#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
زیک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا
که رَخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را
دو مرآت جمال حق،دو دریای کمال حق
دو نور لایزالِ حق،دو شمعِ جمعِ محفل ها
دو وجهُ الله ربانی،دو سر الله سبحانی
دو رخسارِ سماواتی،دو انسانی خدا سیما
دو عیسی دَم،دو موسی یَد،دو حُسنِ خالق سرمد
یکی صادق یکی احمد،یکی عالی یکی اعلا
یکی بنیانگر مکتب،یکی آرنده ی مذهبی
یکی انوار را مشعل،یکی اسرار را گویا
یکی از مکه انوار رُخش تابید در عالم
یکی شد در مدینه آفتابِ طلعتش پیدا
یکی نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر
یکی نور ولایت را ز نو کرد از دَمش احیا
رسد آوای قالَ الصادق و قالَ رسول الله
به گوش اهل عالم،تا که این عالم بود بر پا
یکی جانِ گرامی در دو جسمِ پاک و پاکیزه
دو تن اما چو ذات یک تا هر دو بی همتا
محمد کیست جانِ جانِ جانِ عالم خلقت
که گر نازی کند در هم فرو ریزد همه دنیا
محمد کیست روح پاک کُلِ انبیا در تن
که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا
محمد کیست مولایی که مولانا علی گوید
منم عبد و رسول الله بر من رهبر و مولا
محمد از زمان ها پیشتر می زیست با خالق
محمد از مکان پیموده ره تا اوج اَو اَدنی
محمد محورِ عالم،محمد رهبر آدم
محمد منجی هستی،محمد سیدِ بطحا
محمدکیست آنکو بوده قرآن،دفتر مدحش
که وصفش را نداند کس، به غیر از قادر دانا
محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز
چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را
وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم
کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن اِنشا
ششم مولا،ششم هادی،ششم رهبر،ششم سرور
که هم دریای شش گوهر،بود هم در شش دریا
صداقت از لبش خیزد،فصاحت از دَمش خیزد
فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا
بسی زُهاد و عُبادند بی مهرش همه کافر
بسی عالم،بسی عارف،همه بی نور او اعمی
دو خورشید منیر او هشام و بو بصیر او
دو کوه حکمت و ایمان دو بحر دانش و تقوی
مرا دین نبی مهر علی و مذهب جعفر
سه مشعل بوده و باشد چه در دنیا چه در عُقبی
در دیگر زنم غیر از در آل علی هرگز
ره دیگر روم غیر از ره این خاندان حاشا
بهشت من بود مِهر علی و مِهر اولادش
نه از محشر بُود بیمم، نه از نارم بود پروا
سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پیکر
اگر گردم جدا یک لحظه از ذریه ی زهرا
از آن بر خویش کردم انتخاب نام میثم را
که باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا
#استاد_غلامرضا_سازگار
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#قصیده
با صد هزاران جلوه شد از پرده بیرون ماه من
تا ماه گردون را کند محو جمال خویشتن
دل روشن از سیماى او جان سر خوش از صهباى او
شاهى که خاک پاى او شد سرمه چشمان من
کوکب بدان تابندگى گوهر بدان رخشندگى
سلطان بدان بخشندگى نشنیده کس اندر، زمن
آمد امیر کاروان محبوب دل آرام جان
دیدار یار مهربان از دل برد رنج و محن
ساقى کرم کن جام را تا پخته سازد خام را
در هم شکن اصنام را کامد نگار بت شکن
شاها ز مسکین یاد کن دلخستگان را شاد کن
جان را ز غم آزاد کن تا خرمى بخشد به تن
مشعل ز علم افروخته اوراق ظلمت سوخته
خیاط رحمت دوخته بر قامت او پیرهن
روشن تر از مه روى او خوشبوتر از گل موى او
چون قامت دلجوى او سروى نروید در چمن
شب رفت و صبح آمد ز پى دوران ظلمت گشت طى
پروانگان شمع وى جمعاند در هر انجمن
از مکه پیدا شد گلى در شوره زارى سنبلى
آمد خوش الحان بلبلى، کندآشیان زاغ و زغن
در یتیمى در عرب از «آمنه بنت وهب»
تابد از آن در روز و شب نور خداى ذوالمنن
ناخوانده درس استاد شد ویرانهها آباد شد
کاخ کرم بنیاد شد، خار مظالم ریشه کن
یکتاپرستى دین او، صلح و صفا آیین او
از خامه شیرین او شد زنده آداب و سنن
حق بر ضلالت چیره شد روشن فضاى تیره شد
چشم کواکب خیره شد بر آن مه پرتو فکن
آوازه شاه عرب، پیغمبر عالى نسب
از روم و شامات و حلب بگذشت تا چین و ختن
احمد ابوالقاسم کزو، شد دین حق با آبرو
از پیشوایان برده او، گوى فصاحت در سخن
خرگه به عرش افراخته، سایه به فرش انداخته
کاخى ز دین پرداخته، ایمن ز آفات و فتن
جبریل خواند در سما بعد از ثناى کبریا
مدح رسول مصطفى، وصف نبى موتمن
شاهى که جبریل امین ساید به درگاهش جبین
حوران فردوس برین بگزیده در کویش وطن
بردیمانى در برش، تاج رسالت بر سرش
برد از صفا خاک درش رونق ز فردوس عدن
صف بسته یکسر انبیا در پیشگاه مصطفى
احمد که آمد مقتدا بر پیشوایان کهن
لولاک نقش پرچمش، هستى طفیل مقدمش
ختم رسل کز خاتمش شد خیره چشم اهرمن
صبح سعادت روى او، فردوس رضوان کوى او
چون تربت خوشبوى او هرگز نبوید یاسمن
ایوان کسرى، کاخ کى، لرزید ارکانش ز پى
شد در شب میلاد وى دریاى رحمت موج زن
فرمود حق در شأن او (ماکان) در قرآن او
جان ها فداى جان او، مهرش چو روح اندر بدن
نورى که از الهام وى، شد قوم وحشى رام وى
آمد محمد نام وى، صورت نکو، سیرت حسن
بیرون چو مغز از پوست شد، آنچه که حدّ اوست شد
تا با خبر از دوست شد، شد بى خبر از خویشتن
با طبع خوش خواند «رسا» میلاد شاه انبیا
وصف رسول مصطفى در آستان بوالحسن
#قاسم_رسا
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مدح
از هر چه آفریده فرا آفریده اند
خُلقی ز خُلق خَلق، جدا آفریده اند
صبح و تبسم و سحر و سبحه و سلام
سنگ صبور ، صلح و صفا آفریده اند
چون چشم غرق شور که شب چشمه می شود
چون شط با نشاط رها آفریده اند
نام معطر تو وزیدن گرفت و بعد
ریحان و روح و رایحه را آفریده اند
سرریز روشنی است تن تو گمان کنم
خورشید در میان عبا آفریده اند
پشت سر تو قریه به قریه بهار رفت
از بس تو را خوش آب و هوا آفریده اند
فصل ربیع بود که از فضل چشم تو
باران ربنا و دعا آفریده اند
گل را ،بهار را ،غزل و عشق را، شبی
تلفیق کرده اند و تو را آفریده اند
تا که خدا به خویش تماشا کند تو را
آیینه ای برای خدا آفریده اند
تا با تو گل بگوید و گل بشنود خدا
تا گل نفس شوید ،حرا آفریده اند
ای ناز از شکوفه گیلاس جان تو
دل نازک از دل تو کجا آفریده اند.؟
#علی_حنیفه
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
رسول داور آمد ، به غرب و خاور آمد
نخست و آخر آمد ، به انبیا سر آمد
به رخ فتاد بتها ، بی پیش ماه بطحی
شکست طاق کسری ، شه مظفر آمد
ز جلوه گاه قرآن ، دمید نور یزدان
که نور طور و فاران ، بکوی دیگر آمد
نگار ماه منظر ، جهان ازو منور
