eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
9هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
شبی که شعله زد و آشیانه را سوزاند شبی که شعله زد و آشیانه را سوزاند دری که سوخت دل اهل خانه را سوزاند نگاه نحس حسودان بدنظر آخر خوشی زندگی عاشقانه را سوزاند برای خنده ی مولا ، بهانه زهرا بود بهانه گیر خلافت بهانه را سوزاند همین که چادر او گر گرفت در آتش تمام چشم و سر و کتف و شانه را سوزاند نشد که غنچه ی حیدر به بار بنشیند گلی که سوخت شرارش جوانه را سوزاند صدای ناله ی فضه خذینی اش حتی گمان کنم که دل تازیانه را سوزاند شاعر: .
. ۹۸ -(وا اماه مادرم توی بستره) وا اماه مادرم توی بستره وا اماه دیگه پلکاش نمی پره به موهام دیگه شونه نمی زنه ولی بازم یه مادره وقتی می لرزه دستاش حسن تنهاش نمی ذاره می خواد بخوابه شب ها ولی زخماش نمی ذاره یه طرف درد بازو یه طرف زخم پهلو همه ی بسترش باز پره از خونه ابرو وا اماه غم عالم تو قلبمه وا اماه غم تو داغ عالمه وا اماه تازه فهمیدم این روزا چرا اینجور قدت خمه می خوای بلند شی از جا ولی تنها نمی تونی بابا می سازه تابوت دیگه پیشم نمی مونی علی خونه نشینه کاشکی بابام نبینه هنوزم خون تازه میاد از زخم سینه وا اماه حسنت نیمه جون شده وا اماه چادرت غرق خون شده وا اماه کفنا رو آوردی و گریه هام بی امون شده بگو چه کار کنم با حسین و گریه ی شب هاش بگو چه کار کنم با حسین و داغ عاشوراش منم و درد پیری چه کنم با اسیری یه سری روی نیزه منم و سر به زیری شاعر: 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/sabks/98/9/60706_1398928123948_3733032.mp3
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥️التماس دعا♥️: شعر زمزمه فاطمیّه -( چه خبری شده در خونه مولا) ای خدا 2 چه خبری شده در خونه مولا آتیش گرفته چادر حضرت زهرا ای خدا 2 به جای عرض تسلیت هیزم آوردن با دست بسته حیدر و از خونه بردن آه خونه ای که درش بسمت آسمونه آه محل افتتاح شیشماهه کشونه آه مادری که به پشت در افتاده بیهوش آه چهل تا چکمه پوش با پا رد شدن از روش قیامتی بپا شده وای باغ گلی فنا شده وای با یه لگد یه غنچه خدا از شاخه گل جدا شده وای وای مادرم ای خدا 2 مادر لطمه خورده بین گرد و خاکا چادرش و بست به کمر بلند شد از جا ای خدا 2 زد به کنار تو همهمه گرد و غبار و گرفت تو دستاش گوشه دستار یارو آه چهل نفر یک طرف و حوریه تنها آه یک تنه شد تو کوچه ها حامی مولا آه جدا نشد فاطمه دشمن شد کلافه آه دیدن گره گشا فقط ضرب غلافه ضرب غلاف اومد با شتاب کینه ها شد با زهرا حساب ردّ سیاه رو شاخه یاس موند تا همیشه مثل رکاب شاعر: @ansar_Al_reza_pirbakran @madahanpirbakran
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: شهادت حضرت زهرا -(از او بگیرم لذت مادر شدن را) جز گُل که می فهمد غم پرپر شدن را در آتشی از کینه خاکستر شدن را زهراست آنکه نوح و ابراهیم و عیسی مدیون او هستند پیغمبر شدن را لحظه به لحظه با تمام عشق آموخت زهرا به فرزندان خود حیدر شدن را نالایقم اما خدا را شکر، چشمم در روضه دارد افتخار تر شدن را در عالم زر هر که چیزی از خدا خواست ما هم طلب کردیم از او نوکر شدن را با شوق خاک پای زهرا می شوم تا پیدا کنم شایستگی زر شدن را وقتی که زهرا در میان کوچه افتاد حس کرد حیدر داغ بی لشکر شدن را با کینه در می زد به خود می گفت باید از او بگیرم لذت مادر شدن را دریا به حال چشم هایت گریه می کرد سجاده هنگام دعایت گریه می کرد آن روز آتش شرمسار چادرت بود آن روز میخ در برایت گریه می کرد وقت قنوتت دست تو بالا نمی رفت افلاک با هر ربنایت گریه می کرد وقتی علی را سوی مسجد می کشاندند جبریل آنجا پا به پایت گریه می کرد جای تو خالی بود در گودال اما زینب غریبانه به جایت گریه می کرد پروانه ای روی مزارت عاشقانه در حسرت صحن و سرایت گریه می کرد شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
