لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم..:
#روضه_را_تعطیل_نکنیم
#حسین_جان😭
#امام_حسین #_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#روضه_ ♦
_کرامت خوانی
♦️جریان وداع _وسوال زینب کبری که حسین جان بلای توشدیدتره یابلای انبیا◾
◾
بسیار شنیدنی
پنج شنبه۲۲_اسفندماه_کرمانشاه
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت زینب (س)-اربعین
بعدچهل روز سره قبرتو
آمده زینب به بره قبره تو
شکوه کند ازغم این روزگار
دیده ی زینب شده ازگریه تار
با سر تو همسفرم یاحسین
شکسته شدبال وپرم یاحسین
کبوترت بی پروبی بال شد
یک چله داغ تو چهل سال شد
خنده به چشمان ترم میکنند
شعله نثار جگرم میکنند
کوفه کناره محملم صف زدند
رقصکنان، خنده زنان کف زدند
خواهره تو در ملاء عام بود
مونس او سنگ لب بام بود
چشم به رخساره رخت دوختم
ازاثره سوختنت سوختم
داده ای از نیزه به خواهر سلام
به هرکجا توبوده ای هم کلام
زهرطرف چشم تو سوی من است
راس تو آن قبله ی روی من است
ببین پی عرض سلام آمدم
خسته و پیروز ز شام آمدم
بوده به چشمت نگه فاطمه
بر سر نی هم سخن ما همه
وای اگر شانه به مویت زنم
بوسه به رگهای گلویت زنم
آمده ام شکوه زشامی کنم
شکوه ای از بی احترامی کنم
اشک دوچشمان مرا پاک کن
کنار قبرت تومرا خاک کن
تشنه آبی به فدای تو آب
همره من آمده عشقت رباب
بگوحسین غنچۀ پرپرم کو
بگوبه من علی اصغر کو
ز شام وکوفه آمدم در حرم
سوی تو ای یار طواف آورم
رسیده ام ای همه جا همرهم
گزارش این سفرم رادهم
زنده قیام تو زنامم بپاست
نام تو در خطبۀ شامم بپاست
تیغ علی بین زبان من است
وحی خدا بین بیان من است
یک چله سختی زغمت ساختم
لرزه به دشمنانت انداختم
رقیه گردیدپیام آورت
مانده در آن خرابه هادخترت
رقیه پای سرت آرام شد
دفن به ویرانه ی آن شام شد
به نیمه شب دفن شده دخترت
زنده شده دفن شب مادرت
حال رسیده ام کنارت حسین
بوسه زنم سنگ مزارت حسین
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت زینب (س)-اربعین
بعدچهل روز سره قبرتو
آمده زینب به بره قبره تو
شکوه کند ازغم این روزگار
دیده ی زینب شده ازگریه تار
با سر تو همسفرم یاحسین
شکسته شدبال وپرم یاحسین
کبوترت بی پروبی بال شد
یک چله داغ تو چهل سال شد
خنده به چشمان ترم میکنند
شعله نثار جگرم میکنند
کوفه کناره محملم صف زدند
رقصکنان، خنده زنان کف زدند
خواهره تو در ملاء عام بود
مونس او سنگ لب بام بود
چشم به رخساره رخت دوختم
ازاثره سوختنت سوختم
داده ای از نیزه به خواهر سلام
به هرکجا توبوده ای هم کلام
زهرطرف چشم تو سوی من است
راس تو آن قبله ی روی من است
ببین پی عرض سلام آمدم
خسته و پیروز ز شام آمدم
بوده به چشمت نگه فاطمه
بر سر نی هم سخن ما همه
وای اگر شانه به مویت زنم
بوسه به رگهای گلویت زنم
آمده ام شکوه زشامی کنم
شکوه ای از بی احترامی کنم
اشک دوچشمان مرا پاک کن
کنار قبرت تومرا خاک کن
تشنه آبی به فدای تو آب
همره من آمده عشقت رباب
بگوحسین غنچۀ پرپرم کو
بگوبه من علی اصغر کو
ز شام وکوفه آمدم در حرم
سوی تو ای یار طواف آورم
رسیده ام ای همه جا همرهم
گزارش این سفرم رادهم
زنده قیام تو زنامم بپاست
نام تو در خطبۀ شامم بپاست
تیغ علی بین زبان من است
وحی خدا بین بیان من است
یک چله سختی زغمت ساختم
لرزه به دشمنانت انداختم
رقیه گردیدپیام آورت
مانده در آن خرابه هادخترت
رقیه پای سرت آرام شد
دفن به ویرانه ی آن شام شد
به نیمه شب دفن شده دخترت
زنده شده دفن شب مادرت
حال رسیده ام کنارت حسین
بوسه زنم سنگ مزارت حسین
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#امام_حسین #مرثیه_اربعین
ای مرادلبر و دلدار رسیدم ازسفر
ای مرا شمعِ شب تار رسیدم ازسفر
من چهل روز حسین زخم زبان ها خوردم
وای من اینهمه آزار رسیدم زسفر
این چهل روز دگر روزِ مرا شب کرده
که چه در خواب و چه بیدار رسیدم ازسفر
بغضِ دیدار به گلو بسته دگرآهم را
من بدین آهِ شرربار رسیدم ازسفر
گُر گرفته جگرم از ستمِ مردم شام
من ز بی مهریِ اغیار رسیدم ازسفر
دست نیرنگ پیِ یاری نرسیده است به ما
وای ازاین قوم ستمکار رسیدم ازسفر
دور تا دور تنم هلهله میکرد سنان
همچنان خسته از این کار رسیدم ازسفر
آن لبِ تشنه تورا بُرد به گودالِ عطش
از غمت قافله سالار رسیدم ازسفر
لب من روضۀ طفلان حرم میخواند
باغم روی علمدار رسیدم ازسفر
درپی علقمه و بوی گل یاس علی
آمدم باتن بیمار رسیدم ازسفر
🔸شاعر:
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی