eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
سینه زنی شور اربعین حسینی (ع) - چهل شبانه روز غم - حاج محمود کریمی.mp3
2M
روضه امام حسین علیه السلام   محمود کریمی 🏴🏴🏴🏴🏴 چهل شبانه روز غم چهل شبانه روز اشک چهل شبانه روز شوق سفر … چهل شبانه روز صبر چهل شبانه روز نی چهل شبانه روز خون جگر … یک اربعین دل تنگیم ، رفته به سوی کربلا چون بر مشامم می رسد ، هرلحظه بوی کربلا موکب به موکب می روم از این ستون تا آن ستون ای معنی ِصبح فرج ، اِنا اِلَیکَ الرّاجِعُون … حسین من حسین من …. دلا چرا گمی تو ؟ ستون چندمی تو ؟ تو را صدا زده مولا حسین … بیا به کربلایش بخوان به اقتدایش نماز عاشقی را با حسین … سوغاتیم را خاک پای زائرانت می برم دل را پیاده هر قدم با کاروانت می برم چیزی ندارم غیر جان ، تا اربعین نذرت کنم با هرچه دارم آمدم ، در خیمه ات خدمت کنم موکب به موکب می روم از این ستون تا آن ستون ای معنی ِ صبح فرج ، اِنا اِلَیکَ الرّاجِعُون … حسین من حسین من …. زمین پیاده آمد فلک به جاده آمد فقط به پاسخ “هَل مِن مُعین به یک اشارۀ تو به یک نظارۀ تو شده قیامتی این اربعین ای دل وضو ، از خون بگیر از تربش بویی ببر چون حر بیا ، بی ادعا از روی او شرمنده تر از جان گذشته چون علی ، اکبر بیایی بهتر است مثل شهیدان حرم ، بی سر بیایی بهتر است حسین من حسین من …. @rozevanoheayammoharramsoghandi
روضه# اربعین امام حسین علیه السلام مهدی سماواتی ▪️▪️✨▪️▪️🏴▪️▪️✨ زنده‌ی جاوید کیست کشته‌ی شمشیر دوست که آب حیات قلوب ، در دم شمشیر اوست گر بشکافی هنوز ، خاک شهیدان عشق آید از آن کشتگان زمزمه‌ ی ، دوست دوست عاشق دیدار دوست ، اوست که هم‌چون حسین زردی رخسار او ، سرخ زخون گلوست عاشق وارسته را با سر وسامان چه کار قصه‌ی ناموس و عشق صحبت سنگ وسبوست دوست به شمشیر اگر پاره کند پیکرش منت شمشیر دوست بر بدنش مو به موست گر به اسیری برند عترت او دشمنان هرچه زدشمن براو، دوست پسندد نکوست شاعر : فؤاد کرمانی *گفت آقا از این سفر حذر کن . گفت : جدم رسول خدا رو دیدم به من فرمود : حسین جان! ” اُخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلًا” … گفت : پس این زن و بچه رو با خودت نبر ، فرمود : جدم رسول خدا فرموده : “إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاهُنَّ سَبَایَا …خدا میخواد اینهارو اسیر ببینه …  روز اربعین و شب جمعهِ و شب زیارتی ابی عبدالله ، دلا بره کربلا ، فرمودند : اگه نتونستید کربلا برید و دلتون هوای کربلا کرد ، متوجه قبر شش گوشۀ عزیز فاطمه بشین ، سه مرتبه بگین : صَلَّ الله علیک یا اباعبدالله … اول زائر امروز جابرِِ ، تو آب فرات غسل کرد ، اومد کنار قبر ابی عبدالله ، هی صدا میزنه: ” حبیبی یا حسین” جواب نمیشنوه ، چی شده آقا؟ دوست جواب دوستش رو نمیده ؟ خودش جواب خودش رو داد ، چگونه جواب بده ، آقایی که بین سر و نازنین بدنش جدایی اُفتاده … حسین ……. شنید صدای زنگ قافله داره میاد ، گفت: عطیه برو ببین چه خبره ؟ رفت ، برگشت ، صدا زد:* زجا برخیز جابر دلبر جانانه می آید قدم از خانه بیرون نه که صاحبخانه می آید *زینب داره میاد ، امام زین العابدین داره میاد ، کلثوم داره میاد …* زجا برخیز و خود را کُن مهیا بهر استقبال که از ره بلبل و شمع و گل و پروانه می آید *تا نزدیک شدن دیگه نگذاشتن شتران رو روی زمین بخوابانند ، مثل برگ خزان ریختند رو زمین …* هر یکی سوی مزاری می دوید هر یکی قبری در آغوش می کشید لیک یک بانوی قد خمیده ای قد خمیده مو پریشان خسته ای گفت یارب من چه سازم یا کریم رو سوی قبر که سازم یا رحیم ناگهان آمد به خود با شور و شین دید بنشسته سر قبر حسین …. حسین …. یاحسین زینبت آمد زسفر بر سر قبر تو ای تشنه جگر آمدم عقده ی دل باز کنم با تن بی سر تو راز کنم ارغوانی شده رنگ رویم شد سفید از غم داغت مویم آنچنان رنج اسیری دیدم سیر از زندگی ام گردیدم *عزیز دلم ، یادم نمیره همین جا بود اومدم شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته هارو از روی بدنت کنار زدم … نازنین بدنت رو دیدم … پاره پاره ، غرق به خون ، صدا زدم : آیا تو برادر منی !؟ … حسین من ! تو را آنروز من نشناختم اما مرا امروز تو نشناسی … حسین….. ببین صبر و تحمل تا کجا کرده ام … * حسین جانم! مگر نه اینکه هر کی سفر میره با خودش سوغات میاره؟ …* اشک سرخ و چهره زرد و تن کبود و مو سفید این همه سوغات از شام خراب آورده ام *همه ناله بزنیم : حسین …..* زبس نالیده ام ، درون سینه ام نمانده ناله ای … دراین خونین چمن ، برای باغبان نمانده لاله ای … مسیحایی نفس ، به فریادم برس ندارم جز تو کس … حبیبی یا حسین …. منم آن باغبان ، که هفتاد و دو گل به پیشم  چیده اند … در این خونین چمن ، به اشک باغبان همه خندیده اند … تو ای مادر بیا ، ببین حال مرا که افتادم زپا …. حبیبی یا حسین …. هر روز این چهل روز بوده مرا چهل سال می سوختم همیشه می ساختم هماره … “السّلام علی قلب زینب الصبور” @rozevanoheayammoharramsoghandi
