eitaa logo
مادر نوشت
235 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
831 ویدیو
25 فایل
اینجا قراره تجربیات شخصی خودمو بنویسم . خوشحال میشم از تجربیات مادرای عزیز هم استفاده کنم . سوالی ، نظری ، انتقادی داشتین ، ادمین اینجاس که پیاماتونو به من برسونه @madarnevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
بعضی چیزا ، با هیچ چیز دیگه جایگزین نمیشه . یکی از این موارد ، خواهر و برادر داشتن هست ، که هیچ جایگزینی نداره . حس خوب داشتن هم بازی ، همدم ، همراه و همدل ، چیزیه که جایگزین نداره . حتی صمیمی ترین رفیق هم نمیتونه جای خواهر و برادر رو بگیره . این عکس رو همین الان گرفتم . حس خوبی که این عکس داره ، با چی قابل مقایسه است؟؟؟ پی نوشت : خواهر برادری و 🆔 @madar_nevesht
با دقت به این عکس نگاه کنین و یه جمله درباره اش بنویسین . بهترین جمله رو انتخاب میکنیم و به انتخاب برنده ، بهشون یه هدیه میدیم . هدیه رو هم الان نمیگم ، بعد از اتمام چالش میگم خدمتتون😌 فقط دوستانی که بصورت ناشناس جمله ارسال میکنن ، یه شناسه بذارن آخر پیامشون ، حالا اسمشون ، یا آی دی ، یا هر چیزی که بتونیم شناسایی کنیم . آخرین مهلت ارسال جملات برای هم روز آخر اسفند ، برنده هم روز اول فروردین اعلام میشه ان شاالله . @madar_nevesht
دوست دارم که رو سفید بشم ... یا که جانباز یا شهید بشم ... مثل سید خراسانی مثل قاسم سلیمانی مثل دارایی و اصلانی... 🆔 @madar_nevesht
سلام چطورین؟ دومین روز بهارتون بخیر دیروز و امروز ، این منطقه هوا بارونی بود و کمی از گرمای هوا کم شد . امروز ، با مهمانان عزیز رفتیم بیرون ، تو دل طبیعت چند ساعتی تفریح ، که بارون اومد و برگشتیم . یکی از چیزهایی که خیلی خیلی برای رشد بچه ها لازم و مفیده ، استفاده از طبیعت هست . متاسفانه گاها میبینم بعضیا بچه ها رو میبرن تفریح ، اجازه استفاده بهشون نمیدن ،به بهانه کثیف شدن لباس و مریض شدن و سرماخوردن و .... اگر بدونین راه رفتن توی اب و خاک و گل و شاخ و برگ ، چقدر به رشد هوش و خلاقیت بچه ها کمک میکنه ، بجای اینکه پول هنگفت خرج کلاس های کمک آموزشی و ورزشی و ... کنین ، بچه ها رو رها میکنین تو دل طبیعت ، تا بدون هزینه رشد کنن و تخلیه انرژی بشن . امروز دقیقا بعد مدت هابه طبیعت رسیده بود و کلی تفریحات سالم کرد.دیشب هم ، آخر شب رفتیم حیاط مسجد و کلی با قورباغه دیدیم . این مشاهده کردن و لمس کردن ، بهترین راه برای یادگیری هست که متاسفانه ازش غافلیم . 🆔 @madar_nevesht
اگر به بچه هاتون در سنین زیر هفت سال ، اجازه چنین کارهایی رو نمیدین ، منتظر بچه باهوش و خلاق در سنین بالای هفت سال نباشین . مهم ترین اصل در رشد هوش و خلاقیت بچه ها ، کسب تجربیات بی شمار در زیر هفت سال هست . و این تجربه باید تمام حواس رو درگیر کنه ، نه فقط بینایی و شنوایی . اجازه بدین حس لامسه بچه ها هم درگیر باشه . لمس غذاها ، یکی از راهکارهاست . 🆔 @madar_nevesht
این چیه بنظرتون؟🤔 بله ، حیدر آقاست که حدود یکساعته میخواد بخوابه ، هنوز نخوابیده😩 تازه راضی شده دست از جنب و جوش برداره و دراز بکشه رو پام . از کی منتظرم بخوابه ، برم پای درس . نمیدونم چطوری من روز شنبه دوتا امتحان بدم که هنوز نخوندمشون🤐 🆔 @madar_nevesht
Mahmood Karimi - New Version Heydar Heydar (128)(1).mp3
4.01M
با اختلاف میشه گفت این قطعه زیباترین و ماندگارترین اثر مداح عزیز هست که برای شهادت امیرالمومنین علیه السلام خونده . کهنه شدنی نیست . پ.ن ۱: نمیتونم وصف کنم چه لذتی میبرم با رجز حیدر حیدر 🤩 خداروشکر خونه مون مزین شده به سه نام زیبای امیرالمومنین علیه السلام . پ.ن ۲: ان شاالله دلیل نامگذاری رو مینویسم . بعد از ایام شهادت . پیشنهاد @madar_nevesht
