eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
9هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. (سلام الله علیها) 🎤 پائین تر از آنیم ز بالا بنویسیم یا این که بخواهیم شما را بنویسیم ما کوزه ی اندیشه ی مان کمتر از آن است تا این که بخواهیم ز دریا بنویسیم آن قدر به ما وقت ملاقات ندادند تا گوشه ی چشمی ز تماشا بنویسیم ما را لُکنت محض آفریدند تا مدح تو با لهجه ی موسی بنویسیم هر جا که حسین بن علی حک شده باید زیرش مددی زینب کبری بنویسیم ... از وسعت نوری بنویسیم که تابید ای نقطه ی تاریک حوالی تو خورشید بسیار شنیدیم ولی کم ز تو گفتند ناگفته زیاد است اگر هم ز تو گفتند بر روی زمین از تو بگوییم چگونه ای شیوه ی تفسیر تو در عرش نمونه لب باز کنی هر چه نفس بند می آید از حنجرت آیات خداوند می آید پیوند صمیمانه ی دریا زده بر باد آرامش آمیخته با لهجه فریاد قول تو فصیح است بدان گونه که زهرا این غرش شیر است همان گونه که مولا دستی به درِ قلعه ی خیبر زد و از جا لا حول و لا قوة ای وای مبادا... ای کوفه به خاطر بسپار این عظمت را در دست اگر تیغ دو صد مرد ندارد بر پای اگر از تاختنش گرد ندارد پیشانی او پارچه زرد ندارد این دختر مولاست هم آورد ندارد ای کوفه به خاطر بسپار این عظمت را گاهی که به ناگاه گذر می کند از راه با طرز وقاری که برش کوه شود، کاه خورشید فرا روی وی و پشت سرش ماه جز این نبود منزلت دختر یک شاه ای کوفه به خاطر بسپار این عظمت را ای کوفه چه زود این همه از یاد تو پر زد این لکه ی ننگ از چه ز دامان تو سرزد زینب که دمی راهی بازار نمی شد از معجر او باد خبردار نمی شد اکنون به چه جرم است وِ را کوچه به کوچه... دشنام، تماشا، سر بر نیزه، چه و چه ... 👇
1. الهی به دل غم گرفته.mp3
6.24M
( علیه السلام ) 🎤 ( خلصنی الهنا ... یارب ) تکرار الهی به دل غم گرفته الهی به دل ماتم گرفته الهی به نفس های بریده الهی به دل در خون طپیده خدا خدا خدا میخوام حاجت بگیرم همین الان بمیرم خدا خدا خدا ( خلصنی الهنا ... یارب ) تکرار
2. بابا از این زمین.mp3
10.63M
( علیه السلام ) 🎤 زبان حال و گریز به سالار عقیلی بابا، از این زمین دلم گرفته كه بابامو ازم گرفته دنیا رو موج غم گرفته، بابا بابا ، هر دختری عشقش باباشه عاشق حرفا و صداشه میخواد كه بی بابا نباشه ، بابا چشام داره می باره اما به روت می خندم با چه دلی می دونی زخم تو رو می بندم بمون پیشم كه با تو به سینه غم نمیاد چی كار كنم باباجون ، زخم توهم نمیاد بابا، آروم نداره این دل من از وقتی گفته اُم اِیمَن از بی حیاییای دشمن بابا، بگو دروغِ اینكه اینجا ما رو میارن چون اسیرا دروغِ حرفِ نون و خرما بابا نگو درسته كه دل رومیدن آزار بابا نگو كه راسته قِصه ی كوچه بازار نگو یه روز می بینم سنگ بارونِ سرا رو نگو یه روز می بینم غارت مَعجرا رو ... ؟؟؟
. ( علیه السلام ) 🎤 ای خدا دلم گرفته برا غصه های مولا برا داغ روی قلبش از غم فراق زهرا دیگه تیر آخره حضرت زهرا سلام الله علیها، روایت میگه :آخرین كسی كه شفاعت میكنه، خانم حضرت زهرا سلام الله علیهاست، دیگه میاد جارو میكنه كف محشر رو، دیگه اونی هم كه امام حسین نبردتش دیگه، خیلی جامونده ها، من و توییم دیگه، ان شاءالله ما میمونیم، تا زهرا سلام الله علیها بیاد ما رو ببره یكی دو تا كه نبوده غم و غُصه های حیدر غم محسن ، غم زهرا، غُصه ی مرگ پیمبر غُصه ی درِ شكسته غُصه ی خونه ی سوخته مَرد پست بی حیایی كه در و به سینه دوخته ریختن توو خونه، یكی دوتا نه، فاطمه، پشت در افتاده، خاك به دهنم، بعضی ها می گن، در كنده شد، افتاد رو زهرا سلام الله علیها، خونه ی علی كه خونه ی من و تو نبوده، راهی نبوده، مجور بودن پاشون رو بذارن رو در، ریسمان انداختن گردن علی، كشون، كشون دارن میبرن، علی رسید بالای سر فاطمه، صحنه چی بوده؟ عبا رو از دوش برداشت، انداخت رو فاطمه.....عباس كجا بودی، كاش بودی، كاشكی میومدی، تو حسابت با حسین علیه السلام فرق میكنه ، با حسن ، كاشكی بودی شمشیر رو میكشیدی ... مرتضی رفت و تموم شد غُصه هاش ولی امشب آخرِ دردهای حیدر اول غُصه ی زینب حالا این زینب و نخل غم كه میزنه شكوفه حالا این زینب و این سنگای بی حیای كوفه ( كار زینب شروع شد ، زینب جان آماده ای ؟ ) زینب و داغ برادر زینب و فراق دلبر زینب و رخت اسیری چی بگم ؟ الله اكبر پیش چشماش كه دو دریاست گل یاس و تیغه ی داس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، می فرمایند ، شهادت حق ماست. اما اونی كه امام زمان رو می سوزونه اینه: پیش چشماش كه دو دریاست گل یاس و تیغه ی داس آسمون كاشكی خرابشی زنجیر و ناموس عباس ؟ میشه همچین چیزی ؟ قمر بنی هاشم از بالا نیزه تماشا كنه، غل و زنجیر بندازن، دست و بازوی زینب رو ببندن ... .👇
4_5947212008993589530.mp3
3.21M
🎤 ✍ 🌹 دل ديوونه غزل ميخونه داره نواهاي عاشقونه دل به كمند رضا افتاده دخيل پنجره ي فولاده زائر مسجد گوهرشاده رضا رضا رضا يابن الزهرا ♦️♦️♦️♦️♦️♦️ حرم زیباش عرش و شکافته پرچم سبزش رو زهرا بافته شمیم عطر حرم از یاسه آئینه هاش بهتر از الماسه بانی سقا خونش عباسه رضا رضا رضا یابن الزهرا ♦️♦️♦️♦️♦️♦️ آرزوشه حضرت سلیمان بخره انگشتر از خراسان پیغمبرا واسه اون می میمیرن همه تو صف شبیه زنجیرن نوبت جارو کشی می گیرن رضا رضا رضا یابن الزهرا ♦️♦️♦️♦️♦️♦️ میون دستم یه کاسه گندم تودلم عشق امام هشتم بانگاهش دل من شاعر شد از راه دور دل من زائر شد بلیط مشهد من صادر شد رضا رضا رضا یابن الزهرا
1. خدا داند.mp3
11.78M
( علیه السلام ) خدا داند ، خدا داند مُردم ز ظلم و جور اعدا علی ای کاش ، علی ای کاش هرگز نمی آمد به دنیا ( گر زنده هستم ، نیمه جانم من زخمیه زخمِ زبانم ... ) چه ها کرده ، چه آورده ، شامی به روزگار سجاد همه بودند ، همه هستند از جورِ شامی رفته بر باد ( گویم به همراهِ اسیران ای تشنه لب ، مظلوم حسین جان ... ) از این سو عمه ام زینب از غم ، گریبان پاره میکرد از آن سو مادرِ اصغر برنیزه ها اشاره میکرد ( لیلا و نجمه ، دیده گریان من مانده بودم مات و حیران ) تو ای نیزه ، بیا به چشم من فرود آ نبینم تا ، چنین بر نی خونین گلویِ خشکِ بابا ( لطفی تو ای نیزه به ما کن راسِ حبیبم را رها کن ) روضه ای که تقدیمتان شد ، یکی از بهترین نمونه های آموزش است ، بر سبک بیا مولا ... .