mohamad fosoli-Zaere karbobala haghe shefaat darad.mp3
5.78M
روضه اربعین امام حسین علیه السلام محمد الفصولی 🍂🍂🏴▪️🍂🍂🏴▪️ {زائرِ کربُبلا حقِ (شفاعت داره) ۲ پس شرف بر همۀ اهلِ(قیامت داره)۲روایتی میگم برا اهلِ یقین شنیدم از امامِ عسکری چنیناین یکی از نشونه های مومن … زیارتُ الحسین یومَ الاربَعین …} ۲اللهم الرزُقنا زیارت الحُسین …. این حدیثِ دلنشینِ زیباست،(از امام رضاست)۲ زائرِ کربُبَلا مثلِ ( زائرِ خداست )۲ کربُبلا بالاتر از عرشِ برین ۲ زائِرِشَن اهلِ سماواتُ زمین حسرتِ نوکرا و سینه زنا زیارتُ الحسین یومَ الاربَعین … اللهم الرزُقنا زیارت الحُسین …. شد دعایِ مادرم زهرا ( برام سرمایه ) ۲ کربلا از نجفُ الاشرف میام “مَشیِ”(پیاده رفتن) اگه تو راهِ کربلا خوردم زمین میگیره دستمُ یلِ اُم البنین هوایِ من رو داره تا که برسم زیارتُ الحسین یومَ الاربَعین … اللهم الرزُقنا زیارت الحُسین …. @rozevanoheayammoharramsoghandi
12_Mirdamad_Karimi_Shab_Arbaeen_95-02_(www.rasekhoon.net).mp3
20.91M
روضه# اربعین  مهدی میرداماد 🥀🏴✨▪️🥀🏴✨▪️ زندگی بعد تو عذابه رو دست من جای طنابه تموم گل هاتو آوردم اما یکی موند تو خرابه این نشونی که رو چشامه سوغاتی ِ کوفه و شامه *مثل مادرم شدم ،یه نگاه کن حسین….* چادر ِ خاکی ِ رقیه ببین داداش شال ِ عزامه هر کاری کردم که بمونه، نشد، نشد،نشد نمیره زیر ِ تازیونه،نشد، نشد،نشد همسفرم شه تا مدینه، نشد، نشد،نشد خواستم سر ِ تو رو نبینه، نشد، نشد،نشد *ما هم مثل رقیه از اربعین جاموندیم،رقیه هم به کربلا نرسید، ان شاءالله مثل رقیه توی روضه بمیریم،دق کنیم مرگمون تو همین روضه ها باشه، ای خدا به نام نامی ِاین دختر سه ساله، سال بعد این قدم ها رو به کربلا برسان،ای خدا همون ثوابی که برای زائرای اربعین می نویسی ، فرمود :”قبرهُ فی قلوب من والاه” برا ماهم بنویس ، ای خدا اسم مارو در زمره ی زائران کربلا ثبت بفرما @rozevanoheayammoharramsoghandi
روضه# اربعین امام حسین علیه السلام مهدی میرداماد 🔸🥀▪️✨🔸🥀▪️✨ از فراق تو نمردیم و مسیحا نشدیم چشم ما تار نشد از غم و بینا نشدیم جای تو دست به دامان طبیبان بودیم حقمان بود اگر باز مداوا نشدیم بی تو یک عمر پی هر کس و ناکس رفتیم گم شدیم آخر از این غفلت و پیدا نشدیم نام مجنون به روی ماست ولی کو مجنون وقتی از هجر تو آواره ی صحرا نشدیم …. خوشبحال اونایی که این چند روز آواره ی بیابون ها بودند، خوشبحال اونایی که الان رسیدن کربلا،الان پاهاشون زخم شده،خوشبحال اونایی که الان خاکی،زخمی،خسته، رسیدن جلو حرم امام حسین،یه نگاه کردن خستگی شون در رفت،آخ قربون حرم قشنگت …. خاک عالم به سر ما که در این عمر دراز لحظه ای مشتری یوسف زهرا نشدیم همه رفتند حرم ما که نرفتیم هنوز زائر مرقد شش گوشه ی آقا نشدیم کاش میشد که تو ما را به زیارت ببری بی تو هرگز بخدا سیر زیارت ما نشدیم …. یا صاحب الزمان،ان شاءالله یه شب اربعین کنار تو بایستم، شما دست بزنی به سینه ات بگی:امان از دل زینب،منم با زینب زینب گفتنت زیر و رو بشم. ان شاءالله یه اربعین امام زمان برا من و شما روضه بخونه: …. سه غم آمد به جانوم هر سه یک بار غریبی و اسیری و غم یار غریبی و اسیری چاره داره ولی آخر کشد ما را غم یار این حرف مال فرداست: خودم دیدم زبالای بلندی عزیز مصطفی را سر بریدند …. کاروان داشت می رسید از راه،دل زینب در التهاب افتاد دیدی نزدیک کربلا دلت شور میزنه،شدی اینجوری تا حالا؟