eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
8.8هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. . زهرای من ای که تویی به مصطفی دختر کنار قبر تو منم حیدر داغ تو زد به جان من آذر ای که بودی بر من یار و حبیب بعد از تو من گردیده ام غریب از داغ تو ای نور دیده ام علی گردیده بی صبر و شکیب یا زهرا یا زهرا یا فاطمه (۴) زهرای من دختر ختم مرسلین بودی به مرتضی تو همنشین بودی فدایی قرآن و دین بودی جانت به راه دین فدا شده خون از غم دل مرتضی شده ای غریب مدینه بهر تو خانه ی من بزم عزا شده یا زهرا یا زهرا یا فاطمه زهرای من بی تو دگر ز زندگی سیرم کرده غم هجران تو پیرم بعد تو فاطمه زمینگیرم کبوترم رفتی ز لانه ام زندان من شد آشیانه ام ای نور دیدگان مجتبی رفتی غریبانه ز خانه‌ام یا زهرا یا زهرا یا فاطمه زهرای من ببین پریشان توام زهرا بی سر و سامان توام زهرا همیشه گریان توام زهرا کسی مثل تو رنج و غم ندید از ظلم و کینه گشته ای شهید ای نور چشم زینب و حسین رفتی و بی تو قامتم خمید یا زهرا یا زهرا یا فاطمه ۹۹ .👇
Pouyanfar-ToBaHamehFarghDari.mp3
7.19M
• تو با همہ فرق دارے تو اصلا حرمت،نگاه ڪرمت ضریح و علمت استثناعہ صفاےقدمت،آقا جنس غمت غم محتشمت استثناعه محمدحسین‌پویانفر • 🎤
991013005.mp3
10.61M
🎤 حسین طاهری 📃 سردار سلام، سرباز علمدار سلام 🎶 شور 📅 ١٣ دی ۹۹ 📌به مناسبت سالگرد شهادت سردار دلها حاج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5. من مرغ عشق حیدرم.mp3
5.03M
( سلام الله علیها ) من مرغِ عشقِ حیدرم اما شکسته بال من دنبال ردِ خونِ من زینب دَود دنبال من دل بی شکیبه ، وای حیدر غریبه ، وای ای خصمِ جانیه علی شرمی کن از شیرِ خدا دست مرا بشکن ولی دست علی را وا نما دل بی شکیبه ، وای حیدر غریبه ، وای در کوچه هایِ شهرِ غم خود را به سختی میکِشد ثانی مبر ، یارِ مرا ورنه خودم را میکُشم دل بی شکیبه ، وای حیدر غریبه ، وای .
شعر سبکبالان خرامیدند و رفتند - نوای: صادق آهنگران - صوت کوتاه سبکبالان خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند سواران لحظه ای تمکین تکردند ترحم بر من مسکین نکردند سواران از سر نعشم گذشتند فغانها کردم اما برنگشتند اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان این چه سودا بود با من؟ رفیقان رسم همدردی کجا رفت؟ جوانمردان جوانمردی کجا رفت؟ مرا این پشت مگذارید بی تاب گناهم چیست پایم بود در خواب اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بسط روح بودم در باغ شهادت را نبندید یه ما بیچارگان زانسو نخندید رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم شهادت نردبان آسمان بود شهادت آسمان را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را؟ چرا بستند راه آسمان را؟ مرا پایی به دست نردبان بود مرا دستی به بام آسمان بود شهید تو بالا رفته ای من در زمینم برادر رو سیاهم شرمگینم مرا اسب سپیدی بود روزی شهادت را امیدی بود روزی در این اطراف گوش ای دل تو بودی نگهبان بی شبی غافل تو بودی بگو اسب سپیدم را که دزدید امیدم را امیدم را که دزدید مرا اسب چموشی بود روزی شهادت می فروشی بود روزی شبی چون باد بر یالش خزیدم به سوی خانه ساقی دویدم چهل شب راه را بی وقفه راندم چهل تصویر ساقی نامه خواندم ببین ای دل چقدر این قصر زیباست گمانم خانه ساقی همینجاست دلم تا دست بر دامان در زد دو دستی سنگ شیون را به سر زد امیدم مشت نومیدی به در کوفت نگاهم قفل در میخ قدر کوفت چه درد است این چه درفصل اقاقی به روی عاشقان در بسته ساقی بر این در وای من قفلی لجوج است بجوش ای اشک هنگام خروج است در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند؟ رها کردن در زندان بمانم دعا کردن سرگردان بمانم من آخر طاقت ماندن ندارم خدایا تاب جان کندن ندارم دلم تا چند یا رب خسته باشد؟ در لطف تو تا کی بسته باشد؟ بیا باز امشب ای دل در بکوبیم بیا این بار محکمتر بکوبیم مکوب ای دل به تلخی دست بر دست در این قصر بلور آخر کسی هست بکوب ای دل که این جا قصر نور است بکوب ای دل مرا شرم حضور است بکوب ای دل که غفار است یارم من از کوبیدن در شرم دارم شرم دارم شرم دارم بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست مرا هرچند روی در زدن نیست کریمان گرچه ستارالعیوبند گدایانی که محبوبند خوبند بکوب ای دل مشو نومید از این در بکوب ای دل هزاران بار دیگر دلا پیش آی تا داغت بگویم بگوشد قصه ای شیرین بگویم برون آیی اگر از حفره ی ناز به رویت می گشایم سفره ی راز نمی دانم بگویم یا نگویم دلا بگذار تا حالا نگویم ببخش ای خوب امشب ناتوانم خطا در رفته از دست زبانم لطیفا رحمتا برمن ضعیفم قوی تر از من هست امشب حریفم شبی ترک محبت گفته بودم میان ذره ی شب خفته بودم نی ام از ناله ی شیرین تهی بود سرم بر خاک طاقت سر نمی سوخت زبانم حرف با حرفی نمی زد سکوتم ظرف بر ظرفی نمی زد نگاهم خال در جایی نمی کوفت به چشمم اشک غم پایی نمی کوفت دلم در سینه قفلی بود محکم کلیدش بود در دریاچه غم امیدم گرد امیدی نمی گشت شبم دنبال خورشیدی نمی گشت حبیبم قاصدی از می فرستاد پیامی با بلوری از می فرستاد که می دانم تو را شرم حضور است مشو نومید اینجا قصر نور است الا ای عاشق اندوهگینم نمی خواهم تو را غمگین ببینم اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز باز است نمی دانم که در سر این چه سوداست همین اندازه می دانم که زیباست خداوندا چه درد است این چه درد است که فولاد دلم را آب کرده است مرا ای دوست شرم بندگی کشت چه لطف است این مرا شرمندگی کش
. علیه السلام دریایِ کرمه حسن تاجِ رو سرمه حسن صد و هجده بار میگم آره دلبرمه حسن یا سبط النبیه.. ذکرِ رو لب من.. ایوونه طلاشه.. خواب هرشب من.. خواب شیرینم عشقِ دیرینم دوس دارم که باشی، ذکرِ تلقینم اوجِ زیبایی خیلی آقایی حیدری سیما وُ..، ماهِ زهرایی یا حسن.. اِبنِ علی.. کوهِ مغفرته حسن دستش مرحمته حسن مردِ شامی ماته از.. اوجِ معرفته حسن بخشیده سه دفعه.. کُلِ زندگی شو.. خَرجِ مِسکینا کرد.. آقا زادِگی شو.. معرفت داره شاه و سالاره جلو سگ هام حتی، لقمه میذاره صاحبْ اَندیشه بنده ی خویشه با جُذامی ها هم، همنشین میشه یا حسن.. اِبنِ علی.. شیرِ با نسبِ حسن اُستاده اَدبِ حسن تو جمل، شتر سوار.. ترسید از غضبِ حسن شمشیرش رو بَرداشت.. رو دوشِش گرفته.. اِنقَد جیغ زَد اون زن.. که گوشِش گرفته.. خیلی کولاکه خیلی چالاکه زَد شتر رو اون زن، بر رویِ خاکه وارثِ مولاس صُلحِشَم غوغاس چون معاویه هم، تسلیمِ آقاس.. یا حسن.. اِبنِ علی.. .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. استودیویی (ع)، بانوای حسین خلجی 🎤 سلام همه‌ ی زندگیم سلام امام حسین من سلام عزیز فاطمه سلام عشق امام حسن السلام و علی الحسین نوکرت رو بگیر تو بغل حسین میدونم بدم ولی میدونی تورو دوست دارم حداقل حسین آقا هر کاری بگی میکنم با خیال تو زندگی میکنم واسه من همیشه بزرگی کن گاهی وقتا که بچگی میکنم آقا حسین حسین حسین حسین تو زندگیمی حسین حسین حسین حسین حسین دوست قدیمی حسین سلام پناه خستگیم سلام رفیق بامرام سلام آقای مهربون سلام دلیل گریه هام من دلم به شما خوشه به یه دوستی که داره وفا خوشه به یه مشهد و به نجف خوشه به زیارت کرب و بلا خوشه آقا عشق پای علم باشم همیشه سر خان کرم باشم نه سه روز یه سال توی راهتم تا که اربعین و تو حرم باشم آقا حسین حسین حسین حسین تو زندگیمی حسین حسین حسین حسین حسین دوست قدیمی حسین 👇
5. گلچین.mp3
1.2M
سالها با یا حسین از شورِ عشقت دم زدم تا سرِ خوانِ تو کسبِ آبرو کردم حسین قرهً العین نبی ای روح و جانِ فاطمه من دگر با روَضه ات عمریست خو کردم حسین شاهِ بطحا ، از کرم این رو سیه را کن قبول این زبان را وقف تو در گفتگو کردم حسین شعر از :
واحد؛ صبر کن.mp3
1.93M
🔹صبر کن🔹 تو اگه بری بغض علی می‌شکنه تو اگه بری سهم علی سوختنه تو اگه بری اول غم و آخر کار منه صبر کن تا حسنت، یه ذره آروم بشه بعد برو صبر کن همسفرت، حیدر مظلوم بشه بعد برو صبر کن ای شب قدر، قدر تو معلوم بشه بعد برو می‌دونم توی بهشت، پدرت منتظره اما اینجا پسرت بالا سرت منتظره «نرو زهرای علی» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یادته چقدر زندگیمون ساده بود آسمون به این زندگی دل داده بود راه هر یتیم روزی به درِ این خونه افتاده بود حیف شد، زندگیمون آخرش افتاد به دست خزون حیف شد، زندگیمون، زندگی خوبِ نُه ساله‌مون حیف شد، اما بدون، خواهش حیدر همینه بمون بعد از این خالیه جات، توی خونه همیشه خونه بی سایۀ مادر دیگه خونه نمی‌شه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بذا بشکنه بغضِ صدای علی بی‌تو می‌رسه روز عزای علی دیدن تو با دست بی‌رمق، سخته برای علی خواستم بازوی من، جای تو زخمی شه اما نشد خواستم کاری کنم، بازوی زخمیت مداوا نشد خواستم گریه کنم، بغض دلم پیش تو وا نشد حالا من موندم و این خاطرات غم تو بگو من با کی بگم قصۀ عمر کمتو شاعر و نغمه‌پرداز:
. روضه جانسوز حضرت زهرا(س) حاج محمود کریمی با اینکه پیکرِ پسرش بوریا شود عریان به روی خاک بیابان رها شود با اینکه از قضیّه خبر داشت فاطمه با اینکه دردِ دست و کمر داشت فاطمه پا شد برای امرِ مهمی وضو گرفت آهی کشید و بغضِ بدی در گلو گرفت صندوقچه ی لباس و کفن را که باز کرد نفرین به اهل کوفه و شام و حجاز کرد میدید فاطمه شده پنجاه سال بعد در قتلگاه آمده سرباز اِبن سعد با نیزه اش به روی تن شاه میکشد نقشه برای پیروهن شاه میکشد زهرا که دید واقعه را سوخت عاقبت با آه و گریه پیروهنی دوخت عاقبت با بازوی شکسته ی خود… روزِ آخری با چشم نیم بسته ی خود… روزِ آخری پیراهن حسین خودش را قواره کرد گریه برای آن بدن پاره پاره کرد هر سوزنی که رفت به دستش دلش شکست میدید نیزه ای وسط سینه اش نشست پیراهنش همینکه به زیر گلو رسید در قتلگاه پنجه ی قاتل به مو رسید تا روی پیکر پسرش یک سپاه رفت خولی رسید و فاطمه چشمش سیاه رفت... شاعر: .👇
سرود پایانی؛ لبیکِ یا زهرا.mp3
1.56M
🔹لبیکِ یا زهرا🔹 کوثرِ رسول‌الله! جانِ حضرت خاتم! با قیام تو برپاست، تا قیامت این پرچم روزی که آتشِ فتنه‌ها برپا شد با خروش اشکت، دین حق اِحیا شد تا پای جان ماندی، در غربت با مولا جان تو یا زهرا، فدای مولا شد ندبه‌های تو غوغا، خطبه‌های تو غرّا قامت صبرت نشکست، تو شکستی دشمن را «لبیکِ یا زهرا، لبیکِ یا زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جلوه‌گر شد آیاتت، در قیامِ روح‌الله نور یک نگاه تو، شد برای ما تا پای جان هستیم، در این راه آماده در راهت لاله‌ها، روی خاک افتاده فدای حسینت، صدها یاس پرپر همچون ، همچون از شهیدان می‌خوانیم، با ولایت می‌مانیم تا ظهور خونخواهت، همه مردِ میدانیم «لبیکِ یا زهرا، لبیکِ یا زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نام تو چه جاویدان، یاد تو چه پاینده تا همیشه می‌مانی، در دل جهان زنده فریادت ای سردار، دارد عطر مولا لِلظّالِمِ خَصما، لِلمَظلومِ عَونا در خط مقدم، همچنان می‌جنگی تو هستی در غزه، تو هستی در صنعا وعدۀ ما ای سردار، سحرِ دیدارِ یار در کنارت می‌جنگیم، تا شکستِ استکبار «لبیکَ یا مولا، لبیکَ یا مولا» شاعر: .
. . . خواهش حیدرو می‌بینی؛ کلمینی چندوقته که گوشه‌نشینی؛ کلمینی خودم دیدم نقش زمینی؛ کلمینی آه/چشماتو/روی من/می‌بندی/خانومم آه/بیشتر از/هرروزی/من امروز/مظلومم وَ لستُ ادری خبر المسماری چرا؛ تو دست به دیواری چرا؛ دو ‌ماهه بیماری دیدم؛ زخمای ابروتو چرا؛ به روت نمیاری ............................. غیر تو دلخوشی ندارم؛ کلمینی سیاهه بی‌تو روزگارم؛ کلمینی نباشی بی‌تو کم‌ میارم؛ کلمینی آه/می‌لرزه/دست‌وپات/از بس که/بی‌جونی آه/چشم تو/زخمیه/چشم من/بارونی ولستُ ادری خبر المسماری چرا ؛ شبا رو بیداری چرا ؛ همیشه می‌باری دیدم؛ ورم ‌داره‌بازوت چرا ؛ به روت ‌نمیاری ............................. کجا می‌خوای بری عزیزم؛ کلمینی دنیامو پای تو می‌ریزم؛ کلمینی تویی تو زهرا همه‌چیزم؛ کلمینی آه/تو بودی/تسکینم/توی هر/بحبوحه آه/حالا چی؟/هم پهلو/هم بازوت/مجروحه ولستُ ادری خبرالمسماری چرا؛چن‌روزه تب‌داری چرا؛ رو برنمی‌داری دیدم؛ خونِ رو دیوارو چرا؛ به روت نمیاری ✍ 👇