زمزمه، شور -(روزای با تو بودنُ یادم نمی ره) زبانحال حضرت علی ع با حضرت زهرا (س) _____________ یادم نمی ره / روزای با تو بودنُ یادم نمی ره زخم و کبودی شدنُ یادم نمی ره تو رو تُو کوچه زدنُ یادم نمی ره یادم نمی ره/ چهل نفر به یک نفر یادم نمی ره آتیش و هیزم و تبر یادم نمی ره هجوم آوردن بی خبر یادم نمی ره تلافی کردن/ محبتای حیدرُ تلافی کردن رسالت پیغمبرُ تلافی کردن فاطمه داغ پدرُ تلافی کردن تلافی کردن/ دلسوزیاتُ فاطمه تلافی کردن یه عمر دعاتُ فاطمه تلافی کردن دیدی عزاتُ فاطمه تلافی کردن حیا نکردن/ جلوی چشمام زدنت حیا نکردن وای پیش چشم حسنت حیا نکردن رمق نبود به بدنت حیا نکردن حیا نکردن/ دستامُ بسته بودن و حیا نکردن رُو در نشسته بودن و حیا نکردن حرمت شکسته بودن و حیا نکردن کاشکی می مردم/ تو رو با تازیونه زد کاشکی می مردم دیدم که بی بهونه زد کاشکی می مردم روبرو اهل خونه زد کاشکی می مردم کاشکی می مردم/ غلاف قنفذ بالا بود کاشکی می مردم مغیره هم اونجاها بود کاشکی می مردم جای کشیده پیدا بود کاشکی می مردم دردم همینه/ رُوتو گرفتی فاطمه دردم همینه حرفی نگفتی فاطمه دردم همینه چه جور آشفتی فاطمه دردم همینه دردم همینه/ زینب پریشونه برات دردم همینه حسین که گریونه برات دردم همینه حسن تا می خونه برات دردم همینه تنهام گذاشتی/ قرار نبود بری ولی تنهام گذاشتی ستاره ی بخت علی تنهام گذاشتی همیشه عشق اولی تنهام گذاشتی تنهام گذاشتی/ تو غربت دنیا منو تنهام گذاشتی دلت اومد زهرا منو تنهام گذاشتی مادر مجتبی منو تنهام گذاشتی شاعر:جابرعابدی
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: شعر روضه بعد از شهادت حضرت زهرا(س) برای ایام بی مادری -( حالا میان خانه اش کوثر ندارد) حالا میان خانه اش کوثر ندارد تنهاست مولایم علی، یاور ندارد بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد مولاست با طفلان بی حال و پریشان مولاست با یک قبر مخفی، چشم گریان دائم کنار بستر خالی نشسته چشمان بارانی خود را باز بسته هی روضه می خواند به یاد دست بسته با خاطرات کوچه پهلویش شکسته با چادر خاکی که بر روی سرش داشت زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت حق علی را هیچ کس باور ندارد مولای عالم مانده و لشکر ندارد این خانه دیگر دست نان آور ندارد «دیگر حسین بن علی مادر ندارد» پروانه ای که پهلویش را در گرفته حالا از این خانه شبانه پر گرفته شب ها کنار قبر زهرای جوانش می سوخت از داغ جوان قد کمانش وقتی رمق می رفت او از زانوانش سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش: زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی با من نگفتی غصه ی غصب فدک را با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر در خواب می گوید: نزن سیلی به مادر بر خیز زهرا، بهر زینب مادری کن زهرا، حسین تشنه لب را یاوری کن برخیز تا این خانه را از نو بسازم برگرد تا کاشانه را نو بسازم کج می کنم بانو سرِ مسمارها را خود در میارم سنگِ این دیوارها را دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم لولای در را رو به کوچه می گذارم انگار وقت رفتنم نزدیک گشته دنیا دوباره تیره و تاریک گشته نه سال بودی بهر تو کاری نکردم زهرا حلالم کن که باید بازگردم زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته وحید محمدی شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: به غربتِ این روزهایِ خانۂ مولانا علی(ع) نذرمصائب حضرت زهراسلام الله علیها -(سخت آزرده شد و وقتِ سفر درد کشید) سخت آزرده شد و وقتِ سفر درد کشید بسکه از دست قضا، دستِ قدَر درد کشید تار میدید و شنیدم که حدودِ دو سه ماه با همان چشم ِ ورم کرده و «تر» درد کشید از همان لحظه که، گستاخیِ آتش گل کرد جگرش سوخت و از داغِ پدر درد کشید میخ با آتش و دیوار تبانی می کرد بیهوا تا که لگد خورد به «در»! درد کشید جانش آمد به لب و آنچه نباید می شد تا که شش ماهه پسر گشت سپر درد کشید پشتِ در آیه ای از سورۂ کوثر جان داد گفت «یافضّه خذیني» و کمردرد کشید با همان دست که با آه می آمد بالا دستمالی به سرش بست و چه سردرد کشید در خودش ریخت غمش را همۂ روز، ولی... شب چه بیتاب شد و تا به سحر درد کشید به علی(ع) گفت عزیزم به خدا رفتنی ام خودش از گفتنِ این حرف و خبر درد کشید بارها دست به زانو زد و برخواست علی(ع)... تا که تابوت بسازد چقدَر درد کشید! شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
چهارپاره کوچه بود و غروب دردآور گوشه‌ی چشم آسمان تر بود در زمان عبور از آن کوچه دست‌هایم به دست مادر بود ناگهان سایه‌ای پدید آمد ناله از فرش تا ثریا رفت تا به خود آمدم فقط دیدم دست یک نانجیب بالا رفت صورت شوم خود در آینه دید خیز سمت دل درک برداشت سنگی از دست چپ حواله نمود گونه‌ی راستش ترک برداشت دوزخ آتش گرفت و نفرین کرد جبرئیل امین بگفت آمین مادرم با تلاش بسیارش شد به پا و دوباره خورد زمین چادرش را تکاند و راه افتاد مثل کوه از کنار کاه گذشت ولی از درب خانه ناغافل دو سه باری به اشتباه گذشت شاعر: .
شعر سینه زنی سنگین شهادت حضرت زهرا(س)-(ای بانوی رشیده ام،از داغ تو خمیده ام) @emame3vom ای بانوی رشیده ام،از داغ تو خمیده ام مسافری فاطمه والله عذابم می كنی،خونه خرابم می كنی اگه بری فاطمه فاطمه جون من،جوون قد كمون من آتشم مزن زینب دلش خونه،حسین با گریه می خونه تسلیت حسن آن دوره ی عشق و وفا یادش بخیر آن روزگار باصفا یادش بخیر شب عروسی یادته،بابات می گفت پیر شی به پای مرتضی یادش بخیر چی شده حالا داری رو عشقمون پا می ذاری حیدر و بین تموم دشمنا جا می ذاری فاطمه فاطمه بی تو علی میمیره اللهم الرزقنا ،كربلاكرببلا،كربلاكرببلا ،كربلاكرببلا مسبب الاسباب حسین،مفتح الابواب حسین با تیر عاشقی زدم،اولین انتخاب حسین بند دل زهرا حسین، دریاتر از دریا حسین ذكر دل مجنون بود،لیلی تر از لیلی حسین تا زنده ام امون بده،كربلاتو نشون بده لیلی من،تنگه دلم، خبری به مجنون بده اللهم الرزقنا ،كربلاكرببلا،كربلاكرببلا ،كربلاكرببلا یاحسین بن المرتضی،زینت دوش مصطفی وصله ی قلب فاطمه، مقصد و منظور خدا چی می دونید غمم چیه،غم چشم ترم چیه از كربلا رفته بپرس،نیمه شب حرم چیه كی میدونه بهشت كجاست،فقط می دونید باصفاست اما خود جنت می گه،بهشت بدون از كربلاست به اذن و مدد خالق یكتا به اذن نبی الله به اذن علی عالی اعلی به اذن همه ی عشق خداوند حیا حضرت زهرا به اذن حسن آقای كریمان دو دنیا و با رخصت از مرد علمدار حضرت سقا اگر خسته دل و پر غم و دردید اگر از در خورشید جدا ماند ه و سردید اگر هر كه مفاتیح نوشته است به لب زمزمه كردید بدانید دوای غمتان غیر غبار حرم كربلا نیست نگردید مداح:مهدی مختاری 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/sabks/96/11/12820_1396115105832_1351808.mp3 .