اصلاً می ری نجف اینجوری نیستی،کاظمین اینجوری نیستی،مشهد اینجوری نیست،فقط جنس جنس کربلاست کاروان داشت می رسید از راه،دل زینب در التهاب افتاد تا که چشم ستاره های کبود،بر سر قبر آفتاب افتاد کاروانی که از هزاران دشت،از سر شوق با سر آمده بود به مرور غم خودش که رسید،کم کم از مرکب شتاب افتاد همه خودشون رو انداختن رو خاک دختری سمت علقمه رفت،مادری سمت قبر کوچک خود خواهری بر سر مزار خودش،دل به دریا زد و به آب افتاد اینجا قبر حضرت زینب ِ، اون روزی که امام سجاد تو رو خاک کرد،خواهرتم باتو خاک کرد. گفت: اگرچه که بی پر آمده است بی پر و بی برادر آمده است چشم وا کن که خواهر آمده است که پس از تو به اضطراب افتاد زینبی که اسیر مویت بود بین خون، گرم جستجویت بود در به در شد درست آن وقتی که به موی تو پیچ و تاب افتاد بعد تو خیمه در حصار آمد از زمین و زمان سوار آمد به حرم امر برفرار آمد همه ی خیمه در عذاب افتاد پای غارت به خیمه ها واشد دستهای پلید پیدا شد سر یک گوشواره دعوا شد سنگ بر شیشه ی گلاب افتاد … داداش تا شب ِ آخر بچه ات هی می گفت:عمه گوشام درد میکنه،همه رو ساکت کردم دخترت رو نتونستم ساکت کنم،داداش: داغدارم هنوز از کوفه از گریز رئوس مکشوفه داغدارم از آن زمانی که از سر بچه ها حجاب افتاد تشنگی های تو کویرم کرد غم دوری تو اسیرم کرد ماجراهای شام پیرم کرد کار به مجلس شراب افتاد خیزران را که غرق خون دیدم از غرور رقیه ترسیدم لرزه بر جان بچه های تو و بر لبت بوسه بی حساب افتاد … هی رو پا بلند شد،عمه بذار من برم جلو،بذار دستش رو بگیرم،بذار سر بابامو بغل کنم،حسین،جلوش رو گرفتم،والا دق می کرد،داداش خیلی طول نکشید،همچین که سرت رو بغل کرد،دید لب هات پاره پاره است،دندونت شکسته است،غیرتی شد دخترت، دیدم هی می زنه تو دهنش،لب هاش رو گذاشت رو لب های خونیت،ای حسین…. @rozevanoheayammoharramsoghandi
متن روضه روز اربعین و گریز به روضه حضرت زهرا (س) - سید مهدی میرداماد.mp3
2.5M
روضه# اربعین امام حسین علیه السلام مهدی میرداماد 🏴🍀✨▪️🏴🍀✨▪️ امروز کربلا زینب روضه گرفته،مجلس ختم برای حسین برپا کرده،همه هرکدوم یه گوشه ای ایستاده بودند،هر کی یه صورت قبر رو بغل می کرد،هر کی یه جور ناله می زد،نوحه ها فرق می کرد،یکی میگفت: جوانان بنی هاشم بیایید،یکی اون طرف تر میگفت،صدا میزد:گلم تاب ندارد،حرم آب ندارد،یکی اون طرفتر میگفت:سقای دشت کربلا اباالفضل،اباالفضل،اما همه ی این روضه هارو زینب جمع کرد،یه مرتبه دیدند یه خواهری داره ناله میزنه،همه روضه خونها ساکت شدند،گفتند بشنویم زینب چی میگه:آخ، اگر کشتند چرا آبت ندادند…حسین…صدا نمونه تو سینه،معلوم نیست اربعین سال دیگه زنده باشیم یا نه،حسین…..هی خاکهارو میریخت رو سرش،هی میگفت،بیچاره زینب،الان برم مدینه سراغ حسین رو از من بگیرن،جواب چی بدم،بگم حسین و تو گودال جا گذاشتم،ای حسین……..زبون حال میگم،تصورم اینه،میشه زینب کنار قبر برادر قرآن نخونده باشه،آخه از باباش علی یاد گرفت،باباشم میرفت سر قبر مادر میخواست آروم بشه،آخه خود فاطمه وصیت کرد،کجا رفتم،یازهرا،کجا رفتم روز اربعین،قربون دل سوخته ات برم زینب،شاید دلت برا روضه ی مادر تنگ شده،علی فاطمه شو دفن کرد،خودش با دست خودش خاک ریخت،سنگ لحد گذاشت،دستاشو به هم زد نشست رو قبر،شروع کرد قرآن خوندن،آخه زهرا فرموده بود،علی جان نکنه منو دفن کنی زود بری،تنهام نذار،بشین بالا قبرم قرآن بخون،شاید میخواست بگه،وقتی بهم گفتن امامت کیه؟میخوام بگم این آقای غریب بالای قبر،این که داره گریه میکنه @rozevanoheayammoharramsoghandi
روضه امام حسین علیه السلام مهدی میرداماد 🍁✨▪️🍂🍁✨▪️🍂 ای دادخواه عترت و قرآن بیابیا ای زخم دین به تیغ تو درمان بیابیا فقط منو شما نمیگیم بیابیا از زخم هر شهید ندا میشود بلند ای التیام زخم شهیدان بیابیا تا چند شیعه ناله ی یابن الحسن زند ای شیعه را پناه و نگهبان بیابیا یابن الحسن،یابن الحسن درمان درد عترت و قرآن ظهور توست داروی زخم های فراوان بیابیا این مردم قریب به پنجاه شب و روز از اول محرم،گفتم:اول محرم،انگار همین دیروز بود پیرهن مشکی به تن کردیم،دیدید چقدر زود گذشت،محرم و صفر میاد و میره،خوش به حال اونایی که تو این دو ماه عزا یه کاری می کنند،یه عملی انجام میدهند دل امام زمان و بدست میارن،چقدر دنبال این بودی یه کاری کنی امام زمانت رو خوشحال کنی،امشب اومدی شام اربعین بگی یا بقیه الله،منم مثل شما،به تأسّی از شما،شما که فرمودید:یا جدا، فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ،همه ی شما با این فرازها آشنایید،اونایی که زیارت ناحیه خوندند،منم مثل شما،شمایی که فرمودی یا جدا اگه کربلا نبودم،اگه نبودم روز عاشورا یاری ات کنم،یا جدا ، فَلاََ نْدُبَنَّک َصَباحاً وَ مَسآءً؛شب و