eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
6.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
185 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram ارتباط با مدیریت👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
@babolharam_net4_5843758672173337086.mp3
زمان: حجم: 6.62M
و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفس سید مهدی حسینی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بگرد تو حرم، دوایِ دردتُ پیدا کن بگرد تو حرم، دلی که مرده رو احیا کن بگرد تو حرم، بهشت همینه تماشا کن عشق فقط کربلا عشق فقط یا حسین عشق یعنی تا نفس داری بمونی باحسین کجا میخوای بهتر از حرم چی بهتر از سایۀ علم چیکار داری با این آدما بمون توی صحن کربلا ــــــــــــــــــ بگرد تو حرم، سیاهیا رو ببین نورِ بگرد تو حرم، می‌بینی غصه ازت دورِ بگرد تو حرم، حسین مقصد و منظورِ عشق فقط این ضریح عشق فقط این عَلم عشق یعنی کربلا همیشه باشه تو دلم ببین که عرش اینجا زائره بیا غبار از دلت بره بهشت مگه غیر کربلاست بهشت همین گنبد طلاست ــــــــــــــــــ بگرد تو حرم، یه لحظه‌شم نره از دستت بگرد تو حرم، تا آسمون بشه سرمستت بگرد تو حرم، وا میشه راهای بن بستت عشق فقط این مسیر عشق فقط اربعین عشق یعنی عاشقای پا برهنه رو ببین هدف نه تنها زیارتِ بیا بیا فصل بیعتِ بیا توی ارتش خدا بیا تو سیل حسینا ــــــــــــــــــ بگرد تو حرم، دوایِ دردتو پیدا کن بگرد تو حرم، دلی که مرده رو احیا کن بگرد تو حرم، بهشت همینه تماشا کن عشق فقط کربلا عشق فقط یا حسین عشق یعنی تا نفس داری بمونی باحسین
. |⇦• و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب جمعه کربلایی سیدمهدی حسینی ●━━━━━━─────── خواب می بینم که شب جمعه با سینه زنها حرمت عازمم اصلاً دارم دیگه دق میکنم من این روزا کربلا لازمم جانِ زینب طاقتم سر شده حال و روزم خیلی بدتر شده خیلی وقتِ دلِ من تنگ اون پایین پایِ علی اکبر شده باور کن نمی تونم دیگه مثل این چند ماهه از حرم دور باشم دنیا رو من به هم میریزم برای پا بوست اگه مجبور باشم ای داد از اون لحظۀ آخرت از زخم های بدن بی سرت از اشک هایِ خواهرت رو تل از فریادُ نالۀ مادرت آقای من! ای شه بی کفن... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
‌⚜روضه بسیار جانسوز_حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و حضرت ام البنین سلام الله علیها _ ویژه شب جمعه _سید مهدی میرداماد ⚜ 💫"باب الحرم" اولين پایگاه متن روضه و اشعار مذهبی :ویژه ذاکرین و مادحین اهل بیت علیهم السلام 🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂 اخی .... الا مادر به قربون جمالت اخ رخ چون بدر و ابروی هلالت آخ ... آخ ... شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت .... ای حسین ..... گل ام البنین شیرم حلالت .... 2 🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂 شد آسمانم بی ستاره سوغاتی زینب شده یک مشک پاره .... *زینب برا ام البنین سوغاتی آورده ... سوغاتی زینب شده یک مشک پاره .... آمد شب دلگیری من ... ( ای دریغا )2 رفته عصای پیری من ... ( ای دریغا ) 2 بعد از تو ای ماه مدینه من ماندم و شرم از سکینه ..... 2 در خواب دیدم (عباسم خواب دیدم،ان شاالله درست نباشه) در خواب دیدم در منایی ...(پیش زهرا)2 دیدم سوار نیزه هایی ... ( پیش زهرا ) 2 حسین ..... 🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂 کربلا بگو حسین ..... مدینه بگو حسین ..... شفای مریض ها بگو حسین ..... فرج امام زمان(عج) بگو حسین ..... به ابوالفضل (ع) یا الله .... 🍂🌾🍂🌾🍂🌾 🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂 @madahi_moharram
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ اگر چه نوکری نکردم هوایِ کربلاتُ کردم یه بار دیگه بگو بیامُ دوباره دورِ تو بگردم از این زمونه سیر شدم یه برات امضاء کن حالا که سر به زیر شدم یه برات امضاء کن تو روضه ی تو پیر شدم یه برات امضاء کن تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ هر کی کربلا نره ناکامِ حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ ای آقا…. *شب جمعه، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه…: “بُنَیَّ! قَتَلوکَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ” بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده…لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت… آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش… دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد…. کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن…* خاک به سَرِ من از غم حسین شکست کَمَرِ من زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من خاک به سَرِ من مادرش صدا می زد:پسرِ من تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من نا نداشت،سقا نداشت برایِ دست و پا زدن تو قتلگاه جا نداشت جون نداشت،سامون نداشت طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت *هر کجا نشستی صدا بزن:حسین….. کانال مداحی محرم ایتا👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 🔸شبای جمعه،گودال شلوغه 🔸ان شاالله اینکه میگن دروغه 🔸میگن رو سینش پرید 🔸مادرو انگار ندید 🔸رو دامن فاطمه 🔸حسینشو سر برید 😭😭😭😭 🔰شب های جمعه،نیمه شب ها تا سپیده 🔰بر روی اسرارش،خدا پرده کشیده ✳️از راه می آید،زنی قامت خمیده ✳️لب میگذارد روی حلقوم بُریده 😭😭😭😭😭 ☑️فریاد های یا_بُنیَّ  ،پا بگیرد ☑️حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد 😭😭😭😭 ❇️روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد ❇️قربان آن آقا که انگشتر ندارد 🔘یک تکه ای سالم،هم این پیکر ندارد 🔘جایی برای بوسه ی مادر،ندارد 😭😭😭😭😭 💢گیسوی خود را ریخته روی گلویش 💢مادر بُوَد اینگونه شکل گفتگویش ✔️یا بُنیّ یا بُنیّ یا بُنیّ ✔️برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ 🌐دیدم خودم در عصر عاشورا بُنیَّ 🌐افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ ♨️ 🔺من بی وضو موی تو را شانه نکردم 🔺حالا به دنبال سرت باید بگردم 😭😭😭😭😭 🔹موهایی که بی وضو با دست فاطمه،شونه نمیشد... 🔹حالا تو چنگ یه بی حیاست یه دست خنجر گرفته... ♻️من بی وضو موی تو را شانه نکردم ♻️حالا به دنبال سرت باید بگردم 😭😭 یکی دو جمله هم از زبون خانوم زینب بگم 🟤برادرم تو نبودی و یکه و تنها 🟤میان خنده ی چندین سوار افتادم 🟤هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردیو 🟤من هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم 🟤چقدر رأس تو بر نی،دل مرا خون کرد 🟤چقدر پشت سر نیزه دار،افتادم 👌آقاجان،به اسمت قسم خیلی دلم تنگ حرمته 👌دلم برا گریه های بین الحرمین تنگ شده 👌دلم برا قدم زدن های خیابون بین الحرمین تنگ شده 👌دلم برا گوشه نشستن و زل زدن به حرمت تنگ شده 👌دلم برا کوچه پس کوچه های کربلا ... کانال مداحی محرم ایتا👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
|⇦•پای غمت گیرم حسین... وتوسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ پای غمت گیرم حسین نوشته ی کتابِ تقدیرم حسین از غیرِ تو سیرم حسین آخر یه شب، تو روضه میمیرم حسین هر شب باید مجنونت شم لیلا کیه؟ لیلا تویی قربونت شم بی سر و بی سامونت شم کاشکی یک شب کرب و بلا مهمونت شم «جانم حسین، جانم حسین... » با روضه هات قلبم گرفت قابِ چشمامو بارون نم نم گرفت گفتم حسین گریه ام گرفت اِنقد مَرده که دستِ نامَردم گرفت هر شب باید مجنونت شم لیلا کیه؟ لیلا تویی قربونت شم بی سر و بی سامونت شم کاشکی یک شب کرب و بلا مهمونت شم «جانم حسین، جانم حسین...» ↫ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @madahi_moharram
*روضۂ دفتری امام حسین(ع)مخصوص شب جمعه *ای که بر دلها امیری یا حسین* *آگه از ما فی الضَمیری یا حسین* *اسم توشیرین ترین ذکر دل است* *تو کریمی تو مجیری یا حسین* *هر کجا در غفلت و وقت گنه* *وای اگر دستم نگیری یا حسین* *بدترین عبد خدا را که منم* *تو به خوبی می پذیری یا حسین* *با همان دستی که انگشتی نداشت* *کی شود دستم بگیری یا حسین* *◾شب جمعه س ، شب زیارتی آقا اباعبدالله ست، آسمان هم در این ساعت برا ابا عبدالله گریه میکنه، پیغمبر فرمود: فاطمه جان همه چشم ها در قیامت گریانند غیر از اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه، وقتی جبرئیل خبر شهادت اباعبدالله رو به پیغمبر دادهمون لحظه ی ولادت، پیغمبر گریه کرد، دستور آمد این و باید به مادرش فاطمه هم بدی، کدوم فاطمه؟* *همون فاطمه ای که حسینو به سختی به دنیا آورده ، تا پیغمبر به فاطمه خبر داد دخترم این بچه ای که تازه از تو بدنیا اومده این* *فرزندت رو در کربلا غریبانه میکُشن(بَکَت فاطمةُ بُكاءً شديدا) ان شاءالله بی بی دو عالم شفاعت همتون رو بکنه ، میگه اینا مجلس روضه حسینمو ترک نکردن، نذاشتن مجلس حسینم بی رونق باشه ، تا زهرا گریه کرد همون جا پرسید: بابا روزی که حسینمو میکُشن شما زنده اید یا نه؟ فرمود نه دخترم ، منِ مادرش هم هستم یا نه ؟ نه دخترم ، باباش علی هست یا نه ؟ نه دخترم ، گریه زهرا بیشتر شد😭 عرضه داشت اگه ما نیستیم پس کی بر حسینِ من گریه میکنه؟ کی بر حسینم عزاداری میکنه؟ فرمود: دخترم غصه نخور امتی میان نسل به نسل بر حسین تو زار میزنن، گریه می کنن😭 عزاداری میکنن تا این بشارت رو داد گُل لبخند بر چهره فاطمه نقش بست، پیغمبر فرمود: زهرا جان باید یه قولی بدی بابا چه قولی ؟ دخترم تو باید از زنهای گریه کنشون شفاعت کنی منم قیامت از* *مردهاشون شفاعت کنم... یعنی با این گریه تو مشمول شفاعت پیغمبر و فاطمه ای، آماده ای یا نه بریم گودال قتلگاه... یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد، تکیه به نیزه زد بلکه لحظه ای استراحت کنه یه نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد خون تمام پیشانی رو فرا گرفت (شهدا هم دارن با ما گریه میکنن)😭 ابا عبدالله هر چه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره عبا رو بالا زد بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره اینجا سفیدی سینه ی حسین نمایان شد... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین زد ، دیگه نتونست تیرو بکشه بیرون ، خون داره فواره میزنه😭 اینجا اباعبدالله میگه بسم الله و باالله و عَلی مِلَّةَ رسول الله ،دیگه نتونست دوام بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگید یا حسین😭😭😭* *با همین حال خوشت شب زیارتی اباعبدالله ست حالا که چشمت گریان شده امام صادق(ع) فرمود: اباعبدالله به گریه کن هاش نظر میکنه ، الان ابا عبدالله داره به تک تکمون نظر میکنه ، فرمود: اثر این نظرِ حسینم اینه که بر گریه کناش خودِ حسین استغفار میکنه، حالا* *میخوای نامتو جزو زائرینش هم بنویسن یا نه ؟ به نیابت همه شهدا بلاخص شهدای گمنام، شهدای مدافع حرم اموات جمع وبانی عرض سلام کن از همه التماس دعا:* *دست ادب به سینه بزن* *السلام علی الحسین* *وعلی علی بن الحسین* *وعلی اولاد الاحسین* *وعلی اصحاب الحسین(ع)*
