eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
2. مدینه شهر.mp3
6.9M
( علیه السلام ) 🎤 مدینه شهر پیمبر ، خداحافظ خداحافظ مزار خاکیِ مادر خداحافظ خداحافظ مدینه غربت من بی حساب است همیشه ناله ی من بی جواب است هنوزم که هنوزه مثل حیدر به روی دست من جای طناب است تمام خانه ام یکجا که میسوخت به حال منزلِ دنیا که میسوخت به خود گفتم چه حالی داشت حیدر ؟ در آتش ، چادر زهرا که میسوخت ... مدینه شهر پیمبر ، خداحافظ خداحافظ مزار خاکیِ مادر خداحافظ خداحافظ حیاتی جاودانه بودم عمری برای گریه بر جد غریبم به دنبال بهانه بودم عمری به دنیای زبون خیری ندیدم شکستند حُرمتِ موی سپیدم شبانه مثل زهرای سه ساله پیاده پشتِ مَرکب میدویدم آن طائرِ بهشتی دلها در آشیانه چون شمع دردلِ شب می سوخت عاشقانه سوزش شرارِ سینه ذکرش ترانه ی دل آهش به اوجِ افلاک اشکش به رخ بهانه کی دیده زاهدی را وقت عبادت شب با دست بسته ، دشمن بیرون برَد ز خانه او با کهولت سن با قامت خمیده این با قساوت قلب در دسته تازیانه آن زاده ی پیمبر ارثیه اش ز حیدر این بود کز سرایش آتش کِشد زبانه هر چند خانه اش سوخت از دود و شعله افروخت دیگر نخورد یارش سیلی درآستانش ... .
1. صادق آل رسول.mp3
7.83M
( علیه السلام ) 🎤 صادق آل زهرا فرزند مرتضایم کُنج غربت انیسِ سوز زهرِ جفایم ز فرط پیری ، کمرم خمیده ز پا نشستم ، نفسم بُریده دگر زمانِ ، اَجلم رسیده آه ، وا غربتا وا غربتا عمری برمن گذشت و یک روزِ خوش ندیدم با این زانویِ لرزان پشتِ مَرکب دویدم سِرشک غربت همه دم فشاندم ز کوچه خود را به زمین کِشاندم به یاد آن شب ز رقیه خواندم آه ، وا غربتا وا غربتا ( تکرار بند اول ) تار و پود مرا با چنگال غم دریدند حتی سجاده را از زیر پایم کشیدند در آن شب تلخ که پُر از بلا بود حریم من در دلِ شعله ها بود دلم به یاد غم کربلا بود آه ، وا غربتا وا غربتا ( تکرار بند اول )
. با خدا جا در دل اهل ولا دارد حسین هر طرف روی آوری صد کربلا دارد حسین ما به دشت کربلا از او مزاری دیده ایم در دل هر شیعه یک صحن و سرا دارد حسین قتلگاهش کعبه و آب فراتش زمزم است بلکه صد زمزم روان در چشم ما دارد حسین این شنیدی هست قرآن زینت هر خانه ای جا چو قرآن در تمام خانه ها دارد حسین جای قرآن و حسین در سینه ی پیغمبر است بلکه جا بر روی دوش مصطفی دارد حسین تشنه لب شد کشته و جاری ز چشم شیعیان تا قیامت چشمه ی آب بقا دارد حسین در هجوم نیزه ها حق را عبادت می کند به چه خوش در موج خون حال دعا دارد حسین شمر را در قتلگه قول شفاعت می دهد تا چه حد آقایی و لطف و عطا دارد حسین زیر چوب خیزران آوای قرآن بشنود گفتگو با دوست در طشت طلا دارد حسین قتلگاهش مروه و سعیش چهل منزل تمام بین طشت زر صفایی با صفا دارد حسین ذره ای از تربتش درد دو عالم را دواست بهر درد عالم خلقت دوا دارد حسین ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اگه قهری بامن باشه رفاقت که سرجاشه یه کم بیشتر عزیزمن حواست به منم باشه میگن هفت ثانیه بعدازمرگ همه خاطرات رو میبینم مطمئنم توی اون لحظه صحن کربلات رو میبینم میگن هفت ثانیه بعدازمرگ همه خاطرات رو میبینم روح من زائر تو میشه باز روضه هاتو میبینم مرور میکنم چه جوری سینه زدم تو روضه هات مرور میکنم چه جوری لطمه زدم تو کربلات آقای من آقای من،آقای من آقای من من هرجا که زمین خوردم به لب اسمتو آوردم تو دادی آبرو عباس ولی من آبرو بردم کاشکی اون لحظه که میمیرم پیرهن سیاه تنم باشه میگن اربابم حسین میادش کاش کنارش حسن هم باشه میگن هفت ثانیه بعدازمرگ میبینم تمام احوال رو من یه جا هنوز دلم گیره میبینم روضه ی گودال رو مرور میکنم چه جوری نیزه زدن به گردنت مرور میکنم چه جوری تا قتلگاه کشیدنت آقای من آقای من،آقای من آقای من شعروسبک کربلائی محسن داداشی 👇
. |⇦•یا مروج العاشورا... و توسل شهادت _امام_صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی محمد حسین حدادیان ●━━━━━━─────── یا مُرَوِّجَ العاشورا یا شِیخُ الائِمه مولا السَلامُ علیکَ یا اباعبدالله آرزوی حسینیاست دیدنِ گنبد بقیع کِی میشه سینه بزنیم تو صحن مرقد بقیع تو با اینکه کَرَم داری نه ضریح و عَلَم داری من بمیرم برا غربت تو از امامزاده ها آقا مگه تو چیزی کم داری من بمیرم برا غربت تو «مظلوم غریب آقا مسموم غریب آقا» یا مُرَوِّجَ العاشورا یا شِیخُ الائِمه مولا السَلامُ علیکَ یا اباعبدالله گفتی که با عشق شما دین ما میخوره محک گریه کنِ امام حسین رَحِم اللّهُ دَمْئَتَک صدقه سره تو آقا میشه روضه هامون برپا بانی روضه ی کرب و بلا میشه گریه کنه جدت یه روزی همه ی دنیا بانی روضه ی کرب و بلا گفتی با شور و شین نوحوا علی الحسین یا مُرَوِّجَ العاشورا یا شِیخُ الائِمه مولا السَلامُ علیکَ یا اباعبدالله آقا! اگرچه سه دفعه روی تو شمشیر کشیدن خدا رو شکر که بچه هات سرِ بریده ندیدن ولی آقا چهل منزل دیده خواهری از محمل رأس برادرشو همه جا «به نیزه دار گفتم بچه داری؟ کمی آرام طفلم خواب رفته» یه سه ساله که ترسیده با چشای خودش دیده رأس بریده و تشت طلا فریاد زدم. چوب بالا رفت داد زدم جلو چشم زن و بچه اش با خیزران اینقدر به لب و دندانش زدند.. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