روز برات گریه میکنم،امام زمان فرمود: وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً،به جای اشک،نه اینکه اشک چشمم تمام بشه،به جای اشک خون گریه میکنم،آقا جان ماهم مثل شما،نه اینکه مثل شما،ما هم به تبعیت از امام زمانمون اومدیم زیر خیمه عزا،حالا که نمیتونیم کربلا باشیم،حالا که از قافله ی کربلایی ها جداشدیم و عقب موندیم،لااقل خودمون رو با گریه به شما برسونیم و نزدیک کنیم،آقاجان،امشب یه نظری به این چشمهای عاشق بینداز،آقای من،مولای من،یا صاحب الزمان: درمان درد عترت و قرآن ظهور توست داروی زخم های فراوان بیابیا دوتا سئوال مقدمه ی روضه منه ، ببینیم چطوری ناله میزنید،این سئوال رو از آقات میکنی،حرف دل شیعه،حرف دل سوخته ی شیعه اینه: تا کی میان مقتل خون دست و پا زند جدت حسین با لب عطشان بیابیا یه سئوال دیگه:امام زمان تا کی علماء،سادات،من و ببخشند،شام اربعین ِ اگه نبود،از این یه بیت میگذشتم،آقاجان،روز ،روز مصیبت عمه جان شما زینبه،امروز همه ی مردم یه روضه ی مشترک داشتند،امروز زن و مرد همه یه ذکر مشترک میگفتند،از اول صبح گفتی یا نه؟اگه نگفتی الان بگو،همه با هم یه روضه میخوندند،این روضه:امان از دل زینب،یا صاحب الزمان: تاکی مهار ناقه ی زینب به دست شمر با اشک چشم و موی پریشان بیابیا @rozevanoheayammoharramsoghandi
36961.mp3
3.74M
روضه امام حسین علیه السلام مهدی میرداماد👆 🍁✨▪️🍂🍁✨▪️🍂 ای دادخواه عترت و قرآن بیابیا ای زخم دین به تیغ تو درمان بیابیا فقط منو شما نمیگیم بیابیا @rozevanoheayammoharramsoghandi
روضه# اربعین امام حسین علیه السلام کافی 🍁🍁🥀🏴🍁🍁🥀🏴 به جغدی بلبلی گفتا تو در ویرانه جا داری من اندر بوستان بر شاخه سرو آشیان دارم بگردان روی از این ویران بیا با من سوی بستان ببین چندین هزاران سرو و کاج و ارغوان دارم جوابش داد ای بلبل تو را ارزانی آن گلشن مرا این بس که ویرانه، مأوی و مکان دارم اگر ویرانه بد بودی چرا پس دختر زهرا به ویران می نشستی که غمش آتش به جان دارم ای بلبل! من هم مثل تو چمن نشین بودم می دانی کی ویرانه نشین شدم؟ گذشتم از گل احمر پس از مرگ علی اکبر به دل، داغ غم ناکامی آن نوجوان دارم تو بر سر، شورش شمشاد و یاس و ارغوان داری من اندر لانه دل، داغ عباس جوان دارم اُف بر این روزگار! بچه های فاطمه(س) کجا و گوشه ویرانه کجا. چراغها را خاموش کردند. در این تاریکی به یاد یک خرابه نشین باشد. مجلس،خوب مجلسی است حال خوشی هم داریم. روز اربعین هم است، نزدیک زوال ظهر است. آی امام حسین(ع)! این قدر دلمان می خواست امروز کربلا باشیم. آی امام حسین! این قدر دلمان می خواست امروز دور قبرت مثل پروانه بچرخیم. آقایان اهل علم! فضلا! محترمین! رجال فضیلت! متدینین! مذهبی ها! خود امام حسین(ع) هم راضی است که من امروز شما را به حرم این سه ساله ببرم. خدا نکند سرپرست شوی، به خدا سرپرستی خیلی زحمت دارد، مسوولیت دارد. زینب(س) سرپرست بچه ها بود. زینب (س) این همه غمی که دارد باید به همه کارها برسد. بی بی، تمام زنها و بچه ها را خواب کرد. حالا آمد خودش بخوابد. کمتر من این کلمه را با صراحت گفته ام، اما روز اربعین است بگذارید بگویم، آتش بزنم. آی زن و مرد! زینب(ع) آمد روی خاکها بخوابد. تا آمد بخوابد یک وقت دید گوشه خرابه در تاریکیها یک بچه بلند شده، هی می گوید: بابا! بابا! بابا!  ای خدا! چه کار کنم؟ با این همه زحمت من این زن و بچه را خواباندم، باز یکی یکی بیدار می شوند بلند شد آمد جلوببیند چه کسی است؟ دید رقیه است.  امروز برای امام حسین(ع) داد بزنید. رقیه گفت: من بابایم را می خواهم، من پدرم را می خواهم، الان بابایم اینجا بود. دختر دُر دانه منم       به کنج ویرانه منم    عمه چه آمد به سرم   چرا نیام پدرم الله اکبر،  الله اکبر امروز می خواهم نوحه بخوانم، همه با من بخوانید: دختر در دانه منم     به کنج ویرانه منم    عمه چه آمد به سرم     چرا نیامد پدرم الله اکبر،  الله اکبر یک وقت دیدند غلامی آمد یک طبق هم در دستش است. یا الله! یا الله! این بچه دوید جلو روپوش را از روی طبق برداشت، دید سر بریده حسین(ع) است. عمه بیا گمشده پیدا شده          کنج خرابه شب یلدا شده      پدر! فدای سر نورانیت سنگ جفا که زد به پیشانی ات  بس که دویدم عقب قافله  پای من از ره شده پر آبله سر بابایش را به سینه چسباند. صدا زد: بابا! چه کسی مرا یتیم کرد؟ یک وقت دیدند این بچه دیگر ناله نمی کند. وقتی زیر بغل بچه را گرفتند دیدند رقیه جان داده است @rozevanoheayammoharramsoghandi