|⇦•هر شب جمعه به یاد.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یا امام حسین رو سیاهیمو نگاه نکن با هم اومدیم سوا نکن دست خالیمو رها نکن ،رها نکن خاک پایِ زائراتم هر شبِ جمعه به یاد کربلاتم بدترینِ نوکراتم هر شب جمعه به یاد کربلاتم بازم از راه دور سلام داد از دوریه مُدام کِی‌ میشه بازَم‌ بیام، ای آقا! ای تنها عشقِ زندگیم رویای همیشگی دوست دارم از قدیم،ای آقا! با تو بوده خاطراتم هر شبِ جمعه به یاد کربلاتم تشنه ی آبِ فراتم هر شبِ جمعه به یادِ، کربلاتم دنیا و آخرت حسین خیر عاقبت حسین خوشبختی فقط حسین، ای آقا! من از تو دل نمی کنم حتی وقت مردنم بازم سینه می زنم، ای آقا ! من ای صبا ره رفتن به کویِ دوست ندانم تو می روی به سلامت سلام ما برسان .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. . _ دیرِ راهب و خاندان آل الله _حاج مهدی رسولی ┅═══••═══┅ از صبح دل تو دلش نیست ، یه خوابی دیده عیسی مسیح بهش گفته مهمون داری ... از صبح نشسته منتظر خدا این مهمون من کیه که عیسیِ پیغمبر اینجور سفارششُ کرده ... کأنَّ یه کِشِشی تو این دلشِ .. یه هول و وَلایی تو این دلش ایجاد شده ... همینجور منتظر ساعات گذشت ، ظهر شد عصر شد ، نزدیک غروب از دور یهو دید یه سیاهی داره نزدیک میشه ، اومد بیرون با دقت نگاه کرد دید یه قافله ای داره میاد ... همینجور که قافله نزدیکتر میشد نگاه کرد دید این قافله حالاتش عجیب غریبه ... یه عده مرد جنگی ، از سر و وضعشونم معلومه لا اُبالی ... پشت سرشون هشتاد و خورده ای زن و بچه قد و نیم قد ... یه آقایی روی ناقۀ لنگ ... دستاشو بستن ... پاهاشو از زیر شکم ناقه ... نگاه میکنه به چهرۀ این قافله، خدا این قافله عجب عجیب غریبِ ... نه به اون مردایِ جنگی ، نه به این زن و بچه ... اینا کی ان؟.. نکنه اینا همون مهمونایی ان که عیسی مسیح به من وعده داده .. یه نگاهی درستی کرد دید بالایِ نیزه یه تعداد سرُ زدن .. اما این زن و بچه همش نگاهشون به یه سر که بین اون یکی سَرا مثل خورشید داره نور میده ... هی نگاه می‌کنه ، خدایا چقدر نورانیِ این رأس مبارک ... این همون مهمونیِ که عیسی به من وعدۀ اومدنشو داده .. ایستاد، آرام آرام آمدند راهب بگو ببینم تو این دِیرت یه جا برا استراحت ما هست یا نه؟ گفت بفرمایید میتونید اینجا استراحت کنید، میگه آمدن خودشون چادر زدن و اسباب غذا ، یه عده ای زن و بچه ها رو هم جمع کردن پشت دِیر (کلیسا) زن و بچه ها کنار هم ، آروم آروم داره غروب میشه، هوا داره سرد میشه ، لباس نامرتب تن این بچه ها ... دید تو این زن و بچه ها چشم همه شون به یه خانم .. انگار همه پروانۀ دور اون شمعند ... صدا میزنه بچه ها بیان جلوتر، بچه ها تو پناه این دیوار پناه بگیرید ، سرما کمتر اذیت کنه .. یکی میگفت عمه پاهام .. یکی میگفت عمع امروز یکم عقب افتادم بد زدن تو کمرم .. صدا میزد کلثوم، چند تاشونو تو بغل کن .. رباب چند تاشونوم تو بغل کن .. فضه نزار این بچه ها جدای از هم بشینن .. صدا زد اون نازدانه ام بیاد بغل خودم عمه ... عمه فدات بشه عمه .. با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو ، به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم. _چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟.. راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط می‌دونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟.. بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت .. خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره .. الهی فدایِ اون لبای خونیت آره این شده جوابِ مهربونیت .. میگه گوشامو ‌جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ .. أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش .. راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ... بابا ... از رو نیز نگام میکردی یادته من تو رو نگاه می کردم یادته پای نیزه تن سیلی خوردم یادته من همش زمین میخوردم یادته چشم و گوش و دهن و دست شود مست اگر... بشنویم و بنویسیم و بخوانیم: «حسین (ع)» 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
حاج مهدی رسولی4_5929000608924178081.mp3
زمان: حجم: 6.16M
‍ . جمعه است... و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژهٔ شب جمعه _ حاج مهدی رسولی 🖤🖤🖤🖤🖤 شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد عزم دیدار مرا در نفس آخر کن عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن سهم من، از تو فراقِ تو شده غم دارم منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرب و بلاست نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن «به یاد قدیمیا.. ابا صالح التماس دعا هرکجا رفتی یاد ما هم باش نجف رفتی کربلا رفتی یاد ما هم باش» کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه، تو نخوان، فکرِ دلِ مادر کن *اگر کشتن چرا آبِت ندادند.. دوباره نالهٔ هفتگی مادر شروع شد ...بُنَیَّ قَتَلوکَ عَطْشانا...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═ @madahi_moharram
مداح •✾• •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمت سوختگانِ غمت با غم دل خرم‌اند هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت با خبران غمت بی‌خبر از عالمند در شکنِ طُرَّه ات بسته دل عالمی است وآن همه دل بستگان عقده گشای همند *همه‌ی انبیاء مشتری تواند ملائکه مشتری تواند مگر در روایت ما نیامده حرم سیدالشهداء مختلف الملائکه است مختلف الانبیاء است ،انبیاء فوج فوج نازل می شوند رفت و آمد می کنن مگر در روایات ما نیومده صدو بیست وچهار هزار پیغمبر شبِ جمعه میان زیارتت...* یوسف مصر بقا در همه عالم تویی در طلبت مرد و زن آمده بادر هم ان *هر کی هر چی داشته آورده‌مشتری شما بشه یا اباعبدالله ما هم این سرمایه‌ی ناقابل‌مون رو آوردیم کنار این مشتری های بزرگ به ما گفتند شما به ما هم اعتنا می‌کنید رحمت الله الواسعه هستید.لذا ما به طمعی تو مجلس شما میایم یا اباعبدالله* چون به جهان خرمی جز غم روی تو نیست باده کشانِ غمت مست شراب غمند گشت چو در کربلا رایت عشقت بلند خیل ملک در رکوع پیش لوایت خم اند *شنیدید چهارهزار ملک آمدند یاری کنند حضرت رو..ولی دیر رسیدن ماندن کربلا دائم مشغول عزاداری هستند تا دوران رجعت حضرت ...* خاک سر کوی تو زنده کند مرده را زانکه شهیدانِ تو جمله مسیحا دم‌اند هر دم از این کشتگان گرطلبی بذل جان در قدمت جانفشان با قدمی محکمند *امشب از کدام باب وارد کربلا و مصیبت های شما بشیم یا اباعبدالله...یکی از مهمترین ابواب سیدالشهداء سفیر بزرگوار امام حسین حضرت مسلم ابن عقیله..جملات امام حسین را در بابش شنیدید.. وقتی او را به مردم کوفه معرفی کرد نوشت اخی ، ثقتی و ابن عمی در زیارتنامه ش دیدید چقدر جملات شبیه به زیارت قَمَرِ بنی هاشمِ ..