eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
گل باغ جنان بودیم و رفتیم پیمبر را نشان بودیم و رفتیم مدینه ای تمام خاطراتم! «اگر بار گران بودیم و رفتیم» وداعی تلخ کردم با پیمبر نهادم صورتم بر قبر مادر دلم تنگ حسن شد ای خدایا بقیع رفتم برای بار آخر نوایی می زند آتش به سینه رود همراه بابایش سکینه رسد روزی که بی بابا بیاید! خداحافظ... خداحافظ مدینه دل بی تاب را تابی بیاور شبم تاریکه، مهتابی بیاور شده اُم البَنین وقت جدایی برای بدرقه آبی بیاور ببین زینب که جانی در تنم نیست دگر چاره به غیر از رفتنم نیست چنان در این سفر غارت شوم من که حتی بنگری پیراهنم نیست بود تا همره من أشجع النّاس کجا و کی کنم من درد، احساس؟! ز چشم بَد نگهدارش خدایا که گردد خیمه غارت بعد عباس نباشد این وداع آخر من! بگفتا رازهایی مادر من شود گودال جمع پنج تن جمع نَهَد بر دامنش مادر، سر من خدایا هم علیمی هم خبیری پذیرفتم هر آن چه می پذیری برای ما شهادت بوده عادت ولی ای وای از داغ اسیری دل ارباب از هجران کباب است رقیه در بَرَش طفل رباب است پدر گفتا: که خوش باشی عزیزم بدان روزی رسد جایت خرابه است ،کانال روضه و نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه ایتا لینک کانال👇 @rozevanoheayammoharramsoghandi
ازمدینه سوی وطن میرفت سوی مکه نگارمن میرفت میرود اوبه مکه وقت سحر اوحسین است و بی حسن میرفت می شود کربلا تنش عریان بی نیازا ست و بیکفن میرفت جان زینب مرو توازاینجا به روی ناقه یارمن میرفت میرسدیک غروب دلگیری شمر با پا روی بدن میرفت نیزه ی کندمردکی ملعون جای پهلوش بر دهن میرفت وسط قتلگه حسین افتاد اوچنین پاره پاره تن میرفت ✅شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی) 🌾🍂🥀🌾🍂🥀🌾🍂🥀🌾🍂🥀🌾🍂
در این وداع فصل بهاران حسین مرو در لحظه های بارش باران حسین مرو عزم سفر زشهرمدینه نموده ای سوی دیارمکه حسین جان، حسین مرو گویا که عزم رفتن مکه نموده ای وانگه به کربلا توبه ميدان حسین مرو از نام گرم تو دل برف آب می شود در سردسير سخت زمستان حسین مرو تغيير کرده است لغتنامه ی دلم ای واژه واژه ی لب عطشان حسین مرو راهی مشو که لحظه ي طغيان چشم ماست همپاي چشمه هاي خروشان حسین مرو روزی رسد که جسم قمر زير آفتاب ماند سه روز و بين بيابان حسین مرو روزی رسدکه جامه ي يوسف برون شود افتد چو بين معرکه عريان حسین مرو روزی رسدکه قاري قرآن شکسته سر گرددزسنگ دشمن قرآن حسين مرو غلامی_(مجنون کرمانشاهی) 🍂☘🍂☘🍂☘🍂☘🍂☘🍂