eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
بار ما را حی داور می کِشد قبل توبه، خط به دفتر می کِشد دست ما خالی است، او دستش پُر است از گداها ناز، بهتر می کشد با همین طغیانگری و سرکشی بنده اش را پُشت این در می کشد قیمتم را گریه بالا می برد ارزشم را غم فراتر می کشد غفلت از تاریکی آن قبر تنگ گوش ما را روز آخر می کشد هرچه دارم از غبار چادر است جورِ من را باز، مادر می کشد روزی ام از دسترنج فاطمه است آنکه رنج از دست نوکر می کشد در کنار چاه، با اشکش علی آب، را از نهر کوثر می کشد چون یتیمانش به ما هم می رسد نیمه شب مولا به ما سر می کشد با همین آلودگی رفتم نجف! مست ایوانم، دلم پر می کشد هر شب جمعه علی هم کربلاست اشک هایش را به پیکر می کشد کربلا سرتاسرش بغض علی است شمر تا گودال، لشکر می کشد تشنه ماند ارباب و پیش مادرش قاتل او، آب را سر می کشد لااقل ده یازده تا ضربه زد آنکه خنجر را به حنجر می کشد یک نفر دنبال آن پیراهن است تیرها را طور دیگر می کشد اینطرف آقا نفس دارد هنوز آنطرف نامرد، معجر می کشد .
YEKNET.IR - monajat - shabe 4 ramezan 1401 - pouyanfar.mp3
6.19M
🌙 ویژه 🍃مجنون شدم اما غم لیلا ندارم 🍃تشنه شدم راهی سوی دریا ندارم 🎙 مجنون شدم اما غم لیلا ندارم تشنه شدم راهی سوی دریا ندارم دیروز من را حسرت یک عمر پُر کرد در کوله ام جز نالهء فردا ندارم با آتش عصیان، همه سرمایه ام سوخت چیزی برای محشر کبرا ندارم من را بزن تا حال نفسم جا بیاید اما نگو دیگر برایت جا ندارم خشم تو هم هرچند از روی علاقه است من طاقت ناراحتی ات را ندارم این آخر عمری شتر دیدی ندیدی سنگین شده پرونده ام، امضا ندارم با اینهمه آلودگی اصلاً نگفتی کاری به کار نوکر زهرا ندارم بین نجف جان مرا باید بگیری چون حاجتی جز دیدن مولا ندارم دنیای بی کرببلا یعنی جهنم بی کربلا امیّد به دنیا ندارم مهمانی تو آمد و کاری نکردم دیگر سلاحی غیر گریه ها ندارم وا کن گره های مرا جان رقیه آن دختری که گفت من بابا ندارم با لکنت روی زبانش گفت عزیزم حالا که با سر آمدی، من پا ندارم حالا که دیدم سوخته تر بودی از من دیگر گلایه از سر سقا ندارم این شهر را روی سر خود می گذارم هرچند از ضرب لگدها، نا ندارم
گوش مرا کشیدند، گوشم به ربّنا خورد چشم گناهکارم، بر خانه ی خدا خورد چوب خطای خود را خوردم گله ندارم با گریه قلب تارم، آیینه شد جلا خورد مردم که خواب خوابند، سَرخورده ها می آیند این بنده را بغل کن، یک عمر پشت پا خورد آلوده دامنی را بین نجف خریدند تا قطره های باران، از ناودانْ طلا خورد گر عبد هم نبودی، زحمت بکش گدا باش از زحمت علی بود، هر لقمه که گدا خورد هرکس علی ندارد، دستش نمک ندارد ای خوش به حال آنکه با مرتضی غذا خورد زهرا بجای حیدر، مردانه پشت در رفت در شعله سوخت اما، سیلی که خورد ... جا خورد دعوا سر علی بود، با چل نفر در افتاد دیوار بی هوا زد ... از میخ، بی هوا خورد آن نانجیب نامرد، بد موقعی لگد زد ریحانه