✍
غزل روز مباهله
بسم ربّ النّور، ربّ مؤمنون و هل أتی
میرسند از راه با خورشید؛ آیاتِ خدا
ابرها بالا سرِ آنها شبیه سایه بان
خاکِ نجران ميشود زیر قدم هاشان طلا
صف کشیدند و میانِ راه؛ بوسه ميزنند
بر قد و بالایِ پیغمبر(ص) تمام ِ أنبيا
رزقِ عالم میشود تأمین زمانی که علی(ع)
خاک را با دستهایش می تکانَد از عبا
پیشِ پایِ حضرتِ زهرا(س) ملائک ریخته
در مسیرِ چادرش روئیده یاس و لاله ها
از عقیقِ کوچکِ دستِ حسن(ع) در هر قدم
میرسد پیوسته نانِ تازه دستِ بینوا
ای فدایِ لحظه لحظه کودکی هایِ حسین(ع)
زیرِ پایِ کوچکش گستره شد أرض و سما
آمدند و آمده جبرییل استقبالشان
گفت حق؛ تا به قیامت هست با آلِ کسا(ع)
رفعِ نفرین کرد و از حضّار، رفعِ شبهه کرد
اینچنین شد از تمام عالمی رفعِ بلا
رونمایی کرد از آیاتِ تطهیرِ ازل
قوم عیسی را خدا با پنج تن کرد آشنا!
#مرضیه_عاطفی
#مباهله
#روز_مباهله
@madahionline_313
✍
غزل شب اول محرم
سخت بیتاب است و در جانش بلا انداخته
کلّ عالم را به یاد کربلا انداخته
در حضورِ کائنات و روبرویِ اهل عرش
نوحه خوانی کرده و شور و نوا انداخته
سفرهٔ پر برکت ماه محرّم را مدام
بیشتر از هر کجا، اطراف ما انداخته
در حضورش نوکری امسال هم قسمت نشد
نفْس، ما را آخر از چشمش چرا انداخته؟!
شهر را محض عزاداری مهیّا کرده و
دشت را یادِ غروبِ نینوا انداخته
بر فراز خیمه گاهش پرچم ِ مشکی زده
حضرت صاحب عزا، شالِ عزا انداخته
مانده ردّی از غم و دلشوره رویِ صورتش
باز هم بر گونه هایش اشک، جا انداخته
ذکر «یا جدّاه» بر لب دارد و مضطر شده
روضه خوان او را به یاد بوریا انداخته
عمری از داغِ به غارت رفتنِ آن پیراهن
با چه آهی روی دوش خود عبا انداخته
برده سمتِ علقمه گریان؛ گریزِ روضه را
بر زبانِ روضه خوان «أدرک أخا» انداخته!
#مرضیه_عاطفی
#محرم
#امام_حسین (علیه السلام)
@madahionline_313
✍
غزل شب سوم محرم
با همین حالِ بد و پایِ پًر از آبله ام
باز دلتنگم و دنبالِ تو در قافله ام
عمه بوسیده مرا جای تو وقتی هر بار
بوسه زد خارِ مغیلان به تبِ آبله ام
سرِ زخمیِ تو بر نیزه شده همسفرم
از تنِ بی کفَنت دور شده فاصله ام
نیست آرامش ِ آغوش ِ تو و با حسرت
راهیِ شام ِ اسارت شدم و راحله ام
کودکی هایِ مرا آتش ِ در خیمه گرفت
سوخت موهایم و قربانیِ این قائله ام
من شنیدم که به تو گفت شبانه عمه
از غمت زود زمینگیر شده نافله ام
دخترِ کوچکِ تو؛ از بر و رو افتاده
بعدِ تو سخت به هم ریخته شد شاکله ام
صورتم کرده ورم بسکه به من زد سیلی...
بیشتر هست از این زجرِ(لع)حرامی گله ام
لگدش یکسره با قهقهه همراه شده
دشمنِ شمرم(لع) و بیزار از این هلهله ام
بُرده لبخندِ مرا پارگیِ دورِ لبم
اشک میریزم و کم طاقت و بی حوصله ام
اولین کشتهٔ لب تشنه تویی و من هم
اولین دخترِ دردانهٔ در سلسله ام!
#مرضیه_عاطفی
#محرم
#امام_حسین (علیه السلام)
@madahionline_313
✍
غزل شب پنجم محرم
باز هم با اشتیاق و دور از فکر و خیال
محضِ کسبِ فیض ِ عرفانی فراهم شد مجال
زیرِ خیمه گاهِ روضه، تا قیامت جایِ فرش
پر گشوده جبرئیل و صد ملَک گسترده بال
نامهٔ اعمالمان را داده عمری شستشو
محو کرده معصیت ها را همین اشکِ زلال
ذکر ما از کودکی تا به کهنسالی؛ حسین(ع)
ای خوشا عمری که اینجا میرود رو به زوال
در حسینی بودن و در جان سپردن پایِ عشق
هیچ تعریفی ندارد قدّ و قامت، سنّ و سال
تا قیامت، کربلا، روز دهم، اثبات کرد
پایبندِ حق شدن بسیار دارد قیل و قال
کودکی نًه ساله گاهی میشود حیدرنشان
در حمایت از امامش میشود خونش حلال
آنچنان آمد به میدان یادگار مجتبی(ع)
شد زبانِ شعرم از این جرأتِ جانانه، لال
تیغِ شمشیر آمد و وقتی که شد دستش جدا
آمد و انداخت دورِ گردنش غیرت، مدال
آن به آن ذکر لبش شد؛ لا أُفارِق عمّي و...
در دلِ گودال جان داد عاقبت این نونهال
بارِ خود را با شهادت بست و نامش ثبت شد-
در میانِ نام ِ هفتاد و دو یارِ ایده آل
بود عبدالله(ع) و خون در راهِ ثارالله(ع) داد
پایِ فرزندانِ زهرا(س) مال و جان را بیخیال
ذکر ما هم کاش باشد لا أُفارِق مِنْ امام
دور بودن از امامِ عصرمان باشد ملال
عهد می بندیم در روضه شبیه مهزیار
بی حضورش؛ زندگی باشد برایمان محال
بر لبِ منجی هنوز آوایِ "هَل مِن ناصر" است
دستِ بیعت میدهیم امشب بدونِ شرحِ حال
حالمان معلوم! میسوزیم از داغِ حسین(ع)
میرسد تا که نمانَد خونِ جدّش پایمال
انتهایِ راهِ عاشوراست آغازِ ظهور
جا نمانیم از سپاهِ انتقام ِ بی مثال!
#مرضیه_عاطفی
#امام_حسین (ع)
#محرم
@madahionline_313
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#غزل
میروی و هست ربّ العالمین همراهِ تو
میرود موکب به موکب اهلِ دین همراهِ تو
حضرت صاحب عزایی! جاده ها هم شاهدند
هست همواره چه داغی آتشین همراهِ تو
پرچمی با ذکرِ یا جدّاه داری رویِ دوش
روضه هایِ بیهوا شد بهترین همراهِ تو
میچکد از چشم هایت اشکِ خون در هر قدم
میشود در این سفر عالم، حزین همراهِ تو
میشدم منزل به منزل کاش با تو همسفر
چونکه می آید أمیرالمؤمنین(ع) همراهِ تو
حضرت زهرا(س) و پیغمبر(ص)،حسن(ع) با أنبیا
باز هم عازم شده عرش ِ برین همراهِ تو
پا به پایِ زائران و پا به پایِ آسمان
لحظه لحظه راه می آید زمین همراهِ تو
شک ندارم که شهیدان؛ با نوای یاحسین(ع)
یک به یک هستند آری اولین همراهِ تو
شرم دارم همقدم با تو شوم! چون میروند
صف به صف از عالمانِ با یقین همراهِ تو
چیست اِشکالَش اگر گریان بیاید تا حرم
سائلی بی سرپناه و مستکین همراهِ تو؟!