به فرق عشق افسر ، به عرش زیور آمد
بپوش چهره ماها ، زشرم روی طاها
که بین دلرباها ، ز جمله بهرتر آمد
به انبیاست استاد ، کند به عشق ارشاد
جهان ز مهر او شاد، حبیب داور آمد
شد از افق هویدا ، جمال ماه بطحی
به شام تار یلدا ، عجب مهی درآمد
به گمرهان بگوئید ، که دل ز غم بشوئید
ز شاهراه توحید ، شفیع محشر آمد
ز روی اوست پیدا ، تجلیات زهرا (ع)
به شوره زار دنیا ، گلی معطر آمد
گذشت شام حسرت ، رسید صبح عشرت
به عاشقان بشارت ، که می به ساغر آمد
شنو کلام او را ، صلای عام او را
نگر مقام او را ، که فوق حیدر آمد
دمی چو هست باقی ، کرم نمای ساقی
که شاه ملک باقی ، صفای کوثر آمد
گلی به این وجاهت ، رخی به این ملاحت
به کارگاه خلقت نه بار دیگر آمد
( حسان ) به لطف ایزد ، رضایت محمد (ص)
ز مدح آل احمد (ص) ، ترا میسر آمد
مرحوم #استاد_حبیب_الله_چایچیان_حسان
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مدح
ای عرش زمین بوست ای چرخ زمین گیرت
ای دست قضا دائم در پنجهء تقدیرت
هم پای رسل بسته در حلقهء زنجیرت
هم قلب ملک روشن در مکتب تنویرت
پاکان دو عالم پاک از آیهء تطهیرت
حسن ازلی پیدا بر خلق ز تصویرت
در روی تو می بینم مهر رخ سرمد را
در وصف تو می خوانم "ماکان محمد" (ص) را
خورشید اگر وام از رخسار تو نستاند
تا حشر ز بی نوری بر کام افق ماند
جبرئیل امین خود را محتاج تو می داند
بر خیل ملک دائم اوصاف تو را خواند
حق عالم خلقت را برگرد تو گرداند
حیدر در مدح از لب بر پای تو افشاند
با آن که بود مولا مخلوق دو عالم را
فرمود که من عبدم پیغمبر اکرم را
ای روح قدس را بال از طایر اقبالت
آیات کتاب الله در حسن و خط و خالت
این هفت فلک خشتی از پایه اجلالت
خادم شده جبریلت سائل شده میکالت
حوران جهان یک یک مرغان سبک بالت
شیطان طمع رحمت دارد ز تو و آلت
احسان ز کفت بارد، رحمت ز دمت خیزد
روح از نفست جوشد فیض از سخنت ریزد
طوفان شده رام نوح از یمن ولای تو
بشکافته دریا را موسی به عصای تو
بر چرخ چهارم شد عیسی به هوای تو
از چاه برون آمد یوسف به دعای تو
داوود زبورش را خوانده به نوای تو
یونس به دل ماهی مشغول ثنای تو
قرآن به تو می بالد داور به تو می نازد
زهرا به تو دل داده حیدر به تو می نازد
ای گرگ ز صحراها آورده سلامت را
ای شیر ژیان برده بر دوش غلامت را
دشمنت همه جا دیده احسان مدامت را
جبریل ثنا گوید مرغ لب بامت را
قرآن به جبین بسته زیبائی نامت را
لبخند زنان کوثر بوسد لب جامت را
تو آینهء حقی تو صاحب آئینی
مدثر و مزمل طاهائی و یاسینی
ای فهم رسل کوتاه از اوج جلال تو
ای خیل رسل را دست بر دامن آل تو
ای چار کتاب الله اوصاف کمال تو
سیل همه رحمت ها جاری ز جبال تو
با وحی کند پرواز معراج خیال تو
ره بسته شود بر صبح بی صوت بلال تو
فرماندهء افلاکی ماه کره خاکی
چون ذات خدا پاکی ممدوح به لولاکی
بر سینهء اسلامت صد درد نهانی بین
پیوسته به تن زخمش از کفر جهانی بین
آن باغ که پروردی باز آی و خزانی بین
هم درد نهان بنگر هم ظلم عیانی بین
فریاد درون بر چرخ از عالی و دانی بین
گرگان جهان خواری در سلک شبانی بین
جنگند ز هر جانب تازند به هر عنوان
یک سلسله با عترت یک طایفه با قرآن
تا چند ستمکاری از دشمن دون آید؟
ظلم و ستم و بیداد از خصم زبون آید؟
وز دیدهء این امت صد چشمه خون آید
از سینهء اهل درد فریاد درون آید
آن زمزمهء شیرین بر گوش کنون آید
ای کاش دگر مهدی (عج) از پرده برون آید
پیوسته چو مظلومان «میثم» به دعا کوشد
تا رخت فرج را حق بر قامت او پوشد
#استاد_غلامرضا_سازگار
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
در گرگ و میش صبح پر از ظلمتی که باز
افکند پرده روی سر مردم حجاز
نور حقیقت از طرف عرش سر زد و
لرزید روی فرش تن هر چه که مجاز
شیطان دوباره رانده تر از قبل خویش شد
بت ها به سجده آمده با نیت نماز
آری محمد؛ آنکه رسولان قبل از او
محض نیاز آمده تا او رسد به ناز
او می رسد که بیرق عشقی عمیق را
بر بام روزگار درآرد به اهتزاز
او می رسد که باز خدا منجلی شود
او آمده منادی عشق علی شود
ای آخرین طلوع نبی ها پیام ها
وی اولین شروع وصی ها امام ها
دریا رسیده ای به مصاف سراب ها
دریا رسیده ای به لب تشنه کام ها
افتاده پای معجزه ی آسمانیت
تیغ بیان صاحب علم و کلام ها
باید فقط ز وصف تو و اهل بیت گفت
تا آن زمان که هست زبانی به کام ها
سلمان محمدی شده چون عاشق علی ست
مولاست کیل سنجش تو در مقام ها
نابرده رنج، گنج، میسر نمی شود
هر ثروتی محبت حیدر نمی شود
آوردی از بهشت، به دنیا نسیم را
با خود نسیم مهر خدای رحیم را
آورده ای برای همه سائلان دهر
پشت سر خود ایل و تباری کریم را
آه ای یتیم مکه! تو بابای امتی
زیر پرت امان بده مشتی یتیم را
پر می کشد به گنبد سبزت دلی سیاه
در حائرت مکان بده این یاکریم را
برگرد در غدیر و بگو که صراط کیست
گم می کنیم گاه ره مستقیم را
زخم مرا رهین مداوای خویش کن
من را گدای خانه ی زهرای خویش کن
آرام از کنار پیمبر قدم بزن
شاعر! برو بقیع و در آنجا قلم بزن
حالا برای حضرت صادق غزل بگو
اما کمی به شادی خود رنگ غم بزن
آن قبرهای خاکی غمبار را ببین
این وضع را درون خیالت به هم بزن
بر روی هر مزار، ضریحی درست کن
بر آن ضریح های خیالی حرم بزن
خود را کنار پنجره فولاد فرض کن
و سرنوشت عاشقی ات را رقم بزن
قدری ببار و گریه کن و سلسبیل شو
بر آن مزارهای خیالی دخیل شو
شاعر! دوباره مست شو از فیض ساغری
به به چه ساغری چه شرابی چه کوثری
مردی که شیعیان ز عنایات مکتبش
معروف می شوند پس از این به جعفری
جان ای امام عشق! که می روید از لبت
گل های تازه با نفحات پیمبری
صدها چون ابن حیان یا چون زراره را
باید که پای مکتب علمت بپروری
یا قال باقر است و یا قال صادق است
هر عالمی که خوانده حدیثی به منبری
سرسختی مرا به نگاهی ملیح کن
من را در عشق ایل و تبارت فقیه کن
حالا منم که با دل بی تاب و عاشقم
سرمست بزم عشق تو و این دقایقم
مشتاق حرف های توام آیه ای بخوان
محتاج حرف های تو و قال صادقم
بین حدیث های تو تا حرف کربلاست
من جزو بیقرارترین خلایقم
حرف از حسین می زنی و گریه می کنم
کافی ست که نگاه کنی به سوابقم
این بنده را روانه کن امشب به کربلا
در حائری که زائر آنجاست خالقم
ما را بیا و مثل خودت روضه دار کن
در کشتی سعادت جدت سوار کن
#محمد_علي_بياباني
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
صبحِ روزِ الست تا... عرصات
شده حک روی آسمان و کرات
نور قبرش زیاد می گردد
هر که گوید زیادتر "صلوات"
بهترین ذکر در همه اوقات
منشأ خیر و خوبی و برکات
دید پیغمبرِ خدا در عرش...
هست کار ملائکه "صلوات"
در میانِ تمامیِ کلمات
خوشترین ذکر در زمان حیات
می شود بر طرف بلا از او
بفرستد اگر کسی "صلوات"
#محمد_حسن_بیات_لو
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
چشم تا وا میکنی چشم و چراغش میشوی
مثل گل میخندی و شببوی باغش میشوی
شکل عبداللهی و تسکین داغش میشوی
میرسی از راه و پایان فراقش میشوی
غصهاش را محو در چشم سیاهت میکند
خوش به حال آمنه وقتی نگاهت میکند
با حلیمه میروی، تا کوه تعظیمت کند
وسعتش را ـ با سلامی ـ دشت تسلیمت کند
هر چه گل دارد زمین یکباره تقدیمت کند
ضرب در نورت کند بر عشق تقسیمت کند
خانه را با عطر زلفت تا معطر میکنی
دایهها را هم ز مادر مهربانتر میکنی
دید نورت را که در مهتاب بیحد میشود
آسمانِ خانهاش پر رفت و آمد میشود
مست از آیین ابراهیم هم رد میشود
با تو عبدالمطلب، عبدالمحمد میشود
گشت ساغر تا به دستان بنیهاشم رسید
وقت تقسیم محبت شد، ابوالقاسم رسید
یا محمد! عطر نامت مشرق و مغرب گرفت
وقت نقاشی قلم را عشق از راهب گرفت
نازِ لبخندت قرار از سینهٔ یثرب گرفت
خواب را خال تو از چشم ابوطالب گرفت
بیقرارت شد خدیجه قلب او بیطاقت است
تاجر خوشذوق فهمیدهست: عشقت ثروت است
نیم سیب از آن او و نیم دیگر مال تو
داغ حسرت سهم ابتر، ناز کوثر مال تو
از گلستان خدا یاس معطر مال تو
ای یتیم مکه! از امروز مادر مال تو
بوسه تا بر گونهات اُمّ أبیها میزند
روح تو در چشمهایش دل به دریا میزند
دل به دریا میزنی ای نوح کشتیبان ما
تا هوای این دو دریا میبری توفان ما
ای در آغوشت گرفته لؤلؤ و مرجان ما
ای نهاده روی دوشت روح ما ریحان ما
روی این دوشت حسین و روی آن دوشت حسن
«قاب قوسینی» چنین میخواست «أو أدنی» شدن
خوشتر از داوود میخوانی، زبور آوردهای؟
یا کتاب عشق را از کوه نور آوردهای؟
جای آتش، باده از وادی طور آوردهای
کعبه و بَطحا و بتها را به شور آوردهای
گوشهچشمی تا منات و لات و عُزا بشکنند
اخم کن تا برجهای کاخ کسرا بشکنند
ای فدای قد و بالای تو اسماعیلها
بال تو بالاتر از پرهای جبرائیلها
ما عرفناکت زده آتش در این تمثیلها
بُردهای یاسین! دل از توراتها، انجیلها
بی عصا ماندهست، طاها! دست موسی را بگیر
از کلیسای صلیبی حق عیسی را بگیر
باز عطر تازهات تا این حوالی میرسد
منجی دلهای پر، دستان خالی میرسد
گفته بودی میم و حاء و میم و دالی میرسد
نیستی اینجا ببینی با چه حالی میرسد
خال تو، سیمای حیدر، نور زهرا دارد او
جای تو خالی! حسین است و تماشا دارد او
#قاسم_صرافان
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#غزل_مثنوی
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
سایۀ ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید هراسان باشد
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد
چه نیازیست به اعجاز، نگاهت کافیست
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد
فکر کن فلسفۀ خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیّر دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد
شأن نام تو دراین شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازۀ یکدیگر نیست
از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی
رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید
عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته
پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمیدانم شد
آن چه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز
شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد
#سید_حمیدرضا_برقعی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم
اهل شکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم
پخته ی عشقیم، در دوران کالی نیستیم
با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم
خورده بخت ما گره با رحمة للعالمین
ذکر طوفانی ما یا رحمة للعالمین
از همه سیریم الا رحمة للعالمین
ظرف مان خالی شود هم دستْ خالی نیستیم
ما اگر در راه پر نور ولایت مانده ایم
با دعاهای محمد پر صلابت مانده ایم
با عنایت زیر باران محبت مانده ایم
تشنه و بی کس زمان خشک سالی نیستیم
گشته ایم از لطف احمد آشنای اهل بیت
مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت
بچه های ما همه یک جا فدای اهل بیت
قوم سلمانیم، قوم بی کمالی نیستیم
جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه
در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه
ما نمک گیریم... محشر در جنان فاطمه...
... غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم
شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است:
از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است
برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است
غافل از این نقل زیبای امالی نیستیم ¹
باطن سیر به سوی حق همان سیر علی است
بیشتر از ما خدا گوینده ی خیر علی است
هر کجا باشیم راه حق مگر غیر علی است؟!
حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم
ذاکر عشقیم با قرآن، اسیر احمدیم
آیه آیه راوی خط غدیر احمدیم
با برائت از سقیفه در مسیر احمدیم
پیرو آن دو خبیثِ لاابالی نیستیم
پیر عشقیم امتحان عاشقی پس داده ایم
نام حیدر که وسط باشد همه آماده ایم
عبد دربار نجف هستیم، رعیت زاده ایم
ما علی داریم بی مولی الموالی نیستیم
شمس تابان امامت منجلی باشد بس است
یک ولی الله در عالم ولی باشد بس است
نائب صاحب زمان سید علی باشد بس است
با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم
هم چنان پای همان قول و قرار سابقیم
در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم
راوی دین با روایات امام صادقیم
غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم
می رسد بوی غریبی از مدینه با نسیم
در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم
طرح صحن جامع شیخ الائمه می کشیم
بی خیال آن حریم و آن اهالی نیستیم
آخرش این فتنه را از ریشه در می آوریم
حرف آل الله باشد بال و پر می آوریم
سر بخواهند این قبیله کوه سر می آوریم
بنده ایم و اهل ترک امتثالی نیستیم
عاقبت همدرد یار بی قرینه می شویم
دسته جمعی کارگرهای مدینه می شویم
مرهمی کوچک برای زخم سینه می شویم
منتظر هستیم، اهل بی خیالی نیستیم
#محمد_جواد_شیرازی
_____
۱. شیخ طوسی در کتاب امالی از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل می کند:
هنگامی که روز قیامت می شود و صراط بر روی جهنم نصب می گردد. هیچ کس نمی تواند از روی آن عبور کند مگر اینکه جوازی در دست داشته باشد که در آن ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد و این همان است که خداوند می گوید: «و قفوهم انهم مسئولون»
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
عرش را در زیر پا داری و بالا می روی
صبح وظهر وشب که تا آغوش"زهرا" می روی
گفتی از مسجد دری را رو به زهرا وا کنند
این چنین از منبر ساحل به دریا می روی
ابروان مرتضی را کرده ای محراب و بعد
با همین نقش کج آخر تا ثریا می روی
غزوه یا شعب ابی طالب چه فرقی می کند ؟
خاطرت آسوده با حیدر به هر جا می روی
اول از آتش پرستان بنده می سازی و بعد
پای این دل بردن از سلمان به منّا می روی
درد ما را گوشه ی چشم تو درمان می کند
قلب سلمان را نگاه تو مسلمان می کند
#حسین_قربانچه
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
امشب صدای نبضِ هستی ساز دارد
شوقِ کسی که چشمِ او اعجاز دارد
او کیست که عالم به یمنِ آن قدومش
اینگونه طرح و نقشه ی آغاز دارد
آنکس که زیرِ پای او می چرخد افلاک
همچون امیرالمومنین همراز دارد
شد راوی رازِ زمین و آسمانها
قرآن که در گوشِ جهان آواز دارد
نامش محمّد(ص) کنیه اش محمود و احمد
در بالِ خود هفت آسمان پرواز دارد
روحش نیایشگاهِ توحیدِ الهی
درهای رحمت را هماره باز دارد
اعماقِ جانش تشنه ی بوی حقیقت
لبخندِ او صد دلبرِ طنّاز دارد
کاملترین عبدِ خدا در آفرینش
خاکِ قدومش منشائی در راز دارد
آن گوهرِ یکتای دریای نبوت
در بینِ نیکان چهره ی ممتاز دارد
گلدسته ها یکسر اذان گوی قدومش
هر یک تولایی غزل پرداز دارد
تا جنهً الماوی ذاتِ کبریا رفت
هر جذبه ی چشمش هزاران ناز دارد!
#هستی_محرابی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مثنوی
کريم السّجايا، جميل الشّيم
نبّى البرايا، شفيع الامم
امام رسل، پيشواى سبيل
امين خدا، مهبط جبرئيل
شفيع الورى، خواجۀ بعث و نشر
امام الهدى، صدر ديوان حشر
کليمى که چرخ فلک طور اوست
همه نورها، پرتو نور اوست
شفيعٌ مطاعٌ نبىُّ کريمٌ
قسيمٌ جسيمٌ نسيمٌ وسيمٌ...
شبى بر نشست، از فلک بر گذشت
به تمکين و جاه از ملک در گذشت
چنان گرم در تيهِ قربت براند
که بر سدره جبريل از او باز ماند
بدو گفت سالار بيت الحرام
که؛ اى حامل وحى، برتر خرام
چو در دوستى مخلصم يافتى
عنانم ز صحبت چرا تافتى؟
بگفتا: فراتر مجالم نماند
بماندم، که نيروى بالم نماند
اگر يکسر موى برتر پرم
فروغ تجلّى بسوزد پرم...
چه نعت پسنديده گويم تو را؟
عليک السلام، اى نبّى الورى
درود ملک بر روان تو باد
بر اصحاب و بر پيروان تو باد
خدايا به حقّ بنىفاطمه
که بر قولم ايمان کنم خاتمه
اگر دعوتم رد کنى ور قبول
من و دست و دامان آل رسول
چه کم گردد، اى صدر فرخنده پى
ز قدرِ رفيعت به درگاه حىّ؟
که باشند مشتى گدايان خيل
به مهمان دار السّلامت طفيل...
بلند آسمان پيش قدرت خجل
تو مخلوق و آدم هنوز آب و گل
تو اصل وجود آمدى از نخست
دگر هر چه موجود شد، فرع توست
ندانم کدامين سخن گويمت؟!
که والاترى ز آنچه من گويمت
تو را عزّ لولاک تمکين، بس است
ثناى تو، طه و ياسين بس است
چه وصفت کند «سعدى» ناتمام؟
عليک الصلوة اى نبّى السّلام
#سعدی_شیرازی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
آمدی راز دل عشق شکوفا بشود
دیده مادرت از شوق چو دریا بشود
عجبی نیست که خاک قدم خوش یومت
مهر سجاده موسی و مسیحا بشود
عجبی نیست که اندر دل زندان یوسف
متوسل به تو گردد که دلش وا بشود
عجبی نیست به قرآن خدا با نگهت
در دل اهل دعا محشر کبرا بشود
عجبی نیست بتان را تو لگد مال کنی
کفر بت ها به یدت بر همه افشا بشود
عجبی نیست گلستان بکنی عالم را
بستر عشق محیای محیا بشود
عجبی نیست نشانی خدا باشی تو
پلک برهم بزنی معجزه بر پا بشود
عجبی نیست که خیرت برسد بر همگان
سر بوسیدن دستان تو غوغا بشود
عجبی نیست به هر جا که قدم بگذاری
گل بروید همه جا جنت زیبا بشود
عجبی نیست که معشوقه عشاق شوی
خیل کفار مسلمان تو لیلا بشود
عجبی نیست بیاد تو اویس قرنی
مقتدای همه عشاق دو دنیا بشود
عجبی نیست اگر گم شده فطرت و عشق
در میان دل و چشمان تو پیدا بشود
عجبی نیست تو والی و ولی باشی و با
حضرت عشق علی عالی اعلا بشود
عجبی نیست که با لحن خدا حرف زنی
در عشقاق به یک باره مداوا بشود
عجبی نیست تو بابای دو عالم باشی
فاطمه دختر تو مادر بابا بشود
#محمد_حبیب_زاده
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
جهان سرسبز و خرم گشت از میلاد پیغمبر
منور قلب عالم گشت از میلاد پیغمبر
بده ساقى مى باقى كه غرق عشرت و شادى
دل اولاد آدم گشت از میلاد پیغمبر
تعالى الله از این نعمت كز او اسباب آسایش
براى ما فراهم گشت از میلاد پیغمبر
ز لطف و رحمت ایزد ز یمن مقدم احمد
ظهور حق مسلم گشت از میلاد پیغمبر
به شام هفده ماه ربیع و سال عام الفیل
رسالت ختم خاتم گشت از میلاد پیغمبر
بشارت ده به مشتاقان كه ز امر قادر منّان
دل ما عارى از غم گشت از میلاد پیغمبر
ز ناموس قدر بشنو تو گلبانگ خطر زیرا
سر نابخردان خم گشت از میلاد پیغمبر
بناى جهل ویران شد ز یمن منجى ات تارك
جهان از علم اعلى گشت از میلاد پیغمبر
دوصد اعجاز شد ظاهر كه در عرش عُلى حیران
دوصد عیسى بن مریم گشت از میلاد پیغمبر
بشد دریاچۀ ساوه تهى از آب و برعكسش
سماوه همچنان یم گشت از میلاد پیغمبر
بشد این فارس چون شمعى، بشد آتشكده خاموش
جهان حق مجسم گشت از میلاد پیغمبر
ز یمن مقدمش منشق جِدار طاق كسرى شد
كه حیران خسرو جم گشت از میلاد پیغمبر
بناى ظلم شد ویران ولى در سایۀ ایمان
بناى عدل محكم گشت از میلاد پیغمبر
قدم در ملك هستى زد چو ختم الانبیاء احمد
مقام ما مقدم گشت از میلاد پیغمبر
نواى بانگ جاء الحق به باطل چیره شد اى دل
نظام دین منظم گشت از میلاد پیغمبر
ز حسن پرتو رویش خجل در مغرب و مشرق
مه و خورشید اعظم گشت از میلاد پیغمبر
من «ژولیده» مى گویم بگو بر دوستارانش
كه شرّ دشمنان كم گشت از میلاد پیغمبر
#ژولیده_نیشابوری
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ترکیب_بند
هرکس گرفته غیر تو ماوای دیگر
خیری ندیده از گداییهای دیگر
من روزی ام را از تو بی منت گرفتم
منت فراوان است درهرجای دیگر
یک پای من رفته ست امشب سمت مکه
سمت نجف رفته است اما پای دیگر
تو با علی یعنی دوتن در بین یک روح
شیعه ندارد جز شما بابای دیگر
وقت ولادت نیست هنگام ظهور است
دنیا می آیی تو ز یک دنیای دیگر
حالا که رفتم تا علی و تا محمد
باید بگویم یاعلی و یا محمد
نور تو خیلی قبل از آدم معتبر بود
از تو چه در انجیل و چه تورات اثر بود
دنبال تو بودند احبار بهودی
قلب کشیشان از ظهورت باخبر بود
هرروز عبدالله را تهدید کردند
هرروز عبدالمطلب تحت نظر بود
تو آمدی ایوان کسری هم ترک خورد
آثار ربانیت هرجا جلوه گر بود
آتشکده یکباره اصلا ریخت برهم
خاموش شد هر مشعلی که شعله ور بود
شب کافی است ای مکه دیگر ماه آمد
الله اکبر که رسول الله آمد
امی شدی ام القرا شد زادگاهت
پیغمبران را زنده کرده روی ماهت
خیلی دعا کردی برایش جای نفرین
حتی همانکه خار میریزد به راهت
این امت تو تا قیامت روسفید است
از برکت صوت اذان گوی سیاهت
بوی علی را میدهی آقای مکه
وقتی شده دیگر ابوطالب پناهت
دلخوش به اصحابت نشو که در خطرها
تنها علی میماند آقا درسپاهت
لعنت بر آنکه با جسارت حرف میزد
هرکس ز کفر والدینت حرف میزد
شکوه نکن ازغربتت لشگر که داری
در غزوه هایت ضربه آخر که داری
اصلا بیاید چندتا مرحب به میدان
فرقی ندارد فاتح خیبر که داری
گیرم که اصلا عبدود رد شد ز خندق