. |⇦•ام البنین دیگر پسر ..... سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج حسن خلج ●━━━━━━─────── خانم ام البنین در مقام و شأن و منزلت ایشون، همین بس که بهر حال این قابلیت رو این خانوم داشت که زیر یک سقف باامیرالمومنین زندگی کنه و به بچه های حضرت زهرا خدمت کنه... خیلی قبل تر از این حرفها هم خواب دید که یک قرص قمر و سه ستاره از آسمون در دامنش فرود آمد، به پدرش عرض کرد که بابا من همچین خواب دیدم، پدرش هم انسان روشنی بود، خیلی انسان روشن و اهل ولایی بود. پدرش گفت :بابا ازدواجی خواهی کرد که ثمره ازدواج چهار پسر، هر چهار پسر عالم را روشن می‌کنند، یکی از بقیه قوی تر و بزرگتره، بقیه ستاره اند پیشش ،بعدها که حضرت امیر،عقیل رو فرستاد برای خواستگاری، حضرت عقیل فرمود: به پدر ام‌البنین که برادرم امیرالمومنین خواستگاره، او اینقدر معرفت داشت که عرض کرد: شما به آقا بگید، ما باید منت بکشیم دختر ما بیاد به کنیزی خونه شما! از ابتدا هم بی بی آمدن تو خونه امیرالمومنین، یکی از مقاصد مهمشون خدمتگذاری به بچه های حضرت زهرا بود... بعد هم که عاشق و دلباخته امام حسین شد، بچه ها را جوری تربیت کرد که اینها جز به فدا شدن برای امام حسین به چیز دیگه ای فکر نکنند... شخص سائلی هر سال می اومد در خونه ی ابوالفضل، می اومد عرض میکرد: آقا! خرج سال من رو بده من برم، حضرت هم بهش عنایت میکردن، این خرج سالش رو میگرفت و می رفت بی خبر از همه جا بود، اون سال هم مثل هرسال اومد و در زد وکنیز اومد دم در که کیه؟ سائل بهش گفت: برو بگو گدای همیشگی اومده... چی میخوای؟ گفت برو به آقا بگو، سائل اومده ،میگه خرج سالم رو بده! برم... کنیز رو ساده دلی خودش گفت برو دیگه اینجا نیا! گفت چرا؟گفت اون آقا روکربلا کشتنش، شهیدش کردند، دیگه نیست... این هم سرش رو انداخت پائین که من به خانواده ام گفتم میرم میگیرم حالاجواب زن و بچه ام رو چی بدم؟سرش رو انداخت پائین و ناامید داشت میرفت و تو فکر بود که چکنم؟ دید کنیزه داره میدوه میاد... چه اتفاقی افتاد؟ کنیز آمد داخل خانه خانم فرمود کی بود؟ گفت: خانم! یه گدایی بود گفتم بره! گفت چی میخواست؟گفت: من گدای هرسالم اومدم خرج سالم رو بگیرم ردش کردم گفت با اجازه کی ردش کردی؟ مگه در خونه ی تو اومده بود ردش کردی؟ بدو دنبالش پیداش کن برو بگو برگرده کنیز دوید گفت: آقا! برگرد بیا خانم خونه کارت داره، اومد سلام کرد بی بی فرمود: این اشتباه کرد، به شما اشتباه گفت، عباس شهيد شده، مادرش که نمرده، تا هر وقت خواستی بیا اینجا خرجت رو از من بگیر من هستم...* هر چند او دگر پسر خویش را ندید هر گز غمین نشد که عباس شد شهید دق کرد بعد از اون که به او این خبر، رسید بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم به جای آب لب انور حسین کارش دگرنشستن در آفتاب شد آتش فشان، قصه و کوه مذاب شد شرمنده نگاه غریب رباب شد آنقدر سوخت شمع وجودش که، آب شد رو می گرفت، نزد دوتا خواهر حسین *کار شبهای ام‌البنین این بود هر شب راه می افتاد تو کوچه پس کوچه های بنی هاشم، در خونه بنی هاشم، یکی یکی در میزد عباسم رو حلال کنید، می خواست آب بیاره نگذاشتن ،اما یکی از این خونه ها رو وقتی میرسید در نمی زد، اینقدر مینشست گریه می کرد تا صدای گریه اش به صاحب خونه می رسید، صاحب خونه می اومد در رو باز می کرد خودش رو می نداخت رو پای صاحبخونه، می گفت: رباب! عباسم رو حلال کن... ام البنین دیگر پسر ندارد واویلا واویلا دیگر بنی هاشم قمر ندارد واویلا واویلا دیگر مرا ام البنین نخوانید واویلا واویلا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