این نایب رشید امام حسین با همه‌ی وجود ماموریتش رو خوب انجام داد. گرچه به حسب ظاهر اشتباه کرده بود ولی در واقع تمام‌ ماموریت را انجام داده. آخر کار هم می دونید وقتی از مسجد بیرون آمد دید یکنفر براش نمانده تنها تو کوچه هایِ کوفه سرگردان بود. شب را تا به صبح در منزل طوعه بسر برد بیدار بود، مشغول عبادت بود. هنگام صبح برای اینکه مبادا به خانه‌ی طوعه حمله کنند جنگ رو به بیرونِ خانه کشید با اینکه تنها بود به حَسب‌ ظاهر در محاسبه شکست خورده بود ولی یجوری استقامت کرد. دشمن مرتب لشکر می طلبید استقامت کرد تا با مکر و حیله دستگیرش کردند، مجروح شده بود، زخمی بود، تشنه بود، گرسنه بود، خسته بود، مثل مولاش سیدالشهداء در روایت دیدید امام صادق فرمود: جدم وقت شهادت غبارآلود بود، تشنه بود، گرسنه بود، خسته بود، مجروح بود، زخمی بود، مسموم بود، غصه دار بود، نائب رشیدش هم همینطور بود آوردنش پیش ابن زیاد.. نتونست آب بیاشامد ظرف پر از خون شد...تشنه رفت بالایِ بامِ دار العماره دستور دادسر از پیکرش جدا کنن اجازه خواست دو رکعت نماز خواند. گریه می کرد. بهش گفتند مرد شجاع نباید گریه کنه باید اینجایِ کار را هم ببینه ..فرمود: من برا خودم گریه نمی کنم برای اون آقایی گریه می کنم که با زن و بچه ش داره به طرف کوفه میاد من نگران شهادت امام حسینم، من نگران اسارت زینبم....خوب فهمیدی مسلم.. همینطور هم شد طولی نکشید عقیله ی بنی هاشم همراه با اهل بیت وارد بر مجلس ابن زیاد شدن..با کهنه ترین لباسهاش وارد شد ابن زیاد شروع کرد زخم زبان زدن این گفتگو طول کشید..غضب کرد دست به چوب خیزران برد در مقابل اهل بیت..این جا بود مقاتل نوشتن رباب از جا برخواست سرمطهر سیدالشهدا رو در آغوش گرفت.. "أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ..أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ" .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• 🔸شبای جمعه،گودال شلوغه 🔸ان شاالله اینکه میگن دروغه 🔸میگن رو سینش پرید 🔸مادرو انگار ندید 🔸رو دامن فاطمه 🔸حسینشو سر برید 😭😭😭😭 🔰شب های جمعه،نیمه شب ها تا سپیده 🔰بر روی اسرارش،خدا پرده کشیده ✳️از راه می آید،زنی قامت خمیده ✳️لب میگذارد روی حلقوم بُریده 😭😭😭😭😭 ☑️فریاد های یا_بُنیَّ  ،پا بگیرد ☑️حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد 😭😭😭😭 ❇️روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد ❇️قربان آن آقا که انگشتر ندارد 🔘یک تکه ای سالم،هم این پیکر ندارد 🔘جایی برای بوسه ی مادر،ندارد 😭😭😭😭😭 💢گیسوی خود را ریخته روی گلویش 💢مادر بُوَد اینگونه شکل گفتگویش ✔️یا بُنیّ یا بُنیّ یا بُنیّ ✔️برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ 🌐دیدم خودم در عصر عاشورا بُنیَّ 🌐افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ ♨️ 🔺من بی وضو موی تو را شانه نکردم 🔺حالا به دنبال سرت باید بگردم 😭😭😭😭😭 🔹موهایی که بی وضو با دست فاطمه،شونه نمیشد... 🔹حالا تو چنگ یه بی حیاست یه دست خنجر گرفته... ♻️من بی وضو موی تو را شانه نکردم ♻️حالا به دنبال سرت باید بگردم 😭😭 یکی دو جمله هم از زبون خانوم زینب بگم 🟤برادرم تو نبودی و یکه و تنها 🟤میان خنده ی چندین سوار افتادم 🟤هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردیو 🟤من هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم 🟤چقدر رأس تو بر نی،دل مرا خون کرد 🟤چقدر پشت سر نیزه دار،افتادم 👌آقاجان،به اسمت قسم خیلی دلم تنگ حرمته 👌دلم برا گریه های بین الحرمین تنگ شده 👌دلم برا قدم زدن های خیابون بین الحرمین تنگ شده 👌دلم برا گوشه نشستن و زل زدن به حرمت تنگ شده 👌دلم برا کوچه پس کوچه های کربلا ... •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram