شهادت امام حسین (ع) شام غریبان
🍁 درمانده ام چیزی ندارم غیر آهم -
#محمدرضا طاهری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪
درمانده ام چیزی ندارم غیر آهم
این قحطیِ اشکِ دو چشمانم گواهم
اصلاً حواسم به تو و تنهاییت نیست
شرمنده آقایِ غریبم رو سیاهم
هنگام معصیت به یاد تو نبودم
تو گریه کردی جایِ من بر اشتباهم
میترسم آخرسر زِ چشمانت بیفتم
بر این گدایت رحم کن ای تکیه گاهم
اصلاً مرا چه به وصال و شکوه از هجر
وقتی که انقدر از شما دور است راهم
با این همه وضع بدم مثل تو آقا
گریان شاه بی کفن هر صبحگاهم
*از اینجا دلتو ببرم سر سفرۀ روضۀ امشب ، اما این روضۀ امشب انقدر زیاده که آدم نمیدونه کجا اصلاٌ میتونه این روضه رو بخونه ..*
جان ها فدای خواهری که ناله میزد
ای کشته افتاده در قتلگاهم
آخر تو را با قتلِ صبر از من گرفتن
حالا ببین بی یاور و پشت و پناهم
کل حرم غارت شده چشم تو روشن
همراه دخترهات در بند سپاهم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود
دامانِ آسمان زِ غمش پر ستاره بود
لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها
دشتی زِ سوزِ سینۀ زینب شراره بود
میخواست تا ببوسد و برگیردش زِ خاک
قرآنِ او ورق ورقُ و پاره پاره بود
یک خیمه نیم سوخته شد جایِ صد اسیر
چیزی که ره نداشت در آن خیمه چاره بود
در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت
*یک به یک بچه ها رو شمرد دید دو تا از بچه ها کم هستند .. اومدن تو این بیابون یه وقت دیدن این دو تا بچه دست به گردنِ هم انداختن زیرِ دستُ پای اسب ها جون دادن .. یه بچه رو زینب رو دست گرفت ، یه بچه رو ام کلثوم ..*
در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
آزاد گشت آب ، ولیکن هزار حیف !
شد شیردار مادر و ، بی شیرخواره بود
چشمی برآنچه رفت به غارت،نداشت کس
اما دل رباب ، پی گاهواره بود
یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی
نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
در پشت ابر ، چهره ی هر ماهپاره بود
از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد
از مشت ها بپرس که با گوشواره بود
*وقتی امروز ریختن سمت خیمه ها،وقتی خیمه ها رو آتیش زدن،دیدن همه دارن فرار می کنند، آخه زین العابدین فرموده بودن: "علیکنّ بالفرار " دستورِ امامِ همه دارن فرار میکنن،اما دیدن یه خانومی هی میزنه به دلِ آتیش،گفتن: چرا این زن داره میره تو دلِ آتیشا؟گفتن: این خانوم زینبِ...آخه تو این خیمه عزیز برادرش تب داره...
از این بچه هایی که دامنشون آتیش گرفته بود،میگه: دیدم یه دختر بچه دامنش آتیش گرفته،پای برهنه رو خارها داره میدوه،دشمن میگه دلم براش سوخت،گفتم: برم دامنش رو خاموش کنم...همچین که نزدیکش شدم دیدم دستش رو روی سرش گذاشت...گفت: ای مرد! بخدا من بابا ندارم،من یتیم شدم..گفتم کاریت ندارم،اومدم آتیش دامنت رو خاموش کنم...میگه:تا آتیشش رو خاموش کردم...دیدم انگار یه چیزی میخواد بگه روش نمیشه...از چهره اش خوندم گفتم چی میخوای بگو؟گفت: یه مقدار آب داری به من بدی..میگه: رفتم یه مقدار آب آوردم به دستش دادم دیدم نمیخوره...گفتم:مگه آب نمیخواستی،چرا نمی خوری؟گفت: به من بگو راه علقمه از کجاست؟ میخوام برم به عموم بگم:دیگه خجالت نکشه...
بی بی زینب سلام الله علیها اومدن همه رو سرشماری کردن،خیلی کار زینب امشب مشکلِ...همه رو که آروم کرد،دید از یه گوشه یه صدا ناله بلندشد،دید پشت خیمه ها یه صدایِ ناله میاد،اومد دید رباب رو خاکا نشسته...عزیزِ دلم اینجوری گریه نکن،میکُشی زینب رو...
امروز همه اومدن با ابی عبدالله وداع کردن،اما رباب از دور نگاه میکرد،جلو نیومد،حیا کرد...اما تو مجلس یزید وقتی نانجیب با چوب خیزران بر لب و دندان میزد،یه وقت دیدن حضرت رباب دوید سر رو بغل کرد،هی آروم داره نوازش میکنه...وقتی برگشتن خرابه...حضرت زینب سئوال کرد، رباب ندیده بودم هیچ وقت اینقدر بیقرار بشی؟ گفت: خانم معذرت میخوام ازت...دست خودم نبود... آخه اون لحظهی آخر که داشت وداع میکرد خیلی دوست داشتم بیام، دستای حسین رو ببوسم ...باهاش خداحافظی کنم... بی بی جان از شما حیا کردم، دیدم الان داره با چوب خیزان میزنه...
پشت خیمه ها هم گفت: خانم جان! ببخشید دست خودم نیست قربونت برم یه جرعه آب بهم دادن حواسم نبود این آب رو خوردم ،تاحالا وقتی بچم تو بغلم بود، هی ناخن بهم میزد"اگر مادر شیر نداشته باشه به بچه بده... هی بچه ناخن میزنه" هنوز جای ناخناش هست ،یه جرعه آب خوردم حالا شیر دارم، اما علی ندارم.. گفت:*
بس کن رباب حرمله بیدار میشود
*امروز وقتی اون نانجیب گفت حسین هنوز زنده ای؟ ببین دارن میرن سمت خیمه ها... تکیه به نیزه شکسته داد بلند شد.. گفت: اگر دین ندارید حدالاقل آزاد مرد باشید... اول بیاید کار حسین رو تموم کنید، "گریه کنا هیچ موقع دشمن تو این چند روز حرف ابیعبدالله رو گوش نداد... هر وقت میومد حرف بزنه هلهله میکردن کسی نشنَوه..." تا گفت بیایید کار حسین رو تموم کنید، شمر گفت: راست میگه برگردید
،همه اومدن تو گودال، همه اومدن تو گودال، یکی با نیزه میزنه، اینا که حریص بودن زودتر برن سمت خیمه ها زودتر کارو تموم کنن.... یکی با شمشیر میزنه...*
🥀🍂🌾🥀🍂🌾🥀🍂🌾
میسوزم ..
مثه زخمایِ سرخ رو پیکرِ تو
مثه شعلۀ دامنه دخترِ تو
مثه ناله هایِ دلِ مادر تو
میسوزم ..
مثه چشمایی که میشه پر ستاره
مثه پایه طفلی که زخمیِ خاره
مثه گوشِ اون طفلی که میشه پاره
میسوزم حسین جان ، که آبت ندادن
کمک خواستی اما جوابت ندادن
میسوزم برادر ، که خاکت نکردن
هنوز دارن این ها تو گودال میگردن
حسین جان .. حسین جان ..
من دیدم ..
یکی اومد و با لگد بی هوا زد
یکی با یه نیزه برایِ خدا زد
اوند پیرمردی تو رو با عصا زد
من دیدم ..
کمک خواستنت رو همه میشنیدن
تو رو سمت مقتل چطور میکشیدن
سرت رو سر حوصله بریدن
تو دعوایِ سرها دلم چی کشیده
سرِ تو حسین جان به خولی رسیده
از امشب عزیزم دیگه از ما دوری
یه شب تویِ دِیرُ یه شب تو تنوری
تپراقون عالمده هر درده دوادور کربلا
🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️
#ورود به کربلا
زبانحال حضرت سیدالشهدا علیه السلام
#صالح علی نژاد
.
تپراقون عالمده هر درده دوادور کربلا
دیدۀ اهل جهانه توتیا دور کربلا
.
.
سنده اجلال نزول ایلر مجلل کاروان
بو مجلل کارواندا وار مطوّل داستان
تپراقوندا دفن اولار یتمیش ایکی پیر و جوان
هر بیری بیر گوهر کنز وفادور کربلا
.
.
کاروانیمدا اگرچه یوزدن آز دردانه وا
گنج عشقیمده ولی مینلر در شاهانه وار
بزمگاهیمدا صفا وار شمع وار پروانه وار
محفلیم عشق اهلینه دارالصّفادور کربلا
.
.
بیر همایون پیکری که جسم و جانیمدور منیم
میوۀ شیرین باغ زندگانیمدور منیم
گوزلریم نوری چراغ دودمانیمدور منیم
آدی اکبر دور شبیه مصطفادور کربلا
.
.
بو حسینون حضرت خاتم کیمی استادی وار
دوره سینده یار و انصاری رشید اولادی وار
قاسم شهزادۀ آزاده تک دامادی وار
کیم جمالی عکس حُسن مجتبا دور کربلا
.
.
ماسوا فرمان حقّیله، اسیریمدور منیم
بیر خدیو ملک عشقم قان سریریمدور منیم
فاطمه ام البنین اوغلی وزیریمدور منیم
لشگریم یتمیش نفر تشنه فدادور کربلا
.
.
بیر مجاهد قانی خاک اطیبون الوان ائدر
دین اسلامه کسیلمیش اللرین قربان ائدر
هر دواسیز درده عبّاسین الى درمان ائدر
چاره سیزلر چاره سی صاحب لوادور کربلا
.
.
اهل عشقین عشقیله هر لحظه سوز و سازی وار
کیم گئچه باشدان اونون بیر رتبۀ ممتازی وار
لشگر عشق حسینون سودامر سربازی وار
آدی اصغر شأنی اکبر مه لقادور کربلا
.
.
سنده تأسیس ایلرم احراره وحدت مکتبی
سندن اوزگه کسب ائدنمز بو مقام و منصبی
ایلرم بیر ائله مکتبده مربّی زینبی
فرد لایق دختر خیرالنّسادور کربلا
.
.
شاه عشقین تخت و تاجی اولماسا تاراج عشق
لخته قاندان باشینه قویماز بیر ئوزگه تاج عشق
رفرف عشقیله سنده ایلرم معراج عشق
عشق معراجیم سر نوک جدادور کربلا
.
.
خون من خون خدادور دست من دست خدا
من یدالله اوغلیام ای سرزمین کربلا
ساربان ایلر یداللهی اَلى ظلماً جدا
بند زر اوسته آخان خون خدادور کربلا
.
.
من ضعیفائه ملازم بی پناهانه پناه
کشور تجرید و تفریده یگانه پادشاه
خسرو ملک شهادت ایستمز سامان و جاه
بئله جاه و عزّته بی اعتنا دور کربلا
.
.
کشتی علم خدایه ناخدادور بو حسین
لنگر نُه فلک افلاک خدادور بو حسین
هر دواسیز درده درمان و دوادور بو حسین
اهل درده تربتی خاک شفادور کربلا
.
.
دوشمه بو فكره سنه بیر کاروان پوزقون گلور
یا که اشک چشم زینب یوزده چون جیحون گلور
اوچ یاشیندا بیر رقیّم وار گلور یورقون گلور
نه قولی مغلول نه قلبی یارادور کربلا
.
.
مدفنیم سنده اولار شش گوشه چون عرش برین
روضۀ مینو مثالیمدان گلر بو سس یقین
هذِه جنّاتُ عَدنٍ فَادخُلوها خالِدین
گلسه هر کیم نار دوزخدن رهادور کربلا
.
.
مردۀ معدومه وئرم لطفیمیله بیر حیات
زندۀ جاوید، قهریمدور بو عالمده ممات
آلموشام عاصی خطا کار امّته حقدن برات
پور زهرا شافع روز جزادور کربلا
.
.
آلموسان دم «صالحا» بیر شاعر استادیدن
فکر عقبائیله اول گئچ بو خراب آبادیدن
بو سوزی ترک ائتمه هرگز خاطر ناشادیدن
تپراقون عالمده هر درده دوادور کربلا
.
✨سلام_ارباب_دلم
هرچه می خواهی بگیر
اما سلامم را نگیر
من به عشق این سلام
🌿🌸صبحگاهی زنده ام
✨🌹✨صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
عشق_فقط_حسین علیه السلام
#صبحتون_حسینی☘
Seyed Reza Narimani - Salam Aghaye Delam (128).mp3
5.99M
🍂🌱سلام آقای دلم یا ابا عبدالله
🍂🌱عجین با تو دلم یاابا عبدالله
🎤 کربلایی سید رضا_نریمانی
شور_احساسی
💫صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
AUD-20210406-WA0009.mp3
5.7M
نوحه #سینه زنی
حضرت علی اصغر علیه السلام
🥀🥀▪️🥀🥀▪️
#امام_حسین علیه السلام
✨مناجات
#زیارت_کربلا
دور از حرم تو کوه دردیم حسین (ع)
بی مجلس روضه ات چه سردیم حسین(ع)
دیدار تو داشت سجده هر بار، ولی
ما شکر زیارتت نکردیم حسین (ع)
شاعر: #علی_ساعدی
چشم به انتظار فرج:
مکنید اه وناله علی اصغر بخواب هست اهل حرم ارام ارام بگریید اهل حرم ارام ارام بگریید😭همی ترسم که گردد بیداری صغیرم زبی ابی بمیرد این ناخورده شیرم بی تاب است وتشنه این طفل صغیرم اهل حرم ارام ارام بگریید اهل حرم ارام ارام بگریید😭بروید پیش بابش برسانید سلامم واسه عرض سلامم بدهید این پیامم که علی بی شکیب است صغیر تشنه کامم اهل حرم ارام ارام بگریید اهل حرم ارام ارام بگریید 😭همه ساعات شب را زده ناخن به سینه دولبش خشک وابی به لبانش ندیده نگذاریید بگریید این ماه مدینه اهل حرم ارام ارام بگریید 😭
الا یا اهل یثرب
بنمایید حلالم
همی ترسم بمیرم
ز غم ساز و سارم
چرا چون طال بی غم شده مهرم کنارم
اهل حرم ارام ارام بگریید
اهل حرم ارام ارام بگریید😭
مکنید اه و ناله
مکنید اه و ناله
علی اصغر بخواب است
علی اصغر بخواب است
اهل حرم ارام ارام بگریید😭
همی ترسم بگردد بیدار این صغیرم
ز بی ابی بمیرد
این ناخورده شیرم بی تاب است و تشنه این طفل صغیرم
اهل حرم ارام ارام بگریید
یا حسین
برویدبروید پیش بابش
برسانید سلامم
پس عرض سلامم بدهید این پیامم
که علی بی صغیب است
صغیر تشنه لبم
اهل حرم ارام ارام بگریید
مکنید اه و ناله
علی اصغر به خواست است
اهل حرم ارام ارام بگریید
اهل حرم ارام ارام بگریید
AUD-20210406-WA0009.mp3
5.7M
نوحه #سینه زنی
حضرت علی اصغر علیه السلام
🥀🥀▪️🥀🥀▪️
🌺🌿🌺
🌿🌺
🌺
#حسین (ع)
خوشا دردی که درمانش حسین است
خوشا وصلی که جانانش حسین است
ائمه ملک دین را چون ستاره