ی پیمبر، آنجا ز ساقه تا خورد حیدر عبای خود را انداخت روی زهرا او حرف محسنش را، زیر همان عبا خورد مادر که غصه اش را از بچه ها نهان کرد یک روز با قد خم، راهش به کربلا خورد آن تشنه ای که دورش، صد جرعه آب می ریخت از لشکری سنان و از پیرها عصا خورد صد بار بر زمین خورد پشت سر حسینش خنجر دوازده بار، روی سر از قفا خورد دنبال جا برای بوسه به پیکرش بود از بین نیزه ها دید، سر روی نیزه ها خورد ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. - اگرچه معصیتم پیش تو خرابم کرد ولی نگاه تو از لطف انتخابم کرد بگیر دست مرا جان تو کم آوردم به هرکه رو زده ام غیر تو جوابم کرد بیا به مجلس ما..سر بزن به ما آقا بیا که داغ فراقت ز غصه آبم کرد تورا به فاطمه دادم قسم،گره وا شد گناه بودم و لطف شما ثوابم کرد به لطف حضرت زهرا،منم غلام علی نگاه مادر تو عبد بوترابم کرد به سجده در حرمش تا به خاک افتادم مویز بودم و عشق علی شرابم کرد گریز شعر چه بهتر به کربلا برود که گریه های زنی در حرم کبابم کرد رباب ناله زنان پای نیزه ی خورشید به گریه گفت که مادر غم تو آبم کرد تو بر فراز نی و حرمله به من خندید به طعنه و به کنایه مدام عذابم کرد ۱۴۰۲/۱۲/۲۵ ✍ عج ................. . علیه‌السلام دل‌مرده‌ایم و یاد تو جان می‌دهد به ما قلبیم و بودنت ضربان می‌دهد به ما ماه خدا دومرتبه بی‌ماه روی تو دارد بشارت رمضان می‌دهد به ما برگرد! ای که لحظۀ افطار، عاقبت یک روز دست‌های تو نان می‌دهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی‌کسی‌ست حسی که بی‌تو وقت اذان می‌دهد به ما این ماه، فرصتی‌ست که باز عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان می‌دهد به ما ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین» نامی که اشک‌های روان می‌دهد به ما... بی‌شک حوالۀ همه امسال کربلاست رزقی که آخر رمضان می‌دهد به ما 📝 ✍ .
. گریز: بن الحسن علیهماالسلام ماه خدا رسیده، تو را من ندیده ام از دیده اشک، از غم هجرت چکیده ام در حسرتم که تالی قرآن تویی ولی از هر کسی به غیر تو قرآن شنیده ام صحرا روم به خاک زنم بوسه با امید شاید ز خاک پای تو یک بوسه چیده ام بی تو درون سینه ی من، غیر آه نیست از این حیات ِ بی تو دگر دل بُریده ام با یک دعا، ظهور خودت از خدا بگیر از تَحْبِسُ الدُّعایی ِخود، لب گَزیده ام حق را قسم دهم به گل پرپر حسن امضا کند ظهور تو را، نور دیده ام آن کودکی که در بَر ِ ارباب کشته شد من روضه را به گودی مقتل کشیده ام گفت ای عمو، غریبی تو آتشم زده از پیش عمّه تا دم مقتل دویده ام دیدم غریب؛ در وسط تیر و نیزه ای شکر خدا به داد تو اینجا رسیده ام من آمدم که در ره تو جان دهم عمو ناله نزن بخاطر دست ِبریده ام تیری رسید و دوخت تنم را به سینه ات شکر خدا که در بر ِتو آرمیده ام وقتی که نعل تازه نصیب تنت شود من هم عمو کنار تو در خون تپیده ام علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ✍ .
. علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سینم بوی - تربت داره روضت واسم - برکت داره دنیا بی تو - پوچه واسم دوست دارم - عشق خاصم تنها یارم امام حسین راه چارم امام حسین می سازی با خوب و بدم دوست دارم امام حسین ۲ دوست دارم امام حسین ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ با اسم تو - آروم میشم کی غیر از تو - مونده پیشم دست سردم - توو دستاته قبله ی من - کربلاته چی شد که دور شدم ازت چی شد رفتم راهو غلط دور من رو خط نکشی من که دارم تو رو فقط دوست دارم امام حسین ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نبض عالم - افتاد از کار از رو سینه ش - پاتو بردار گودال از خون - رنگین میشه سینه ش کم کم - سنگین میشه پهلوشو با لگد نزن اینقد حرفای بد نزن دنیا غرق تحیره این خنجر خوب نمی بره دوست دارم امام حسین ۴ . 👇👇
. تو اوج سختی و نا امیدی ها دلم مأنوسه با ابوفاضل چه شأنی داره امام حسین میگه بنَفسی اَنتَ یا ابوفاضل ای ماه عشیره اباالفضل چشمات بی نظیره اباالفضل دستای بریدت تو محشر دستام و میگیره اباالفضل اصالت داری، شهامت داری رو اسم خانم رقیه غیرت داری نگاه گیرات، به مولا رفته به شیر خیبر خیلی شباهت داری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تموم دنیا و ماه و خورشیدم میگردن دور سر ابوفاضل یقیناً این هیبت و قد و بالا دل از مولا میبره ابوفاضل ای ماه مدینه اباالفضل اسمت دل نشینه اباالفضل میکوبه رقیه همیشه سنگت رو به سینه اباالفضل قیامت کردی، شجاعت کردی تو از شأن مخدرات حمایت کردی همه عالم تو، ید بَیضاته تو با قبضه ی ذوالفقار بیعت کردی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. غزه نه، اصلاً تصور کن همین تهران ماست اصفهان و بهبهان و یزد و رفسنجان ماست چشم هایت را ببند و زخم ها را دوره کن فرض کن که مقصد این‌بمب ها ، ایران ماست نه ، اصلاً تصور کن که بیخ گوش ما مرگ جولان می دهد، مرثیه هم مهمان ماست دخترت را با عروسک زیر آواری ببین آن چه می افتد میان خاک و خون ها ، جان ماست پیکر دردانه ات را در کفن ، ای وای من گفتنش هم خنجری بر سینه ی سوزان ماست حق که معلوم است و باطل هم عیان تر از عیان مرد میدان شو ، که سنگر ،سنگرِ ایمان ماست .
. ماه مبارک رمضان ➖➖➖ مثل فطرس به لطفت، این روزا طمع کردم چی میشه به آغوشِ، شیش گوشه تو برگردم ذکر تو حبل الله المتین مثل تو هیشکی نیست رو زمین اومدم سمت تو که شنیدم بابک مفتوح للراغبین عمر من، جوونی من، خوبه که، با تو میگذره از همه، گناهای من، بخشش، تو که بیشتره آخرش کشتی حسین با خودش همه رو می‌بره ان الحسین مصباح الهدی ان الحسین سفینه النجاه --- واسه قبرم چی آخه، می مونه به غیر از تو تو دنیا ندیدم من، چیزی غیر خیر از تو مثل تو، چیزی نیست دل نشین دل خوشم، این روزا با همین میرسه خیرت آقا همیشه خیرک مبذول للطالبین از حرم، شب جمعه ها، تو جهان کجا بهتره قاطی، خوبا چشم تو، آخرش منو میخره آخرش کشتی حسین با خودش همه رو می‌بره ان الحسین مصباح الهدی ان الحسین سفینه النجاه ➖➖➖ 👇
368.2K
🔳 📜 مثل فطرس به لطفت 🖊به قلم 🔹 کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ 🔸
. خسته ام زین همه عصیان چه باید بکنم؟ اندر این خانه ی ویران چه باید بکنم؟ خرجِ دوری زِ تو شُد جاهلانه عُمرم حال با این همه خسران چه باید بکنم؟ مثل آن کودک تنها . پریشان هستم گم شدم بین گناهان چه باید بکنم؟ بیم دارم که به محشر خدایا نرسد کَس به دادم ، منِ نالان چه باید بکنم؟ کاش میشد که أَجَل فرصتی باز، دَهَد عبد تو گشته پشیمان چه باید بکنم؟ من خجالت زده ام کن ترحُّم مولا آمدم زار و پریشان چه باید بکنم ؟ ✍ .