4_5908749262597915312.mp3
10.89M
🔹 🔻 🔺توسط 👇 ‼️این فایل به اندازه یک دوره آموزشی مطلب دارد‼️ ✅ راه موفقیت در مداحی و هیأت 💎
. |⇦•آسمان را آهِ جانسوزت... علیه السلام اجرا شده به نفس حاج ●━━━━━━─────── *شب شهادته آقام امام هادیه. امام صادق (ع) فرمودند: ما در مصائب مون پرده رو دل دوستانمون می اندازیم تا کُنه مصیبت ما رو درک نکنند. اگه درک کنند که با ما چه کردند این خلق خدا؛ همشون در دم جان میدن و می میرند...* آسمان را آه جانسوزت ز پا انداخته مادرت را باز در هول و وَلا انداخته *قربون دلت برم زهرا جان، امشب دور و بر سامرا میگرده، دور و بر قبر پسرش می چرخه...* امشب به امام هادی عرض کن: آقا جان! همه دار و ندار من همین چند قطره اشکه، میریزم به پات امشب..آقا در عوضش یه چیز بزرگ ازت میخوام، اونم اینه؛درهای دل من رو به رو معارفت باز کنی، من وقتی زیارت جامعهٔ کبیره ات رو میخونم، فقط الفاظ و لقلقهٔ زبونم نباشه، بفهمم چی دارم میگم، به کی دارم میگم..* پوستی بر استخوان داری شبیه مادری خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته رفته رفته حجره ات گودال سرخی می شود زهر، لبهای شما را از نوا انداخته *امام هادی تو لحظه های آخرعمرش خودش رو کشید سمت کربلا..همون لحظه هایی که تشنگی کامش رو خشک کرده، زهر به بدن اثر کرده، زبان در دهان مثل چوبِ خشک..سمت کربلا نشست دست راست رو گذاشت رو قلبش..صلی الله علیک یا جداه یا اباعبدالله..حسین...* میدونم آقا جان، شدت زهر رمق رو از شما گرفته بود. لب هات به هم میخورد، صدات نمیومد. اما بازم خداروشکر، نفس که میکشیدی با هر دم و بازدم کلی خاک تو حلقت نمی رفت....من یه غریب سراغ دارم کربلا.. صورتش رو خاک ها.. محاسنش غرقِ خون. خون از همه ی رگ ها فوران میزنه...... قربون اون آقای غریبی که هم زهرِ تیرهای زهرآلود تشنه اش کرده، هم رفتنِ خون های فراوان تشنه اش کرده، هم آفتاب سوزانِ کربلا تشنه اش کرده، هم داغِ علی اکبر تشنه اش کرده، هم داغِ علی اصغر تشنه اش کرده، هم غصه ی معجر زینب تشنه اش کرده...* جام می شرمندهٔ اندوه چشمان تو شد ماجرا را گردن شام بلا انداخته شاعر : .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
1490867744_5976296616989032480.mp3
14.6M
◾️ علیه‌السلام 🔘 یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری می‌کند زین دو یکی در دل جانان اثری خرم آن روز که از این قفس تن برهم به هوای سر کویت بزنم بال و پری در هوای تو به بی پا و سری شهره شدم یافتم در سر کوی تو عجب پا و سری آنچه خود داشتم اندر سر سوادی تو رفت حالیا بر سر راهت منم و چشم تری سال‌ها حلقه زدم بر در میخانه عشق تا به روی دلم از غیب گشودند دری هرکه در مزرع دل تخم محبت نفشاند جز ندامت نبود عاقبت او را ثمری خبر اهل خرابات مپرسید از من زان که امروز من از خویش ندارم خبری از همه چیز گذشتم که ببینم رخ دوست وحدت آن روز که کردم سر گویش گذری وحدت کرمانشاهی✍
. |⇦•ای علی گو... علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج حسن خلج ●━━━━━━─────── ای علی گو ای فدایت جان و دل ای تو را دست خدا در آب و گِل ای علی گو قدر این دل را بدان وَ ان یَکاد و چهار قُل بر آن بخوان چشم ناپاک از دلِ پاک تو دور یا علی گو تا زمانِ نفخِ صور دل نه! این دل نیست اندر سینه ات عکسی از مولاست بر آیینه ات هر دلی کان خانه ی مولا بُوَد خانه دارش حضرت زهرا بُوَد چون که زهرا خانه دار خانه شد قصرِ آباد، این دلِ ویرانه شد شهی که از عُلُوِّ شأن، ثنای او خدا کند دگر مدیحه ذاتِ او چگونه ماسوی کند سزد که او به نطق خود ثنای خود ادا کند که آگه از علی نبوده هیچکس به جز علی ببخشد از تبسّمی وجود، ممکنات را ستاند از تکلّمی قرار کائنات را ز لطف و قهر می‌دهد حیات را ممات را امیرِ کائنات و صاحب اختیار هر دلی من ار به قبله رو کنم به عشق روی او کنم اقامه ی صلاة را به گفتگوی او کنم ز حجّ و بیت بگذرم طواف کوی او کنم تمامِ عمر سر نهم به خاک پای آن ولی الا که رحمتِ آیتی ز رحمت علی بُوَد همه کتاب انبياء حکایت علی بُوَد اَتَمِّ نعمت خدا ولایت علی بُوَد بیا بیا به مرتضی بگو بگو بلی بلی انکار خدای ازلی نتوان کرد تفریق رسول از ولی نتوان کرد ماتم که علی را به چه تشبیه کنم تشبیه علی بجز علی نتوان کرد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
46.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام من زائر قبور خراب مدینه ام آنجا که گریه ها همه خاموش و بی صداست هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست آنجا که بغض سینه گلو گیر می شود حتی جوان ز غربت آن پیر می شود خاکش همیشه سرخ و هوایش غباری است از گریه های فاطمه آیینه کاری است اهل مدینه باب عداوت گشوده اند بر اهل بیت ظلم فراوان نموده اند هرکس دم از علی زده تخریب می شود صدیقۀ مطهره تکذیب می شود دنبال بی کس اند که تنها ترش کنند صیاد بلبل اند که خونین پرش کنند ازنسل هیزمند و به آتش علاقه مند تفریحشان تمسخر هر نالۀ ی بلند در خواب هم نشان حیا را ندیده اند نیروی خویش را به رخ زن کشیده اند بغض علی زبانه کشد از وجودشان رنگ ریا گرفته همه تار و پودشان روزی که راه حضرت صدیقه بسته شد با ضربه ای حریم ولایت شکسته شد ظلمی اگر که هست از آن لحظه حاکی است تصویر چادریست که در کوچه خاکی است امواج یک صدا دلم آزار می دهد گویا صدای صورت و دیوار می دهد گویا به گوش می رسد از قصۀ ی فدک آوای نیمه جان و ضعیف «علی کمک» تصویر هر چه درد از آن صحنه شد بدیع یک گوشه ای ز غربت آن لحظه شد بقیع اوراق خاطرات غیورانه نیلی است هر چه که هست صحنۀ یک ضرب سیلی است بی درد مردمان زمان جان مرتضی ما را رها کنید بمیریم زین عزا روزی رسد ز سینه غم آزاد می کنیم همراه منتقم حرم آباد می کنیم گلدسته می زنیم چونان صحن کربلا گنبد بنا کنیم چونان مشهد الرضا ما داغ دار سیلی ناحق مادریم چشم انتظار منتقم آل حیدریم .🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