با لباسی خاک خورده، با عطش ، مثلِ خودت
آرزو دارم بیایم اینچنین همراهِ تو
راهی ام کن! دوست دارم از نجف تا کربلا-
خسته و مضطر بیایم اربعین همراهِ تو!
#مرضیه_عاطفی
@madahionline_313
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
خسته ام! شد خواب و رؤیایم فراق کربلا
شد تقاص معصیت هایم فراق کربلا
پای پرچم مینشینم، از نفس افتاده ام
لرزه ها انداخت بر پایم فراق کربلا
بغض کرده مادرم رو به حرم! شد علتِ-
-بیقراری هایِ بابایم فراق کربلا
فکر و ذکرم در دو عالم همنشینی با حسین(ع)
همّ و غمّ هر دو دنیایم فراق کربلا
پا به پای زائران ویزا و دعوتنامه نه...
میرسد از دست آقایم فراق کربلا
یاد چاییِ عراقی اشک میریزم فقط
میچکد هر لحظه در چایم فراق کربلا
خاطرات اربعین دارد مرا دق میدهد
کرده درگیرِ بلایایم فراق کربلا
در قیامت مطمئنم میشوم خسران زده
میزند آتش به فردایم فراق کربلا!
#مرضیه_عاطفی
@madahionline_313
✍
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#شهادت
از مردم جاهل چه بلایا که ندیدم
خواندند مرا أمّي و دشنام شنیدم
حیران شدم از فتنهٔ یک عده منافق
در خون دل خویش همه عمر تپیدم
شد فاطمه(س) دلواپس من بعدِ خدیجه(س)
می دید غریبانه فقط آه کشیدم
زهرا(س) همهٔ دلخوشی ام بود و پر از بغض
میزد همه شب بوسه بر این موی سفیدم
با درد عجین گشتم و عمرم به سر آمد
دل از همهٔ خلق به یکباره بریدم
در بسترِ غم خواستم ابزارِ نوشتن
تا ثبت کنم اینکه علی(ع) هست مریدم
مکتوب کنم غیر علی(ع) نیست خليفه
در وادیِ معراج علی(ع) بود امیدم
گفتند پریشانی و داری تبِ هذیان
در باطنشان آتش ِ بی واهمه دیدم
از کینهٔ پی در پیِ آن چند صحابه
جان دادم و آخر به خداوند رسیدم
رفتم ولی ای وای که میزد به کبودی
هر قسمتی از نیمرخِ یاس سپیدم
شد بسته دو دستِ فلق و سورهٔ انسان
توهین شده در کوچه به قرانِ مجیدم!
#مرضیه_عاطفی
@madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
زهرا(س) که از داغ پیمبر(ص) شد عزادار
اشکش چکید از چشم و حیدر شد عزادار
اسلام از این لحظه در سیلِ غم افتاد
آیاتِ قران تا به محشر شد عزادار
کعبه به تابوتِ نبی(ص) میداد بوسه
زمزم شبیه حوض کوثر شد عزادار
غار حرا گم کرد یار و مونسَش را
سنگِ صبورش رفت و آخر شد عزادار
أم أبیها(س) سوخت از داغِ یتیمی
یا أيهاالسادات! مادر شد عزادار
بعد پدر غم با أمیرالمؤمنین خورد
در کوچه با غصب فدک مادر زمین خورد
این داغ، عمری قاتلِ جانِ حسن(ع) بود
آن کوچه باریک زندانِ حسن(ع) بود
دستی که بالا رفت و سیلی زد به مادر
تنها دلیلِ دستِ لرزانِ حسن(ع) بود
از همسرش جای محبت زهر نوشید
این هم جواب لطف و احسانِ حسن(ع) بود
با مهربانی بسکه روی خوش نشان داد
مرد جزامی باز مهمان حسن(ع) بود
با گریه پا به پایِ سائل ها می آمد
هر روز حاتم مرثیه خوانِ حسن(ع) بود!