آسوده باش آقای من حیدر که داری
به طعنه های این و آن بی اعتنا باش
بگذر ازین بدبخت ها! کوثر که داری
آنکس که خیر و برکت دنیاست زهرا
سر وجود این جهان زهراست زهراست
ای صادق ال علی در بیکرانها
یادی بکن قدری هم از ما ناتوان ها
بار سفر برداشتی از دوش مردم
ای ناشناس مهربان کاروان ها
جارو کشت اعجاز ابراهیم دارد
در دستهای توست این کون و مکانها
درک مقامت کار امثال زراره ست
کی راه دارد در حریمت این گمان ها
پرچم سیاه روضه بر دیوار داری
تو روضه خوانی بر تمام روضه خوانها
روضه بخوان از آفتاب بین گودال
از حجت اللهی که افتادست بی حال
#سید_پوریا_هاشمی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
عطرِ گل روی تو را گل ، آرزو داشت
یوسف هر آنچه داشت ، رویت ،مو به مو داشت
بر هر پیمبر حسرت دارای ات ماند
یعقوب همچون دخترت را آرزو داشت
تطهیر می شد هر چه با تو دست می داد
در سجده ات انگار سجاده وضو داشت
تا می شدی در بین مردم آفتابی
خورشید ، خورشیدی دگر در روبرو داشت
با دوستش الحق چه خواهد کرد ، محشر
با دشمنش وقتی که برخوردی نکو داشت
صلی علی احمد بر آل پاک احمد
آمد محمد ، تهنیت ، آمد محمد
صد شکر ما چون بوذر و مقداد وسلمان
آورده ایم از مهربانیِ تو ایمان
ازجذبهٔ چشمت مگر محروم بوده؟
آنکس که با شق القمر گشته مسلمان
با آنکه خاکستر به رویت ریخت آقا
آورده ایی در خانهٔ او روی خندان
از صبر تو در دین حق مات است یعقوب
ای رحمة لِلعالمین ای حضرت جان
فرعونیان بی کعبه گردیدند دیگر
بر بت کشیدی با عصایت خط بطلان
دشمن تو را در جنگ وقتی با علی دید
از زندگی کردن دگر می شد پشیمان
وقتی طلایه دارِ نسلت گشت زهرا
نومید شد دیگر ز دست خلق ، شیطان
#حامد_آقایی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
اُف بر زمین بگوید اگر اُف به آمنه
چشم زمان زمان توقف به آمنه
تسبیحی از ستاره به دستش گرفته است
حق می دهد مجال تصرف به آمنه
از سادگی صفا شده مهمان خانه اش
اصلا نیامده ست تکلف به آمنه
من فکر میکنم که خداوند در ازل
بخت بلند کرده تعارف به آمنه
عالم دخیل دامن راحیل دیگری ست
پیداست از توسل یوسف به آمنه
از برکت محمدش او هم به عرش رفت
حق داده است اذن تشرف به آمنه
شوق صله مجال تلفظ به من نداد
شعرم از احتیاج دلم گف(ت) به آمنه
این دل که با امید در ابواء دخیل بست
از طیف شاعران مدینه نرفته است
شخصیتی ستوده و برجسته مصطفی
معنا دهد به واژه ی وارسته مصطفی
او تا سپیده دم همه شب سر به سجده داشت
الگوی ناب ؛ بنده ی شایسته مصطفی
بالذات عقل کامل و بالفطره عالم است
کاری نکرده است ندانسته مصطفی
تا حسن عاقبت به همه ارمغان دهد
با جان و مال خویش کمر بسته مصطفی
مرد جهاد بود که طائف به چشم دید
با ابروی شکسته نشد خسته مصطفی
نفرین نکرد امت خود را رسول مهر
سرشار از محبت پیوسته مصطفی
شور و شکوه و روح اذان است و می دهد
پس حیثیت به گنبد و گلدسته مصطفی
بیش از علی که عاشق زهرای اطهر است
باشد به عشق فاطمه وابسته مصطفی
هست علی ست بسته به هستی فاطمه
هستی فاطمه همه از هست مصطفی
بالا گرفت بین تمامی دست ها
دست امام فاطمه را دست مصطفی
وقتی دهد برات مدینه خدا کند
باشم میان جمله ی فهرست مصطفی
هستیم بر ارادت خود پایبند تر
هدیه به محضرش صلواتی بلندتر
در زمره ی بشر نه همانا پدیده است
او را خدا برای خودش برگزیده است
خورشید هم به یاد ندارد طلوع وی
چرخ و فلک شبیه محمد ندیده است
او را نخست قبل ظهور ستاره ها
با دست خویش حضرت حق افریده است
پایان شام زنده به گوری دختران
در ظل افتاب هدایت دمیده است
دل های ما به هم شده نزدیک شام عید
با دست او نسیم محبت وزیده است
دستش میان سفره ی ما نان گذاشته
همواره بانی نعمات عدیده است
از اسمان به سمت زمین میکند شتاب
باران برای بوسه به پایش رسیده است
بی مرتضی تمامی ابیات ابتر اند
ذکر علی به داد قصیده رسیده است
با این که هست جشن رسول خدا ولی
خشنودی پیمبر و زهرا بگو علی
بانی فیض فیض مجدد فقط علی ست
مستم دلیل مستی بی حد فقط علی ست
انگشتری دهد به گدا در رکوع خود
بر عجز مستمند مقید فقط علی ست
میراث مرتضاست کرامات مجتبی
عمری ابالکریم زبانزد فقط علی ست
میل سفر نمیکنم الا سوی نجف
مقصود من ولایت و مقصد فقط علی ست
بی خود که محو گنبد و گلدسته نیستم
نقش و نگار پرچم گنبد فقط علی ست
دزد است ان که تکیه زده جای مصطفی
اهل سقیفه صاحب مسند فقط علی ست
هر شیر پاک خورده قسم یاد میکند
نفس و دم و وصی محمد فقط علی ست
ان کس که میبرد عتباتم فقط رضاست
ان که دهد حواله ی مشهد فقط علی ست
در بند حیدرم نه که در بند قافیه
ارباب تا قیام قیامت فقط علی ست
اول سری به خاک نهاده ادب کنم
دوم از او برات مدینه طلب کنم
#علیرضا_خاکساری
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ترکیب_بند
آیه آیه همه جا عطر جنان می آید
وقتی از حُسن تو صحبت به میان می آید
جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است
بشنود مدح تو را با هیجان می آید
مي رسي مثل مسيحا و به جسم کعبه
با نفس هاي الهي تو جان می آید
بسکه در هر نفست جاذبهی توحیدی است
ریگ هم در کف دستت به زبان می آید
هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده ست
قبلهی عزت و ايمان به جهان مي آيد
با قدوم تو براي همهی اهل زمين
از سماوات خدا برگ امان مي آيد
نور توحيدي تو در همه جا پيچيده ست
از فراسوي جهان عطر اذان مي آيد
عرش معراج سماوات شده محرابت
ملکوتی ست در این جلوهی عالمتابت
خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد
نور توحید به قلب بشر ارزانی شد
خواست حق، جلوه کند روشني توحیدش
قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد
ذکر لب های تو سرلوحهی تسبیحات است
عرش با نور نگاه تو چراغانی شد
قول و افعال و صفاتت همه نور محض اند
