4_5911008840597373436.mp3
1.34M
#شب_چهارم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
مناجات 3
🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید
یابن الحسن...
آقا جانم...
🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید
🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید
امام زمان...
آقاجانم...
امسال هم یه محرم دیگه رسید و...
عزاخانه های جد غریبت حسین برپا شد...
اما... بازم شما نیومدید...
آقای من .. مولای من...
🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید
چرا آقای ما نمیاد...
چرا امام زمان ما نمیاد...
🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما
امشب میخواهیم خدا رو به مادرت زهرا قسم بدیم آقا...
یوسف گم شده ی فاطمه...
🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما
🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید
امشب میخواهیم روضه ی مادر پهلو شکسته ات رو بخونیم...آقا...
هرکجای عالم هستی یه سرم بیا به مجلس ما...
پسر فاطمه....
🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید
هرکجای این مجلس نشستی...
اگه با امام زمانت کار داری صداش بزن...
همه با هم ...
یا صاحب الزمان...
#شب_چهارم_محرم #روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
متن روضه 1
🔹آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
شب چهارم محرمه...
امشب دلت رو با من همراه کن...
یه سر بریم مدینه...
بریم خانه ی امیرالمومنین...
🔹آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
🔹مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود
( ای وای ای وای😭)
اگه تو مدینه خانه مادرمون زهرا رو آتیش نمیزدند...
کربلا کسی جرات نمیکرد خیمه های خانم زینب کبری رو آتیش بزنه
🔹از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد
🔹جان علی به پشت در آستانه بود
هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود یکعده نامرد ریختند در خانه امیرالمومنین...
خدا لعنتش کنه...
دومی نامرد صدازد...
علی بیرون بیا وگرنه خونه رو به آتیش میکشم...
خانم زهرای مرضیه...
حامی ولایت...
اومد پشت در ایستاد...
صدا زد...
آی نانجیب حیا نمیکنی...
میخواهی بدون اجازه وارد بشی...
نانجیب صدا زد زهرا در رو باز کن
وگرنه خونه رو آتیش میزنم...
مادرمون زهرا امتناع کرد...
در رو باز نکرد...
نانجیب صدا زد...
هیزمها رو بیارید...
پشت در بگذارید ...
در رو آتیش بزنید...
خدا... خونه ای که جبرئیل برا وارد شدن اجازه میگرفت
درش رو آتیش زدند...
سادات منو ببخشید...
یکی گفت ای بی حیا...
توی این خانه دختر پیغمبره...
صدا زد اگرچه فاطمه باشه خونه رو با اهلش به آتیش میکشم...
ای وای، ای وای...
یاصاحب الزمان آقا منو ببخشید...
در خانه رو آتش زدند...
میخواهی گریه کنی بسم الله...
دیگه کسی آروم نباشه...
در نیمه سوخته شد...
مادرمون زهرا پشت در ایستاده....
یکدفعه نانجیب حیا نکرد...
یاصاحب الزمان...
آنچنان با لگد به این در زد که...
صدای ناله ی مادر بلند شد...
یا ابتاه...
یا رسول الله...
بابا بیا به دادم برس...
فَنادَتْ یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه
بابا مگه سفارش منو به این مردم نکرده بودی...
یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ...
پهلوم روشکستند...😭
یا فِضَّةُ الیکِ فخُذینی فَقَدْ وَ اللَّه قُتِلَ ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل
(بحار الانوار ج 30 ص 295)
ِ
فضه به فریادم برس بخدا محسنم رو کشتند...
آی غیرتی ها...
طاقت دارید بگم یا نه...
خود نامرد دومی به معاویه نامه نوشت گفت...
تا دختر پیغمبر در مقابلم قرار گرفت...
آنچنان سیلی به صورتش زدم...😭
زهرا نقش زمین شد...
تسلای دل امام زمان صدا بزن...
یا زهرا...
🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن میشکست
🔸تا که میخ در نشان سینه زهرا نبود
http://eitaa.com/joinchat/1435500563C6700227006
#سَلامٌ_عليٰ_آلِ_يٰس
#سلام_پدر_مهربانم
سلام مولای عزیز و مهربانم ، مهدی جان
در هیاهوی شهر ، در حیرت تکرارها ، در هجوم اضطراب ها ...
چقدر دلم هوای آرامش دیدار شما را دارد ...
هوای نشستن در کنارتان و گفتن از بیکران دردها ...
چقدر دلم تنگ است برای شما ...
آجرک الله یا بقیة الله◾️◾️◾️🏴🏴
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
✍#ای_سالک_آگاه_باش:
🔻کشتی سيدالشهدا🔻
🔹سعی کنید پایتان را از کـشتــی حضرت سیدالشهدا علیه السلام بیرون نگذارید ودائما به امری از امـور دستــــگاه امــــــام حسیــــــن علیه السلام مشغول باشید تا بواسـطــــه آن ازهمه شیعیان دستگیری شود و الا حساب و کتــاب آن طـــرف دقیق تر از این حــرفـــهـــاســـت.
▪️آیت الله بهـاء الدینـی رحمة الله علیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه گوشواره های زیبایی...😭
بی بی رقیه...💔
مداحی_آنلاین_درده_دوا_رقیه_اسفندیاری.mp3
8.07M
#مـــداحےتایـــم|🎧|
◉━━━━━━───────
درده دوا رقـیه🖤
مـشکل گشا رقیه
#التماسدعــا🥲🥀
.
#شب_چهارم_محرم
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
متن روضه 2
🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد
شب چهارم محرمه...
امشب متوسل بشیم به مادر پهلو شکسته...
از همین جا دل ها رو روانه کنیم مدینه...
🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد
یا صاحب الزمان...
آقا جانم ... به مادرتون زهرای مرضیه قسم...
دیگه ما رو امشب دست خالی از این مجلس بر نگردون آقا...
اولین دعای ما فرج شماست آقا جانم...
🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید
🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد
ابن عباس میگه...
دیدم پیغمبر خدا نگرانن...
عرضه داشتم یا رسول الله...
چی شده آقا...
چرا انقده نگرانید...
حالتون منقلبه...
فرمود ابن عباس...
میبینم بعد از خودم...
امتم به زهرام ظلم میکنن ...
صدای ناله دخترم بلنده ...
هی میگه یا ابتاه...
کسی به داد زهرای من نمیرسه...
عرضه بداریم یا رسول الله ...
نبودی ببینی با دخترت زهرا چه کردن...
پشت درب خانه...
تا پهلوش رو شکستند...
صدا زد یا ابتاه یا رسول الله...
بابا ببین با من چطوری رفتار میکنند...
هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ
َ
صدا زد...
یا فضه خذینی...
فضه محسنم رو کشتن...
ای وای...
همینو گفت بی بی روی زمین افتاد...
حالا فضه میگه...
من اومدم بالای سر زهرای مرضیه...
تا خانم چشماشون رو باز کردن صدا زدن...
فضه به من بگو علی رو کجا بردن...
فضه میگه...
زهرا نگفت صورتم...
نگفت پهلوم...
نگفت بازوم....
فقط صدا زد فضه ...
علی رو کجا بردن....
خانوم جان علی رو دارن سمت مسجد میبرن...
چادر عربی رو به سر کرد...
حالا میخام تصور کنی...
دختر پیغمبر تو کوچه های مدینه...
یه دست به کمر گرفته...
یه دست به دیوار...
هی صدا میزنه...
کجا میبرید مولام رو
🔸دنبال حیدر میدوید
🔸از پهلویش خون میچکید
اومد کنار امیرالمومنین...
دید ریسمان گردن آقا انداختن...
خدا ...
دستای علی رو بستن ...
دارن کشون کشون میبرن...
صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید...
دومی نامرد اشاره کرد ...
قنفذ چرا آروم نشستی...