#مرضیه_عاطفی
@madahionline_313
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#غزل
خودش تنها خبر از داغ های بیکرانش داشت
که مانند علی(ع) داغی در عمقِ استخوانش داشت
امان از کینهٔ دیرینه! میدانم که پیش از زهر
چه بغضی خفته در هر لقمه هایِ خشکِ نانش داشت
به خود از درد می پیچید و لبها به کبودی رفت
به جای آب؛ زخم ِ زهر وقتی در نهانش داشت
دلِ سرداب شد آشوب؛ موج ِ گریه راه انداخت
سحر شد... آرزویِ لحن زیبایِ اذانش داشت
عرق می ریخت و از حال رفت و سخت می لرزید
جگر می سوخت از زهری که کامل قصدِ جانش داشت
اگر چه عسکری؛ اما حسن(ع) بود و دم ِ آخر
گمانم ذکر «لا یومَ کَیومکْ» بر زبانش داشت
به یاد ظهر عاشورا، به یاد جدّ مظلومش
دم آخر چه حالِ روضه در اشک روانش داشت
پدر پیش پسر در سامرا...در کربلا امّا؛
پسر پیش ِ پدر جان داد! سر بر زانوانش داشت!
#مرضیه_عاطفی
🆔 @madahionline_313
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
لبان تشنه اش وقتی تکان خورد
عطش برحنجر و براستخوان خورد
به لبهای تو ظرف آب ميخورد
لبِ ارباب چوب خیزران خورد
#مرضیه_عاطفی
🆔 @madahionline_313
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#شهادت
خورشید سوخت از غم و فردا یتیم شد
چشم و چراغِ نوح و مسیحا یتیم شد
زهری گرفت، از حسنِ عسکری(ع) نفس
صاحب-عزایِ روضهٔ بابا یتیم شد
بالا سرش به گریه نشست و عزا گرفت
ماهِ ربیع، حضرتِ مولا یتیم شد
پشت و پناهِ منجیِ عالم شهید شد
تنها نه سامرا...همه-دنیا یتیم شد
ای جمکران سیاه بپوش و به سر بزن
آمد خبر که مهدیِ زهرا(س) یتیم شد
گریه کنان امام ِ زمان(عج) بیکس و غریب
زد بی پناه؛ خیمه به صحرا...یتیم شد...
تنهایی اش شروع شد از پنج سالگی
آقایِ غایب از نظرِ ما یتیم شد!
#مرضیه_عاطفی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
عرش را با ریسه های نور آذین بسته اند
گوشۂ هر کهکشان یک ماهِ زرّین بسته اند
سردرِ شهر مدینه ذکر آمین بسته اند
دورِ کعبه آیه آیه حمد و یاسین بسته اند
میزبانیِ ملائک کاملا سنجیده است
مکه مهمان دارد و کلّی تدارک دیده است
انبیا با اولیا...داوود و عیسی آمدند
نوح و ابراهیم با اسحاق یکجا آمدند
یوسف و یعقوب و آدم قبلِ حوّا آمدند
حضرت الیاس و اسماعیل و موسی آمدند
با ارادت با ادب، تعظیم کرده با یقین
محض بیعت با رسول الله(ص)؛ ختم المرسلین
آمد آنکه عطرِ او جاریست در بویِ گلاب
محض ویران کردن بتخانه ها شد انتخاب
آتش ِ آتشکده خاموش شد، شد غرق خواب
طاق کسری، کلّ ایوان مداین شد خراب
دور گهواره چه غوغایی شده، محشر شده
گل بریز و کِل بکش چون آمنه مادر شده
رحمةٌ للعالمین است و محمد(ص) آمده
حُسن خلق آورده با خود، حُسنِ بی حد آمده
