eitaa logo
مداحی و اشعار مناسبتی
3.2هزار دنبال‌کننده
242 عکس
356 ویدیو
140 فایل
آموزش تخصصی مداحی و صدا سازی آموزش مناجات خوانی آموزش روضه خوانی آموزش نوحه خوانی آموزش مولودی خوانی آموزش فیش نویسی آموزش دستگاه ها خادم کانال: @Y4mahdi_313 تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
غزل شب اول محرم زهرا کنار درب حسینیه دم گرفت هَل مِن مُعین... دوباره جهان رنگ غم گرفت صدها گره ز مشکل او باز می شود هر کس برای روضه ی تو یک قدم گرفت رحمت بر آن کسی که به تو اعتماد کرد لعنت بر آن کسی که تورا دست کم گرفت باید دخیل پرچم مشکی روضه شد باید شفا ز مرثیه ی محتشم گرفت دم کرده است مادر تو چای روضه را با اشک های سینه زنان ، چای دم گرفت ما را رها کنی همه از دست می رویم آدم شده ست هرکه در این روضه دم گرفت 🗣 احمد ایرانی نسب (علیه السلام) @madahionline_313
اصغر بخواب... حمزه قناعت پیشه.mp3
4.8M
🎧 تک | اصغر بخواب ای شیرین زبانم 🎤 حاج حمزه قناعت پیشه (علیه السلام) @madahionline_313
4_6021735618634058521.mp3
8.63M
🎧 حلول ماه محرم ... بوی پیراهن خونین کسی می آید ... 🗣 حاج علی کرمی (علیه السلام) @madahionline_313
شب اول محرم گل بودم و به بزم خزان میهمان شدم پژمردم و شکستم و افسرده جان شدم کوچه به کوچه خانه به دوشم در این دیار همچون نسیم، طائر بی آشیان شدم افتاده ام زچشم همه کوفیان حسین در کوچه های شهر چو اشک روان شدم هر صبح شاهد است نسیمی گذر نکرد_ از من مگر که دست به دامان آن شدم دارد صدای قافله ات می رسد که من با گریه های خود، جرسِ کاروان شدم از بس که سنگ خوردم و آقا شکسته ام سر تا به پا چو حجره ی شیشه گران  شد با دیدن سه شعبه  ای اندازه ی علی تیر آنچنان کشید دلم، تا کمان شدم از بس که پاره های تنم بین شهر ریخت چون دانه های سبحه ی بی ریسمان شدم ای کشتی نجات به دادم نرس برو آخر تو را به موج بلا بادبان شدم ای کاش کس اسیر نیاید در این دیار من که چنین نیامده بودم، چنان شدم 🗣 موسی علیمرادی (علیه السلام) @madahionline_313
زمینه (1).mp3
16.9M
🎧 نوحه زمینه محرم فوق العاده زیبا و احساسی... 🎤 سید مهدی حسینی (علیه السلام) @madahionline_313
غزل شب اول محرم سخت بیتاب است و در جانش بلا انداخته کلّ عالم را به یاد کربلا انداخته در حضورِ کائنات و روبرویِ اهل عرش نوحه خوانی کرده و شور و نوا انداخته سفرهٔ پر برکت ماه محرّم را مدام بیشتر از هر کجا، اطراف ما انداخته در حضورش نوکری امسال هم قسمت نشد نفْس، ما را آخر از چشمش چرا انداخته؟! شهر را محض عزاداری مهیّا کرده و دشت را یادِ غروبِ نینوا انداخته بر فراز خیمه گاهش پرچم ِ مشکی زده حضرت صاحب عزا، شالِ عزا انداخته مانده ردّی از غم و دلشوره رویِ صورتش باز هم بر گونه هایش اشک، جا انداخته ذکر «یا جدّاه» بر لب دارد و مضطر شده روضه خوان او را به یاد بوریا انداخته عمری از داغِ به غارت رفتنِ آن پیراهن با چه آهی روی دوش خود عبا انداخته برده سمتِ علقمه گریان؛ گریزِ روضه را بر زبانِ روضه خوان «أدرک أخا» انداخته! (علیه السلام) @madahionline_313
🏴 باز بوی محرم می آید ... ▪️در کوچه ها نسیم بهشت محرم است ▪️این‌شهر بی‌مجالس روضه‌ جهنم‌ است (علیه السلام) @madahionline_313
غزل شب سوم محرم قصد سفر از گوشه ویرانه نداری؟ ای دختر دلخسته مگر خانه نداری؟ یک چادر خاکی که در آن نقش گلی نیست بر روسری سوخته پروانه نداری از موی پریشان تو چیزی که نمانده‌ست پس غصه نخور هیچ اگر شانه نداری بر صورت تو پنج خط سرخ کشیدند خورشیدی و جا در شب ویرانه نداری دندان به دهان تو یکی هست یکی نیست اصلا اثر از کودک دردانه نداری اصلا پدرت کیست؟ اگر دختر شاهی بر گوش چرا زیور شاهانه نداری؟ برگرد برو شهر خودت جای تو آنجاست ای دختر دلخسته مگر خانه نداری؟ (علیه السلام) @madahionline_313
نماهنگ رخصت - محسن عرب خالقی.mp3
2.63M
🏴 رخصت ؛ استقبال از 🎧 محسن عرب خالقی (علیه‌السلام) @madahionline_313
غزل شب سوم محرم هر کسی اندازه ی رزقش به او نان میرسد سائل این طائفه باشی فراوان میرسد رزق ما ایرانیان دست امام هشتم ست کربلا میخواهم از شاه خراسان میرسد قول داده لحظه ی مرگم به دادم میرسد قبل از آنی که به گودی گلو جان میرسد صحبت از حبّ ست در خانه ، عرب یا که عجم اتفاقاً واژه ی "منّا" به سلمان میرسد هر گدایی که غم نان میخورد کاهل ترست آب و نان ما که از سمت حسن جان میرسد عالمی در مجلس روضه دم در می نشست بیشتر انعام شاهانه به دربان میرسد روضه خوان می گفت که :موی سه ساله سوخته چون پریشان ست بابا هم پریشان میرسد زجر و موهای رقیه ،خیرزان،موی حسین وای ازآن لحظه که چوب از مو به دندان میرسد عمه باقی مانده ی از چادرم را پهن کن سفره دارم امشب و از راه مهمان میرسد (علیه السلام) @madahionline_313
غزل شب دوم محرم ای گریه‌های هرشبِ یکریز  جان حسین باران هر نگاهِ غم‌انگیز  جان حسین زد صحیه فاطمه که بمیرم حسین جان زهرا که گفت ، شد دَمِ ما نیز  جان حسین ما آمدیم چای خوریم آبرو بریم جانم بگیر و چایِ مرا ریز جان حسین از عشق توست لب به لبِ این سینه‌های سرخ می‌ریزد  این پیاله‌ی سر ریز جان حسین ای عاشق تهجد عشاق بی نشان از جنس توست اشکِ سحرخیز جان حسین دیدم خدا که خط به گناهان من کشید تنها خرید از منِ ناچیز جان حسین با آهِ آتشین سرِ راهم نشسته عشق از پنبه است خِرقه‌ی پرهیز جان حسین آقای ما بیا جگری شرحه شرحه‌ایم تا بشنویم از آن لبِ خونریز جان حسین (علیه السلام) @madahionline_313
ورودیه و این پایان راه ماست بگشایید بار اینجا که دارم وعده از آغاز با پروردگار اینجا هر آنکس را هوای عشق بازی نیست برگردد که حتی از برادر هم ندارم انتظار اینجا بیابان است آری خشک و بایر خالی خالی ولی خواهد شد از خون شهیدان لاله زار اینجا همین صحراست ای مردم منای ال پیغمبر به روی خاک خواهد ریخت خون این تبار اینجا عطش اینجاست اشک اینجاست خون اینجاست این یعنی بلا اینجاست کرب اینجاست داغ بی شمار اینجا همان ساعت که چون برگ خزان از اسب می افتیم دو چشم فاطميات است چون ابر بهار اینجا نگه هرگز نخواهد داشت دشمن حرمت ما را که می خندند این مردم به اشک داغدار اینجا به دختر بچه هاشان قول سوغات از طلا دادند نمی ماند به گوش دخترانم گوشوار اینجا نوامیس علی را چند روز بعد نامحرم به چشم خویش خواهد دید بر مرکب سوار اینجا (علیه السلام) @madahionline_313