ولی خورشید تابانش حسین است
فلک دارد نجوم بیشماری
یقیناً ماه رخشانش حسین است
علی برتر ز ابراهیم باشد
ز بهر آن که قربانش حسین است
برای تن بود دل مثل سلطان
خوشا آن دل که سلطانش حسین است
اگر پرسی نگهبان وطن کیست
تو را گویم نگهبانش حسین است
ز روز حشر «راوی» غم ندارد
شفاعت خواه عصیانش حسین است
🌺
🌿🌺
🌺🌿🌺
یا ابالفضل العباس علیه السلام
🍁✨🍁✨🍁✨
نام عباس دیده ها را خوب گریان می کند
دیده پر اشک را سقا چراغان می کند
او بود باب الحسین ذخر الحسین عبدالحسین
عالمی را بر در ارباب مهمان می کند
هر که می گوید حسین آغوش بگشاید براو
بردل سینه زنان لطف فراوان می کند
دست داده تا بگیرد دست هر افتاده را
این ابالفضل است برما لطف و احسان می کند
(خلق می دانند در بهداری قرب حسین
دردها رابیشتر عباس درمان می کند)
مادرش ام البنین هم ضامن عشاق اوست
در قیامت شیعیان را شاد و خندان می کند
دست او بر دست زهرا روز محشر دیدنی است
دست او مشگل گشایی از محبان می کند
پیش او از معجر زینب سخن گفتن خطاست
این سخن عباس را زار و پریشان می کند
سی شب ماه محرم باید از عباس گفت
گفتن از او لطف مهدی را نمایان می کند
🍁✨🍁✨🍁✨🍁
سروده ی جواد حیدری
#حضرت_رقیه
عمه جان دست نگهدار بهم می ریزد
مو که کمتر شده بسیار بهم می ریزد
شانه ام گم شد و سنجاق سرم را بردند
حق بده موی من این بار بهم می ریزد
چه ببافی چه نبافی همه اش سوخته است
هرچه سعی ام کنی انگار بهم می ریزد
چادری را که عمو داد به من دزدیدند
هرکس از این همه آزار بهم می ریزد
من اگر پیر شدم خم شدم و آب شدم
دل من در دل بازار بهم می ریزد
آب و آیینه بیارید پدر آمده است
آه خسته است که از راه سفر آمده است
عشقم این بوده که از دور تماشات کنم
آمدی تا که به تو باز مباهات کنم
چشم بد دور دوباره بغلت کردم من
باید از عمه بپرسم که چه خیرات کنم
نرو تا من نروم در وسط لشگرشان
زیر پاها وسط معرکه پیدات کنم
راستی پاره شده پیرهنم در بازار
باید از چشم بد امروز مراعات کنم
وقت برگشتن از این شهر فقط فکری کن
من چه کاری در دروازه ی ساعات کنم
همه جا پر شده انگشتر تو گم شده بود
تو خبر دار شدی دختر تو گم شده بود
فكر بعد شما اين همه آزار چرا
عمه دلواپس و من در دل انظار چرا
ساربان خواست كه انگشتريت را ببرد
تيغ برداشت ولی در وسط كار چرا
نگران كشته شدی آه بميرم بابا
به غريبی شما خنده ی بسيار چرا
سر دروازه ساعات هجوم آوردند
مانده ام باز چرا و سر بازار چرا
من از آن شب كه كسی چادر من را دزديد
بارها گريه كنان گفتم علمدار چرا.....