سلام صبح روز عید اومدم یه خاطره بنویسم 😊 البته خنده دار نیست ، دیگه همیشه از نبوغام نمینویسم براتون که چشم نخورم 😄 دیشب ، ساعت حدود ده با و رفتیم حیاط مسجد که بازی کنن . اولش یه مقدار تاب خوردیم ، بعدش بچه ها گفتن بریم سرسره خب اونجا بچه ها پابرهنه بازی میکنن ، برعکس از سرسره میرن بالا ، با سر میان پایین 😂 اصلا اوضاعیه هااااا حیدر آقا هم که چهاردست و پا میره بالا ، از سرسره هم خیلی حرفه ای میچرخه ، با پا میاد پایین 😎 یه لحظه به خودم گفتم چرا من مثل بچه ها بازی نکنم ؟🤔🤔 همین یه جرقه ضعیف ، باعث شد کودک بیش فعال درونم رو هوشیار کنه و ... اول یه بار رفتم سرسره ، دیدم فایده نداره ، یه چیزی کمه کفشامو در آوردم ، اصلا نمیتونم حس خوبی که برخورد کف پا با کفپوش های کف پارک داشت رو توصیف کنم 🤩 فقط باید تجربه کنین . بعد هم با بچه ها بازی کردیم ، و سه عدد انسان با دست و پای زغال برگشتیم خونه . البته خونه که نه ، مستقیم حمام 🤪 بچه ها رو تمیز شستم و لباس هاشون رو عوض کردم ، بدون اینکه اتفاق خاصی افتاده باشه اینو چرا نوشتم ؟ بخاطر اینکه بهتون بگم بچه ها رو میبرین پارک ، نگران کثیف شدن لباس و دست و پاهاشون نباشین . یه حمام همه چی رو حل میکنه ، ولی اون تجربه ای که کسب کرده ، کلی به رشد هوشی بچه تون کمک میکنه . اجازه بدین بچه هاتون تجربه کنن ، نمیخواد بهشون چیزی یاد بدین ، خودشون یاد میگیرن . کلی هم به همگی تون خوش میگذره . پ.ن: خونه ما دیوار به دیوار مسجد هست ، و حیاط خونه به حیاط مسجد راه داره . به همین دلیل هر ساعتی میشه رفت . و ساعت هایی که درب مسجد بسته است ، پارک اختصاصی میشه😁 بخاطر همین بدون محدودیت میتونیم بازی کنیم . 🆔 @madar_nevesht
عرض به حضورتون ... جریان نام گذاری وقتی علی رو باردار بودم ، خیلی مردد بین دو اسم علی و حیدر بودم . که خب ، به دلایلی نام علی برام اولویت داشت . بعد از تولدش دوستان میپرسیدن دوتا بچه ات اسمشون ع داره ، بعدی رو چی میذاری؟ گفتم دختر باشه عقیله ، پسر باشه عمار و اتفاقا اسم عمار رو هم خواب دیده بودم . شریفه خانم که بدنیا اومد و به دلایلی که قبلا گفتم ، اسمش نشد عقیله 😁 . خدا رحمت کنه آقاجانم تا مدت ها شطیطه صداش میکردن . حالا من هی تاکید میکردم بی بی شطیطه نیشابوره و بی بی شریفه عراق ، باز دفعه بعد شطیطه خانم بود🤣 بگذریم حیدر رو که باردار شدم ، گفتم اگر دختر باشه هیچی به من چه خودش اسمش رو میاره ، پسر باشه عمار . تا اینکه ... توی این منطقه هر جا نگاه میکردم ، اسم بچه هاشون یکی در میون اسامی بزرگان مذهبشون بود . چه دختر و چه پسر . با خودم گفتم من ، بعنوان یه محب امیرالمومنین علیه السلام ، اگر یه کار بتونم برای بالا بردن اسم پیشوای خودم انجام بدم ، اینه که نام ایشون رو روی بچه هام بذارم ، هم مدال شیعه بودن بکوبم روی سینه شون ، هم با صدا کردن اسمشون نام مولا رو زنده کنم ‌. بعد که متوجه شدیم پسر توی راه داریم ، در خانواده پنج نفره ما رای حیدر به عمار ، ۴_۱ برنده شد😍 و خانه ما مزین شد به سه نام مولا جانمون . بماند که هنوزم عده ای میگن علی داشتی ، اسم یه معصوم دیگه رو میذاشتی ، ولی من هنوزم پسر داشته باشم ، دلم میخواد القاب زیبای امیر دو جهان رو بذارم . پ.ن: یه روز یه نفر حرف جالبی بهم زد .گفتم وقتی اسم علی رو صدا میکنم ، ته قلبم یه نور روشن میشه انگار .جوابش خیلی بهم چسبید : ذکر علی عباده 😍 پ.ن۲: عزیزان ... نام های علی ، فاطمه و زهرا رو با افتخار روی بچه هاتون بذارین . 🆔 @madar_nevesht
مادر نوشت
عرض به حضورتون ... جریان نام گذاری #حیدر_آقا وقتی علی رو باردار بودم ، خیلی مردد بین دو اسم علی و حی
یه خاطره یادم اومد ، بگم و برم حیدر حدودا ۱۰ روزه بود بردمش بهداشت برای چکاپ ، یه آقای ناشناس هم بودن ، که بعد فهمیدم دکتر بازرس بودن از شهرستان . خانم ماما اونجا داشتن حیدر رو معاینه میکردن ، این آقا اومدن گفتن وای چه بچه ریزه میزه ای ... زردی هم داره بعد به من توصیه کردن چی بخورم و چیکار کنم ، خانم ماما گفتن آقای دکتر همین بچه ریزه میزه اسمش حیدره😍 اون اقا چند بار گفتن به به ، عجب اسمی . افرین من کارم تموم شد داشتم میرفتم سمت خونه ، دیدم یه ماشین پیچید جلوم صدا میکرد مادر حیدر ، مادر حیدر ، صبر کنین کارتون دارم . حالا من 🙄😳 دیدم همون آقا از ماشین پیاده شدن ، رفتن داخل مغازه . وقتی اومدن ، یه پاکت آب میوه و مقداری وجه نقد دادن بهم و گفتن این هدیه نام زیبایی که برای بچه تون گذاشتین .😊 شیرینی این خاطره هیچوقت یادم نمیره ... پ.ن:کار تمیز فرهنگی 🆔 @madar_nevesht