نورت آئينهی آئين مسلماني شد
به سراپردهی اعجاز و بقا ره یابد
هر که در مذهب دلدادگی ات فانی شد
خواستم در خور حسن تو کلامی گویم
شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد
اي که مبهوت تو و وصف خطي از حسنت
عقل صد مولوی و حافظ و خاقاني شد
از ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد»
جنتی از همهی عرش فراتر داری
تو که در دامن خود سورهی کوثر داري
دیدن فاطمه ات دیدن وجه الله است
چه نیازی است که تا عرش قدم بر داری
جذبهی چشم تو تسخیر کند عالم را
در قد و قامت خود جلوهی محشر داری
عالم از هيبت تو، شوکت تو سرشار است
اسداللهی چون حضرت حيدر داری
حسنين اند روی دوش تو همچون خورشید
جلوهی نورٌ علي نور ، مکرر داری
اهل بیت تو همه فاتح دل ها هستند
روشني بخش جهان، قبلهی دنيا هستند
اي که در هر دو سرا صبح سعادت با توست
رحمت عالمي و نور هدايت با توست
چشم امید همه خلق و شکوه کرمت
پدر امتي و اذن شفاعت با توست
با تو بودن که فقط صرف مسلماني نيست
آنکه دارد به دلش نور ولايت، با توست
بي ولاي علي اين طايفه سرگردانند
دشمني با وصي ات، عين عداوت با توست
بايد از باب ولاي علي آيد هر کس
در هواي تو و در حسرت جنت با توست
سالياني ست دلم شوق زيارت دارد
يک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست
کاش مي شد سحري طوف مدينه آنگاه
نجف و کرب و بلا و حرم ثارالله
#یوسف_رحیمی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مدح
جبریل اذان گفت و ز دستم قلم افتاد
صدلرزه به هرمیکده در جامِ جم اقتاد
یک نعره ی غوغا به حریمِ حرم افتاد
تنها نه عرب، بلکه به ملک عجم افتاد
دیدم که ز خورشید شعاعی فَوَران کرد
جبریل به دورِ سرِ کعبه طَیَران کرد
با آمدنش، یکسره، بی چون و چرا سوخت،
تنها نه که در، بلکه همه پنجره ها سوخت،
ای من به فدای قدمش "بتکده ها" سوخت
با آمدنش زیر و بمِ فتنه سرا سوخت
آمد که پرستیدن حق راه تو باشد
همراه خدا باش که همراه تو باشد
با حکمِ خداوند شده رهبر اسلام
آزادی انسان به زمین؛ پیکر اسلام
قرآن و ولایت شده دو شهپر اسلام
آمد به زمین حضرت پیغمبر اسلام
آمد به زمین شاه نشین دل سرمد
وصفش چه کنم؟ احمد و محمود و محمد
آمد که جهان صلح و صفا داشته باشد
تا یک نظری بر فقرا داشته باشد
آمد که زمین آل عبا داشته باشد
دارد همه چیز انکه خدا داشته باشد
آمد بِنِگارد به همه مصحف هستی
بی وقفه بیایید به الله پرستی
آمد که به ما یاد دهد: طرزِ بیان را
تشریح نماید همه آفاتِ زبان را
یا شیوه ی برخورد به پیشِ دگران را
پس داد بشارت به همه باغِ جنان را
پیغمبر ما احمد مختار؛ نوشته ست:
هرکس به علی دل بدهد اهل بهشت ست
آموزش اسلام خدا، بر همه داده
آرام نشستن به سر سفره ی ساده
حتی روشِ رفتنِ در کوچه و جاده
لبخند زنان ، چهره او پاک و گشاده
لبخندزنان داد جواب تَشَری را
شرمنده کند اصل حقوق بشری را
او آمده تا باز کند عقل و خرد را
تشریح کند آیه ی الله صمد را
تا ما بپرستیم همه ذات احد را
تا آنکه به محشر برسانند مدد را،
در سایه ی اسلام همه تحت حمایت
هستند، ولیکن همه با حُبّ ولایت
فرمود به هرشخص، پیام آور قرآن:
"بنشین و بیاموز تو در محضر قرآن
کشتیّ نجات است، تو وا کن در قرآن"
از اول قرآن شده تا آخر قرآن:
انسانیت و عقل و خرد گرچه مهیاست؛
"معیار قبولی همه، واژه ی تقواست"
#مهران_قربانی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
عرش را با ریسه های نور آذین بسته اند
گوشۂ هر کهکشان یک ماهِ زرّین بسته اند
سردرِ شهر مدینه ذکر آمین بسته اند
دورِ کعبه آیه آیه حمد و یاسین بسته اند
میزبانیِ ملائک کاملا سنجیده است
مکه مهمان دارد و کلّی تدارک دیده است
انبیا با اولیا...داوود و عیسی آمدند
نوح و ابراهیم با اسحاق یکجا آمدند
یوسف و یعقوب و آدم قبلِ حوّا آمدند
حضرت الیاس و اسماعیل و موسی آمدند
با ارادت با ادب، تعظیم کرده با یقین
محض بیعت با رسول الله(ص)؛ ختم المرسلین
آمد آنکه عطرِ او جاریست در بویِ گلاب
محض ویران کردن بتخانه ها شد انتخاب
آتش ِ آتشکده خاموش شد، شد غرق خواب
طاق کسری، کلّ ایوان مداین شد خراب
دور گهواره چه غوغایی شده، محشر شده
گل بریز و کِل بکش چون آمنه مادر شده
رحمةٌ للعالمین است و محمد(ص) آمده
حُسن خلق آورده با خود، حُسنِ بی حد آمده
پیش از پنجاه و هشتاد و نود، صد آمده
«لم یلِد» می خوانَد و تفسیر «یولَد» آمده
لاإلهَ جز خدا... تا گفت ذات حق یکیست
محضرِ توحید او لات و هُبل شد سربه نیست
مثل اقیانوس در لطف و کرم بی انتهاست
دستهایش مستجابُ الدعوه؛ اهلِ ربّناست
سیرتش قران پسند و صورتش چون سوره هاست
دشمنانش را بخوان «أبتر» که این امر خداست
شد أباالکوثر! به کوریِ همان چشمانِ شور
جاهلیت شد به جایِ دختران زنده به گور
قاب عالم را پر از زیباترین تصویر کرد
دست در دستش سپرد و عشق را درگیر کرد
در غدیرِ خم اذان را، قبله را تفسیر کرد
بعثتش را با ولایت خالص و تطهیر کرد
خواند «أکملتُ لکُم» را، گفت با صوتِ جلی:
تا قیامت «لا أمیرالمؤمنین إلّا علی(ع)»
نسل در نسلش همه از نور، از عصیان به دور
یک به یک قرانِ ناطق، اصلِ انجیل و زبور
میشود بی حُبّ آنها راهِ حق صعب العبور
موسم دلدادگی شد، کلّ عالم در سرور
در مدینه جشن دارد فاطمه(س) امشب شبی
هم پیمبر(ص) آمده هم صادقِ آلِ نبی(ع)
در نگاهش جنّتُ الاعلی تماشایی شده
پای درس او شلوغ است و چه غوغایی شده
بسکه لحنش مهربان و گرم و زهرایی(س) شده
حال من خوب و دلم مست چه آقایی شده
«قل هوالله احد» شد دم به دم ذکر لبم
شد امام ِ جعفرِ صادق(ع) رئیس ِ مذهبم
هست یابن الباقر(ع) و در علم، بی مثل و بدل
زهد از گفتار او پیدا؛ نمایان در عمل
راستگویی و کرَم خورده به نامش از ازل
پس به عشقش خوانده ام «حیّ علی خیرالعمل»
با نمازِ اول وقتم خریدم مغفرت
از شفاعت بهره مندم میکند در آخرت!
#مرضیه_عاطفی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مناجات
عاقبت قرعهی نامت به لبِ ما افتاد
شده سیراب، کویری که به دریا افتاد
گلِ لبخند، به باغِ لبمان کاشته شد
خبرِ آمدنت روی زبانها افتاد
وقتی از چهرهی تو پردهگشایی کردند
رونق از سکهی هر چهرهی زیبا افتاد
نفسش زندگی آموخت به مردن؛ وقتی
به شفاخانهی تو راه مسیحا افتاد
از تو و معجزههایت چه بگویم؛ وقتی
شاخهی باغچهات از یَدِ بیضا افتاد
چون زمین جای کمی بود، برای قدمت
ردّ پایت به سر عالم بالا افتاد
آنقدَر اوج گرفتی به شبِ معراجت
بال جبریل، به دنبال تو از پا افتاد
و در آن راه، که میرفت، به اَوْ اَدْنیها
باز هم چشم تو بر چهرهی مولا افتاد
چشم تو آینهی قدّیِ خوبیها شد
هر زمانی که نگاه تو به زهرا افتاد
سبز شد عشق، به لمیزرعِ تاریکِ دلم
تا نگاهم به گُلِ گنبد خضری افتاد
#رضا_قاسمی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مدح
چهره انگار... نه، انگار ندارد، ماه است
این چه نوریست که در چهره ی عبدالله است؟
این چه نوریست که تاریکی شب را برده
دل مرد و زن اقوام عرب را برده
این چه نوریست که پر کرده همه دنیا را
راهی مکه نموده ست یهودیها را
جریان چیست؟ فقط اهل کتاب آگاهند
همه انگشت به لب خیره به عبداللهند
همه حیرت زده، نوری که معما شده است
چند وقتی ست که در آمنه پیدا شده است
شور تا در دل انس و ملک و جن افتاد
چارده کنگره از کاخ مدائن افتاد
غیر از این هر خبری بود فراموش شد و
ناگهان آتش آتشکده خاموش شد و
طالع نیک امیران جهان بد افتاد
ته جام همه شان عکس محمد افتاد!
طفل همراه خودش بوی خوش گل آورد
مثنوی رام شد و رو به تغزل آورد
چهره آرام، زبان نرم، قدم ها محکم
قامتی راست، تنی معتدل، ابرویی خم
گفتم ابرو، نه! دو تا قوی سیاه عاشق
که لب ساحل امنند ولی دور از هم
لب بالایی او آب بقاء کوثر
لب پایینی او آب حیات زمزم
دست، تفسیرگر خیرالامور اوسطها
آنچه کرده ست کرامت نه زیاد است نه کم
چون «لما» زینت «لولاک خلقتُ الافلاک»
هم نگین است به انگشت فلک هم خاتم
دخترش از سه زن برتر عالم برتر
همسرش هم رده با آسیه است و مریم
قدر او را ولی افسوس که «من لم یعرف»
علم او را ولی افسوس که «من لم یعلم»
هرچه گفتیم کم و منزلتش بیشتر است
پیش او خوارترین معجزه شق القمر است
هرکه با نیتی از عشق محمد دم زد
«دست غیب آمد و بر سینه ی نامحرم زد»
محرم راز، علی باشد و باشد کافیست
جمع دست علی و دست محمد کافیست
و علی معنی « اکملت لکم دینکم» است
شاهد گفته ی من خطبه ی قرای خم است
منکران شاهد عینی غدیرند! دریغ
سند بیعت خود را بپذیرند؟! دریغ
باز از خصلت او با دگران میگوید
آنچه در باطن او دیده عیان میگوید
پیش پیری که به جنگاوری اش می بالد
از جوانمردی سردار جوان میگوید
«سود در حب علی است و زیان در بغضش»
با عرب باز هم از سود و زیان میگوید
حرف این است: «فهذا علیٌ مولاکم»
یک کلام است که با چند بیان میگوید
خواست چیزی بنویسد دم آخر... افسوس
یک نفر گفت محمد هذیان میگوید
#محمد_حسین_ملکیان
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
از نزول وحی، از آیاتِ قرآنی بگو
از تب غار حرا پیش از مسلمانی بگو
از شبِ شقّ القمر، از طاق کسری، از خسوف
از جهانی مملو از اعجازِ ربّانی بگو
از غرور از جهل، از سرمای دست دختران
از شکنجه گاه، از حالِ زمستانی بگو
از خدای لالِ مادرزاد؛ از لات و هبل
از رواج کفرِ مطلق هر چه میدانی بگو
مهربان و رحمةٌ للعالمین می خوانَمت
یامحمد(ص) از محبت های پنهانی بگو
باز کن دستار را با شیوهٔ تحت الحنک
دلبری کن از عجم! از یار ایرانی بگو
دوست دارم از لبت «سلمانُ منّا» بشنوم
لطفا از این قومیت با لحن جانانی بگو
از علی(ع) و جانشین خود در آغازِ غدیر
از همان که شیعه را شد باعث و بانی بگو
گرچه توصیفش هزاران سال فرصت میبرَد
قدرِ فهم ما...کمی از آن فراوانی بگو
ما ندیدیمَش بیا و جانِ مشتاقان، شبی-
-از نگاه نافذش وقت رجزخوانی بگو
از زمانی که درِ خیبر به دستش بوسه زد
زد زمین آنجا که مرحب را به آسانی، بگو
از هجوم ذوالفقارِ خشمگینش در اُحد
از فراری هایِ لبریز از پریشانی بگو
از لقب هایش که هر یک هست بابی از بهشت
از «أمیرالمؤمنین» در بیت پایانی بگو!
#مرضیه_عاطفی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
زمین، به زمزمه میآید، همان شبی که تو میآیی
همان شب، آمنه میبیند، درون چشم تو دنیایی
ستارهای بدرخشید و رسید و ماهِ دل ما شد
چه سرنوشت دلانگیزی، چه عاشقانهی زیبایی
همین که آمدهای از راه، قریش، محو تو شد، ای ماه!
یتیم کوچک عبدالله! ببین نیامده، آقایی!
سلام ماه بنیهاشم! سلام بر تو ابوالقاسم!
دل از نگاه تو شد مُحرم، چه حج محشر و گیرایی
چنان کنار ابوطالب، ستوده حُسن تو را یثرب
که شد یقین به دل راهب: همان ستودهی عیسایی
به هیچ آینه، جز حیدر، نه پادشاه و نه پیغمبر
شکوه و حُسن تو را دیگر، خدا نداده به تنهایی
به دختران نهان در گِل، بیا محمدِ نازک دل!
ببار تا که شود نازل، به قلب پاک تو، زهرایی
به آرزوی نگین تو، درآمدهست به دین تو
مسیح من! به کمین تو، نشسته است یهودایی
قسم به لیل و به گیسویت، به ذکر یاحق و یاهو یت
به آیه، آیهی ابرویت، به آن دو چشم تماشایی
در این هزارهی ظلمانی، میان این همه حیرانی
برای این شب طوفانی، بخوان از آن دل دریایی
از او که خال تو را دارد، که نام و حال تو را دارد
به شانه، شال تو را دارد، میاید او و تو میآیی
بخوان که در عرفاتم من، کنار آب حیاتم من
طنین یک صلواتم من، به شوق این همه زیبایی
#قاسم_صرافان
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
بر شب قدسی آسمان محمد
بر نفس گرم آستان محمد
بر شکن زلف دلستان محمد
بر دل عشاق بی نشان محمد
یا که قسم بر خودش به جان محمد
نام علی هست در اذانِ محمد
آمده با جلوه تمامی اسماء
آمده صاحب مقام سورهی اسراء
کعبه موسی شده است قبلهی ترسا
ریخته قبل تشرفش به مصلی
کنگرههای بلند سنگی کسرا
آی زمین آمده زمان محمد
نور ازل ، عقل کل و صادر اول
اوست کتاب مبین ، ظهور مفصل
بر همهی انبیاست مَرجع و مُرسل
بر همه ماسواست اقدم و اعقل
تا به ابد بین خلق اعلم و اعقل
هست جهان نقطهی جهان محمد
شمس برآورده است در شب بطحا
دامن مادربزرگِ حضرت زهرا
مادر او آمنه است ، خم شده اما
بوسه زند تا به دست اُمِابیها
این نفَس فاطمه است و قبلهی مولا
ای به فدای دو جاودان محمد
جلوه حق با خودش که مشتبه آمد
حضرت خورشید مکه شامگه آمد
زلف به غارت گشود با سپه آمد
شام غم و جهل رفت و مِهر و مه آمد
نور یکی بود و جلوهی چهارده آمد
چهارده آینه آمد از کران محمد
دست به دامان توست اینهمه دستان
هست غبارت به چشم باده پرستان
حیف که خاکِ تو هست مامن پَستان
کاش دعایی کنی به حرمت مستان
تاکه شود این عربستان حسنستان
ناب ببینیم تا نشان محمد
ای جلواتت همه جمال حسینت
ارث تو شد هیبت و جلال حسینت
خورده گره حال تو به حال حسینت
خون دل عاشقان حلال حسینت
نیست در این سر بجز خیال حسینت
جان به فدای حسین جانِ محمد
نور خدا را ببین به رغم منافق
پُر شده عالم از این شمیم شقایق
گفت فقط جعفری است مذهب عاشق
میشکفد شیعه از صراحت صادق
هست علی بر لبت تمام دقائق
کوری چشمانِ دشمنان محمد
نالهی من تا انا سائلکم شد
بارِ گناهم کنار لطف تو گم شد
قمست ما کاظمین و مشهد و قم شد
مستی ما شد فزون نوبت خُم شد
این صلوات و سلام چهاردهم شد
باد مبارک به خاندان محمد
#حسن_لطفی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مدح
چشم تو را اگر چه خمار آفریده اند
آمیزه ای ز شور و شرار آفریده اند
از سرخیِ لبانِ تو ای خون آتشین
نار آفریده اند انار آفریده اند
یک قطره بوی زلف ترت را چکانده اند
در عطردانِ ذوق و بهار آفریده اند
مانند تو که پاک ترینی فقط یکی
مانند ما هزار هزار آفریده اند
زندانی است روی تو در بند موی تو
ماهی اسیر در شبِ تار آفریده اند
دستم نمی رسد به تو ای باغِ دوردست
از بس حصار پشتِ حصار آفریده اند
این است نسبت تو و این روزگارِ یأس:
آیینه ای میانِ غبار آفریده اند...