روضه امام حسین علیه السلام کافی 🍁🍁🌴▪️🍁🍁🌴▪️ نور وجودم از طلوع روی حسین است         ظلمت امکان، سواد موی حسین است مشی قدم را وصال ذات قِدَم نیست         جنبش سالک به جسجوی حسین است جان ندهم جز به آرزوی جمالش                       جان مرا دل به آرزوی حسین است عاشق او را چه اعتناست به جنت                جنت عشاق خاک کوی حسین است عاشق او را چه غم زمرگ طبیعت                زندگی عاشقان به بوی حسین است امام حسین! امشب، شب اربعین تو است. ای کاش کربلا بودیم. ای کاش می آمدیم کربلا، دور قبرت می چرخیم. آنهایی که می خواهند  کربلا بیایند کجا هستند؟ بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا              بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا ای خدا! هر کس تا حالا رفته قبر حسین(ع) را بغل کرده است. اما آی زن و مرد! زینب(س) بدن پاره پاره اش را بغل کرده. ما پیاده می رفتیم کربلا این مردم مسلمان برای زوّارهای امام حسین(ع) احترام می گذشتند. آی بمیرم! زینب(س) را کتک زدند. آی حسین! حسین! حسین! حسین!…. چون شب اربعین است بگذارید چند بیت شعر بخوانم. سوی شامم می برند این کوفیان با شور و شین ای زمین کربلا جان تو و جان حسین ای زمین کربلا امشب حسین تنها بُود نی غلط گفتم که امشب ساروان اینجا بود اللهم صل علی محمد و آل محمد بحق الحسین یا الله @rozevanoheayammoharramsoghandi
روضه# اربعین امام حسین علیه السلام 🥀🥀✨▪️🥀🥀✨▪️🥀🥀 بنازم آنکه دائم گفتگوی کربلا دارد             دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد بیاد کاروان اربعین با گریه می گوید             به هر جا هست زینب رو بسوی کربلا دارد بیاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته             به کف جامی لبالب از سبوی کربلا دارد اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش         همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد اگر خاک رهش بنشست بر روی گنه کاری         گرامی می شود چون آبروی کربلا دارد بیاد آن قافله دل شکسته ای که روز اربعین آمد کربلا ، شما دیدید اربعین شهدا ، با چه عظمتی ، پدر و مادر و خانواده شهدا را کنار مزار می برند مراقب شان بودند ، دلداری می داند  . اما دلها بسوزد برای این قافله ، تا چشم این زن و بچه به قبرها افتاد خودشان را از بالای شترها به زمین انداختند هر کسی قبری را بغل گرفت ، عمه سادات هم آمد کنار برادر ، یادش میاد خاطرات روز عاشورا ، یادش میاد آن روزی که وارد کربلا شد با چه عزت و احترامی علی اکبر ، قاسم ، عباس زینب را پیاده کردند ، حالا هر چه نگاه می کند نه قاسمی دارد  ، نه عباس ، نه علی اکبری دارد ، حسین جان من زینبم ، برادر یادتِ آن روزی که آمدم گودی قتلگاه ، خیره خیره ، به بدنت نگاه می کردم نمی شناختم از روی تعجب گفتم آیا تو حسین منی ؟ حسین جان امروز تو زینب را نمی شناسی ، برادر اگر این جا نا محرم نبود اثر تازیانه را روی بدنم نشانت می دادم . برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از خواهر نگیر ، که در خرابه شام جان داد . @rozevanoheayammoharramsoghandi
روضه# اربعین امام حسین علیه السلام 🍃🍃▪️🍂🍃🍃▪️🍂 باز آمدم ای همسفر ، ای تشنه کامم من زینبم پیروز بر گشته ز شامم با کودکان خسته ات باز آمدم من     با یک دل پر غصه و زار آمدم من خواهم عزای روز عاشورا بگیرم     شاید خدا لطفی کند اینجا بمیرم اینجا تنت را استخوان بشکسته دیدم     بر سینه ات شمر لعین بنشسته دیدم دیدم نهاده خنجرش زیر گلویت     آن لحظه دیدی من آمدم روبرویت روز اربعین اهل بیت وارد کربلا شدند ، مثل برگ خزان زده ، از بالای شترها روی زمین افتادند ، یکی می گوید: حسینم ، یکی می گوید: برادرم ، یکی می گوید : پسرم ، عمه سادات زینب روضه می خواند گفت: هُنا ذُ بِحَ الحسینَ بِسَیفِ شمرٍ     هُنا قَد تَرَّبُوا مِنُُهُ الجَبینا گفت : اینجا همان جائی است که شمر سر حسینم را جدا کرد ، اینجا همان جایی بود که پیشانی او را بر خاک زمین نهادند. هُنا العَباسُ فی یومٍ عَبوسٍ          حِیالَ الماءِ قَد اَمسی رَهِینا ً (آمد کنار نهر علقمه ، زنها بیایید ، بنی اسد بیایید ، اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباسم را جدا کردند )اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباس را کنار فرات نگه داشته شد نگذاشتند به خیمه بیاید. هُنا ذَبَحوا لرَّضِیعَ بِسَهمٍ حِقدِ     فَما رَحِمُوا الصّغارَ المُرضَعِینا همین جا بود با تیر کینه ، سر علی اصغر شیر خوار را بریدند ، حتی به کودکان شیر خوار رحم نکردند. هُنا مَزَقوا الخِیامَ و حَرِّ قُوها     و َ قُسِّمَ فَیثُنا فِی الخائِنِینا همین جا بود که خیمه ها را آتش زدند ،اموال ما را به غارت بردند.. مقتل الحسین ابو مخنف ، ص ۲۰۱ ، سوگنامه آل محمد ، ص ۵۰۰ . @rozevanoheayammoharramsoghandi
روضه اربعین امام حسین علیه السلام الاسلام پناهیان ▪️▪️🍁▪️▪️🍁▪️▪️ من دل زینبُ به شما معرفی کنم. وقتی کاروان برگشت به سمت مدینه، یزید از بس نابود شده بود در اثر فشاری که به اهل بیت آورده بود، گفت دیگه این کاروانُ اذیت نکنید. به ساربان گفت دیگه اذیت نکنید با احترام ببرید. می خواست دیگه اینجوری برا خودش آبرو درست بکنه. که ما به اهل بیت احترام گذاشتیم. چقدر بچه های حسین مقاومت کردن تا کار به اینجا رسید. چقدر زجر کشیدن تا کار به اینجا رسید. خب این کاروان رو آوردن، خسته، کوفته، بی حسین. زینب می خواد برسه، وارد شهر مدینه بشه. نزدیکی های شهر مدینه اطراق کردن، خیمه زدن. دیگه فردا روز بشه وارد مدینه بشن. مردم به استقبال می خوان بیان. حالا زینب چه دلی داره؟ تو بگو؟ به خدا مرگبارترین لحظه ها اونجاست. از همون جا زینب مریض شد. کربلا مریض نشد. شام مریض نشد. برگرده خانه ی خالی حسینشو ببینه. می دونید یعنی چی؟ دیگه می تونه بدون حسین مدینه رو تحمل کنه زینب؟ بغض گلوگیر نمیاد؟ خفه کنه زینبُ؟! مریض شد. یک سال و خورده ای بیشتر دوام نیاورد. اطباء می گفتن چیزیش نیست این خانم. حالا زینبی که تو این حال و هواست، برگشت به خانمای کاروان گفت، کسی از طلاجات و دارایی ها چیزی پیشش مونده بیاره؟از غارت حفظ شده باشه؟ آوردن همه رو تو دستمال کوچیکی ریختن آخرین دارایی هاشونُ. خانم اینا رو برای چی می خوای.اینا رو بدید ساربان ازش تشکر کنید ما رو تازیانه نزد. (بحار الانوار ج۴۷ ص۱۹۷) @rozevanoheayammoharramsoghandi
روضه امام حسین علیه السلام 💫🏴🍁💫🏴🍁💫🏴🍁 کاروان اربعین سه روز کنار قبر ابی عبدالله عزاداری کردند ، امام سجاد دید اگر این زن و بچه بیشتر بمانند  هلاک می شوند. دستور داد بار شتران را ببندند از کربلا به طرف مدینه حرکت کنند وقتی بارها را بستند ، آماده حرکت شدند همه با ناله و فریاد جهت وداع کنار قبر امام حسین (ع) جمع شدند ، سکینه قبر  بابا را در آغوش گرفت ، گریه  می کند صدا زد: اَلا یا کربلا نُودِعکِ جِسماً                 بَلا کَفَنٍ وَ غُسلٍ دَفِینا ای زمین کربلا ! بدنی را در تو به ودیعه گذاردیم ، که بدون غسل و کفن مدفون شد. اَلا یا کربلا نُودِعکِ رُوحاً                لِاَحمَدَ وَ الوصِیِّ مَعَ الاَمِینا ای کربلا کسی را در تو به یادگار نهادیم که او روح احمد و وصی اوست. نقل می کنند : حضرت رباب آمد خدمت امام سجاد ، گفت : آقا من خواهش از شما دارم آقا به من اجازه بده کربلا بمانم آخر نمی توانم قبر حسین را تنها بگذارم ،حسین زهرا کسی را ندارد ، آنهایی که می گویند : رباب یک سال ماند شب و روز برای مصائب حسین گریه می کرد  روزها می آمد در برابر آفتاب می نشست، زیر سایه نمی رفت هر چه می گفتند : اجازه بدهید سایبان درست کنیم زیر سایبان گریه کنید . می گفت : آخر من دیدم بدن حسین زیر آفتاب بود ۲ نظری منفرد ، قصه کربلا ، ص ۵۳۱ . سوگنامه آل محمد ، ص ۵۰۰ ، قصه کربلا ، ص۵۴۷ ، کامل بن اثیر ۴/۸۸ . @rozevanoheayammoharramsoghandi
روضه اربعین حسینی مهدی اکبری ▪️▪️✨🍃🥀▪️✨🍃🥀 نازنین یار،مرا باز ندیدی، باشد به گمانم دل ازمن تو بریدی، باشد بود همواره گمانم كه مرا می بینی من همانم كه نشستم به امیدی، باشد … بعضی ها خداحافظی كردند كه برند كربلا اما نتونستند برن كربلا،بازم توی روضه ارباب نشستند،عیبی نداره،یه روز ماهم میریم كربلا،عیبی نداره … بین بازار غلامان نظر انداخته ای جنس مرغوب نبودم نخریدی،باشد دست عشاق گرفتی و حرم بردی طبق معمول ز من دست كشیدی،باشد این همه داد زدم،زار زدم،كرب و بلا این حرم گفتن من را نشنیدی باشد مهربانی ِ تو مال دگران است چرا باز ای یار به دادم نرسیدی،باشد نوبتم نبوده،اربابی و صاحب خونه ای،اختیار خونه ات رو داری كی بیاد كی نیآد،خوشبحال اونایی كه اومدن و بدا به حال اونایی كه مثل من قرعه ی نیومدن به فالشون خورد. حسین….. این شب و روزها خیلی زائر داره كربلا،اما بمیرم برا اون خانمی كه،خیلی ها اقتدا می كنند بهش، یه جورای خاصی میرن سمت حرم،اما كاروان تا رسید صورت ها قبر از دور پیدا شد،راوی میگه:دیدم این زن و بچه مثل برگ خزان از روی مركب ها خودشون رو روی خاك می اندازند،همه ناله ی واحسینا دارند،اومدند تا رسیدند به قبله ی عشقشون،خانم حضرت زینب اومد قبر ابی عبدالله رو بغل گرفت. اما نه بذار از شام شروع كنم،همه سوار بر مركب ها شدند،آقا زین العابدین فرمود عمه جان زینب،یه سرشماری كن كسی جا نمونه،زینب با اشك چشم،سرشماری كرد،متوجه شد سكینه نیست،تا برگشتند تو خرابه رو نگاه كردند،دیدن قبر رقیه رو بغل گرفته،خواهر پاشو دیگه كسی مارو نمی زنه،خواهر پاشو داریم می ریم پیش بابا،پاشو دیگه كسی دست هامون رو نمی بنده،زن های شام اومدند خدمت بی بی جان زینب،گفتند:خانم ما نشناختیم، اگر سنگی زدیم نشناختیم، اگر هلهله كردیم نشناختیم،اگه خاك و خاكستر رو سرتون ریختیم نشناختیم، خانم فرمود:از ما كه گذشت ما داریم از شهرتون میریم، اما آی زن های شام یه شیرین زبون،كنج خرابتون جا گذاشتیم، گاهی بیایید بهش سر بزنید،تنهاش نگذارید. آمدم اینجا دوباره،لشكرت یادش بخیر قاسم و عون و زهیر و جعفرت یادش بخیر اولین باری كه اینجا آمدم یادت كه هست شد ركابم ساقی ِ آب آورت یادش بخیر اولین باری كه اینجا پهن شد سجاده ام با اذان دل رُبای اكبرت یادش بخیر حال من برگشتم اما نه مثل بار قبل قامت مانند سرو خواهرت یادش بخیر از امانت داری ام دارم خجالت می كشم بچه های من فدای دخترت یادش بخیر روضه ی دیروز ما این بود با بی بی رباب ای عروس مادر من اصغرت یادش خیر من خودم اینجا به جسمت پیروهن پوشانده ام دست باف یادگار ِ مادرت یادش خیر رفتی و با اشك هایم بدرقه كردم تو را ای برادر این وداع آخرت یادش بخیر ساربان در پیش چشمان خودم حراج كرد گوشواره ها نه،انگشترت یادش بخیر *** من زینب ِ سر گشته ام از شهر غم برگشته ام دنبال یك گم گشته ام كه نور عین ِ با قلب پر آه آمدم با درد جانكاه آمدم زیارت ِ شاه آمدم شاهم حسین ِ از وقتی كه بوسیدمش،یك اربعین گذشته من كه چشام نمی بینه،قبرش كجای ِ دشته حالا كه بهت رسیدم می خوام درد و دل كنم داداش،این حرفارو زینبت داره می زنه داداش وقتی سرت به نیزه شد تموم چشم ها هرزه شد چیزی كه بی اندازه شد مشت و لگد بود غریب نوازی شون باسنگ یتیم نوازی شون با جنگ مهمون نوازی شون چه ننگ یا حرف بد بود دیگه نماز خوندن برام سخته حتی نشسته داغ رقیه ات بدجوری كمرم رو شكسته رد رَسَن بر گردنم نشون ِ شلاق رو تنم والله با جون كندنم،اینجا رسیدم دورم همه مردای مست حرمت ِ زینبت شكست ببین شدم عصا به دست دیگه بریدم از بس تو صورتم زدند،چشام سیاهی میره داداش تو هم دعا بكن،كه زینبت بمیره عشقت نذاشت، نه همسری نه مادری بفهمم تو هم دعا كن بمیرم،تا برسم به سهمم حسین غریب مادر،حسین غریب مادر همه ی این صحنه ها جلوی این زن و بچه زنده شد،هر وقت به گودال نگاه می كردند،آه از نهادشون بلند می شد،رباب اومده پشت آثار خیمه ها،اون گودال كوچلو و پر از خون رو داره نگاه میكنه،هر كی یه حالی داره ،یه وقت زینب دید دوباره سكینه نیست،تا از دور نگاه كردن دیدن اومده دم علقمه،یه ظرف آب دستش گرفته،عمو پاشو،عمو پاشو خجالت ِ سكینه رو ببین،عمو ببین سیراب برگشتم،عمو ببین برات ظرف آب آوردم،هر جا نشستی ناله بزن حسین……. @rozevanoheayammoharramsoghandi
روضه اربعین حسینی (ع) - از جانِ خود اگر چه گذشتم به راحتی - حسن خلج.mp3
11.92M
روضه# اربعین حسینی علیه السلام - از جانِ خود اگر چه گذشتم به راحتی حسن خلج 🏴🍂🏴🍂🏴🍂 از جانِ خود اگر چه گذشتم به راحتی دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی می خواستم به پات سرم را فدا کنم اما به خواهر تو ندادند مهلتی ... برا مردنم بهم وقت نمیدادن .. دشمن از یه طرف مهلت نمیداد من جونمُ فدات کنم بچه هات از یه طرف .. تا میخواستم فدایِ تو بشم میدیدم اینا تو خطرن خودمو سپر میکردم .. تا یه قدم می آمدم برات بمیرم صدا نالۀ رقیه میومد .. امروز اومد نشست کنارِ قبر حسین گفت حالا که تموم شده عزیزم .. حالا که هر چی بود گذشت حسین .. اما یه سوال دارم حسین :، بهتر نبود جایِ تو من کشته میشدم ؟ آقا بهتر نبود جایِ تو ما کشته میشدیم ، آقا جان کاش همۀ اولین و آخرین میمردن ، یه مو از سرت کم نمیشد ..، بهتر نبود جایِ تو من کشته میشدم ؟ بی تو چگونه صبر کنم با چه طاقتی از بس برای زخم لبت گریه کرده ایم ، چوبُ دست گرفته بود هی با لبایِ حسین بازی میکرد ..، از بس برایِ زخم لبت گریه کرده ایم چشمی ندیده ام که ندیده جراحتی @rozevanoheayammoharramsoghandi
AUD-20210919-WA0386.mp3
5.55M
روضه# اربعین حسینی علیه السلام رسیدم از سفر ای همسفر کجا هستی کریمی 🏴🏴🌾🏴🏴🌾🏴🏴🌾 رسیدم از سفر ای همسفر کجا هستی به زیر سنگِ لحد بین بوریا هستی اسیر رفتم از اینجا اسیر تر شده ام چه پیر رفتم و اکنون چه پیر تر شده ام تو را به نیزه، مرا با تو، از قفا بردن ولی به کعب نی و تازیانه ها بردن توان نمانده بگویم هر آنچه را دیدم بدونِ سایۀ عباس کوچه ها دیدم خدا کند دگر این چشمِ بسته وا نشود سرم زِ خاکِ غریبانه ات جدا نشود زِ من گذشت برادر خدا کند حتی فراق هم به فراقِ تو مبتلا نشود خدا کند که عزیزی به بندِ زنجیری به کوچه هایِ پر از سنگ آشنا نشود شکسته بال ترینم کبود می آیم من از محلۀ قوم یهود می آیم از آن دیار که من را به هم نشان دادن به دست هایِ یتیمت دو تکه نان دادن از آن دیار که بویِ طعام می پیچید از آن دیار که طفلت گرسنه می خوابید کسی که سنگ به اطفال بی پدر می زد به پیش چشم علمدار بیشتر می زد از آن دیار که چشمان خیره سر دارد به دخترانِ اسیر آمده نظر دارد از آن سفر که اگر کودکی به جا می ماند تمام طولِ سفر زیر دست و پا می ماند به کودکی که یتیم است خنده سر دادند به او به جایِ عروسک سر پدر دادند به جایِ آن همه گل با گلاب آمده ام من از جسارت بزم شراب آمده ام از آن دیار که آتش به استخوان می زد به رویِ زخم لبان تو خیزران میزد   @rozevanoheayammoharramsoghandi
روضه# اربعین حسینی علیه السلام بی تو دلم، بِسمِلِ بی‌بال بود مهدی میرداماد 🏴💫🍂🏴💫🍂🏴💫🍂 بی تو دلم، بِسمِلِ بی‌بال بود تازه بعد از چهل روز،حرف دلِ زینب شروع شده،بسمل یعنی: مرغی که دَمِ جون دادنِ...حسین جان! چهل روز زینب این جوری بود...یه نگاه می کرد بالا نی سر تو رو می دید،میخواست جون بده... بی تو دلم، بِسمِلِ بی‌بال بود داغِ چهل روزه، چهل سال بود طایر جان، دور سرت می‌پرید مرغ دلم، گوشۀ گودال بود سلسله، گردیده النگوی دست خار، به پای همه خلخال بود سینۀ ما، داغ روی داغ داشت خال لب ما، همه تبخال بود همره ما، تار و نی و چنگ بود دسته گُلِ محفل ما، سنگ بود خیز، زجا، ای پسر مادرم من نه مگر این که تو را خواهرم معجر نو، بر سر خود کرده ام بس‌که به سر، ریخته خاکسترم تو در مدینه، وسط آفتاب عبا کشیدی به روی پیکرم داداش یادته؟یه روز اومدی توی خونۀ من، دیدی من خوابم، از روزنۀ در دیدی آفتاب رو صورتم داره میخوره...داداش! یادته؟عبات رو برداشتی،رو صورتم کشیدی،یه مرتبه بیدار شدم...گفتم:حسینم! چی شده داداش! گفتی:خواهرم! نگران نباش،بخواب،دیدم آفتاب رو صورتت افتاده،دلم نیومد آفتاب صورتت رو اذیت کنه...داداش! یه نگاه کن زینبت چهل روزه تو آفتابِ... در پی این قصه، گمانم نبود از سَرِ نی، سایه کنی بر سرم باورم نمی شد داداش،یه روز سایبان من سَرِ به نیزه رفته ی تو باشه... من نه فقط همسفرت گشته ام سوخته ‌ام ، دور سرت گشته ام کرب و بلا، باغ گل ما کجاست؟ مصحف صدپاره ی زهرا کجاست؟ ای بدنت پاره تر از برگ یاس! باغِ گُل و لاله ی لیلا کجاست؟ رباب با شاخه ی گل آمده غنچه ی پرپر شده ی ما کجاست؟ رقیّه را، اگر نیاورده ام سکینه ات آمده، سقّا کجاست؟ عبارت عجیبِ تو مقتل،میگه:وقتی خودشون رو از بالای محمل ها انداختن،هر کی یه صورتِ قبر رو بغل کرد،دیگه اینجا زینب عنان کار از دستش خارج شد،دیگه خیالش راحتِ،کسی کسی رو اذیت نمیکنه،دیگه خیالش راحتِ تازیانه نیست،کعب نی نیست،سیلی نیست...میدونه همه راحت گریه می کنند.. هر کی یه جایی روضه اش رو شروع کرد،اما یه مرتبه دیدن یه دختری داره میره سمتِ علقمه،چهل روزه عموش رو ندیده،چهل روزه از عموش بی خبرِ، چهل روزه عمو قول داده...دیدن یه مشک رو پُر از آب کرد،عمو چشمت روشن...عمو پاشو دوباره پات رو رکاب کن آخه دوباره زینب اومده...شاید سکینه یه جمله به عموش گفت:صدازد:عمو جان!... تا تو بودی خیمه ها آرام بود دشمن از بی حرمتی ناکام بود تا تو رفتی چهره ها نیلی شدن عمو! دست ها آماده ی سیلی شدن عمو! هر کی رسید به ما سیلی زد...هر کی رسید به ما ناسزا گفت...هر چی رو نیزه ها نگاه کردم سرت رو پیدا نکردم...ای حسین  @rozevanoheayammoharramsoghandi