.
#زمینه
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
#چه_عجب_شده
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
چه عجب شده بابا
که به من سری زدی
تو برای دیدنم
به خرابه اومدی
🌷
چیزی نموند دیگه بابا از سرت
چرا بریده رگای حنجرت
🌷
واویلا. چراسرتو غرق به خونه
واویلا موهای سوخته ت چه پریشونه
واویلا لابه لا موهات میشکنه شونه
😭
____
✅بنددوم
وقتی تورو نی بودی
دشمنت من و میزد
گاهی تازیانه و
باسیلی و بالگد
🌷
بابا دیگه سونداره این چشام
نمیشه خوب تولای زیر پام
😭
بابایی بردن مارو بادستای بسته
بابایی ببین عدو پهلوموشکسته
بابایی رو صورت من جای یه دسته
😭
بابایی باباحسینم غریب مادر
____
#مجیدمرادزاده
👇
.
#واحد_شلاقی
#زنجیرزنی
#شب_سوم_محرم
#من_عبدوفداییه_حضرت_زینبم
🌷🌷🌷
✅بنداول
من عبد وفداییه حضرته زینبم
تمومه عالم بدونید که رقیه مذهبم
🌷
رقیه
با دوتا دست کوچیکش گره ها رو وا میکنه
روضه هاش
اشک چشمای منو مثل دریا میکنه
ذکر ه اون
توی هیئتا ببین که چه غوغامیکنه
🌷
به کوریه چشمای دشمنای رقیه س
تاعمر دارم میگم من لعن بنی امیه
🌷
رقیه مددی سیدتی
رقیه مددی مولاتی
_______________
✅بنددوم
ای محبوبه ی خدا ای نور نَیِّرین
سه ساله ی کربلا ای دختر حسین
🌷
رقیه
ازکوچیکی تابه حالا رولبم زمزمه ای
رقیه
شبیه عمه زینب و مادرت فاطمه ای
زینته
دوش عمو عباس همون تک یل علقمه ای
🌷
تو شور و توی روضه دارم همش میخونم
بی بی بزار همیشه تا نوکرت بمونم
🌷
رقیه مددی سیدتی
رقیه مددی مولاتی
_________________
✅بندسوم
تسکینه دله منه. اون نام دلربات
کاش میشد جونم بره تومجلسه عزات
🌷
سه ساله
چی میشه یه نظرکنی به دوچشمای ترم
سه ساله
تو یه رخصتم بده واسه تو بره سرم
کاری کن
بامدد تو من بشم یه مدافع حرم
🌷
ارزومه بی بی جون. روزیم بشه بتونم
یه زیارت عاشورا توحرمت بخونم
🌷
رقیه مددی سیدتی
رقیه مددی مولاتی
_________________
#مجیدمرادزاده
👇
.
#واحد_سنگین
#حضرت_قاسم(ع)
#شب_ششم_محرم
احلی من العسل شده.ذکرلبم عموجان
بانامه ی بابام حسن.گرفتم اذن میدان
یتیم مجتبایم و.منم زنور قرآن
مثه بابام غریبی و.برات میشم فدایی
عموی مهربون من.امون ازاین جدایی
یه خواهشی ازت دارم.بالاسرم بیایی
مولا.یافاطمه رولبهام
مولا.توفنده تر زدریام
مولا.ببین تو اشک چشمام
مولا.عموحسین حسین جان
گلابموگرفته اند.به زیرسم اسبا
پهلوی من شکسته اند.چومادرتو زهرا
عموبه فریادم برس.که من فتادم ازپا
به زیرسم مرکبا.تنم شده کشیده
زخنجرو زتشنگی.جون به لبم رسیده
اومده بالای سرم.مادرقدخمیده
مولا.شد تازه داغ زهرا
مولا.زدن منو بی هوا
مولا.به پهلویم نیزه ها
مولا.عمو حسین حسین جان
ابوذر رییس میرزایی✍
..................
.
#واحد_سنگین
#حضرت_رقیه(ع)
#شب_سوم_محرم
توخیمه چشم به رات بودم.دیراومدی بابایی
حالاکه دخترت شده.پیراومدی بابایی
تورفتی وماهمگی.اسیرشدیم بابایی
سه ساله ام ولی بابا.ببین که قدخمیدم
از زجرو تازیانه ها.ببین که چی کشیدم
زینب و بین دشمنا.تنهای تنهادیدم
بابا.کی سرتوبریده
بابا.دخترتوخمیده
بابا.رنگ ازرخم پریده
بابا.بابا حسین مظلوم
من دیگه اون سه ساله ای.که دیده بودی نیستم
ببخش اگه نمیتونم.روپام دیگه بایستم
چه روزاوچه شبهایی.زدوریت گریستم
بزاربگم که دشمنت.بادخترت چه کرده
خشکیده پوستم بابایی.خرابه خیلی سرده
تنم زتازیانه ها.خسته وپرزدرده
بابا.چشام سویی نداره
دشمن.گوشم روکرده پاره
سیلی.روصورتم میکاره
بابا.بابا حسین مظلوم
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
......................
.
#ورودیه و #طلیعه_محرم
واحد سنگین
آسموناگریه کنید.که ماه ماتم اومد
روضه هاروشروع کنید.ماه محرم اومد
بگیدعزادارابیان.کاروونه غم اومد
اومده کاروانی با.هفتاد و دو گل یاس
علی اصغرورباب.میان باشورواحساس
سکینه روکرده بغل.عموی ماهش عباس
ای وای.چی میشه توکربلا
ای وای.محشرکبری به پا
ای وای.سرمیشه ازتن جدا
ای وای.حسین غریب مادر
زینب چه باوقارمیاد.میزاره روزمین پا
قدمهاشو میزاره اون.روزانوهای سقا
دستشومیگیره حسین.میگه الی اختا
ولی روزدهم میشه.زینب میمونه تنها
علمداری نمونده و.برادری توصحرا
دوراونو باکعب نی.گرفته نامحرما
ای وای.توقتلگه چی دیده
بوسه.به حنجره بریده
می زد.زینب قدخمیده
ای وای.حسین غریب مادر
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
..........................
.
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
بغضی زبی قراریا.توی گلوم نشسته
بچه های زینب شدن.به داییشون وابسته
بزاربرن فدات بشن.به پهلوی شکسته
نشکن دل شکسته رو.بیابازم ثواب کن
این هدیه ی ناقابلو.خودت زیادحساب کن
فکرکن علی اکبرن و.ازخونشون خضاب کن
داداش.قابلتوندارن
داداش.بدون که هرچی دارن
داداش.به پای تو میزارن
ای وای غریب حسین حسین جان
غریبیتونمیتونه.زینب باچشم ببینه
کاری ازم برنمیاد.هدیم فقط همینه
دلای بچه های من.به عشق توعجینه
میخان برن به میدونو.فدای اصغرت شن
بدن به راه توسرو.پیش مرگ اکبرت شن
اجازشونو زودبده.الهی پرپرت شن
داداش.گرچه ایناجوونن
اما.مثه یه پهلوونن
برا.دشمن رجزمیخونن
ای وای.غریب حسین حسین جان
................
#حضرت_حر
#شب_چهارم_محرم
حرگنهکارتوام.ببین دله شکستم
غمای دنیا اومده.مولارودوشه خستم
شرمنده ام زخواهرت.که راهتونوبستم
چطورنگاکنم آقا.به صورت علمدار
بهرشهادت اومده.حرتو بادلی زار
بشم فدای زینبت.تویی گل ومنم خار
آقا.بغصی توی گلومه
آقا.غصه ها ناتمومه
آقا.شهادت آرزومه
آقا.شرمنده ام حسین جان
خودم میدونم یاحسین.بنده ی روسیاهم
اومدی بالای سرم.تویی فقط پناهم
لحظه ی آخرم میخام.یه بارکنی نگاهم
شرمنده ام اگه دله.رقیتو سوزوندم
پشیمونم سکینه رو.غم به دلش نشوندم
اسمتو روی لبمه.شهادتین وخوندم
آقا.میخام فدایی باشم
آقا.منم خدایی باشم
آقا.کرب وبلایی باشم
آقا.شرمنده ام حسین جان
#ابوذر_رییس_میرزایی (بهار)
..............
#شب_پنجم_محرم
حضرت عبدالله ابن الحسن(ع)
واحد سنگین
رهاکن عمه دستمو.میخام برم توگودال
کبوترعموبشم.تابزنم پروبال
زتشنگی عموی من.ببین که رفته ازحال
دشمناباسنگ جفا.پیشونیشوشکستن
سه شعبه های حرمله.به قلب اون نشستن
برابریدن سرش.توفکرحیله هستن
عمه.دست منورهاکن
عمه.نگابه قتلگا کن
عمه.غریبیشو نگاکن
مولا.حسین حسین عموجان
عمواگه قبول کنی.میخام برات پسرشم
بادست خالی اومدم.برای توسپرشم
زودترمیخام همنشینه.برادروپدرشم
روسینه ی مجروح تو.فقط آروم میگیرم
خداروشکرنمیبینم.باعمه هام اسیرم
دارم شبیه اصغرت.توآغوشت میمیرم
ای وای.دلم چه بی شکیبه
ای وای.دشمن چه بی نجیبه
ای وای.عموحسین غریبه
مولا.حسین حسین عموجان
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
.👇
.
#زمینه_روضه_ای
#شب_سوم_محرم
🔹حضرت رقیه سلام الله علیها
____
یکی بود یکی نبود
غیر خدا هیشکی نبود
یه دختری تو دل شب
با دست و پاهای کبود
روی خاکا سر میذاشت
جز عمه اش هیچکسو نداشت
خسته شد و آروم آروم
چشماشو روی هم گذاشت
خواب میدید باباش براش عروسک آورده
یه دل سیر خونشون غذای گرم خورده
با شیرین زبونی کردن واسه ی باباش
یه دل از عمه و صد دل از عموش برده
اما یهو
پرید از خواب و ندید عروسک هاشو
یادش اومد
زخم ها و تاول های روی پاهاشو
با گریه هاش
محشری توی خرابه ها به پا کرد
آخرش هم
واسه اش آوردن دیگه سر باباشو
*(من الذی ایتمنی بابا)*
____
یکی بود یکی نبود
غیر خدا هیشکی نبود
دختری میگفت به باباش
از اون محله ی یهود
شامیا خیلی بدن
عمه رو خیلی بد زدن
دیدن که بچه سیده ام
لگد به پهلوم میزدن
بابایی نبودی قد دخترت خم شد
توی بزم می برام دنیا جهنم شد
بابا یادته چه موی خوشگلی داشتم
آتیش افتاد روی معجرم موهام کم شد
راستی بابا
گوشمو ببین چطوری شده پاره
چشمای من
از گرسنگی دیگه سویی نداره
قول بده که
اینی که میگم یه وقت عمو نفهمه
یه مرد مست
توی بزم می میکرد به من اشاره
*(من الذی ایتمنی بابا)*
____
یکی بود یکی نبود
غیر خدا هیشکی نبود
یه دختری میگفت بابا
قصه ی مادرت چی بود
بگو مادرت چرا
افتاده بود تو کوچه ها
راستی مگه اومده بود
با قد خم تو قتلگاه
مگه مثل دخترت اونم لگد خورده
کسی گوشواره هاشو وحشیونه برده
مگه از ضربه های پای یه نامردی
مادر توهم همه استخوناش خرده
بابا مگه
مادر تو هم شبا تا صبح بیداره
عمه میگفت
باز میشد زخم تنش با یه اشاره
انگاری که
خیلی ما دوتا داریم به هم شباهت
ولی بابا
درد یه سه ساله با زن فرق داره...
-سه ساله با زن فرق داره...
(من الذی ایتمنی بابا)
____
#زمینه
#حضرت_رقیه
#محرم۱۴۴۵
#میلاد_پرازده ✍
👇
297.9K
#واحد
#محرم
➖➖➖➖
بساط هیات جوره محرم
دوباره اومد شور محرم
سیاهیا رو میبره از دل
نور محرم
بهشت روح افزا روضه
پناه عاشق ها روضه
یه کاری کن تا از عشقت آقا
حرم بمیرم یا روضه
امیر دنیا حسین
پناه دل ها حسین
عزیز زهرا حسین
حسین حسین یاحسین4
➖➖➖➖
تموم حرفم تو آه منه
اشکای چشمم گواه منه
آی اهل عالم تکیه به پرچم
پناه منه
دلو کشوندم تا روضه
ابر بهارم پا روضه
یه کاری کن تا از عشقت آقا
حرم بمیرم یا روضه
امیر دنیا حسین
پنا دل ها حسین
عزیز زهرا حسین
حسین حسین یاحسین4
➖➖➖
درمون دردم دوای حرم
دلم گرفته برای حرم
پیچیده انگار میون هیات
صفای حرم
حالا که شد برپا روضه
به تو رسیدم با روضه
یه کاری کن تا از عشقت آقا
حرم بمیرم یا روضه
امیر دلها حسین
پناه دنیا حسین
عزیز زهرا حسین
حسین حسین یاحسین4
➖➖➖➖
#واحد