پیش از پنجاه و هشتاد و نود، صد آمده
«لم یلِد» می خوانَد و تفسیر «یولَد» آمده
لاإلهَ جز خدا... تا گفت ذات حق یکیست
محضرِ توحید او لات و هُبل شد سربه نیست
مثل اقیانوس در لطف و کرم بی انتهاست
دستهایش مستجابُ الدعوه؛ اهلِ ربّناست
سیرتش قران پسند و صورتش چون سوره هاست
دشمنانش را بخوان «أبتر» که این امر خداست
شد أباالکوثر! به کوریِ همان چشمانِ شور
جاهلیت شد به جایِ دختران زنده به گور
قاب عالم را پر از زیباترین تصویر کرد
دست در دستش سپرد و عشق را درگیر کرد
در غدیرِ خم اذان را، قبله را تفسیر کرد
بعثتش را با ولایت خالص و تطهیر کرد
خواند «أکملتُ لکُم» را، گفت با صوتِ جلی:
تا قیامت «لا أمیرالمؤمنین إلّا علی(ع)»
نسل در نسلش همه از نور، از عصیان به دور
یک به یک قرانِ ناطق، اصلِ انجیل و زبور
میشود بی حُبّ آنها راهِ حق صعب العبور
موسم دلدادگی شد، کلّ عالم در سرور
در مدینه جشن دارد فاطمه(س) امشب شبی
هم پیمبر(ص) آمده هم صادقِ آلِ نبی(ع)
در نگاهش جنّتُ الاعلی تماشایی شده
پای درس او شلوغ است و چه غوغایی شده
بسکه لحنش مهربان و گرم و زهرایی(س) شده
حال من خوب و دلم مست چه آقایی شده
«قل هوالله احد» شد دم به دم ذکر لبم
شد امام ِ جعفرِ صادق(ع) رئیس ِ مذهبم
هست یابن الباقر(ع) و در علم، بی مثل و بدل
زهد از گفتار او پیدا؛ نمایان در عمل
راستگویی و کرَم خورده به نامش از ازل
پس به عشقش خوانده ام «حیّ علی خیرالعمل»
با نمازِ اول وقتم خریدم مغفرت
از شفاعت بهره مندم میکند در آخرت!
#مرضیه_عاطفی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
از نزول وحی، از آیاتِ قرآنی بگو
از تب غار حرا پیش از مسلمانی بگو
از شبِ شقّ القمر، از طاق کسری، از خسوف
از جهانی مملو از اعجازِ ربّانی بگو
از غرور از جهل، از سرمای دست دختران
از شکنجه گاه، از حالِ زمستانی بگو
از خدای لالِ مادرزاد؛ از لات و هبل
از رواج کفرِ مطلق هر چه میدانی بگو
مهربان و رحمةٌ للعالمین می خوانَمت
یامحمد(ص) از محبت های پنهانی بگو
باز کن دستار را با شیوهٔ تحت الحنک
دلبری کن از عجم! از یار ایرانی بگو
دوست دارم از لبت «سلمانُ منّا» بشنوم
لطفا از این قومیت با لحن جانانی بگو
از علی(ع) و جانشین خود در آغازِ غدیر
از همان که شیعه را شد باعث و بانی بگو
گرچه توصیفش هزاران سال فرصت میبرَد
قدرِ فهم ما...کمی از آن فراوانی بگو
ما ندیدیمَش بیا و جانِ مشتاقان، شبی-
-از نگاه نافذش وقت رجزخوانی بگو
از زمانی که درِ خیبر به دستش بوسه زد
زد زمین آنجا که مرحب را به آسانی، بگو
از هجوم ذوالفقارِ خشمگینش در اُحد
از فراری هایِ لبریز از پریشانی بگو
از لقب هایش که هر یک هست بابی از بهشت
از «أمیرالمؤمنین» در بیت پایانی بگو!