احمد شاکری
#حضرت_رقیه
خرد سالی تو ولی وسعت دریا داری
با همین کوچکی ات عصمت زهرا داری
پدرت نیست اگر تا بزند بوسه تو را
در کنار دل خود زینب کبرا داری
گرچه در گوشه ویرانه نشستی اما
مثل طوبی به جنان منزل و مأوا داری
کوچکی لیک همانند پدر ، یا زینب
پیش هر کوه مصیبت قد رعنا داری
قدری آرام بگیر ای گل زیبای حسین
چِقَدر حرف مگر با سر بابا داری
مات و مبهوت نظر دوخته ای بر رأسش
دیده بردار و به بر گیر ، تو مولا داری
به برش گیر که عطر نفس ات را بوید
به برش گیر که آغوش تو را می جوید
فصل پائیز غم توست که پائیزتر است
ابر چشم تو ز هر ابر که لبریزتر است
بهر دیدار تو آمد پدر و می بینی
کنج ویرانه ز گودال غم انگیزتر است
امشب از آه تو ویرانی دشمن حتمی ست
چون که آه تو ز شمشیر عدو تیزتر است
گرچه کوتاه بود لیک پس از داغ فراق
لحظه وصل پدر خاطره آمیزتر است
آسمان گشت دو چشمت ، پی خورشید افتاد
آسمانی که ز ابرش رخ مه نیز تر است
شعله زد این سر خونین به جگرها اما
هق هق ناله تو شعله برانگیزتر است
گریه کن گریه که اشک تو جگرها سوزد
از جگرسوختنت دیده ی دریا سوزد
اهل ویرانه که شمع گل تو گردیدند
خنده را بر لب تو بار دگر می دیدند
وقتی از زخم دل خویش سخن می گفتی
داغ دل های تو را تازه همه فهمیدند
هق هق بغض تو وقتی ز گلو بیرون ریخت
بهر آرامش تو در دل شب کوشیدند
تا تو بهتر به تماشا بنشینی سر را
مثل فانوس، کواکب به رخش تابیدند
جای آن سر که نشد بوسه زند بر رویت
روی نیلی شده ات را همه می بوسیدند
باز می ریخت به لب های پدر چون گوهر
قطراتی که به رخسار تو می غلتیدند
باز بر چشم تو آئینه ی توحید نشست
سر، چه گویم که به دامان تو خورشید نشست
ناله های تو ثمر داد، ثمر آوردند
تو پدر خواستی، از بهر تو سر آوردند
کنج ویرانه که فانوس نبودش حتّی
شب تاریک تو را دیده قمر آوردند
صدف چشم تو خالی شده بود از گوهر
کنج ویرانه برای تو گهر آوردند
همه دیدند به مهمانی اشک و اندوه
بهر یک دختر غمدیده پدر آوردند
بال و پر باز کن ای طایر قدسی امشب
بهر پرواز تو از عرش خبر آوردند
خواستند از تو بگیرند نفس در اینجا
لیک از داغ جگرسوز اثر آوردند
لاله ی گلشن خود را به خزان دادی تو
سر خونین پدر دیدی و جان دادی تو
محمود تاری
#حضرت_رقیه
آن دم که من از ناقه
افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی
از ما تو جدا بودی
آن دم که تو از ناقه
افتادی و غش کردی
من بر سر نی بودم
کی از تو جدا بودم
آن دم که مرا ظالم
اظهار کنیزی کرد
بابا تو کجا بودی
از ما تو جدا بودی
آن دم که تو را ظالم
اظهار کنیزی کرد
در طشت طلا بودم
مشغول دعا بودم
#حضرت_رقیه
هیچ دانی که چه غم بر اسرا سخت تر است
قد طفلی که شد از غصه دو تا سخت تر است
به روی نیزه سری سمت عقب برگشته
حال پیداست که این داغ چرا سخت تر است
صد پسر کشته شود دخترکی گم نشود
گر بوَد طفل یتیمی بخدا سخت تر است
دل شب باشد و یک طفل کتک خورده و دشت
گر رسد دشمن بی شرم و حیا سخت تر است
جای انگشت روی صورت و گوشش اما
گر به پهلوش رسد ضربه ی پا سخت تر است
کربلا بود که چادر به سر دختر سوخت
ولی از کرب و بلا،شام بلا سخت تر است
تا سر پاک پدر دید صدا زد بابا
اثر چوب که از سنگ جفا سخت تر است
دیدن جسم لگد کوب شده سخت ولی
زتن بی سر تو راس جدا سخت تر است
من ز رگهای گلوی تو یقین دانستم
سر بریده شود آنهم ز قفا سخت تر است
محمود اسدی شائق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما زندگی را در نام تُ پیدا کردیم!✨
جان و جوانیمان خلاصه شد✨
در مِهر بیکرانهات...✨
بزرگ شدیم پای روضه و...
حالمان با کربلایت خوب شد!✨
داریم پیر میشویم و...
سربلندیم از اینکه
عشق اول و آخرمان تو بودهای؛✨
حسینجان!
| بحب الحسین |
#با نوای محمدحسین پویانفر
✨✨🥀✨✨🥀
جان_مادرت_بطلب_مارا
عشق بی تکراری -محمد حسین پویانفر.mp3
7.91M
سلام ای کشتی نجات
سلام ای تشنه فرات
✨صلی الله علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلّت بفنائک.......
