8. به زندان.mp3
1.35M
#نوحه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
#واحد
به زندان بلا
هستم به آه و چشم گریان
کجایی نور چشمانم رضا
جانم رضا جان
گل خیرُ النسایی،
شده وقت جدایی،
رضا جانم کجایی
( رضا جانم رضا
جانم رضا جانم رضا جان...)
#بند_دوم
در این زندان
ز اشک مادرم دارم نشانه
شده نیلی سراپایم
به ضرب تازیانه
شده چشمان من تر،
به یاد یاس پرپر،
شهید عشق حیدر
( رضا جانم رضا
جانم رضا جانم رضا جان...)
#بند_سوم
چو سِندی میزند من را
دلم دارد نوایی
یه یاد آن یتیمان ِ
شهید کربلایی
که دشمن نازشان را،
کِشیده بعد ِ بابا،
به کعب نی واویلا
( رضا جانم رضا
جانم رضا جانم رضا جان...)
#شهادت_امام_کاظم
11. غریب بغداد.mp3
1.16M
#نوحه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
امام ِ کاظم
غریب بغداد/
از حبس هارون
گردیده آزاد
#ملودی_دوم
غُصه ها بوده
در دل مولا/
یک یهودی شد
قاتل مولا
( آه و واویلا ... ) تکرار
#بند_دوم
امان ز داغ
فرزند حیدر/
تابوت او شد
یک تخته ی در
#ملودی_دوم
هر که بود آنجا
ناله ها میزد/
مادرش زهرا
ناله ها میزد
( آه و واویلا ... ) تکرار
#بند_سوم
گرچه فدایی
دور از وطن شد/
موسی بن جعفر
آخر کفن شد
#ملودی_دوم
دل بسوزد از
داغ عاشورا/
بی کفن مانده
یوسف زهرا
( آه و واویلا ... ) تکرار
#شهادت_امام_کاظم
10. شده این دل.mp3
3.09M
#نوحه_امام_کاظم
( علیه السلام )
زمینه آرام / واحد
#حاج_امیر_عباسی
شده این دل بی قرارم
ثناخوان موسی بن جعفر
چرا حال زارم نباشد ؟
پریشان موسی جعفر
#ملودی_دوم
همان که به زندان بغداد
شده کُشته از ظلم هارون
به یاد غم بی حد او
دل عاشقانش بُود خون
#ملودی_سوم
به مرثیه هایش
زند ناله زهرا
( واویلا واویلا
واویلا واویلا
واویلا واغربتا ... ) تکرار
چو آباء و اَجداد پاکش
بتابد ازو نور ایمان
بَرد دل ز کُلّ ملائک
مناجات او بین زندان
بُوَد وارث داغ مادر
همان بی قرین ِ یگانه
شده رزق او وقت افطار
رطب هایی از تازیانه
به جانش رسیده
شراری ز غمها
( واویلا واویلا
واویلا واویلا
واویلا واغربتا ... ) تکرار
ولیّ خدا را به زندان
نبوده اُمید نجاتی
یهودی شده قاتل او
وَ زنده شده خاطراتی
اسیران دلخون و شام و
عُبور از محلی پر از شر
خورَد سنگ ِ کین
از روی بام
سر ِ پاک فرزند حیدر
بسوزم چو شمعی
که جان گشته بر لب
دگر من نگویم
چه ها دیده زینب
( واویلا واویلا
واویلا واویلا
واویلا واغربتا ... ) تکرار
#شهادت_امام_کاظم
9. یا سیدی.mp3
1.97M
#نوحه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
#زمینه
یا سیدی موسی بن جعفر2
مددی باب الحوائج
یاس گلستان پیغمبر
ای پسر زهرا و حیدر
سیدی موسی بن جعفر
تا به فلک رفته سوز آهت
گوشه ی زندان شد قتلگاهت
فضل و شرافت بوده گناهت
گوشه ی زندان شد قتلگاهت
یا سیدی موسی بن جعفر2
مددی باب الحوائج
دیده شده با یاد تو تر
ای به همه مولا و سرور
سیدی موسی بن جعفر
گوش دلم بشنود صدای
ناله ی جانسوز مادر تو
سِندی بن شاهک یهودی
تازیانه زد به پیکر تو
یا سیدی موسی بن جعفر2
مددی باب الحوائج
دل تو شد خون ازکینه و
جنایت آن خصم کافر
سیدی موسی بن جعفر
از غم تو محشری به پا شد
حق ّ رسالت چه خوش ادا شد
دست و پا بسته با غل و زنجیر
گوشه ی زندان جانت فدا شد
یا سیدی موسی بن جعفر2
مددی باب الحوائج
#شهادت_امام_کاظم
6. من که.mp3
2.26M
#نوحه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
من که به عالَمی پناهم
میره تا آسمونها آهم
زندان میشه به رسمه غربت
آخر ، گودی قتلگاهم 2
#ملودی_دوم
آتیش دل،
سوز مرثیه هامه
ظلم و جفا،
همدم لحظه هامه
جون میدم و،
کاظمین کربلامه
#ملودی_سوم
ای خدا ، ببین غریبم ،
دیگه نجاتم ، بده ازین غم
واویلا واویلا واویلا...
خصم ِ یهودی ِ بی وجدان،
میزد من و چه بی بهانه
روزه بودم ولی افطارم،
بوده طعام ِ تازیانه
برای دین،
چه سختی ها کشیدم
زهر ستم
به جان خود خریدم
طعنه ها
از دشمن خود شنیدم
شد آهم ، با دیده ی تر ،
برات بمیرم ، شهیده مادر
واویلا واویلا واویلا...
زندان بود و هجوم غربت،
اما نشد تن تو بی سر
دلها بسوزه بر مظلومی،
که شد سرش جدا از پیکر
تو کربلا،
چه محشری به پا شد
تو قتلگاه،
سری زِ تن جدا شد
وَ مثل ماه،
هلال ِ نیزه ها شد
غمها بود،چه بی کرانه،
که تسلیت شد،با تازیانه
واویلا واویلا واویلا...
#شهادت_امام_کاظم
7. آن کوکب.mp3
1.14M
#نوحه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
آن کوکب هدایت
مولا امام کاظم
شد کشته از جنایت
مولا امام کاظم
ای خاتم ِ امامت،
مهدی سرت سلامت
در دل عزای مولا،
واغربتا واویلا
زنجیر و پای مولا،
واغربتا واویلا
بر او سَما بگرید،
خیر النسا بگرید
مجروح ِ ظلم و کینه،
آن پیکر شریفش
بر روی جِسر بغداد،
مانده تن ِ شریفش
جسمش که پر بلا بود،
به سوی کربلا بود
گرچه غریب چون او،
چشم فلک ندیده
شکر خدا که دیگر،
نشد سرش بریده
حسین سرش جدا شد،
خورشید نیزه ها شد
ای خاتم ِ امامت ،
مهدی سرت سلامت
#شهادت_امام_کاظم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️صحبتهای #پسر_سوری از زیر آوار😭😭
يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ
🔹ای انسان، چه باعث شد که به خدای کریم بزرگوار خود مغرور گشتی (و نافرمانی او کردی)؟
.
#زمینه
#امام_کاظم
#سبک_نوشته_مقتل
#میونه_زندون
☑️بنداول
میونه زندون با دل خسته و زار
میونه زندون ندارم صبر و قرار
میونه زندون باچشای تاره تار
میونه زندون با تنه غرقه به خون
میونه زندون کردی رو به اسمون
میونه زندون دعا کردی بی امون
میونه زندون
رنج و غم و درد و بلا بسه
ندیدن و هجر رضا بسه
راه گلومو بسته این قفس
مصیبتا برام خدا بسه
باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع)
☑️بنددوم
به روی لبهات داری ذکر ربنا
به روی سینت داری درد و غصه ها
به روی پهلوت داری جای رد پا
به روی پهلوت
بمیرم اقا که صدات شکسته شد
بمیرم اقا گریه هات شکسته شد
بمیرم اقا ساق پات شکسته شد
بمیرم اقا
برات بمیره اقا سینه زن
تو رو می زد یه مرد بد دهن
توون نمونده توی زانوهات
زمین می خردی وقت پا شدن
باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع)
☑️بندسوم
غریب وتنهام
تو سیاه چال بلا
فلک میشم با
ضرب تازیونه ها
نداره شرم این
یهودیه بی حیا
نزن ای نامرد
هی نمک به زخم من
نزن ای نامرد
سیلی هی نزن نزن
نزن ای نامرد
به تن نحیف من
نزن ای نامرد
رمق نداره تن لاغرم
شکسته دست و پا و پیکرم
هرچی می خوای بزن ولی دیگه
نگو تو ناسزا به مادرم
باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع)
☑️بندچهارم گریز به کربلا
میسوزه از زهر همه ی بال و پرش
می سوزه از زهر پاره های جگرش
می سوزه از زهر یاد جد اطهرش
میسوزه از زهر
داره جون می ده یاد گودال بلا
داره جون می ده یاد رگ های جدا
داره جون می ده یاد شاه کربلا
تنها و بی کس توی اضطراب
افتادی ای غریب کاظمین
لحظه ی آخر داری رولبت
روضه ی داغ و غربت حسین(ع)
السلام علی سیدالشهداء
💠💠💠💠
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجید_مرادزاده
👇
.
#روضه_امام_کاظم علیه السلام
#کربلایی_حنیف_طاهری🎤
موسای قصه های من
آقای طورها
ای برق چشم های تو
خورشید نورها
نور تو در نگاه خلایق
نشسته است
تنها ندیده اند تورا
دیده کورها
ما با وجودِ نام شما
قد کشیده ایم
بابَ الحوائج از ازل و
تا به دورها
آقا اصالتاً که سلیمان ما تویی
حالا شدی اسیر خیالات مورها
بمیرم برات ... چهارده سال از این زندان به اون زندان ... از این حبس خانگی به اون حبس خانگی ، آخرالامر هم تو سیاه چالِ نمور و تاریک ... روز و شب از هم تشخیص داده نمیشد ...
شب ها دائم الصلاه بودی و روزها روزهدار ... صدا میزد خدا من از تو جای خلوتی میخواستم با تو مناجات کنم و حرف بزنم ... ولی این زندان آخر و زندانبانِ آخر نمیدونم چی بود! اون آقایی که هی میگفت خدا ، یه جای خلوت به من بده باهات حرف یزنم ، توو این زندان آخر هی میگفت کی منو راحت میکنی؟ خدا دیگه مرگِ منو برسان .. مثل مادرش که هی صدا میزد خدا کی مرگِ فاطمه رو میرسانی .. تو سجده ناله میزد خدا مرگِ موسی بن جعفر رو برسان ...
خورشید هم
اجازه ی داخل شدن نداشت
در مَحبسِ تو
محبس مهتاب و هورها
داوودها به صوت شما
گریه میکنند
خیس است آیههای خدا
در زبورها
هارون زندگیِ تو
قارون قصه هاست
موسی ، اسیر مانده
میان شرورها
با تازیانه بر تن تو
خط نوشته اند
قربانیِ وِقاحتِ
جمع جسورها ...
این روزها
به مادر خود گریه میکنی
اشکی عجیب
گریه ی چشمِ غیورها
( دیگه بریم کربلا با موسی ابن جعفر .. روزهای پایانی ماهِ رجب و آخرِ سال .. )
سرد است قتلگاه تو
برعکسِ کربلا
پس گریه میکنی تو
به یاد تنورها ...
( با موسی ابن جعفر برا جدش ابی عبدالله گریه کنیم ... )
هرجا که سر گذاشت
برآن ریگهای داغ
از تاب رفت و
باز به جای دگر گذاشت
شب جمعهست ... امشب اگر کسی هم نباشه کربلا ! مادرش زائرِ حرمِ .. انبیاء و اولیاء میان کربلا .. فاطمه جان، مادر جان روزهای آخرِ ساله .. دست ما رو پر کن .. ما کلی به روضههای حسینت اشک بدهکاریم .. اگه امسال کم گذاشتیم ما رو حلال کن ...
خاک های گرم گودال رو زیرِ صورتش جمع کرد ... هی صدا میزنه یا غیاثَ المستغیثین .. ( کی صدا زد خدا به فریادم برس؟!) دید نانجیبا صدا میزنه سمتِ خیمهها حمله کنید ... دیگه طاقت نیاورد هی میگه یا غیاثَ المستغیثین .. اما خواهر مگه طاقت میاره برادر رو تو این حال ببینه؟ صدا زد: اَما فیکُم مُسلِم ؟! یه نفر مسلمان بین شما نیست ؟ دستِ آخر رو کرد : يَا عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ أَ يُقْتَلُ أَبُو عَبْدِ اللهِ، وَأَنْتَ تَنْظُرُ إِلَيْه (1) حسین ...
#شهادت_امام_کاظم
.👇
.
#زمینه
#امام_کاظم
#سبک_نمیدونم_این_خاک_وخاکستره
#فتادم_دگر_از_توان
🌷🌷🌷
✅بنداول
فتادم دگر از توان و نفس
شدم آخر عمر اسیر قفس
امان از جفای یه مشت بی حیا
کجایی رضا جان به دادم برس
هوای دلم سرد و بارونیه
پر از درد و داغ و پریشونیه
با این دست و پایی که زنجیر شده
یه بغضی به این سینه زندونیه
😭
آه الامان زجور اعداء
کنج قفس غریب و تنها
بسته شده به رویم درها خدا
بر ساحتم جسارت ها شد
با حرف بد اهانت ها شد
جسمم پر از جراحت ها شد خدا
😭
غم شد نصیبم
من غریبم
بی حبیبم
داد از جدایی
بی وفایی
بی نوایی
وای از غریبی از غریبی از غریبی
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅بند دوم
چطور از غم کنج زندون بگم
دارم جون میدم زیر یوغ ستم
دیگه استخونام همه له شده
رد تازیونه س به روی تنم
چقد این یهودی من و می زنه
کبوده خدا کل این پیکرم
می بینه که حساسم و می بره
با لبهای نحسش نام مادرم
😭
قلبم داره از هم می پاشه
رو گونه هام جای دستاشه
رو بازوهام جای پاهاشه خدا
آه ای خدا چیه تقصیرم
شد همدمم غل و زنجیرم
کنج قفس دارم می میرم خدا
😭
آه از غریبی
بی حبیبی
بی شکیبی
از جور قاتل
آه باطل
ای دل ای دل
وای از غریبی از غریبی از غریبی
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅بند سوم گریز
با این غصه ها که چنین بی حده
به یادم غم مادرم اومده
امون از جفای یه نامرد پست
که بر صورتش ضرب و سیلی زده
😭
تمام وجودم همه آب شده
می سوزم من از زهرکین ای خدا
میاُفتم به یاد لب تشنه ی
حسین کشته ی بی سر نینوا
😭
کنج قفس،با حال مضطر
یاد جدم، زدم بال وپر
روضه خوندم غریب مادر حسین
یاد جسمی ، که افتاد روخاک
یاد جسمی ، که بین خاشاک
اربا اربا برهنه صدچاک حسین
😭
آه ازین غریبی
نور عینم
ای حسینم
وای ازحنجر تو
این سر تو
پیکرتو
وای از غریبی از غریبی از غریبی
#شهادت_امام_کاظم
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#کاری_ازشعرای_سبکسازاهلبیت_ع
#کربلایی_علی_بهرامی_نیا
#کربلایی_مجیدمرادزاده
👇
.
#شور
#امام_کاظم
#سبک_من_و_یکم_ببین
#میون_این_قفس
🌷🌷🌷
✅بنداول
میون این قفس هی می زنم نفس نفس
کجایی ای رضا به فریاد دلم برس
😭
تو زندون بلا میسوزم از زهر جفا
خلصنی یاربم رسیده تا عرش خدا
😭
یک تنه می زنه چی بی بهونه می زنه
این یهودی من و با تازیونه می زنه
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅بنددوم
درد می کنه تنم. خونیه کل بدنم
سخته برام نفس با غُلِ روی گردنم
😭
لحظه ی آخرم میسوزه کل پیکرم
انگاری میشنوم میاد صدای مادرم
😭
اگر که من شدم غریب شهر کاظمین
یه عمره سوخته ام برای روضه ی حسین(ع)
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
#شهادت_امام_کاظم
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#شاعرسبکسازڪربلایی_مجیدمرادزاده
👇
.
#واحد
#امام_کاظم
#کنج_زندان_غم
🌹🌹
✅بنداول
کنج زندان غم بادست وپای بسته
چون کبوترم که ڪنج قفس نشسته
بی کس و غریب و بی پشت و بی پناهم
صیدِصیادم و بال و پرم شکسته
باپری شکسته چه خسته لبریز در تاب و تبم
برسما رسیده صدای خلصنی یارب یاربم
راحتم نماای خدایادگرزکنج این قفس
زیرزنجیروغل خدایا بالانمی ایدنفس
خسته بی هم نفس
کنج تنگ قفس
آه خدایاراحتم ڪن
یا امام کاظم مولا امام کاظم (ع)
✅بنددوم
همچو ابر بهار اشکم بود روانه
می زند قاتلم مرا چه وحشیانه
مردک یهودی زند زکینه اش بر
صورت و تن من سیلی و تازیانه
زهرڪین هارون زدشرربرهمه جسم و جان من
می زندشراره ازجگر برهمه استخوان من
کفِ این سیاچال فتادم این لحظه های اخرم
آیدم مدینه به یادم پهلوشڪسته مادرم
همچومادر حزین
می خورم برزمین
آه خدایا راحتم کن
یا امام کاظم مولا امام کاظم (ع)
#شهادت_امام_کاظم
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
👇
.
#زمینه
#امام_کاظم
#سبک_بین_جنجال
#شنیدم_آقا_محزون_بودی
🔘🔘
☑️بنداول
شنیدم اقا محزون بودی
خسته و دیده گریون بودی
شنیدم اقا چار ده سال و
شب و روز کنج زندون بودی
...........
شنیدم که تورو آزردن
پارو از حد فراتر بردن
شنیدم پیش تو ای آقا
زن بد کاره ای اوردن
.........
تو زندونی دلگیر
زیر غل و زنجیر
هی میزدی نفس نفس نفس
یه نانجیب لگد
به پهلوهات می زد
میون اون قفس قفس قفس
🔘:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🔘
☑️بنددوم
بین زندان زدی بال و پر
پیکرت شد نحیف و لاغر
توو سیاه چال غم چارده سال
ناله کردی کجایی مادر
........
شنیدم از دل تب دارت
از تن زخمی و بیمارت
بمیرم من برات که می شد
سیلی و ناسزا افطارت
........
سندی بی حیا
بی خبر از خدا
میزدبه صورت تو بی هوا
این حرومی پست
قلب تو روشکست
وقتی میگفت به مادر تو ناروا
🔘:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🔘
☑️بندسوم گریزبه کربلا
وقتی که از صدا افتادی
وقتی که زیر پا افتادی
دم اخر با چشمی گریون
به یاد کربلا افتادی
......
خوندی از لحظه ی جنجال و
خوندی از پیکر پا مال و
خوندی از ضربه های خنجر
خوندی تو روضه ی گودال و
.........
خنجرش و کشید
سری رو می برید
به پیشه چشم خواهری خدا.
ضربه زد از قفا
سری شدش جدا
به پیشه چشم مادری خدا
......ِ
سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب غریب غریب غریب
#شهادت_امام_کاظم
🔘:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🔘
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضانصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
#مجید_مرادزاده
👇
1. چه زندان و.mp3
6.72M
#نوحه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#حاج_امیر_کرمانشاهی🎤
#آواز_دشتی
چه زندان و چه زندانبانی
توو این شبای طولانی
که تازیونه ست افطارم
شبیه بارون میبارم
گوشه سیاه چال
افتادم به یاد گودال
مثل جدم حسین
دست و پا میزنم
تشنه لب
مادرم رو صدا میزنم
( مادرم ، مادرم ... ) تکرار
چه شبهای تاریک و سردی
چه مردمان نامردی
نه دلخوشی نه لبخندی
نه آشنا نه فرزندی
مُردم از جدایی
میوه دلم کجایی ؟
جای تو ، خالیه
این دمِ آخری ...
من حسینو تو مثل
« علی اکبری »
مثل جدم حسین
دست و پا میزنم
تشنه لب
مادرم رو صدا میزنم
غم و درد من
بی اندازه ست
تنم پر از خونِ تازه ست
دیگه از این دنیا سیرم
خدا رو شکر زود میمیرم
ای به خون نشسته
دشمن ساقه مو شکسته
دستمو بسته و بی اِبا میزنه
مثل مادر منو بی هوا میزنه
#شعر_پایانی
نخلی که شکسته
ثمرش را نزنید
مرغی که زمین خورده
پرش را نزنید
دیدید اگر که
دست مردی بسته
دیگر درِ خانه همسرش را نزنید
#شاعر_استاد_سازگار✍
#زمینه
#شهادت_امام_کاظم
1. موسای غصه ها.mp3
8.47M
#روضه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#کربلایی_حنیف_طاهری
موسای قصه های من
آقای طورها ...