#حکایت ✏️
روزی دست پسر بچهای در گلدان کوچکی گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید. اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند.
گلدان گرانقیمت بود، اما پدر تصمیم گرفته بود که آن را بشکند. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: «دستت را باز کن، انگشتهایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر میکنم دستت بیرون میآید.»
پسر گفت: «میدانم اما نمیتوانم این کار را بکنم.»
پدر که از این جواب پسرش شگفتزده شده بود پرسید: «چرا نمیتوانی؟»
پسر گفت: «اگر این کار را بکنم سکهای که در مشتم است، بیرون میافتد.»
#پی_نوشت : شاید شما هم به سادهلوحی این پسر بخندید، اما واقعیت این است که اگر دقت کنیم میبینیم همه ما در زندگی به بعضی چیزهای کمارزش، چنان میچسبیم که ارزش داراییهای پرارزشمان را فراموش میکنیم و در نتیجه آنها را از دست میدهیم.
♥️𝒋𝒐𝒊𝒏☟︎︎︎
@svgjkklloiugf
🔆پسری با اخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری رفت.
✨پدر دختر رو به پسر کرد و گفت تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد پس من به تو نمیدهم.
💫چندی بعد پسری پولدار اما بد کردار به خواستگاری همان دختر رفت، پدر دختر با ازدواج موافقت کرد و در مورد اخلاق پسر گفت: انشاءالله خدا او را هدایت میکند.
👈دختر گفت: پدر، مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرقی دارد؟؟!!! 🤔
#حکایت
🌹
🍃❥︎𝓙𝓸𝓲𝓷 ↷(مِیْثَمْتَمــــــــــــآࢪ
@svgjkklloiugf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت
🌺حواستون باشه کی روبه خاطرکی، چی روبه خاطرچی ازدست میدین......
@madahi_Bakk59