#مرضیه_عاطفی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
طاق کسری روز میلاد تو بی طاقت شده
جانِ ایوانش پر از بیتابی و حیرت شده
آسمان خود را به خاکِ پای تو انداخته
محض پابوسَت دو عالم با ادب دعوت شده
ماه، رؤیت کرده رویَت را گریبان چاک کرد
لحظهٔ شقّ القمر زیباترین ساعت شده
یامحمد(ص)گفت، عبدالله(ع) جانش تازه شد
شد أباالأحمد از امشب صاحبِ عزّت شده
آب و نانش از پَرِ قنداقهٔ تو میرسد
زندگیِ آمنه(س) پُر رزق و با برکت شده
آمدی تا کینه را ویران کنی بعد از غرور
تا جهالت جایِ دخترها شود زنده به گور
آمدی تا کعبه و قبله نما معنا شود
تا که حجِ واجب و سعی و صفا معنا شود
از ازل تنها دلیلِ خلقتَت این بود و بس
تا علی(ع) تنها شهنشاه ولا معنا شود
آمدی تا قلعهٔ خیبر بدون «در» شود
دستِ حیدر رو شود! شیرخدا معنا شود
با تو بالا رفت دستانِ ولایت در غدیر
آمدی تا مرتضی(ع) مولایِ ما معنا شود
شد علی(ع) تفسیرِ بر حقّ وصیّ المصطفی(ص)
مثل قرآن است و باید بی خطا معنا شود
با خودت خورشید آوردی و والا منسبی
قل هوالله أحد بر خاندانت یانبی(ص)
هفدهِ ماهِ ربیعُ الأول و عاشق شدم
عاشقِ شمسِ جمالِ حضرتِ صادق(ع) شدم
خلق کرد از خاک پاکش این دلِ دیوانه را
عاشقم کرد و به سائل بودنش لایق شدم
در خیالاتم به دورش گشتم و مثل هشام
با رئیس ِ مذهبم همسایهٔ سابق شدم
خوانْد توحید مفضلّ را و من با اشتیاق
محو ذات کردگار و قدرتِ خالق شدم
در کلاس درس او همراه جابر بیخبر
بارها حاضر شدم تا عاشقی حاذق شدم
چشم هایم را به دور از شرّ شیطان ساختم
تا که باشم زینتش، سر را به زیر انداختم!
#مرضیه_عاطفی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#غزل
شامل حالم شد امشب دعوتِ عبدالعظیم
یک سلام ِ بی ریا بر ساحتِ عبدالعظیم
در حریمش مهربانی و کرَم حس میشود
از حسن نشأت گرفته رأفتِ عبدالعظیم
پهن کرده سفره اش را در شبستان حرم
سائلان را جمع کرده رحمتِ عبدالعظیم
پیشوند نام او «شاه» است و از روز ازل
هست نام مستعارم «رعیتِ» عبدالعظیم
مشکلاتم حل شد و تا به ابد شرمنده ام
از محبت کردنِ بی منّت عبدالعظیم
بازسازی میشود، آباد خواهد شد بقیع
میشود آخر اجابت حاجتِ عبدالعظیم
مورد تأیید مولانا امام ِ هادی است
هر که شد بانی برای هیئتِ عبدالعظیم
بر ضریحش می نشانم بوسه و دل میبرم-
-از حسین بن علی از برکت عبدالعظیم
«بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا»
زائرم کن سیدي یاحضرتِ عبدالعظیم
#مرضیه_عاطفی
🆔 @madahionline_313
جان دادی و با هزار زخم کاری
دادی به #عمو_قاسم، دستِ یاری
از گوشهٔ گوشوارهٔ قلبیِ تو
آن لحظه که شد خونِ گلویت جاری!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مرضیه_عاطفی
عمریست به شهرری وطن میگویم
از سیدِ با کرَم سخن میگویم
هر سال شبِ تولدش با حاجت
صد مرتبه ذکرِ یاحسن(ع) میگویم!
#مرضیه_عاطفی
#ولادت_حضرت_عبدالعظیم (ع)
#حضرت_عبدالعظیم (ع)
کانال مداحی و اشعار مناسبتی 👇👇
🆔 ➺ @madahionline_313