بزنید زهرا رو...😭
خدا... زبان لال بشه...
یه نفر با تازیانه میزد...
یه نفر با غلاف شمشیر...
یه نفر با لگد میزد...
انقدر مادرتون رو زدن...
دستهاش رها شد...
🔸مردنم بهتر که ببینم بند بر دست علی
🔸دست من را بشکنید و دست علی را وا کنید
روضه من تمام...
فقط همینو بگم...
اگه تو مدینه مادرمون زهرا رو نمیزدن...
کسی جرات نمیکرد کربلا...
زینب کبری رو با تازیانه بزنه...
دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بابا بی تاب شده...
هی صدا میزنه...
بابا بلند شو ببین دارن عمه جانم زینب رو میزنن...
🔸نزنيدم كه در اين دشت مرا كاري هست
🔸گل اگر نيست ولي صفحه ي گلزاري هست
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
فایل صوتی👇
4_5911008840597373431.mp3
78.5K
#شب_چهارم_محرم
#صلوات_آخر_مجلس
ان شاء الله فردای قیامت، مزد همه این عزاداریها، اشک ریختن ها، سینه زدن ها رو از مادرمون خانم حضرت زهرا سلام الله علیها بگیریم به برکت صلوات بر محمد و ال محمد.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
#شب_چهارم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن...
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
قربون غریبیش برم...
مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده...
روضه ی جانسوزی داره...
دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه...
آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون حسین...
🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو
عموی غریبم حسین...
🔸کآستینم را ز دست عمّهام زینب کشیدم
ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت...
خیلی مواظبشون بود...
مخصوصا عبدالله اش رو ...
صدا زد خواهرم... زینبم ...
مواظب عبدالله ام باش...
خواهرم مواظب یادگار برادرم باش...
زینب جان این نانجیبها رحم ندارن...
دیدی قاسمم شهید کردن...
علی اکبرم قطعه قطعه کردن...
روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن...
خواهرم اینا رحم ندارن... زینب
مواظب یادگار حسنم باش...
دستهاش رو گذاشت توی دست عمه...
🔸دست او در دست های عمّه بود
🔸گوش او پر از صدای عمّه بود
اما...
🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد
🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد
دستش به دست عمه جانش زینبه...
بالای تل زینبیه...
یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است...
دور تا دور عمو رو گرفتن...
شمشیرها بالا میره پایین میاد...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه
🔸دست او از دست عمّه شد جدا
🔸می دوید و بر لبش واویلتا
هی صدا میزد ای وای...
آقای غریبم حسین...
🔸می دوید و گاه می افتاد او
🔸از جگر فریاد می زد ای عمو
(وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي)
به خدا از عموم جدا نمیشم.
تا رسید کنار ابی عبدلله دید یه نانجیبی هم شمشیر به دست...
داره نزدیک میشه...
خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین...
نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی...
نانجیب شمشیر بلند کرد ...
یاصاحب الزمان...
عبدالله دست رو جلو آورد ...
مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه
نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد...
دیدن دست به پوست آویزان شد...
صدای ناله اش بلند شد...
يَا عَمَّاهُ
(روضة الواعظين ص ٢٠٨)
عموجان حسین به دادم برس...
خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه...
لحظات آخره...
عبدالله اش رو در آغوش گرفت...
به سینه چسباند...
داره نجوا میکنه. ..
اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود...
یاصاحب الزمان....
نانجیب تیر از کمان رها کرد...
(فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ)
سادات منو ببخشید...
دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین...
جان دادن...
یکی ششماهه اش علی اصغر بود...
یکی هم عبدالله بن الحسن...
دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه...
هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین...
🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد
🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی پر خویش
🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد
🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
فایل صوتی👇
.
توجه 📣👆
✔️ برای شب چهارم محرم که در قسمت👆بالا میبینید.
دو نمونه متن روضه موجود است.
✔️ اول :
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
✔️ دوم :
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام