوهیدرات ها ،‌ همچنین سایر غذاهایی که سرشار از ویتامین است، یا داروهای گیاهی می تواند به این موضوع کمک کند. 2. قبل از حضور در مقابل جمع، با یاد خدا و توکل بر او، نفس های عمیق بکشید، این کار باعث افزایش کنترل بر روی خودتان می گردد. ب : ناشی از بیماری باشد. 1- بیماری های مربوط به دندان و لثه و عفونت های آن که باید به دندانپزشک مراجعه شود. 2- بیماری غدد و مجاری بزاقی که باید به متخصص گوش و حلق و بینی مراجعه کرد ج : مربوط به غذاهایی که خوردیم باشد. 1- مصرف زیاد غذاهایی با طبع سرد مثل گوشت گاو، نان جو، ماهي، مرغ ماشيني، کره، گل کلم، کرفس، گيلاس، مرکبات، زرشک، کشک، ماش، باقلا، قارچ، ريواس، زردآلو، آلو، سيب، گلابي، انار، بادمجان، نخودفرنگي، گوجه‌فرنگي، توت فرنگي و شلغم و ... 2- خوردن انواع شیرینجات مثل شکلات و آبنبات و ... 3- خوردن فلفل و خردل ، غذاهای تند و ادویه دار د: بدلیل فکر کردن به غذا باشد. 1- فکر کردن به غذا ممکن است ناشی از گرسنگی باشد که باعث افزایش ترشح می شود. 2- بخاطر برمشام رسیدن بوی غذا، نان داغ، سیب زمینی سرخ