. در مصیبت (ع) نوشته اند مقاتل که بی هوا خورده نوشته اند میان سر و صدا خورده نوشته اند که تیرش خطا نمی رفته نوشته اند اثر کرده هر کجا خورده گلوی اصغر و قلب رباب و جان پدر سه شعبه آمده و ناگهان سه جا خورده و با حساب قد و قامت علی اصغر سه شعبه نه، که سه تا زخمِ نیزه را خورده نوشته اند میان کلام آقا زد حساب کن پدر او چقدر جا خورده چه کرد با تن شش ماهه اش نمی دانم فقط بدان همه دیدند، بچه تا خورده حساب کن دو سه تا قطره آب هم بس بود برای طفلکِ عطشانِ شیر ناخورده یکی به روی عبا، این یکی به زیر عبا غم حسین گره با دو تا عبا خورده ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صدا زدند بیایید مادرش غش کرد سری مقابل او روی نیزه ها خورده ✍ ۲۶ اسفند ۱۴٠۲ روزیِ سحر پنجم رمضان المبارک .
. اگر چه در این امتحان هم رَدَم من خودت دعوتم کردی و آمدم من گر آلوده ام رو سیاهم بدم من ولی هر چه هستم به تو رو زدم من ز روی محبت به من کن نگاهی الهی الهی الهی الهی ز لطف تو بر این لطائف رسیدم اگر چه ز بُعدِ مسافت رسیدم پس از توبه ام بر شرافت رسیدم سر سفره های ضیافت رسیدم پناهم بده مُردم از بی پناهی الهی الهی الهی الهی چنان آتشی در دلم پا گرفتی رَهِ قطره را سمت دریا گرفتی برای من خسته هم جا گرفتی زمین خوردم و دست منرا گرفتی چه مهمانی با شکوهی چه ماهی الهی الهی الهی الهی گر چه دلم ساده و صیقلی نیست ولیکن در آن غیر حُب ولی نیست به جز نور حیدر از آن منجلی نیست لذیذِ مناجات من جز علی نیست چه والا مقامی عجب پادشاهی الهی الهی الهی الهی سخن تا که از حضرت لو کشف شد دلم قیمتی شد لبم با شرف شد به جز با علی کل عمرم تلف شد علی گفتم و روزی من نجف شد چه ایوان طلایی عجب بارگاهی الهی الهی الهی الهی بر این نوکرت منصب شاه دادی چون اذن دخولم به این ماه دادی به من فرصت گریه و آه دادی به عشق رقیه مرا راه دادی چه اشکی چه سوزی چه دردی چه آهی الهی الهی الهی الهی شب سوم آمد شب آه و ناله به من اشک دادی پیاله پیاله من و بر خرابات دادی حواله هدایت نمودی سمت سه ساله همان که کتک خورد از بی گناهی الهی الهی الهی الهی پس از خواب تا اشک دختر درآمد به دیدار دلداده اش دلبر آمد صدا زد پدر را پدر با سر آمد به ویرانه بابا پی دختر آمد چه شام خرابی عجب وعده گاهی الهی الهی الهی الهی بغل باز کن کنج ویرانه سرد است ببین زجر با دختر تو چه کرده است رخم بعد سیلی کبود است و زرد است سرم زخم گشته تنم کوه درد است همه پیکرم شد کبود و سیاهی الهی الهی الهی الهی نشستم ز پا چون که نیرو ندارم الهی نبینی که گیسو ندارم به هم خورده شکلم بَرو رو ندارم مرا میبری تاب سو سو ندارم شاعر؟؟؟ .
. ‍ تحلیل توسط اصل پیام ـ خدا حاضر و ناظر است یکی دیگر از محتواهای بسیار مناسب برای تفسیر و زیارات، روایاتی است که پیرامون گناه، توبه، عفو و بخشش خدا ذکر شده. در فایل زیر، حاج محمد طاهری نمونه ای از اینگونه روایتها را ذکر کرده اند که برای مفهوم ستارالعیوبی خداوند متعال قابل استفاده است. 📖📝متن صوت ارائه شده📝📖 عرضه داشت یا رسول الله یه سوال دارم ازت. آیا هر گناهی که من مرتکب شدم، خدای ارحم الراحمین با خبر شده؟ فرمود آره عزیزم. هر گناهی آدم بکنه او با خبر میشه. یعنی هر چی من انجام دادم او دیده؟ گفت آره عزیزم. او ستارالعیوب هست، پرده میندازه اما خودش که میبینه. جلو پیغمبر یه مرتبه این غلام صیحه ای زد از خجالت در دم جان داد تو بغل رسول خدا. خدایا من کی میخوام حیا کنم از تو؟! 👇 1⃣پیام بسیار مهم این روایت این است که: «خداوند متعال بر اعمال ما حاضر و ناظر است و اگر انسان گنهکار از این خجالت که، در محضر خدای ارحم الراحمین گناه کرده و شرمی نداشته، بمیرد رواست». 2⃣رساندن پیام در قالب مداحی و مناجات وظیفه بسیار مهم ذاکرین اهلبیت علیهم السلام است. 3⃣کلمات و جملاتی که از زبان رسول خدا صلوات الله علیه بیان شده، کاملا متناسب با رحمة للعالمین بودن ایشان است. مثل خطاب «عزیزم» به جوان. رعایت این تناسبهاست که کلام را مؤثر می کند. 4⃣آقای طاهری، بعضی از جملات را به صورت دکلمه گفتند و این توام کردن دکلمه و آهنگین خواندن، اثر کلام را دوچندان می کند. 🔻
. علیه_السلام آنچنانکه در صدف، دُرّ و گهر ارزنده است ناله های بنده ات وقت سحر ارزنده است درهم و برهم خریدی تا بفهمانی به من بندهء بدکار تو هم اینقدر ارزنده است بدتر از حُرّ پشیمانم ولی زخم سرم مثل زخم فطرس بی بال و پر ارزنده است پیش چشم این و آن بشکن شبی ظرف مرا عاشقی وقتی که دارد دردسر ارزنده است کاهلی این گدا از لطف صاحبخانه است دست خالی آمدم چون بیشتر ارزنده است گر بدانم آخرش مادر به دادم می رسد... هرچه هم بیرون بمانم، پشت در ارزنده است خواهش محتاج را زهرا به چشمش می کشد پیش حیدر التماس رهگذر ارزنده است جان به لب آمد هزاران بار و گفتم یاعلی در نجف جانم بگیری، این سفر ارزنده است تا مُحرّم، روزی شش گوشهء من را بده تا نمُردم یک حرم من را ببر ارزنده است هرسحر گفتم حسین و گریه کردم با حسن بردن اسم حسن از هر نظر ارزنده است قاسم آمد پیش ارباب و صدا زد ای عمو مادرم گفته برو! این چشم تر ارزنده است آبرویم ریخت پیش فاطمه ردّم نکن دستخط مجتبایت را بخر ارزنده است مثل اکبر قد کشید اندازه عباس شد پیش داغ اعظمش درد کمر ارزنده است ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. یا أَبانااستغْفِر لنا ذُنُوبَنا إِنَّاكُنَّا خاطِئِين از «جمعه» و از «عصر» آن دلگيرم بى لطف حضور تو،«پدر» میميرم اين جمعه چندم است؟اى منجى عشق هجــران تــواين چنيـن شـده تقـديرم 💕اَلّلهُمَ عَجِّلْ لِوَلیکَ اَلْفَرَجْ💕 .