. |⇦•پناه اهل محبت... علیه السلام ویژهٔ ایام اجرا شده به نفسِ حاج حسن خلج ●━━━━━━─────── پناه اهل محبت به جز عبای تو نیست و غیر بال ملک فرش زیر پای تو نیست کرم نما به من سائلت هم احسان کن که تکیه گاه دلم غیر دستهای تو نیست کسی که از همه در آخرت فقیرتر است همان‌کس است که در این سرا گدای تو نیست *همین که بهم اجازه دادی صدات بزنم رضاهمه چی بهم دادی امام رضا یا امام رضا..«یا امام رضا یا امام رضا» دستت رو بلند کن بگیر دامان امام رضا رو...* چقدر بی کس و تنهاست آنکه در دنیا همیشه با تو غریبه است و آشنای تو نیست مرا گدای خودت کرده ای خدا را شکر و آشنای خودت کرده ای خدا را شکر اما آقا پیش شما سرافکنده ام‌ پیش شما سرم پایینه .."يا وَلِيَّ اللّهِ ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عزوجل ذُنُوبا لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ" شرمنده ام امام رضا یه جوری پیش خدا آبروی خودم رو بردم از بس گناه کردم..یه جوری پرونده ام رو سیاه کردم..هیچ راه دیگه ای جز وساطت تو‌ ندارم...ضامن آهو..* *آهو اسیر شد دست صیاد امام رضا اومد به صیاد فرمود: اینو آزادش کن بچه داره..گفت: آقا! چه فرمایشیه می فرمایید..از این راه دارم نون زن وبچه ام رو در میارم. به چه زحمتی گرفتمش کجا ولش کنم .حضرت فرمود: بذار بره به بچه هاش سر برنه برمی گرده.. صیاد خندید گفت حیوون چه میفهمه این حرفا رو میذاره میره دیگه نمیاد..حضرت رضا فرمودن: من ضامن، اینجا پیشت میمونم تا این بیاد...این ذوات مقدسه دست دراز کنن تمام ذخائر عالم تو دستشونه..حضرت نمیتونست بگه خب میخوای ببری بفروشی دیگه چند میفروشی من میخرم؟ این پولش رو بگیر آزادش کن بره به خانواده اش برسه ..چرا نگفت؟! چرا این‌کارو نکرد؟ خواستن به ما بگن هرجوری هست پای شما هستیم...حتی اگه دستمون هم خالی بشه خودمون رو‌ گرو‌ می گذاریم... نمیذارن کسی غریب وتنها بمونه..اما این روزگار چه کرد با امام رضا....* میان حجره بود و راز دل می گفت با داور که یارب سوخت مغز استخوانم *امروز به راویتی شهادت امام رضاست.. به آقا عرض کنید یا امام رضا متولی عزای ابا عبدالله شمایید ما امروز برای شما زار میزنیم شما روزی اشک‌ ما رو برای محرم و صفر امضا کن...محرم‌ و صفر هرکی گفت حسین، ما برا حسین بمیریم..* اگر که چاک گریبان من زبان می داشت خبر ز سوختن مغز استخوان می داد آقا این سوزش مغز استخوان شما برا زهره؟ حضرت فرمود نه! دل نگران چیز دیگه ام...حرف دل آقا اینه..میا معصومه جان...آواره میشی خواهر..* «میا معصومه جان از نیمه ره برگرد می ترسم توأم‌ چون من غریب و بی کس و تنها شوی خواهر...» *یه امام اینجا ناله میزنه نیا خواهر ..یه امامم زن و بچه اش رو برداشته این روزا تو‌ بیابانو در به دره...وااای حسین... ابن عباس اومد جلو‌ گفت: یابن رسول الله می خوای بری خودت برو این زن و بچه رو‌ کجا میبری ..زینب پرده ی محمل رو‌ کنار زد ابن عباس کنار برو‌ میخوای بین من و حسین جدایی بندازی ..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... علیه_السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
نماهنگ شاه امکان.mp3
4.07M
منم تا در جهان هستم به امر خالق اکبر بگردانم زبانم را به مدح خواجه قنبر ثنا گویم امامی را که فرموده است در قرآن خدا مدح و ثنایش را ولی با لحن پیغمبر 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ منم تا در جهان هستم به امر خالق اکبر بگردانم زبانم را به مدح خواجه قنبر ثنا گویم امامی را که فرموده است در قرآن خدا مدح و ثنایش را ولی با لحن پیغمبر علی عالی علی والی علی قائم علی دائم علی شاه و علی ماه و علی راه و علی رهبر چه در ظاهر چه در پنهان به کل عالم امکان علی حاکم علی عالم علی مولا علی سرور به علم و حلم و فخر و فر به سِرّ معنی اش بنگر علی اصل و علی فرع و علی آیینه داور حسن مداح خوش خوانم محب آل عمرانم غلام شاه امکانم از آن گشته ام ثنا گستر
4_6033117784479629697.mp3
3.97M
تحلیل مداحی روضه با نوای: شاعر شعر اول: شاعر شعر دوم: : لطائف و ظرائف در روضه غريبه گان مُرُوَت حيا نمي كردند ز هيچ گونه جنايت اِبا نمي كردند ستاره گان حرم را به ريسمان بستند بگو ز جور ، زمين را به آسمان بستند ميان آن همه لشکر چو بي كسم ديدند به اشك بي كسي ام ناكسانه خنديدند از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی می خواستم به پات سرم را فدا کنم اما به خواهر تو ندادند مهلتی بهتر نبود جای تو من کشته می شدم؟ بی تو چگونه صبر کنم،با چه طاقتی؟ از بس برای زخم لبت گریه کرده‌ایم چشمی ندیده‌ام که ندیده جراحتی تو رفتی و غرور حریمت شکسته شد هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی کم مانده بودخم بشوم، کم بیاورم از دست تازیانۀ بیرحم لعنتی توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است.👇👇👇👇👇
. ‍ مدح و توسل ویژۀ 4 ربیع الثانی میلاد سیدالکریم الحسنی به نفس حاج ┄┅═══••↭••═══┅┄ بِسْمِ اللهِ النُّورِ، بِسْمِ اللهِ نُورِ النُّورِ، بِسْمِ اللهِ نُورٌ عَلى نُور بِسْمِ اللهِ الَّذي هُوَ مُدَبِّرُ الاُْمُورِ بارِ دگر تجلی حی قدیر گشت میلادِ با سعادتِ عبدالعظیم گشت *دوباره خدا خود نمایی کرد ... دوباره خدا تجلی نمود ... آی .... موسی کجایی بیایی بر طورِ ری جلواتِ حق را بر پیشانی عبدالعظیم الحسنی ببینی ...* آمد چه دل نواز و سبک همچو عطرِ گل خوشبو مشامِ جانِ من از این شمیم گشت میلادِ با سعادتِ عبدالعظیم گشت ... ابنُ الحسن ولیک نمایانگرِ حسین ... *چقدر خدا شما رو دوست داره آی اهلِ ری ... خدا اما با حضورِ این آقا در این خطه خدا حسن و حسین رو یکجا هر دو رو به شما عنایت کرد عبدالعظیم الحسنی و از طرفی من زار عبدالعظیم بری کمن زار الحسین فی کربلا ....* فرمودن هرموقع دلت برا ما تنگ شد ، دستت به کربلا نرسیدبرو ری حرمِ عبدالعظیم حسنی رو زیارت کن ، کربلاست .... ابنُ الحسن ولیک نمایانگرِ حسین ... ابن الکریم آمد و عبدالعظیم گشت ... میلادِ با سعادتِ عبدالعظیم گشت ... هر کس به شهرِ ری بنشیند کنارِ وی گویی به کربلایِ معلی مقیم گشت میلادِ با سعادتِ عبدالعظیم گشت ... ____ .👇