#سعید_بیابانکی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#دوبیتی
علم الهی همه در کوی توست
آیه به آیه همه از بوی توست
عرش خدا رفتی و ای نور حق
آینه ی ذات خدا روی توست
واسطه ی وحی و پیامش تویی
حامل قرآن و کلامش تویی
بس که تو مهبوب خدا گشته ای
هردم و هر لحظه سلامش تویی
سید و سالار همه انبیا
جان دو عالم به فدای شما
در شب میلاد تو و صادقت
جان عزیزت نظری کن به ما
#رضا_ترابی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
آفتاب از افق میمنه دل کند،آمد
بر لب آینهی غمزده لبخند آمد
کوچه از هَمهَمه ی بال مَلَک بند آمد
آخرین برگهی پیغامِ خداوند آمد
می رسد از پر قنداقه ی سبزت،برکات
مَقدَم گلپسر آمنهخاتون صلوات
روح تو خون به رگِ لوح و قلم می انداخت
چشم تو نور به اعماق عدم می انداخت
دست تو سفره به ایوان کرم می انداخت
نام تو لرزه به اندام ستم می انداخت
جذبه ات را همه در وحشت خائن دیدیم
در ترک خوردن ایوان مدائن دیدیم
با تو هرگوشه ی این خطّه حرم خواهد شد
مسجد بندگی خلق علم خواهد شد
غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد
کمر بتکده ها پیش تو خم خواهد شد
جهل را یکسره از بُن بِکَنی..،کیف کنیم
لات و عزیٰ و هُبَل را بزنی..،کیف کنیم
اصل توحیدِ وجودی و زوالیم همه
تو خودت پاسخ محضی و سوالیم همه
با تو در جاده ی پر پیچ کمالیم همه
برده ی کوی تو هستیم..،بِلالیم همه
در دلِ کوله ی دل حُبِ تو را بار زدیم
از سر ماذنه ها عشق تو را جار زدیم
حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد
عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد
مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد
در عروجات پر جبریل امین کم آورد
شب معراج در آن اوج چه حظّی بُردی
سیب از دست علی جان خودت می خوردی
هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود
با کلام علوی دین تو ممتاز شود
در دل جنگ اگر فتنه ای آغاز شود
گره کار به دستان علی باز شود
حیدرت آمد و فریاد زد و در را کَند
درِ خیبر!..،نه..،بگو قلعه ی خیبر را کند
عاشقی حس عجیبی است که حاشا نشود
گرچه هر عاطفه در قاعده ای جا نشود
باز هم رابطه ی دختر و بابا نشود
مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود
من مسلمان شده ام پایِ همین زمزمه ات
ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه ات
لحن شیرین تو شد معجزه ی قرآنم
هل اتای تو شده کُلّیَت ایمانم
عشق را من فقط این پنج نفر میدانم
عجمی زاده ام و هموطن سلمانم
دست ما را برسان بر نخ تسبیحِ دعات
آه ای شاه عرب جان عجم ها به فدات
گرچه مانند اُویس تو بدور از قرنم
در کنار تو که باشم بخدا در وطنم
ای بزرگ بنی هاشم!بِشِنو این سخنم
من حسینی شده ی دست امام حسنم
شب میلاد تو از اشک غنی اند همه
گریهکنهایحسینات حسنیاند همه
کاخ مخروبه ی محکوم به ویران شدنم
درد دارم بخدا در پی درمان شدنم
ابرِ لبریز منم تشنهی باران شدنم
سال ها منتظر جابر حیان شدنم
پرچم شیعه بلند است به لطف علمت
صادق آل محمد! به فدای قلمت
شادی بعدِ هزاران غم و اندوه تویی
بین این طایفه ی سبزقبا،نوح تویی
آن کتابی که به منبر شده مفتوح تویی
مکتب شیعه اگر جسم شود،روح تویی
خنجری کُند دلیل غم بسیار تو بود
گریه بر بی کفن کرببلا کار تو بود
#بردیا_محمدی
🆔 @madahionline_313
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
طاق کسری روز میلاد تو بی طاقت شده
جانِ ایوانش پر از بیتابی و حیرت شده
آسمان خود را به خاکِ پای تو انداخته
محض پابوسَت دو عالم با ادب دعوت شده
ماه، رؤیت کرده رویَت را گریبان چاک کرد
لحظهٔ شقّ القمر زیباترین ساعت شده
یامحمد(ص)گفت، عبدالله(ع) جانش تازه شد
شد أباالأحمد از امشب صاحبِ عزّت شده
آب و نانش از پَرِ قنداقهٔ تو میرسد
زندگیِ آمنه(س) پُر رزق و با برکت شده
آمدی تا کینه را ویران کنی بعد از غرور
تا جهالت جایِ دخترها شود زنده به گور
آمدی تا کعبه و قبله نما معنا شود
تا که حجِ واجب و سعی و صفا معنا شود
از ازل تنها دلیلِ خلقتَت این بود و بس
تا علی(ع) تنها شهنشاه ولا معنا شود
آمدی تا قلعهٔ خیبر بدون «در» شود
دستِ حیدر رو شود! شیرخدا معنا شود
با تو بالا رفت دستانِ ولایت در غدیر
آمدی تا مرتضی(ع) مولایِ ما معنا شود
شد علی(ع) تفسیرِ بر حقّ وصیّ المصطفی(ص)
مثل قرآن است و باید بی خطا معنا شود
با خودت خورشید آوردی و والا منسبی
قل هوالله أحد بر خاندانت یانبی(ص)
هفدهِ ماهِ ربیعُ الأول و عاشق شدم
عاشقِ شمسِ جمالِ حضرتِ صادق(ع) شدم
خلق کرد از خاک پاکش این دلِ دیوانه را
عاشقم کرد و به سائل بودنش لایق شدم
در خیالاتم به دورش گشتم و مثل هشام
با رئیس ِ مذهبم همسایهٔ سابق شدم
خوانْد توحید مفضلّ را و من با اشتیاق
محو ذات کردگار و قدرتِ خالق شدم
در کلاس درس او همراه جابر بیخبر
بارها حاضر شدم تا عاشقی حاذق شدم
چشم هایم را به دور از شرّ شیطان ساختم
تا که باشم زینتش، سر را به زیر انداختم!
#مرضیه_عاطفی
🆔 @madahionline_313