علمدار عشق شهید حرم به خون تو و شهیدان قسم #حماسی🔊 #مهدی_رسولی🎙 #سالگرد_شهید_سلیمانی▪️ #سالگرد_شهید_ابومهدی▪️ به کانال مداحی ناب بپیوندید👇🎤 https://eitaa.com/joinchat/2750021982Cddd29c711b

↲↲هست تا لطفِ علےﷺ، فیضِ عظیمے هم هست ⇠⇠بہ گنهکاریِ ما ، □چشمِ رحیمے هم هست ⇉ به کانال مداحی ناب بپیوندید👇🎤 https://eitaa.com/joinchat/2750021982Cddd29c711b

نحوه برخورد دو دختر چادری در خیابان با این دختر کشف حجاب رو ببینید👆 ❌میخوای امر به معروف یاد بگیری بیا #عضو کانال مون بشو👇 https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc

❤️‍🔥بزرگداشت #دخترانه برای #حاج_قاسم همراه با ثبت نام راهیان نور و هدیه شهدایی 💛زمان: #چهارشنبه ساعت ۱۵ 💚مکان:زینبیه جهاد تبیین(مترو شهدا،بعد از حسینیه محلاتی ها،نرسیده به چهارراه خشکبارچی،جنب داروخانه) ❌اطلاعات بیشتر جهت شرکت در مراسم در کانال زیر👇 ✅https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc

منم دم مرگم میبینمت مولی💞 اگه زبونم گشت بهت میگم بابا💔 به کانال مداحی ناب بپیوندید👇🎤 https://eitaa.com/joinchat/2750021982Cddd29c711b

🔸نامت جنون خیز است حق دارد موذن هم وقت اذان با دست خود سر را نگه دارد به کانال مداحی ناب بپیوندید👇🎤 https://eitaa.com/joinchat/2750021982Cddd29c711b

شوهرم راننده اسنپ بود مدتی بود هر شب من را به خانه پدرم می‌برد و خودش سر کار میرفت هر شب من با رفتن به خانه پدرم مخالفت میکردم عصبی میشد تا یک شب بعد از اینکه مرا به خانه پدرم رساند ده دقیقه بعد تاکسی گرفتم و به خانه برگشتم اما همین که وارد شدم با دیدن شوهرم در آن وضعیت حالت تهوع گرفتم و بالا اوردم چون اون داشت...برای ادامه بزن رو کتابها و عضو شو😭 📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮📙🔮 افرادی کا ناراحتی قلبی دارند وارد نشوند😱

یه گوشه کنار به ما جا بده ما رو دَم ایوونت‌ راه بده..❤️‍🩹 به کانال مداحی ناب بپیوندید👇🎤 https://eitaa.com/joinchat/2750021982Cddd29c711b

مداحی زیبای کربلایی سیدمحمدرضا #نوشه‌ور در دیدار با #رهبر_انقلاب آید ز سفر آن صبح ظفر... ❤️ به کانال مداحی ناب بپیوندید👇🎤 https://eitaa.com/joinchat/2750021982Cddd29c711b

🔴عروس زرنگ🔴 زن سالخورده ای میگوید :3تا پسر دارم که ازدواج کرده اند.روزی به دیدن پسر بزرگتر رفتم وشب نزد او‌ماندم. صبح، وضو ساخته ونماز خواندم وآب باقی مانده را بر بستری که شب برآن خوابیده بودم ریختم،هنگامیکه عروسم امدبه او گفتم : دخترم! دیشب بر فراشم ادرار کردم .او برافروخته شد وکلمات بسیار زشتی را نثارم کرد ودستور داد تا آنجا را شسته وخشک نمایم . شب بعد به خانه پسر دوم رفتم وعین همان کار را تکرار نمودم.واکنش عروس دوم نیزمشابه واکنش عروس اول بود . سرانجام نوبت به پسر کوچکتر رسید وهمان کاری را که در خانه دوتا برادرش انجام داده بودم اینجا نیزانجام دادم . صبحگاه گفتم :دخترم ! متاسفانه دیشب بر فراشم ادرار کردم . اوگفت :.......... ⬅️ مشاهده ادامه ی داستان➡️