✨🍃✨🍂✨🍃✨🍂
#روضه جانسوز شب جمعه
نوای# حجت الاسلام میرزامحمدی
🥀🥀✨🥀🥀✨🥀🥀
آقا موسی بن جعفر یه روایتی رو از پیغمبر اکرم نقل کردند ،فرمودند پیغمبر اکرم اینجوری فرمودند :
"أَلا إنَّ فاطِمَة َبَیْتَها بَیْتی وَ بابها بابی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجابَ اللهِ"
سالها پامنبر و روضه بزرگ شدید،نیازی به ترجمه ندارید ،ای مردم خونه ی زهرا خونه ی منه ، در خونشم در خونه ی منه ، چرا اینجوری فرمود ؟! چون تو سوره ی احزاب فرمود : "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ " اگه خونه ی زهرا ،خونه ی پیغمبره، ما یه سوال داریم چرا بدون اجازه ی صاحب خانه وارد شدن.....؟ بعد راوی میگه موسی ابن جعفر به اینجا که رسید، "فبکی ابوالحسن بکاء الطویلا" شروع کرد گریه کردن ، مدت مدیدی گریه کرد ، بعد دیدن وسط گریه ها سه مرتبه میگه :
"هتک والله حجابک"
"هتک والله حجابک"
"هتک والله حجابک"
یعنی حرمت مادر ما رو نگه نداشتن ، شب معراج که پیغمبر به معراج رفتند ، وقتی نوبت رسید به مصائب اهل بیت ، مصائب حضرت زهرا رو اینجوری بیان کردن: "و اما ابنتک ؛ فتظلم و تحرم و یؤخذ حقّها" به دخترت ظلم میشه ، حقش رو میبرن ، اونو از ارثش محروم میکنن؛ "و یدخل علیها حریمها بغیر إذن" بدون اجازه وارد خونش میشن ، "ثم یمسها حوانن و ظل" یعنی وقتی وارد خونه میشن ، فاطمه مانع میشه ،اجازه نمیده اینا وارد شن ، چه میکنن؟! "تَموت مِن ذلِک الضَّرب تُضرَبُ و هیَ حامِلٌ ..." الله اکبر ، از همون شب معراج به پیغمبر اکرم خبر دادن ، دخترت وقتی بارداره ، کتکش میزنن ، این ضربه کاری می کنه که دخترت با همین ضربه از دنیا میره ، الله اکبر.... آخ بمیرم ، شب جمعه ست "همه ی روضه ها باید به کربلا منتهی بشه ، فاطمه رم مهمان کنیم ، یاری کن فاطمه رو با گریه ی بر ابی عبدالله... ابوبصیر رسید خدمت امام صادق علیه السلام حضرت فرمود : "اما تحب أن تکون ممن یسعد امی فاطمه" آیا دوست نداری مادرم زهرا رو یاری کنی ؟!! آماده ای یا نه ، ابوبصیر میگه من گریه کردم ، با خودم تعجب ، که من زمان مادر شما نبودم چه جوری میتونم مادرتو یاری کنم ، فرمود ابابصیر از روز عاشورا تا قیامت مادرم بر حسینش گریه میکنه ، میخوای فاطمه رو یاری کنی ؟ گریه ی من و تو یاری فاطمه ست ...
السلام علیک یا اباعبدالله .....
شب زیارتی ارباب بی کفنه،آماده ای بریم کربلا یا نه....؟!
مادرت گفت بنی دله ما ریخت بهم
آی حسین......
مادرت گفت بنی دله ما ریخت بهم
چقدر نام تو غوغاست اباعبدالله ...
*دیگه چی...جمله ی آخر و التماس دعا*
مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله....
*سر چی دعوا میکردن؟ اخنس می گفت عمامش برا منه ، بجدل می گفت انگشتر و انگشتش مال منه، خولی می گفت سر بریدش مال منه.....آی حسین
🥀🥀✨🥀✨🥀🥀