14010305eheyat-hadadian-zamine.mp3
3.52M
|⇦•یا مروج العاشورا... و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان
. وقتِ ناله ست و آهِ طوفانی فرصتِ گریه های بارانی وقتِ تکرارِ چند جمله شده باز بر بیتِ وحی حمله شده خاطراتِ هجوم تازه شدند واردِ خانه بی اجازه شدند باز دیوار و در، سپس آتش ریخت بر هم کسی مناجاتش دود و آتش دوباره شعله کشید وسطِ کوچه کارِ قبله کشید وای از اِزدحام، در کوچه شد قنوتِ امام، در کوچه قلبِ دین را دوباره افسردند رهبری را ز خانه می‌بردند سَرورِ شیعه در اسارت شد سخت دشمن پیِ جسارت شد باز در ریسمان، دو دستِ ولی است صادقِ فاطمه، شبیهِ علی است شد دوباره امامِمان بی یار بی عبا، بی عمامه، بی دستار روضه تکرار شد دوباره چرا؟ او پیاده، عدو سواره چرا؟ پیرِ هفتاد ساله، جا می‌ماند پا برهنه، سه ساله را می‌خواند گرچه، اُمُ الائمه را خوانده زیرِ سمّ ستور کِی مانده اهلِ بیتش به سرزنان، اما کس نزد تازیانه بر آنها هتکِ حرمت ز او فراوان شد لیک آخر، رها ز عدوان شد بود اگر ناله ی حزینه ی او نَنِشستند روی سینه ی او نَرُبودند کهنه پیرهنش نشده هیچ نیزه در دهنش □ □ □ بود اما شبیهِ جدِ غریب بی مددکار و بی معین و حبیب با وجودیکه بود گِرداگِرد پای درسش، هزارها شاگرد هیچکس یاری اَش به او نرسید در گرفتاری اَش به او نرسید آنهمه گفته بود، از تاریخ از غمِ زخمِ سینه و سرِ میخ گفته بود از امامِ کَت بسته از تهاجم، به مادری خسته گفته بود از سقیفه و شورا از علی، تا امامِ عاشورا گفته بود از حرامیانِ سخیف از نظر، بر مخدراتِ شریف گفته بود از غمِ پس از گودال از خیام و ربودنِ خلخال باز هم ماند این ولی تنها مثلِ مظلومِ دین علی تنها □ □ □ عبرت امروز هم همانگون است کربلا، کربلای گردونَ است چرخِ گردون، رسانده نوبتِ ما کربلا هست و درسِ عبرتِ ما بشنو از مکتبِ سلیمانی حرف حق از لبِ سلیمانی ای عزیزان من، حرم اینجاست دوستان! اَرضِ محترم اینجاست این زمین در خودش حرم دارد این حرم صاحبِ کرم دارد این دیار از شلمچه تا به دمشق صد هزاران شهید داده ز عشق طاعت از رهبرِ جمارانی هست تا سید خراسانی نگذارید او شود تنها در میانِ هجومِ دشمن ها امتحانی سترگ در پیش است پس جهادی بزرگ در پیش است جبهه را میتوان به دست و زبان یار باشیم تا امامِ زمان تا ظهور این جهاد، تمرین است درسِ عبرت ز روضه شیرین است همه جا غرقِ روضه باید شد تا سفیر حسین، شاید شد خطی از انتظار باید داد روضه را انتشار باید داد یارِ مهدی ببین که چون گِریَد همچو او جای اشک، خون گِریَد ایکه گویی حسین نعم الامیر زینبِ او هنوز مانده اسیر ✍ .
حکایتی زیبا درباره حق الناس حتما بخونید ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳتﺷﺎﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ . ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ . ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ ، که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند ﺑﺨﻮﺍبد ! ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺑﺨﻮﺍﺑﺪ . ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭاﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود. ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدنﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ . ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑه ﺨﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ . ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪنکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند: ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟ ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ ‏(ﺧﺮ ‏) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ . ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭاندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و.... ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید . ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ می شود ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ ! ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕوید: ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ ... ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست... 🌸🌸🌺🌸🍃 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
با سلام ،گروه هنری شهید آوینی زیر نظر حوزه شهید بهشتی پیربکران برای ادامه فعالیت کاری و فرهنگی خود مطالب و آموزشهای فن بیان را بصورت گروهی برگزار میکند ،از علاقه مندان به فنون و اجرای بیان با شماره ۰۹۱۳۰۸۵۷۶۲۵موسوی تماس بگیرید سلام کلاس در اصفهان شهر پیربکران سالن شهرداری