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: متن شعر مادر سادات -(هرکه با اخلاص دراین خانه خدمت می کند) هرکه با اخلاص دراین خانه خدمت می کند بهر رستاخیز خود کسب سعادت می کند هرکه این جا اشک می ریزد به یاد اهل بیت با علی وفاطمه تجدیدبیعت می کند می رسدبرگلشن جان های ما بوی بهشت هرکه این جا نام زهرا را تلاوت می کند هرکه دارد گوهر مهرش چه کم دارد مگر ازچه برخوان خدا کفران نعمت می کند گرکه باشد نامه ی اعمال ما چون شب سیاه اشک این جا کار آب ابر رحمت می کند آن که همراهش برد نور ولایت را به خاک کی درآن ظلمت سرا احساس غربت می کند رازق عالم به هرکس روزیش رامی دهد رزق مارا از سرشک وآه قسمت می کند روز محشر ازندامت لب به دندان می گزد هرکه این جا ازسرشک وناله غفلت می کند من کیم بی فاطمه تو چیستی بی مهر او اوست مارا صاحب این قدرو شوکت می کند گر«وفایی» حاجتی دارد به زهرا گفته است باز هم با مادر سادات صحبت می کند شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: نوحه‌ی سینه‌زنی فاطمیه(سبک همه‌جا کربلا) ◾️نوحه سینه‌زنی ایام فاطمیه ◾️(سبک همه جا کربلا) ◾️بنداول فاطمیه شده شور ماتم به پاست از غم فاطمه همه‌جا کربلاست بین آتش شده فاطمه تا فدا پشت دیوار و در گفته فضه بیا آه و....واویلتا آه و واویلتا(۲) ◾️بنددوم بین کوچه ز پا تا که زهرا فتاد پیش چشم حسن سر به زانو نهاد صورتش نیلی و قامتش شد کمان یاس حیدر شده در جوانی خزان آه و.... واویلتا آه و واویلتا(۲) ◾️بندسوم نینوایی شده زین نوا نای من محسنش از لگد کشته شد وای من زده آتش عدو تا که بر گلشنش چادرش خاکی و غرقه خون شد تنش آه و... واویلتا آه و واویلتا(۲) شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
‍ ‍ . سبک نمیشه باورم که وقته رفتنه تنها بمانده ام بی یار ویاورم افتاده پشت در مظلومه همسرم زهرای من خدا در خون وآتش است شرمنده از روی مولا پیمبرم یاس کبود من همراه غنچه اش افتاده بر زمین نالان برابرم دستان من شده بسته به بند کین ناشد مدد کنم دلدار مضطرم شرمنده ام زتو زهرا مرا ببخش چون در حصار این قوم ستمگرم فضه بیا مدد، کن همسر مرا محسن فدا شده دریاب وهمسرم ای مردم او بود دردانه ی رسول من گرد خندق وسردار خیبرم زهرا بنالد وبابا صدا زند این ناله می زند آتش به پیکرم یارب سپارم این نامردمان به تو تاموقع جزا، تا روز محشرم شاعر: .👇
. سینه زنی شهادت حضرت زهرا(س)، با نوای کربلایی -(خانوم خونۀ حیدر، مرو زهرا...) بریم مدینه ، خونۀ مولا عیادت مادری خسته که این روزا دلش شکسته جوونه اما گردِ پیری رو سر و صورتش نشسته خیال موندن ، نداره دیگه خیری ندیده از مدینه یه دنیا غم داره تو سینه میکشه آه سردی تا که غربت حیدر و می بینه بار سفر رو داره میبنده صدای آهِ علی بلنده چند روزه کارش فقط همینه تابوت و می بینه و میخنده... «خانوم خونۀ حیدر،مرو زهرا..» حسن یه گوشه ، خیره به مادر زانویِ غم بغل گرفته داره به دل حرف نگفته خیلی صبوره اما بازم کوچه ها از یادش نرفته روی کبود و ، چادرِ خاکی لکه ی خونِ مونده رو در شده بلایِ جونِ حیدر سه ماهه که خانوم خونش بی رمق افتاده تو بستر دلش گرفته از این زمونه بهار عمرش روبه خزونه دست شکستش بالا نمیاد عجل وفاتی داره میخونه... «خانوم خونۀ حیدر، مرو زهرا..» تو این روزای ، آخر عمری رسیده کار بچه هارو کرده همه سفارشارو با بغضی که داره تو سینه روضه میخونه این شبا رو برا حسینش ، داره میدوزه یه پیروهن با دست لرزون آروم آروم با چشم گریون میگه به زینب عوضِ من تن حسینم تو بپوشون میاد یه روزی که ته گودال داداش حسینت میوفته بی حال سر همین پیروهن کهنه میبینی میشه دورش چه جنجال «خانوم خونۀ حیدر، مرو زهرا..» 👇
. ایام حضرت زهرا(س) بی وفا دنیا مگیر دنیا مگیر از من جوونم رو با غمِ زهرای من زهرای من می گیری جونم رو دیگه از این زمونه خسته ام زیر بار غمت شکستم کاشکی چشمم میونِ کوچه بسته می شد به جای دستم آخه زهرا چرا از حیدرت تو رو می گیری موقعِ پاشدن دستاتو به زانو می گیری می اُفتی از نفس دستاتو رو پهلو می گیری مرو ای همدمِ تنهایی ام علی غریبه 3 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نا نجیب بر روی تو بر روی تو سیلی چه بد می زد بی حیا پیش علی پیش علی تو را لگد می زد بی مُروت چرا چنین زد ضربه ها بر تو نازنین زد دیدنِ خون روی دیوار فاتح خیبرو زمین زد حالا من موندم و غم مونده و زهرا وبستر حالا من موندم و بی تابی و نگاه دختر حالا من موندم و میخ در و یه دیدهء تر مرو ای همدمِ تنهایی ام علی غریبه 3 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دختری بیچاره شد بیچاره شد با دیدن مسمار مادری زد دست و پا زد دست و پا بین در و دیوار پشت در پیکرش میسوزه داره موی سرش میسوزه خیلی سخته ببینه طفلی چادر مادرش میسوزه الهی هیچ کسی این صحنه رو ندیده باشه قدِ بانوی هجده ساله ای خمیده باشه گمونم موقعِ مرگ علی رسیده باشه مرو ای همدمِ تنهایی ام علی غریبه 3 شاعر: 👇
. باید مُرد - باید از غم محسن تو فقط مُرد باید گفت - باید روضه های تو رو تا ابد گفت یه عده با غلاف و با بغض علی تو رو میون کوچه ها چه بی بهونه می زدن یه عده پیش چشم خیس بچه های تو توو اوج بی رحمی با تازیونه می زدن دلم گرفت / دوباره زندگیم بوی غم گرفت دلم گرفت / زمین و آسمون از تو دم گرفت دلم گرفت ۲ ای نورِ خدا - از تو مُنجلی ذکر آخَرِت - بوده یاعلی یا علی و یا علی و یا علی ۳ چه بد زد - همون که توو کوچه تو رو با لگد زد چه بد زد - با سیلی به روی تو مادر! چه بد زد چه سخته که مقابل چشای یک پسر ... به روی خاک کوچه ها بیفته مادری ناموس مرتضی کجا و مَردَکی ذلیل عجب تقابُلِ عجیب و نابرابری! واویلتا / بمیرم برای اشکِ مجتبی واویلتا / شکستن غرورشو توو کوچه ها واویلتا ۲ تنها و پریشون بودی ولی بین کوچه ها - گفتی یا علی یا علی و یا علی و یا علی ۳ دلا سوخت - یه مادر جلو چشمای بچه ها سوخت دلا سوخت - یه غنچه توو آتیش زیر دست و پا سوخت فضه به سمت تو دوید که باشه یاورت تا پشت در پیچید صدای آه و ناله هات سینه سپر کردی برا دفاعِ از علی به قیمتِ جونِت تموم شد این دفاع برات فدا شدی / فدای علیِّ مرتضی شدی فدا شدی / تو اول شهیده ی وِلا شدی فدا شدی ۲ در پاسخ به حق - تو گفتی بلی کلّ عمر تو - شد وقف علی یا علی و یا علی و یا علی ۳ شاعر: .👇
. زیبای فاطمیه_امام زمان(عج) بانوای سیدمهدی حسینی " دل شکسته" مرا صدا کنید، کافی است نظر بر این سرای بی بها کنید، کافی است قبول... لایقِ زیارت شما نبوده ام فقط کمی برای من دعا کنید کافی است کسی که تحبس الدعا شود، غریب می شود کمی به این غریبه اعتنا کنید کافی است بس است در به در شدن، بس است خون جگر شدن به روی من در انابه وا کنید... کافی است... دوا نخواستم، همین هم از سرم زیادی است مرا فقط همین که مبتلا کنید، کافی است به دستْ پخت نان فاطمه عزیز می شود حقیر را دخیل این سرا کنید، کافی است قسم به ربنای فاطمه به این شکسته دل کمی حلاوت دعا عطا کنید، کافی است فدای مادری که با دل شکسته ناله زد بس است حیدر مرا رها کنید‌... کافی است... صبور شهر را چرا به دست بسته می برید ز روی دختر نبی حیا کنید... کافی است... شاعر: .👇
. روضه جانسوز حضرت زهرا(س) حاج محمود کریمی با اینکه پیکرِ پسرش بوریا شود عریان به روی خاک بیابان رها شود با اینکه از قضیّه خبر داشت فاطمه با اینکه دردِ دست و کمر داشت فاطمه پا شد برای امرِ مهمی وضو گرفت آهی کشید و بغضِ بدی در گلو گرفت صندوقچه ی لباس و کفن را که باز کرد نفرین به اهل کوفه و شام و حجاز کرد میدید فاطمه شده پنجاه سال بعد در قتلگاه آمده سرباز اِبن سعد با نیزه اش به روی تن شاه میکشد نقشه برای پیروهن شاه میکشد زهرا که دید واقعه را سوخت عاقبت با آه و گریه پیروهنی دوخت عاقبت با بازوی شکسته ی خود… روزِ آخری با چشم نیم بسته ی خود… روزِ آخری پیراهن حسین خودش را قواره کرد گریه برای آن بدن پاره پاره کرد هر سوزنی که رفت به دستش دلش شکست میدید نیزه ای وسط سینه اش نشست پیراهنش همینکه به زیر گلو رسید در قتلگاه پنجه ی قاتل به مو رسید تا روی پیکر پسرش یک سپاه رفت خولی رسید و فاطمه چشمش سیاه رفت... شاعر: .👇
4_158956615070908744.mp3
5.91M
شعر وسبک حضرت زهرا(س) شاعر: 🎤 چه فرقی میکنه برای ما کجای این زمین مزارته هرجای دنیام که باشی دلِ یه عده سینه‌زن کنارته تُو اشکایی که مال روضته یه عطر و بوی آسمونیه گریه برای تو یکی از اون لحظه‌های خوب جوونیه از بس برات ناله می‌زنم صدام گرفته مث صدات هرجایی که اسم تو میاد بلند گریه می‌کنم برات ................................................ زندگی شیعه‌ی مرتضی هر نفسش برای مادره اگه یه دنیا روبروش باشه پشت سرش دعای مادره کجا برم جز درِ خونه‌ای که اونجا دست خالی پُر میشه یتیم و مسکین که جای خودش با یه نگاه اسیر، حُر میشه نفس کشیدن بهونه بود برا رسیدن به روضه‌هات نمیشه آروم بشم همش بلند گریه می‌کنم برات ................................................ کار منه نوکری شما کار تو مادریِ عالمین از تو به ما خیلی چیزا رسید بهترینش نوکری حسین وقت سفر که میشه می‌شنوی رو لب زائرا یه زمزمه‌ست زیارتِ کربلای حسین از صدقه‌سری فاطمه‌ست نمی‌مونه شیعه آخرش تُو حسرت گنبد طلات کنار شش‌گوشه‌ی حسین بلند گریه می‌کنم برات
. بسیار زیبای فاطمیه، سید مجید بنی فاطمه 🎤 دلم خون شده، پريشون شده ۲ كه دستاي تو نيمه ِ جونه ميلرزه صدات،مي باره چشات كه چشماي تو غرق خونه هنوز چيزي نگذشته از زندگيمون كه مي ري ميشه اين دم آخري از علي رو نگيري عزيز دلم يه چيزي بگو لااقل يه كم با علي حرف بزن چي ميشد توي كوچه ها من و جاي تو ميزدن مرو فاطمه،فاطمه،فاطمه جان........ فداي نگات،بميرم برات بميرم برا زخم ِ پهلوت تو ميري ولي،چه جوري علي بسازه براي تو تابوت چه جوري آخه بي تو، تو اين قلبم آروم بگيره نگو كه برا التماساي من ديگه ديره عزيز دلم من هر كاري كردم نشد رو لبهات يه لبخند بياد تو هركاري كردي نشد كه اشك چشمام بند بياد مرو فاطمه،فاطمه،فاطمه جان....... گل پرپرم،نرو همسرم نرو جون ِ اين مرد تنهاي خسته سپاه علي،پناه ِ علي بميرم كه رو صورتت جاي ِ دست ِ توي شعله ها پيكر و معجر و موي سر سوخت بميرم خدا بچه و مادرش پشت در سوخت عزيز دلم چي ميشه نگاهم كني، من و اين دم آخري داري ميري اما بدون،داري جونمو مي بري مرو فاطمه،فاطمه،فاطمه جان......... .👇
. شب به شب داری شکسته تر می شی بد جوری داره دلم شور می زنه چشمای بی رمقت به من میگه آخرین روزای با هم بودنه نرو تنها کس دنیای علی دشمنامون و حاجت روا نکن دنیا داره رو سرم خراب میشه برا مرگت این همه دعا نکن شب تا صبح می میری و زنده میشی حال و روزت از چشام سو می گیره ای خدا دردم و من به کی بگم تو خونه زنم ازم رو می گیره الهی دست مغیره بشکنه بد جوری شکسته احترامم و من مسلمونم چرا تو مدینه نمیدن دیگه جواب سلامم و تو و جون کندن و آه زیر لب من و غصه خوردن و خون جگری علی حیرونه : اینا دیگه کیَن زن و می زدن کتک و چل نفری دیدی فاطمه چه جوری این دوتا به من و تو درد بی امون دادن زیر چشمی موقع عیادتت خون مسمار و بهم نشون دادن زن هیجده ساله باید سر چی دو سه ماهه بشه قامت کمونی جون من رسید به لب وقتی دیدم تو نماز ِتو نشسته می خونی می دونم داری به چی فکر می کنی وقتی خیره ای به چشمای حسین خونمون کربلا میشه وقتی که می زنی شونه به موهای حسین بَده حالت داری انگار می بینی پنجه شمر و تو گیسوی حسین وای من پهلو شکسته پیش تو می زنن لگد به پهلوی حسین شاعر: زبانحال امیرالمؤمنین(ع)، حضرت زهرا(س) بستر شهادت .
. 🎤 چشمای کم سوتُ نبند، الهی دردت به سرم تو خسته‌ای آره ولی ، من از تو هم خسته‌ترم الهی دردت به سرم ، خون‌جگری خون‌جگرم دیدم تو خواب تابوتت‌ُ ، رو شونه دارم میبرم میخوای ، پاشی نمی‌تونی برای کی داری ، لالایی میخونی؟ یه روسری بستی دورِ سرت درد داره کمرت، سوخته بال و پرت، زهرا سه ماهه که، افتادی نیمه‌جون با یه قدّ کمون؛ پیرهنت پرِخون، زهرا « گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره » کاش می‌تونستی سرتو، بذاری رو شونه‌ی من وخیمه حالت فاطمه، که تر شده گونه‌ی من علیِ مظلومُ ببخش ، نگار دردونۀ من که خونۀ امنی نبود ، برایِ تو خونۀ من اشک‌هات ، دلم رو خون کرده دلم پُر از غصّه ، دلت پر از درده تو رو خدا با غما خو نگیر از علی رو نگیر؛ دست به پهلو نگیر، زهرا به جز تو دردم رو به کی بگم؟ حالا داری تو هم، رو میگیری ازم، زهرا « گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره » علیکَ بِالغریب میگی، داری وصیت میکنی خوب میدونم دربارۀ ٫ چی داری صحبت میکنی باشه تا زنده‌ام عزیز ٫ هوای زینب‌ُ دارم هر شب بالاسر حسین ٫ یه کاسۀ آب میذارم واسه‌م، روضه نخون جونم منم شبیه تو، روضه‌شُ میدونم میخوای بگم کربلا سرشو از کجا سرشو، از قفا سرشو، زهرا رو نیزه‌ها میبَرَن سرشو میبُرن سرشو؛ میشکنن سرشو، زهرا « گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره »
. روضه حضرت زهرا(س)-(ای گل خزانم آتش زدی به جانم)* بانوای حاج حسن خلج ای گل خزانم آتش مـزن بـه جانم ای پرستـوی مـن مــرو ز آشیـانم ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا بعد تو بـه عالـم مـن دلخــوشی نـدارم بی تو بـا کـه گـویم غم‌هـای بی‌شمـارم من کـه در مدینـه غـریب و بی‌نشــانم یــار قــد کمـانم بشنــو تــو التمـاسم ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا یار نیمه‌جانم نگاهت به درد من باشد طبیب با دل شکسته بخوانم شب تا سحر امن‌یجیب ای صفای خانه شبانه بـار سفر را بسته‌ای یار قد خمیده شهیده گمانم از من خسته‌ای بود و هستم مروتو ز دستم مرووای از این جدایی مانده کنج سینه غم‌های بی‌حسابم بی‌تـو در مدینـه سـلام بی‌جـوابم ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا آسمان چشمم شد غرق در ستاره مـاه در خسـوفم کنم تو را نظاره ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا کی رود ز یادم غم تـو ای مانده بین کوچه‌ها کس خبر ندارد ز داغت با من چها کردی چها کی رود ز یادم که سیلی هست تو را گرفته بود کی رود ز یادم که زینب دست تو را گرفته بود بود و هستم مرو تو ز دستم مرو وای از این جدایی شاعر: 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/sabks/96/11/2586_1396115181759_4675483.mp3
👆 . (س) سید مهدی 🎤 کاشکی پشت در منو صدا میکرد در خونه رو نسوخته وا میکرد کاشکی قبل از این که قنفذ برسه دستشو از شالِ من جدا میکرد یادمه داشتم می افتادم نزاشت تو دلم حتی یه ذره غم نزاشت رو به قبله شد که رو به راه بشم فاطمه هیچی برا من کم نزاشت همه چی در نظرم آتیش گرفت بخدا چشم ترم آتیش گرفت در خونه رو یه بار آتیش زدن ولی صدبار جیگرم آتیش گرفت *هی نگاه به در سوخته کردم .. بخدا این شبا دیگه گیرمون نمیاد .. حالا ناله زدی بشنو : یک بار من میخونم و رد شم، اهل روضه متوجه میشن .. بعضی حرفا تکرار شدنی نیست ..* یادمه چطور به خونم سَر زدن دستشون پُر بود و با پا در زدن *(دستشون پراز هیزم بود) چهار نفر رویِ سرم ریخته بودن ولی زهرامُ چهل نفر زدن .. زدن شام جمعه ست زود ببرمت کربلا .. اگه مدینه زهرا رو چهل نفر زدن .. کربلا هم حسینشُ همه دور گودال حلقه زدن .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر میزد .. یکی با سنگ میزد .. آخ بمیرم برات .. اونایی که نیزه نداشتن، شمشیر نداشتن .. روایت میگه فِرقَهُ بِصُیوف، فِرقَهُ بِرِّماء .. (ببین زود بردمت کربلا حقشو ادا کن ..) فِرقَهُ بِحِجَارَه .. بعضیا نوشتن پیرمردایی که شمشیر نداشتن، نیزه نداشتن هرکدوم با عصا اومدن .. یه عده با عصا به بدن حسین زدن .. همه بگید حسین ... ‌‌